یقه گزافه گویان را بگیرید 11 خرداد –
96
وقتی بیش از 38 سال باشد که سیاست سنگ بستن وسگ رها کردن حاکم شده باشد .چون
حاکمان مشتی پرخاشگرویقه بگیر و غارتگر وجنگ افروزند و.... حال قرار است چه کسی
یقه گزافه گویان را بگیرد وقتی حاکمان مدافع شان می باشد؟
غلامرضا بنی اسدی
نه حرمت رمضان را نگهمیدارند و نه حرمت لباسی که پوشیدهاند و نه حرمت دستاری که به سر میبندند، آن وقت توقع دارند با این کلام و عملکرد که قسم هم پای آن میگذارند، مردم دست شان را هم ببوسند! توقع دارند که حرف شان برای مردم، حجت باشد. توقع دارند مردم در رای دادن هم به آنان نگاه داشته باشند و در نماز هم به آنان اقتدا کنند! شدهاند مثل آن پدیده که به دوربین نگاه میکرد و آن میگفت که نباید و آن میکرد که نشاید. معتقدم یک دست محکم باید یقه این فرد و دیگر درشت گویان را بگیرد و پای میز محاکمه بکشاند تا ثابت کنند ادعای خود را. اگر ثابت کردند که دکتر ظریف، به آمریکا تعهد تسلیم سردار سلیمانی را داده است، یقه وزیر خارجه را بگیرند و اصلا تیربارانش کنند، یک تیر هم از طرف من بزنند اما اگر نتوانست ثابت کند، لا اقل به چند سیلی آبدار بیدارش کنند و یکی هم به قصد قربت از طرف من بزنند. بالاخره یک جا باید تمام شود این حرفهای بیسند. باید تمام شود بیاخلاقی کسانی که خود را پشت حصن فولادین « لایسئل عنه» میپندارند و تا به حال هر تهمتی که زده اند، کسی سراغ ابروی پشت چشم شان را نگرفته است. همین هم پر رویی شان را از وقاحت هم بالاتر برده است. باید داغ شود پشت دستی که چنین ناجوانمردانه، تهمت میزند و خط و نشان میکشد. باید..... ببخشید، عصبانی هستم، برای من سردار سلیمانی، چون جان عزیز است و یدقدرت جمهوری اسلامی و واجب الحرمه، ظریف هم عقل راهبردی و دیپلمات راه گشای نظام است و از این علیه آن، سخن تراشیدن، مثل بمب گذاشتن زیر پل دو سویه اقتدار نظام است. نظامی که حفظ آن را به فرموده خمینی کبیر،از اوجب واجبات میدانیم پس نمیتوانیم بازی بازیگران قدرت طلب را که جای سیلی « نه» مردم برگونه شان از اسفند 94 هنوز باقی است، به سکوت برگزار کنیم. نه، نمیشود. نباید هم بشود. اگر یک بار، فقط یک بار با این جماعت خود حق مطلق پندار، به مر قانون رفتار. شود، کلام گزافه در دهان شان میماسد. اگر یک بار یقه شان گرفته شود، سر جای خود مینشینند نه سر جایی که حق شان نیست. به احترام مجاهدتهای سردار سلیمانی، به حرمت فرزندان دیپلمات انقلاب، به حرمت شهدا و امام انقلاب، این بار کوتاه نیایند آنانی که دستی بلند در احقاق حق دارند تا دیگر کسی چنین بیسند حرف نزند و حرمت قسم خدا را چنین نشکند و چنین متاع بیارزش خود را هیزم اختلاف نکند. من حرمت قلم را به نام بردن از این قبیل افراد نمیآلایم اما ضمیر، مرجع گزافه گوی خود را پیدا میکند و مراجع تصمیم گیر خوب میدانند باید علامت آشکار سئوال را جلوی چه کسی بگذارند. میدانند از که باید یقه بگیرند. میدانند..... و من به این دانسته احترام میگذارم و به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی، منتظرم ببینم با این افراد و افرادی از این دست که چنین با ذهن مردم بازی میکنند،چگونه برخورد میشود. این برخورد میتواند همه گزافه گویان پر حرف را پاسخی معیار باشد تا هرجا تریبون مفت یافتند، حرف مفت نزنند. باز هم ببخشید که در لحظات پر فیض رمضان که باید از معرفت سخن گفت، با دردنامه خوانی از رفتار بیمعرفتان، کام تان را تلخ کردم. دعا میکنم خداوند حکیم و بصیر، به فهم بلوغ یافته از سیاست، کام همه مردم را با عاقلانه کردن رفتار اهل سیاست شیرین کند.
غلامرضا بنی اسدی
نه حرمت رمضان را نگهمیدارند و نه حرمت لباسی که پوشیدهاند و نه حرمت دستاری که به سر میبندند، آن وقت توقع دارند با این کلام و عملکرد که قسم هم پای آن میگذارند، مردم دست شان را هم ببوسند! توقع دارند که حرف شان برای مردم، حجت باشد. توقع دارند مردم در رای دادن هم به آنان نگاه داشته باشند و در نماز هم به آنان اقتدا کنند! شدهاند مثل آن پدیده که به دوربین نگاه میکرد و آن میگفت که نباید و آن میکرد که نشاید. معتقدم یک دست محکم باید یقه این فرد و دیگر درشت گویان را بگیرد و پای میز محاکمه بکشاند تا ثابت کنند ادعای خود را. اگر ثابت کردند که دکتر ظریف، به آمریکا تعهد تسلیم سردار سلیمانی را داده است، یقه وزیر خارجه را بگیرند و اصلا تیربارانش کنند، یک تیر هم از طرف من بزنند اما اگر نتوانست ثابت کند، لا اقل به چند سیلی آبدار بیدارش کنند و یکی هم به قصد قربت از طرف من بزنند. بالاخره یک جا باید تمام شود این حرفهای بیسند. باید تمام شود بیاخلاقی کسانی که خود را پشت حصن فولادین « لایسئل عنه» میپندارند و تا به حال هر تهمتی که زده اند، کسی سراغ ابروی پشت چشم شان را نگرفته است. همین هم پر رویی شان را از وقاحت هم بالاتر برده است. باید داغ شود پشت دستی که چنین ناجوانمردانه، تهمت میزند و خط و نشان میکشد. باید..... ببخشید، عصبانی هستم، برای من سردار سلیمانی، چون جان عزیز است و یدقدرت جمهوری اسلامی و واجب الحرمه، ظریف هم عقل راهبردی و دیپلمات راه گشای نظام است و از این علیه آن، سخن تراشیدن، مثل بمب گذاشتن زیر پل دو سویه اقتدار نظام است. نظامی که حفظ آن را به فرموده خمینی کبیر،از اوجب واجبات میدانیم پس نمیتوانیم بازی بازیگران قدرت طلب را که جای سیلی « نه» مردم برگونه شان از اسفند 94 هنوز باقی است، به سکوت برگزار کنیم. نه، نمیشود. نباید هم بشود. اگر یک بار، فقط یک بار با این جماعت خود حق مطلق پندار، به مر قانون رفتار. شود، کلام گزافه در دهان شان میماسد. اگر یک بار یقه شان گرفته شود، سر جای خود مینشینند نه سر جایی که حق شان نیست. به احترام مجاهدتهای سردار سلیمانی، به حرمت فرزندان دیپلمات انقلاب، به حرمت شهدا و امام انقلاب، این بار کوتاه نیایند آنانی که دستی بلند در احقاق حق دارند تا دیگر کسی چنین بیسند حرف نزند و حرمت قسم خدا را چنین نشکند و چنین متاع بیارزش خود را هیزم اختلاف نکند. من حرمت قلم را به نام بردن از این قبیل افراد نمیآلایم اما ضمیر، مرجع گزافه گوی خود را پیدا میکند و مراجع تصمیم گیر خوب میدانند باید علامت آشکار سئوال را جلوی چه کسی بگذارند. میدانند از که باید یقه بگیرند. میدانند..... و من به این دانسته احترام میگذارم و به عنوان یک شهروند جمهوری اسلامی، منتظرم ببینم با این افراد و افرادی از این دست که چنین با ذهن مردم بازی میکنند،چگونه برخورد میشود. این برخورد میتواند همه گزافه گویان پر حرف را پاسخی معیار باشد تا هرجا تریبون مفت یافتند، حرف مفت نزنند. باز هم ببخشید که در لحظات پر فیض رمضان که باید از معرفت سخن گفت، با دردنامه خوانی از رفتار بیمعرفتان، کام تان را تلخ کردم. دعا میکنم خداوند حکیم و بصیر، به فهم بلوغ یافته از سیاست، کام همه مردم را با عاقلانه کردن رفتار اهل سیاست شیرین کند.