سرمقاله نویس با فراموش کردن این واقعیت که 4 دهه است کشور نه زورخانه که قتلگاه وگورستان برای شهروندان ایرانی شده است .برای اینکه سرتیتر خبرهای مهم روز کشور دراین مدت مرگ باشیوه های گوناگون بوده است . ولی سرمقاله نویس پیرامون افشاگری های تیم احمدی نژاد می گوید کشور زور خانه نیست . همچنین گفته است:
سرِچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل
چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل
اما باید گفت که احمدی نژاد ازکره ماه نیامده ومحصول همینر ژیم قرون وسطایی ولایت فقیه است که 8 سال مورد حمایت شدید خامنه ای رهبر انتصابی ولی فقیه بود . بنابراین عملکرد و انتقاد احمدی نژاد چه خوب، چه خوب باشد به کل نظام ولایت فقیه تعلق دارد وبدون استثناء ازهمه بیشتر ریش خامنه ای رهبر ولی فقیه گیر است . برای همین سرمقاله نویس هم ناخواسته اعتراف کرده است :
هتاکیهای امروز درست متوجه کسانی است که دیروز از همین هتاکان یا حمایت میکردند و یا در برابر کارهای خلاف و تهمت زدنها و دروغ گفتنهای آنها سکوت پیشه کرده بودند.
درادامه سرمقاله نویس ادر وفاع از رفسنجانی حذف شده که خامنه ای احمدی نژاد را به جانش انداخته بود افزوده است:
سالها برای حمایت از همین هتاکان و سرپوش گذاشتن بر کارهای خلاف آنها، عدهای از افراد دلسوز که حاضر نبودند با این مسیر خلاف همراهی کنند متهم به فتنه گری، بیبصیرتی و مخالفت با نظام شدند و فشارهای زیادی را تحمل کردند. حالا اراده خدا بر این شده است که پردهها کنار بروند و بر همگان معلوم شود که چه کسانی فتنه گر بودند و بصیرت نداشتند و در جهت مخالف نظام حرکت میکردند و میکنند. بهرحال سرمقاله نویس نویس از شرایط موجود احساس خطر کرده برای همین درپایان چنین توصیه کرده است:
واقعیت این است که ادامه وضعیت کنونی به صلاح کشور نیست و مسئولان نظام باید کشور را از حالت زورخانهای که اکنون به آن مبتلا شده است نجات دهند. انتظار این نیست که با کسی بیش از آنچه قانون مشخص کرده برخورد شود، اگر غوغاسالاران کنونی به دست قانون سپرده شوند همه خواهند دید تمام شعارهایشان رنگ خواهد باخت و رجزخوانیهایشان به پایان خواهد رسید.
برای بسیاری از افراد که بگومگوهای این روزها میان رئیسجمهور سابق و اطرافیان او با مسئولین امروز را دنبال میکنند، این وضعیت یک رویداد طبیعی است که به اقتضای مکافات عمل روی میدهد. این عده میگویند کار خداست که چهره واقعی افرادی که به مدت هشت سال هرچه خواستند گفتند و هر کاری خواستند کردند و آبروی انسانها برایشان اهمیتی نداشت و سرنوشت کشور و ملت هم برایشان مهم نبود، حالا به دست خودشان و به زبان خودشان به مردم نمایانده و شناسانده شود.در این برداشت، نکات مهمی نهفته است که این روزها بسیاری از مردم آنها را به زبان میآورند.یکی از این نکات این است که هتاکیهای امروز درست متوجه کسانی است که دیروز از همین هتاکان یا حمایت میکردند و یا در برابر کارهای خلاف و تهمت زدنها و دروغ گفتنهای آنها سکوت پیشه کرده بودند.
نکته دیگر این است که سالها برای حمایت از همین هتاکان و سرپوش گذاشتن بر کارهای خلاف آنها، عدهای از افراد دلسوز که حاضر نبودند با این مسیر خلاف همراهی کنند متهم به فتنه گری، بیبصیرتی و مخالفت با نظام شدند و فشارهای زیادی را تحمل کردند. حالا اراده خدا بر این شده است که پردهها کنار بروند و بر همگان معلوم شود که چه کسانی فتنه گر بودند و بصیرت نداشتند و در جهت مخالف نظام حرکت میکردند و میکنند.نکته سوم اینکه عدهای برای تشویق کردن مردم به رای دادن به کسی که امروز با تعبیراتی از قبیل «لات»، دروغگو، گنده گو، اهانتکننده و کسی که به حرفهای بیپایه زدن شهره عام و خاص است از او یاد میشود، او را نظر کرده امام زمان علیه السلام میدانستند و برای نشان دادن عظمت و اهمیت او خوابها نقل میکردند و معجزهها میساختند. این افراد، امروز سخنی نمیگویند و حاضر نیستند لااقل در پیشگاه مردم نسبت به آنچه گفتهاند از اینکه موجب گمراه کردن عدهای از مردم شدند ابراز ندامت کنند. وضعیت این روزها نوعی افشاگری برای شناخته شدن چهره این افراد هم هست.
نکته چهارم اینکه هر چند هشدار دهنده بزرگ دوران فتنه که با نامه و خطبه جمعه و سخنان فراوان خود همواره چنین روزهائی را پیشبینی میکرد امروز در میان ما نیست، اما مردم در مواجهه با وقایع این روزها یاد او را گرامی میدارند و با صراحت و البته همراه با حسرت میگویند ایکاش به هشدارهای آن انسان با بصیرت، دلسوز و آینده نگر توجه میشد و اجازه داده نمیشد وضعّیت به اینجا کشیده شود. او آن روز نوشته بود:سرِچشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل
اگر همان وقت به آینده نگریهای آن انقلابی دلسوز و خدوم توجه میشد و از وجود او و سایر افرادی که نگران کشور و ملت و انقلاب بودند و توانائی زیادی برای جلوگیری از خطرها و مقابله با تهدیدها داشتند استفاده میشد، امروز دچار این وضعیت نبودیم.به سراغ گذشته رفتن شاید دردی از دردهای امروز را دوا نکند ولی این فایده را دارد که عدهای را برای جلوگیری از خطرها و تهدیدهای آینده هوشیار میکند. هم اکنون نیز دلسوزانی هستند که با برخورداری از بصیرت واقعی و توان و آمادگی بالا میتوانند مشکلات را حل کنند و از پیش آمدن مشکلات جدید جلوگیری نمایند ولی به سخنان آنها توجهی نمیشود و از تجربیات و توان آنها استفادهای صورت نمیگیرد. کشور به این سرمایههای عظیم انسانی باید برای پیشرفت بها بدهد و از آنها حداکثر استفاده را به عمل بیاورد.نکته بسیار مهمتر این است که نباید به افرادی که در دوران هشت ساله حاکمیت بر قوه مجریه، عدم شایستگی خود را به اثبات رساندهاند و مرتکب تخلفات زیادی در تمام زمینهها شدهاند و میراث شوم بداخلاقی، سوء مدیریت، عملکرد خلاف قانون، تفرقه اندازی و مشکلات مالی فراوان بر جای گذاشته اند، اجازه داده شود امروز با رجزخوانیهای پیاپی از یکطرف درصدد تبرئه خود بر آیند و از طرف دیگر همه چیز و همه کس را به زیر سوال ببرند. اینان، کشور را با یک زورخانه، اشتباه گرفتهاند و فکر میکنند با این زورآزمائیها میتوانند بار دیگر قدرت را دردست بگیرند و بلاهائی بدتر از گذشته بر سر مردم بیاورند. کشوری که قانون دارد و با نام و عنوان نظام اسلامی اداره میشود، نباید به جولانگاه رجزخوانیها و تهدیدها و تهمت زدنها تبدیل شود. اینکه این افراد با آن سابقه غیرقابل دفاع، هر روز مسئولین را به افشاگری تهدید میکنند، فقط یک ترفند برای رهانیدن خودشان از مکافات اقدامات خلافی است که مرتکب شدهاند. اینان، تاکنون مرتکب پرحجمترین تشویش اذهان عمومی شدهاند و تلاش میکنند همه چیز نظام را زیر سوال ببرند. مردم ارتکابیههای اینان را با آنچه مخالفین همینها به خاطر گفتن واقعیتهای مربوط به آنها گرفتار زندان و فشارهای دیگر شدهاند مقایسه میکنند و میپرسند اکنون که همه چیز روشن شده چرا با اینها مدارا میشود؟ همین مدارا زمینه را برای شایعاتی فراهم ساخته که هیچیک از آنها صحت ندارد و این افراد هیچ حرفی برای گفتن و به قول خودشان افشا کردن ندارند.واقعیت این است که ادامه وضعیت کنونی به صلاح کشور نیست و مسئولان نظام باید کشور را از حالت زورخانهای که اکنون به آن مبتلا شده است نجات دهند. انتظار این نیست که با کسی بیش از آنچه قانون مشخص کرده برخورد شود، اگر غوغاسالاران کنونی به دست قانون سپرده شوند همه خواهند دید تمام شعارهایشان رنگ خواهد باخت و رجزخوانیهایشان به پایان خواهد رسید.