عربستان اعلام کرده است تولید نفت خود
را به میزان دو میلیون بشکه در روز افزایش میدهد. بدین ترتیب اگر سعودیها
بتوانند چنین تصمیمی را عملیاتی کنند، قاعدتاً تولید نفت عربستان به 12 میلیون
بشکه در روز خواهد رسید.
این تصمیم ریاض به فاصله یک هفته پس از توافق اعضای اوپک برای حفظ ثبات بازار نفت و رعایت سهمیهها، باعث بیاعتباری اوپک، سردرگمی بازار جهانی نفت و بیثباتی در فرایند تصمیم سازی اوپک خواهد شد. در این زمینه نکات مهمی وجود دارد که هر یک بر پیچیدگی اوضاع میافزاید و تجمیع تمامی مولفههای تاثیرگذار نشان میدهد تصمیم ریاض مبتنی بر محاسبات فنی و کارشناسی نیست و صرفاً با اهداف سیاسی و انگیزههای تبلیغاتی مطرح شده است.
اینکه دربار سعودی به ویژه پس از افزایش قدرت بن سلمان به تعارض جنون آمیزی با ایران دامن زده و میزند، کمترقابل انکار است. ریاض ماموریت دارد در صورت کاهش تولید نفت ایران در پرتو فشارهای واشنگتن، جای خالی نفت ایران دربازار جهانی را پر کند و در اعمال فشار بر ایران، به یاری ترامپ بشتابد. دلایل روشنی وجود دارند که نشان میدهند مصرف کنندگان ریز و درشت نفتی به ویژه کشورهای صنعتی، نه تنها از تنش در بازار نفت استقبال نمیکنند بلکه به هر صورت ممکن قصد دارند ثبات بازار نفت را حفظ و تقویت کنند.
اعلام افزایش تولید غیرمنتظره عربستان از این دیدگاه با هدف ایجاد شوک روانی در بازار نفت مطرح شده که به مصرف کنندگان عمده نفت چنین وانمود سازد که حتی با حذف کامل نفت ایران هم خللی در عرصه نفت در بازار جهانی ایجاد نخواهد شد. لکن برای طرفهای نفتی ایران که پالایشگاههای نفت خود را با نفت خام ایران تنظیم کرده اند، چنین تغییری مطلوب نیست و نیازمند تغییر محاسبات فنی در پالایشگاهها خواهد بود که علاوه بر هزینههای تحمیلی، زمان بر نیز هست.
ریاض صرفاً به یک شگرد سیاسی – تبلیغاتی متوسل شده ولی اساساً فاقد توانمندی فنی - اجرائی برای تامین دو میلیون بشکه نفت اضافی، آنهم به صورت مستمر و پایدار جهت تزریق به بازار جهانی نفت است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که همین حالا عربستان بیش از 150هزار بشکه در روز از سقف مجاز خود نیز کمتر تولید میکند و به دلایل فنی قادر به حفظ سقف تولید خود نیز نیست. علاوه بر این، سعودیها همواره در بیان توانمندی تولید نفت خام خود اغراق کردهاند و قابلیت تولید بیش از 12 میلیون بشکه در روز را مطرح میکنند ولی هرگز نتوانستهاند چنین ادعائی را در میدان عمل، اجرائی کنند و به ثبت برسانند.
همین ملاحظات فنی و بررسی روند تصمیم گیری و اجرا در صنعت نفت عربستان، به خوبی ادعاهای اخیر ریاض را بیاساس جلوه میدهد و ثابت میکند که بلوفهای سعودی بدون پشتوانه و غیرکارشناسی است و امکان تحقق آن اگر صفر نباشد، در بهترین حالت به برداشت صیانتی از منابع نفتی عربستان لطمه میزند و قطعاً قابل دوام و استمرار نیست. به ویژه آنکه سعودیها ممکن است برای یک دوره کوتاه مدت با تزریق ظرفیت مازاد خود به بازار، بخواهند از تاثیرات روانی تبلیغات خود، بهرههای سیاسی ببرند که آنهم قابل دوام نیست.
نباید از نظر دور داشت که شروع فصل تابستان و عطش بازار نفت به ویژه برای بنزین، عربستان را در موقعیت شکنندهای قرار میدهد که نمیتواند صرفاً با طرح یک ادعای بدون پشتوانه چیزی را در بازار نفت به نفع خود یا دیگران تثبیت و بسیار زود بازار را به واکنش وادار میکند. برای سعودیها که روی کاغذ به ائتلافهای متشکل از 34 کشور و 54 کشور دست میزنند، افزایش تولید نفت به میزان دو میلیون بشکه در روز و آنهم روی کاغذ، بسیار ساده به نظر میرسد. دقیقاً به همین دلیل است که میتوان باور کرد این تصمیم ریاض از اطاق کار بن سلمان صادر شده و با واقعیتها بسیار فاصله دارد. نکته اساسی آنکه انگیزه و تصمیم ریاض در این مقوله هرچه باشد، قطعاً با واکنش فوری سایر اعضا و سازمان اوپک مواجه خواهد شد. چرا که سطح قیمت و در نتیجه منافع کشورهای تولیدکننده نفت را قربانی جاه طلبیهای بن سلمان میکند.
عربستان در واقع سازمان اوپک را بازیچه قرار داده و به فاصله یک هفته از تصمیم مشترک اعضای اوپک برای حفظ ثبات بازار نفت و رعایت سهمیهها، اقتصاد نفتی جهان را دستخوش یک دوره بلاتکلیفی و بیثباتی میکند که به سقوط قیمتها ممکن است منجر شود. اکنون بهتر میتوان دریافت که چنین تصمیم ابلهانهای قطعاً به سود اوپک و سایر تولید کنندگان نفت نیست اما سوال این است که آیا بهرهای از این بابت به عربستان میرسد؟ این تصمیم خیانت بار ممکن است از بیوزنی سعودیها نزد اربابانشان بکاهد ولی قطعاً به زیان امنیت و منافع ملی عربستان تمام خواهد شد. چرا که آنها را بیش از پیش درون سازمان اوپک منزوی میکند و تکرویهای آنها به اقتصاد عربستان زیان خواهد رساند. فراموش نکنیم که سرمایه گذاریهای بدفرجام سعودیها در ایجاد و گسترش کانونهای بحران در یمن، سوریه، عراق، بحرین، لبنان و لیبی، فشارهای اقتصادی جدی و پردامنه قرار داده است. بدین ترتیب استقبال ریاض از اقدامی که درآمدهای نفتی آنرا تحت الشعاع قرار میدهد، به دور از عقل و منطق است و نوعی خودزنی محسوب میشود.
دربار سعودی برای خوشایند ترامپ و دیگران شاید همچنان از عواقب تصمیمات و عملکرد خود بیاعتنا باشد ولی پیامدهای فوری و دراز مدت چنین تصمیماتی دیر یا زود گریبان آل سعود را هم خواهد گرفت. نخستین پیامد آنکه نشان میدهد سعودیها همانند اربابشان به هیچ تعهد و تصمیمی وفادار نیستند و مطلقاً غیرقابل اعتمادند. چنین پیامدی باعث میشود نزدیکترین دوستان و متحدان هم از اطراف سعودیها پراکنده شوند یا صرفاً به خاطر مصالح موقتاً با آنها نردعشق ببازند ولی حاضر به همراهی با سعودیها در شرایط سخت و سرنوشت ساز نباشند. طبعاً سوال جدی این است که نقش مورد انتظار از ایران و سایر اعضای اوپک در این زمینه چیست؟
ایران و سایر اعضای اوپک با رایزنی و برخورد جدی با این تکروی زیانبار سعودیها لازم است مسئله را با سایرین مطرح و رایزنی کنند تا به یک خواسته مشترک برای تشکیل اجلاس اضطراری و فوری اوپک منجر شود. واکنش جدی و متناسب با ابعاد مخاطرات موجود، کمترین اقدامی است که اوپک میتواند با انجام آن، حقوق و منافع اعضای اوپک را تامین و تضمین کند. چرا که در غیر اینصورت پیشاپیش ارزش و اعتبار تصمیمات، اقدامات و تعهدات اعضا را به کلی نابود و ملغی الاثر ساخته است.
این تصمیم ریاض به فاصله یک هفته پس از توافق اعضای اوپک برای حفظ ثبات بازار نفت و رعایت سهمیهها، باعث بیاعتباری اوپک، سردرگمی بازار جهانی نفت و بیثباتی در فرایند تصمیم سازی اوپک خواهد شد. در این زمینه نکات مهمی وجود دارد که هر یک بر پیچیدگی اوضاع میافزاید و تجمیع تمامی مولفههای تاثیرگذار نشان میدهد تصمیم ریاض مبتنی بر محاسبات فنی و کارشناسی نیست و صرفاً با اهداف سیاسی و انگیزههای تبلیغاتی مطرح شده است.
اینکه دربار سعودی به ویژه پس از افزایش قدرت بن سلمان به تعارض جنون آمیزی با ایران دامن زده و میزند، کمترقابل انکار است. ریاض ماموریت دارد در صورت کاهش تولید نفت ایران در پرتو فشارهای واشنگتن، جای خالی نفت ایران دربازار جهانی را پر کند و در اعمال فشار بر ایران، به یاری ترامپ بشتابد. دلایل روشنی وجود دارند که نشان میدهند مصرف کنندگان ریز و درشت نفتی به ویژه کشورهای صنعتی، نه تنها از تنش در بازار نفت استقبال نمیکنند بلکه به هر صورت ممکن قصد دارند ثبات بازار نفت را حفظ و تقویت کنند.
اعلام افزایش تولید غیرمنتظره عربستان از این دیدگاه با هدف ایجاد شوک روانی در بازار نفت مطرح شده که به مصرف کنندگان عمده نفت چنین وانمود سازد که حتی با حذف کامل نفت ایران هم خللی در عرصه نفت در بازار جهانی ایجاد نخواهد شد. لکن برای طرفهای نفتی ایران که پالایشگاههای نفت خود را با نفت خام ایران تنظیم کرده اند، چنین تغییری مطلوب نیست و نیازمند تغییر محاسبات فنی در پالایشگاهها خواهد بود که علاوه بر هزینههای تحمیلی، زمان بر نیز هست.
ریاض صرفاً به یک شگرد سیاسی – تبلیغاتی متوسل شده ولی اساساً فاقد توانمندی فنی - اجرائی برای تامین دو میلیون بشکه نفت اضافی، آنهم به صورت مستمر و پایدار جهت تزریق به بازار جهانی نفت است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که همین حالا عربستان بیش از 150هزار بشکه در روز از سقف مجاز خود نیز کمتر تولید میکند و به دلایل فنی قادر به حفظ سقف تولید خود نیز نیست. علاوه بر این، سعودیها همواره در بیان توانمندی تولید نفت خام خود اغراق کردهاند و قابلیت تولید بیش از 12 میلیون بشکه در روز را مطرح میکنند ولی هرگز نتوانستهاند چنین ادعائی را در میدان عمل، اجرائی کنند و به ثبت برسانند.
همین ملاحظات فنی و بررسی روند تصمیم گیری و اجرا در صنعت نفت عربستان، به خوبی ادعاهای اخیر ریاض را بیاساس جلوه میدهد و ثابت میکند که بلوفهای سعودی بدون پشتوانه و غیرکارشناسی است و امکان تحقق آن اگر صفر نباشد، در بهترین حالت به برداشت صیانتی از منابع نفتی عربستان لطمه میزند و قطعاً قابل دوام و استمرار نیست. به ویژه آنکه سعودیها ممکن است برای یک دوره کوتاه مدت با تزریق ظرفیت مازاد خود به بازار، بخواهند از تاثیرات روانی تبلیغات خود، بهرههای سیاسی ببرند که آنهم قابل دوام نیست.
نباید از نظر دور داشت که شروع فصل تابستان و عطش بازار نفت به ویژه برای بنزین، عربستان را در موقعیت شکنندهای قرار میدهد که نمیتواند صرفاً با طرح یک ادعای بدون پشتوانه چیزی را در بازار نفت به نفع خود یا دیگران تثبیت و بسیار زود بازار را به واکنش وادار میکند. برای سعودیها که روی کاغذ به ائتلافهای متشکل از 34 کشور و 54 کشور دست میزنند، افزایش تولید نفت به میزان دو میلیون بشکه در روز و آنهم روی کاغذ، بسیار ساده به نظر میرسد. دقیقاً به همین دلیل است که میتوان باور کرد این تصمیم ریاض از اطاق کار بن سلمان صادر شده و با واقعیتها بسیار فاصله دارد. نکته اساسی آنکه انگیزه و تصمیم ریاض در این مقوله هرچه باشد، قطعاً با واکنش فوری سایر اعضا و سازمان اوپک مواجه خواهد شد. چرا که سطح قیمت و در نتیجه منافع کشورهای تولیدکننده نفت را قربانی جاه طلبیهای بن سلمان میکند.
عربستان در واقع سازمان اوپک را بازیچه قرار داده و به فاصله یک هفته از تصمیم مشترک اعضای اوپک برای حفظ ثبات بازار نفت و رعایت سهمیهها، اقتصاد نفتی جهان را دستخوش یک دوره بلاتکلیفی و بیثباتی میکند که به سقوط قیمتها ممکن است منجر شود. اکنون بهتر میتوان دریافت که چنین تصمیم ابلهانهای قطعاً به سود اوپک و سایر تولید کنندگان نفت نیست اما سوال این است که آیا بهرهای از این بابت به عربستان میرسد؟ این تصمیم خیانت بار ممکن است از بیوزنی سعودیها نزد اربابانشان بکاهد ولی قطعاً به زیان امنیت و منافع ملی عربستان تمام خواهد شد. چرا که آنها را بیش از پیش درون سازمان اوپک منزوی میکند و تکرویهای آنها به اقتصاد عربستان زیان خواهد رساند. فراموش نکنیم که سرمایه گذاریهای بدفرجام سعودیها در ایجاد و گسترش کانونهای بحران در یمن، سوریه، عراق، بحرین، لبنان و لیبی، فشارهای اقتصادی جدی و پردامنه قرار داده است. بدین ترتیب استقبال ریاض از اقدامی که درآمدهای نفتی آنرا تحت الشعاع قرار میدهد، به دور از عقل و منطق است و نوعی خودزنی محسوب میشود.
دربار سعودی برای خوشایند ترامپ و دیگران شاید همچنان از عواقب تصمیمات و عملکرد خود بیاعتنا باشد ولی پیامدهای فوری و دراز مدت چنین تصمیماتی دیر یا زود گریبان آل سعود را هم خواهد گرفت. نخستین پیامد آنکه نشان میدهد سعودیها همانند اربابشان به هیچ تعهد و تصمیمی وفادار نیستند و مطلقاً غیرقابل اعتمادند. چنین پیامدی باعث میشود نزدیکترین دوستان و متحدان هم از اطراف سعودیها پراکنده شوند یا صرفاً به خاطر مصالح موقتاً با آنها نردعشق ببازند ولی حاضر به همراهی با سعودیها در شرایط سخت و سرنوشت ساز نباشند. طبعاً سوال جدی این است که نقش مورد انتظار از ایران و سایر اعضای اوپک در این زمینه چیست؟
ایران و سایر اعضای اوپک با رایزنی و برخورد جدی با این تکروی زیانبار سعودیها لازم است مسئله را با سایرین مطرح و رایزنی کنند تا به یک خواسته مشترک برای تشکیل اجلاس اضطراری و فوری اوپک منجر شود. واکنش جدی و متناسب با ابعاد مخاطرات موجود، کمترین اقدامی است که اوپک میتواند با انجام آن، حقوق و منافع اعضای اوپک را تامین و تضمین کند. چرا که در غیر اینصورت پیشاپیش ارزش و اعتبار تصمیمات، اقدامات و تعهدات اعضا را به کلی نابود و ملغی الاثر ساخته است.