یک شکر زیادی خامنه ای خورده است که خودش را رهبر ام القرای جهان اسلام و
مستضعفین جهان نامیده است . گویا نه برای
خامنه ای که امثال سرمقاله نویس امر مشتبه شده است که وی راستی راستی ادعای درست دارد
که رهبر ام القرای جهان اسلام است. برای همین سرمقاله نویس به خودش حق می دهد تا
نماینده ملت های مسلمان از جمله ملت
فلسطین و پیگیر کننده اهداف ومطالبات شان
ازدیدگاه ارتجاعی خودش شود .
برای اینکه بدون آنکه اشاره شود از بدو
شکل گیری رژیم ولایت فقیه وادعای مدافع فلسطین داشتن تاحال جز خیانت وخنجر ازپشت زدن به ملت
فلسطین اقدامی مثبت به نفع شان نشده است .
چون رژیم ولایت فقیه هم مانع ازادامه
روند مذاکرات صلح میان فلسطین واسراییل شده است . هم با اتخاذ سیاست شانه به شانه با راست های افراطی اسراییلی علیه
فلسطین حرکت کرده است .
هم با حمایت از حماس موجب برپایی جنگ
برادرکشی میان فلسطینیان وجدایی نوار غزه ازرام الله شد.
یااینکه ازطریق ایجاد جریان دست ساز جهاد
اسلامی از سوی سپاه قدس موازی حماس وحمایت سپاه قدس وحزب الشیطان لبنان وپرتاب
خمپاره به سوی اسراییل موجب برپایی جنگ 11 و 8روز با اسراییل وبمباران
ونابودی نوار غزه شد .
بهرحال سرمقاله نویس سانسور کرده است
ریل گذاری برای حذف همیشگی مسأله فلسطین که مطرح کرده است بنابر دیلایلی که اشاره شد نقش کلیدی رژیم ولایت فقیه نادیده
گرفته است تا باپاک کردن صورت مسأله به تواند با اشک تمساح ریختن برای ملت فلسطین
وکیل مدافع وپرچمدارشان مقابل اسراییل شود و...
رادیو رژیم صهیونیستی از تلاش مشترک
رژیم صهیونیستی و حامیانش از طریق سازمان ملل برای به سازش کشاندن حماس در غزه خبر
داد و افزود رژیم قاهره با همکاری اسرائیل بیشترین فشارها و محدودیتها را علیه
ساکنان غزه اعمال کرده تا از این طریق رهبران حماس را به پذیرش تمامی خواستههای
اسرائیل وادار سازد.
رژیم قاهره با بستن گذرگاه رفح و ممانعت از عبور مواد غذائی، دارو، سوخت و سایر نیازهای روزمره، عملاً در خدمت ماشین جنگی صهیونیستها در آمده که آنها نیز به نوبه خود با بمباران مناطق مسکونی و هدفگیری و تخریب زیرساختها از جمله بیمارستانها، مدارس و مراکز عمومی، غزه را همواره درحالت جنگی نگهدارند و ساکنان غزه را خسته کنند. مطابق این طرح قرار است اداره غزه به تشکیلات خودگردان واگذار شود و در عین حال هیچگونه اقدام تلافی جویانهای علیه اشغالگران صهیونیست انجام نشود.
این طرح اگرچه از گذشتههای دور نیز دردست بررسی بود ولی پس از انجام عملیات مقابله به مثل حماس و جهاد اسلامی علیه صهیونیستها، عملیاتی شد. در آن مقطع زمانی طی هفتههای گذشته موج حملات وحشیانهاش ارتش صهیونیستی، شدت گرفت ولی سران رژیم صهیونیستی هرگز انتظار نداشتند پاسخ فوری، شکننده و پردامنه نیروهای مقاومت مواجه گردند. با شلیک 70 موشک به سوی اهداف صهیونیستی، نتانیاهو رسماً از آمریکا و رژیم قاهره خواستار مداخله شد که نوعی آتش بس در این زمینه برقرار شد. اکنون رژیم صهیونیستی و حامیانش خواستار استمرار این آتش بس هستند تا بلکه بتوانند ظرفیت و توان موشکی فلسطینیها را از طریق سلطه تشکیلات خودگردان بر نوار غزه، شناسائی و نابود سازند.
واقعیت این است که تشکیلات خودگردان عملاً باعث تحکیم سلطه اشغالگران بر کرانه غربی شده و هرگونه عملیات ضد صهیونیستی را خنثی و عوامل آنرا به صهیونیستها معرفی میکند. این نکته را مکرراً مقامات رسمی تشکیلات خودگردان به عنوان کارنامه موفق خود به صراحت گوشزد میکنند که بیشترین همکاری اطلاعاتی با اشغالگران را در جهت لو دادن عناصر فعال ضد اشغالگری صورت دادهاند.
پیش از این غزه و کرانه باختری مناسبات کمابیش خوبی داشتند ولی محمود حلان رئیس شبکه اطلاعاتی وقت تشکیلات خودگردان که ثابت شد مهره صهیونیستها بوده، با لو دادن مراکز مقاومت و معرفی عناصر فعال به دشمن صهیونیستی، زمینه ترور آنها و انجام حملات هوائی اشغالگران را فراهم میکرد که با افشای این مطلب، روابط میان حماس و تشکیلات خودگردان به سردی و تقابل انجامید.
اکنون یکبار دیگر قرار است پای تشکیلات خودگردان با آن سوابق سیاه دشمن پسند به غزه باز شود. اگرچه هدف اصلی اشغالگران و حامیان آنها به وضوح اعلام نشده ولی شواهد موجود نشانگر هدفگذاری برای شناسائی مراکز تولید و استقرار موشکهای مقاومت و انهدام آنهاست که امکان تلافی حملات وحشیانه اسرائیل را به صفر رساند. آنچه در این میان اهمیت بیشتری پیدا میکند، خیانت رژیم قاهره و برخی رژیمهای ارتجاعی عرب است که در میدان عمل جانب دشمن صهیونیستی را گرفتهاند و به خاطر تامین اهداف و اجرای نامههای دشمن به ساکنان غزه فشار میآورند و حلقه محاصره دشمن علیه ساکنان غزه را تنگتر کردهاند تا بلکه فلسطینیها در غزه تسلیم خواستههای اسرائیل شوند. این در واقع یکی از بخشهای مهم طرح خائنانه بزرگتری به نام «معامله بزرگ قرن» است که مطابق آن قرار است مسئله فلسطین یکبار برای همیشه به سود اشغالگران، فیصله یابد و به کلی محو گردد. در اجرای همین طرح بود که بن سلمان ولیعهد شرور عربستان با احضار محمود عباس رئیس تشکیلات فلسطین به ریاض، با طرح مسئله از وی خواست که با چنین طرحی همراهی کند و منافعش را هم ببرد. محمود عباس تاکنون هم بسیار خیانت کرده و به نفع صهیونیستها هر آنچه در توان داشته به انجام رسانده ولی با مشاهده ابعاد خیانت این طرح شیطانی، آنرا غیرقابل اجرا دانست که با شدت عمل بن سلمان مواجه شد که یا طرح را بپذیرد یا ساکت بماند و محمود عباس راه دوم را برگزید ولی همچنان برای تحقق آن و بهره مندی از مواهب آن، در تلاش است!
موضوع دیگر که قویاً مرتبط با همین مسئله است، اظهارات و عملکرد سعودیها و طیف خائن ارتجاع عرب است که تصریح کردهاند مسئله فلسطین اولویت دنیای عرب نیست و آنها توان و ظرفیت خود را علیه ایران و مقاومت اسلامی باید به کار بگیرند. این، شروع ریلگذاری برای حذف همیشگی مسئله فلسطین به نفع دشمنان اسلام است.
این خیانت بزرگی است که سران ارتجاع عرب در اجرای آن از یکدیگر سبقت گرفتهاند و اگرچه همانند سایر توطئههای شیطانی در طول چهار دهه گذشته با شکست و ناکامی کامل مواجه خواهند شد ولی به هر حال رنج و سختی مضاعفی را برای مردم مظلوم فلسطین تدارک میبینند.
رژیم قاهره با بستن گذرگاه رفح و ممانعت از عبور مواد غذائی، دارو، سوخت و سایر نیازهای روزمره، عملاً در خدمت ماشین جنگی صهیونیستها در آمده که آنها نیز به نوبه خود با بمباران مناطق مسکونی و هدفگیری و تخریب زیرساختها از جمله بیمارستانها، مدارس و مراکز عمومی، غزه را همواره درحالت جنگی نگهدارند و ساکنان غزه را خسته کنند. مطابق این طرح قرار است اداره غزه به تشکیلات خودگردان واگذار شود و در عین حال هیچگونه اقدام تلافی جویانهای علیه اشغالگران صهیونیست انجام نشود.
این طرح اگرچه از گذشتههای دور نیز دردست بررسی بود ولی پس از انجام عملیات مقابله به مثل حماس و جهاد اسلامی علیه صهیونیستها، عملیاتی شد. در آن مقطع زمانی طی هفتههای گذشته موج حملات وحشیانهاش ارتش صهیونیستی، شدت گرفت ولی سران رژیم صهیونیستی هرگز انتظار نداشتند پاسخ فوری، شکننده و پردامنه نیروهای مقاومت مواجه گردند. با شلیک 70 موشک به سوی اهداف صهیونیستی، نتانیاهو رسماً از آمریکا و رژیم قاهره خواستار مداخله شد که نوعی آتش بس در این زمینه برقرار شد. اکنون رژیم صهیونیستی و حامیانش خواستار استمرار این آتش بس هستند تا بلکه بتوانند ظرفیت و توان موشکی فلسطینیها را از طریق سلطه تشکیلات خودگردان بر نوار غزه، شناسائی و نابود سازند.
واقعیت این است که تشکیلات خودگردان عملاً باعث تحکیم سلطه اشغالگران بر کرانه غربی شده و هرگونه عملیات ضد صهیونیستی را خنثی و عوامل آنرا به صهیونیستها معرفی میکند. این نکته را مکرراً مقامات رسمی تشکیلات خودگردان به عنوان کارنامه موفق خود به صراحت گوشزد میکنند که بیشترین همکاری اطلاعاتی با اشغالگران را در جهت لو دادن عناصر فعال ضد اشغالگری صورت دادهاند.
پیش از این غزه و کرانه باختری مناسبات کمابیش خوبی داشتند ولی محمود حلان رئیس شبکه اطلاعاتی وقت تشکیلات خودگردان که ثابت شد مهره صهیونیستها بوده، با لو دادن مراکز مقاومت و معرفی عناصر فعال به دشمن صهیونیستی، زمینه ترور آنها و انجام حملات هوائی اشغالگران را فراهم میکرد که با افشای این مطلب، روابط میان حماس و تشکیلات خودگردان به سردی و تقابل انجامید.
اکنون یکبار دیگر قرار است پای تشکیلات خودگردان با آن سوابق سیاه دشمن پسند به غزه باز شود. اگرچه هدف اصلی اشغالگران و حامیان آنها به وضوح اعلام نشده ولی شواهد موجود نشانگر هدفگذاری برای شناسائی مراکز تولید و استقرار موشکهای مقاومت و انهدام آنهاست که امکان تلافی حملات وحشیانه اسرائیل را به صفر رساند. آنچه در این میان اهمیت بیشتری پیدا میکند، خیانت رژیم قاهره و برخی رژیمهای ارتجاعی عرب است که در میدان عمل جانب دشمن صهیونیستی را گرفتهاند و به خاطر تامین اهداف و اجرای نامههای دشمن به ساکنان غزه فشار میآورند و حلقه محاصره دشمن علیه ساکنان غزه را تنگتر کردهاند تا بلکه فلسطینیها در غزه تسلیم خواستههای اسرائیل شوند. این در واقع یکی از بخشهای مهم طرح خائنانه بزرگتری به نام «معامله بزرگ قرن» است که مطابق آن قرار است مسئله فلسطین یکبار برای همیشه به سود اشغالگران، فیصله یابد و به کلی محو گردد. در اجرای همین طرح بود که بن سلمان ولیعهد شرور عربستان با احضار محمود عباس رئیس تشکیلات فلسطین به ریاض، با طرح مسئله از وی خواست که با چنین طرحی همراهی کند و منافعش را هم ببرد. محمود عباس تاکنون هم بسیار خیانت کرده و به نفع صهیونیستها هر آنچه در توان داشته به انجام رسانده ولی با مشاهده ابعاد خیانت این طرح شیطانی، آنرا غیرقابل اجرا دانست که با شدت عمل بن سلمان مواجه شد که یا طرح را بپذیرد یا ساکت بماند و محمود عباس راه دوم را برگزید ولی همچنان برای تحقق آن و بهره مندی از مواهب آن، در تلاش است!
موضوع دیگر که قویاً مرتبط با همین مسئله است، اظهارات و عملکرد سعودیها و طیف خائن ارتجاع عرب است که تصریح کردهاند مسئله فلسطین اولویت دنیای عرب نیست و آنها توان و ظرفیت خود را علیه ایران و مقاومت اسلامی باید به کار بگیرند. این، شروع ریلگذاری برای حذف همیشگی مسئله فلسطین به نفع دشمنان اسلام است.
این خیانت بزرگی است که سران ارتجاع عرب در اجرای آن از یکدیگر سبقت گرفتهاند و اگرچه همانند سایر توطئههای شیطانی در طول چهار دهه گذشته با شکست و ناکامی کامل مواجه خواهند شد ولی به هر حال رنج و سختی مضاعفی را برای مردم مظلوم فلسطین تدارک میبینند.