یادداشت/
محمد ایمانی
سوژههای
سربازگیری دشمن 8
مرداد -97
اکنون فاش شده است قلم زن یادداشت نویس
سربازجو شریعت نداری که همچون سربازجو شریعت نداری خبره در قلم زنی انتقادی با
شیوه تنظیم کیفرخواست بالا بلند علیه جناح
رقیب و روحانی و دولت وحامیانش می باشد همکار نزدیک خبرگزاری پاسداران فارس هم می باشد. بطور نمونه از جنگ
اقتصادی دشمن یاد کرده است بدون آنکه به قول معترضان ضد حکومتی به دشمنان داخلی
اشاره کند که اهدافش از طریق دولت موازی با تفنگ و رسانه و قرارگاه خاتم پاسداران دنبال می شود.
چرا با انواع مباحث انحرافی، دو چالش
مهم «سوء مدیریت مبتنی بر انحراف رویکرد» و «جنگ اقتصادی دشمن» مجددا به حاشیه
رانده میشود؟ آیا نقشه غافلگیری دوباره اقتصادی در میان است تا عناصر ماموریتدار
مجددا پرچم تسلیمطلبی و امتیازدهی به دشمن را بالا ببرند؟
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس «محمد ایمانی» در سرمقاله
روزنامه «کیهان» نوشت:
1- امیر مومنان علیهالسلام در اولین
خطبه نهجالبلاغه، از اعتماد به شیطان به عنوان معامله یاد میکند و میفرماید
حضرت آدم در جنت امن الهی ساکن و از نعمتها بهرهمند بود اما شیطان او را وسوسه
کرد «فباع الیقین بشکّه والعزیمه بوهنه. پس، یقین را به تردید، و عزم و اراده را
در ازای سستی فروخت. شادمانی و خرسندی او به ترس تبدیل شد و فریبخوردگی، به ندامت
و پشیمانی انجامید». امام همچنین در نامه 78 نهجالبلاغه، خطاب به صحابی دنیازده و
کجاندیشی در تراز ابوموسی اشعری نوشت«همانا شقی و بدبخت کسی است که از عقل و
تجربهای که به او دادهاند، محروم بماند». اهل بیت علیهمالسلام فرمودند «در هر
چیزی که چشم میبیند عبرت هست». و آنها که نگاه عبرت نیاندوزند، لاجرم عبرت دیگران
میشوند.
2- نقشه راهی که ائتلاف حاضر در دولت و مجلس برای خروج از مضیقههای اقتصادی به ویژه از سال 92 به بعد پیش روی کشور نهاد، نتایجی خلاف تصورات و وعدهها بر جای گذاشت. البته در این ائتلاف، با دو طیف فعال و منفعل مواجه هستیم. بیتعارف، عدهای ولو صاحب منصب و عنوان در این ائتلاف، قرار است قربانی گروه دوم شوند که گروه اول را «رحم اجارهای» و «پیاده سربازگیری شده» خویش میدانند. این روزها در حالی که اقتصاد، مدام از تلاطمهای مصنوعی متاثر میشود، برخی دستاندرکاران ائتلاف مذکور اصرار دارند حاشیههایی مانند رفع حصر سران فتنه و بردن زنان به ورزشگاه و... را مسئله دولت و مجلس کنند یا به بهانه تلاطم بازار، نسخه به بنبست خورده و ذاتا عقیم «تسلیم» در برابر زیادهطلبیهای پسابرجامی آمریکا و اروپا را دوباره بزک کنند.
3- عجیب اینکه برخی از همین عنواندارها میپذیرند حیثیت آنها، خرج چنین رویههای انحرافی گردد و صورتحساب فرصتسوزی و خسارتآفرینیها پای آنها نوشته شود. میگویند چند نفر رند وارد رستورانی شدند و کنار یک نفر دیگر نشستند. چند بار پای مرد تنها به پایه میز خورد و بلافاصله آن چند نفر گفتند «پای شما... پای شما!». مرد بیخبر از همه جا هم میگفت «بله... البته که پای منه». آن چند نفر، سفارش مفصل دادند و حسابی خوردند و بعد هم پا شدند و رفتند... مرد تنها، غذایش را خورد و رفت صورتحسابش را پرداخت کند اما دید رستوراندار میگوید «صورتحساب آن چند نفر را پرداخت نکردید». مرد گفت «آنها که با من نبودند». اما رستوراندار پاسخ داد «آنها مدام میگفتند؛ پای شماست ها»! و شما نیز حرف آنها را تأیید میکردید و میگفتید «بله... معلومه که پای منه»!
4- سهم «فتنهگران مدعی اصلاحطلبی»، «مدیران اجرایی مدعی اعتدال» و «اکثریت منفعل و همسوی مجلس» در ناکارآمدی 5 سال گذشته چه قدر است؟ چرا نسخه این ائتلاف چندسر، هم موجب خسارت به برنامه هستهای شد و هم اقتصاد کشور را به مراتب آسیبپذیرتر از ماقبل برجام کرد تا جایی که ظرف یک سال طلایی برجام، دلار از 3700 تومان به ده هزار تومان و سکه از 900 هزار تومان به سه میلیون و پانصد هزار تومان صعود کرد و رکود و تورم توأمان، بلای جان اقتصاد شد؟ و چرا اکنون که معلوم شده نسخه مذکور، عامل بیماری است و نه درمان، دست روی دست گذاشتهاند یا منتظرند اروپای بیاراده و ناتوان، برای آنها معجزه کند؟
5- هفت ماه است اقتصاد کشور در اثر سوءمدیریت برخی دولتمردان متلاطم است و آشفتگی قیمتها، بازار ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشی تلفن همراه را در مینوردد. مدیران مذکور، به شکل سردرگم 30 میلیارد دلار و 60 تن طلا را در آغوش چندصد رانتخوار ریختند و بعد که کار از کار گذشت، چند هفته بین دو وزیر و رسانهها بحث مهیج اما کممایهای درباره ضرورت انتشار یا عدم انتشار لیست دریافتکنندگان ارز و سکه و ثبتنامکنندگان غیرقانونی واردات خودرو برپا شد! پس از آن هم توپ را در زمین قوه قضائیه انداختهاند! مقصر اصلی، وزارتخانههای اقتصاد و صنعت و ارتباطات و بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه و معاون اقتصادی و دستیاران اقتصادی ارشد رئیسجمهور هستند اما حالا که ظرف چند ماه، رانت 140 هزار میلیارد تومانی (بودجه یکساله ایجاد یک میلیون و 200 هزار شغل) پرداخته و در مقابل، تورم گرفتهاند، از دستگاه قضایی میخواهند دنبال نخود سیاه برود و با رانتخواران و محتکران و اخلالگران بازارهای ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشی تلفن و لوازم خانگی و.... برخورد کند!
6- کدام شبکه مافیایی تعیین میکند که نرخ سکه یا دلار چه قدر بالا برود؟ روی چه حساب و مکانیسمی؛ بر اساس فرمول تئوری موهوم «دست نامرئی بازار» که آدام اسمیت ادعا میکرد و در خود غرب رد شد؟! دولت و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و وزارت اطلاعات و ارتباطات این وسط چه کاره هستند یا چه نقشی میتوانند ایفا کنند و نمیکنند؟ چرا عرصه را در خوشبینانهترین ارزیابی به فرصتطلبان و در واقعبینانهترین ارزیابی به اخلالگران و تروریستهای اقتصادی وابسته به اتاق جنگ دشمن سپردهاند؟! آیا شکبرانگیز نیست که وزیر راه و شهرسازی بگوید «خروج آمریکا از برجام بر بازار مسکن تأثیر گذاشت؛ باید همان هفته اول میگفتیم در برجام میمانیم» و این در حالی است که در پنج سال وزارت وی، به اندازه یک سال مسکن تولید شده است؟ مسائلی مانند به رکود کشاندن بازار بومی مسکن که میتوانست 250 شاخه صنعتی را فعال و نقدینگی سرگردان را در خدمت تولید و اشتغال مهار کند، چه دخلی به برجام دارد؟
7- چرا با انواع مباحث انحرافی، دو چالش مهم «سوء مدیریت مبتنی بر انحراف رویکرد» و «جنگ اقتصادی دشمن» مجددا به حاشیه رانده میشود؟ آیا نقشه غافلگیری دوباره اقتصادی در میان است تا عناصر ماموریتدار مجددا پرچم تسلیمطلبی و امتیازدهی به دشمن را بالا ببرند؟ چرا همان طیفی که دولت را «رحم اجارهای» خواندهاند، نسخه مذاکره با ترامپ را میپیچند؟ اگر قرار است آمریکا یا اروپا به تعهدات فعلی خود پایبند نباشد، چرا اسم پیشنهاد خود را مذاکره و توافق جدید میگذارند؟ بیپرده بگویند دنبال وطن فروشی از طریق قربانی کردن دولت و شخص آقای روحانی هستند! چرا در حالی که تعهدات برجامی غرب هوا شده، کسانی برای تصویب شتابان ملحقات FATF و قبول تعهدات ضدامنیتی جدید عجله و اصرار دارند؟ برخی محافل چنین القا میکنند که مشکل، شخص ترامپ است و بقیه هیئت حاکمه آمریکا آدمهای شریف و عهدشناسی هستند. کتمان میکنند که تمام کارشکنیها و مصوبات تحریمی در مجلس سنا و نمایندگان آمریکا به شکل اجماعی حاصل شد. یا اینکه بدعهدی و بازگشت تحریمها و تهدید شرکت و کشورها به عدم معامله با ایران و مصوباتی نظیر ممنوعیتهای ویزایی برای اتباع 38 کشور درصورت سفر به ایران، از همان دولت اوباما کلید خورد. پنهان نمیکنند که آرزو اندیشانه، در انتظار انتخابات کنگره هستند اما کتمان میکنند که سختگیریهایی نظیر قانون «اینارا» در همین کنگره مرکب از دموکراتها و جمهوریخواهان و با اتفاق آرا تصویب شد.
8- افراطیون مدعی اصلاحات، جزو بیصداقتترین طیفها در پروژه «نرمالیزاسیون» و «برجامیزاسیون» هستند. آنها در بزک شیطان بزرگ و متهم کردن نظام و ایجاد بیثباتی سیاسی، هیچ کم نگذاشتند. اما اکنون که خسارتهای این نسخه بیمار، یکی پس از دیگری آشکار شده، با فرافکنی و تولید سرگرمی، میکوشند از خود سلب مسئولیت کنند و اذهان را از شبیخون عوامل نیابتی دشمن در جنگ اقتصادی منحرف نمایند. نمایندگان فراکسیون امید، بعد از دو سال ولنگاری، مدعی استیضاح وزرا میشوند، سپس پیش رئیسجمهور میروند اما به جای اینکه درباره مشکلات اقتصادی و معیشت مردم و سوء تدبیرهای برخی مدیران حرف بزنند، موضوع حصر سران -ورشکسته به تقصیر- فتنه را پیش میکشند!
9- قبل از آنکه وزیران پیشنهادی کابینه دوم روحانی(جز یک نفر) رای اعتماد از مجلس بگیرند، روزنامه شرق تیتر زد «پرش وزرا از موانع کوتاه بهارستان». هنوز یک سال از رای دربست اکثریت مجلس به کابینه دوازدهم نمیگذرد که آقای عارف رئیسفراکسیون امید، از سوء تدبیرهای دولت مینالد و میگوید «اظهر منالشمس بود که سیاست ارزی دولت برای کشور مشکلاتی را به وجود میآورد» و محمود صادقی عضو همین فراکسیون ادعا میکند «کابینه دوازدهم نسبت به کابینه یازدهم تنزل پیدا کرده است. متاسفانه کل کابینه دچار کرختی و پیری و خستگی شده است»! این قبیل اظهارات در حالی است که همین طیف، به جای مطالبه کار و جدیت و سلامت و شفافیت از دولتمردان، سرگرم جنجال و تولید حاشیه و سوژه اتهامافکنی در خدمت ضد انقلاب و آمریکا و انگلیس بودهاند.
10- عباس عبدی عضو حزب منحله مشارکت 5 مهر 91 به عصر ایران گفته بود «آقای ناطق اگر از جایگاه فعلیاش در جناح راست خارج شود و به اصلاحطلبان بپیوندد، چیزی به اصلاحطلبان اضافه نمیکند. اهمیت آقای ناطق در این است که در آن سو قرار دارد نه در این سو! او باید در آن سو خوب بازی کند»! مشابه این سخن را برخی اعضای حزباشرافی کارگزاران گفتهاند. اخیرا محمد عطریانفر، از عناصر بازداشت شده در فتنه 88 گفته است «نباید لاریجانی را از دست بدهیم»! قبل از وی، حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران و دیگر بازداشتی فتنه 88 ، در تاریخ 22 آذر 94 (دو ماه پس از تصویب برجام در مجلس) به روزنامه اعتماد گفته بود «ما در مورد آقای لاریجانی در حزب بحث کردیم، به نتیجه هم رسیدیم و موضع ما یکی است. حمایت از او موضوع مصوب حزب ماست. (خبرنگار: اگر آقای لاریجانی رقیب خوبی به شمار میآید، چرا گفتید ما در قم ممکن است برای ایشان رقیب نتراشیم؟) این به خاطر خدمتی بود که ایشان در بحث برجام کردند».
11- کرباسچی دبیرکل کارگزاران 7 آذر 94 در مصاحبه با روزنامه شرق، از ادبیات موهن «سربازگیری» استفاده میکند و میگوید «ما ناگزیریم به سمت توسعه و سازندگی و سیاستهای اعتدالی پیش برویم... اصلاحطلبان باید دنبال یارگیری از طرف مقابل باشند... طیف آقای لاریجانی الان مواضع خوبی دارد و اگر بتواند طیف رادیکال را کنترل کند، مطلوب است. تا حالا که شده. مجلس با سیاست لاریجانی توانست بالاخره برجام را تصویب کند؛ درحالی که در تلاش بودند نشود. اگر از جناح مقابل یارگیری کنیم، ضرر نمیکنیم. در انتخابات ٩٢ و سیاست خارجی، همین کار را انجام دادیم... دولت از طرف مقابل یارگیری کرده است. در مجموع بازی گروههای طرفدار دولت، به واسطه همین «سربازگیری» از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم همین اتفاق میتواند بیفتد». با وجود این روند، افراطیون مدعی اصلاحات در انتخابات یک ماه قبل هیئترئیسه مجلس، عبور از لاریجانی را کلید زدند و به صراحت گفتند او از این به بعد «کارت سوخته» است، همچنانکه دولت روحانی را رحم اجارهای و کاتالیزور خواندند. آیا این همه عبرت، برای متنبه شدن آقایان روحانی و لاریجانی و تصمیم به جبران بخشی از کوتاهیها کافی نیست؟!
2- نقشه راهی که ائتلاف حاضر در دولت و مجلس برای خروج از مضیقههای اقتصادی به ویژه از سال 92 به بعد پیش روی کشور نهاد، نتایجی خلاف تصورات و وعدهها بر جای گذاشت. البته در این ائتلاف، با دو طیف فعال و منفعل مواجه هستیم. بیتعارف، عدهای ولو صاحب منصب و عنوان در این ائتلاف، قرار است قربانی گروه دوم شوند که گروه اول را «رحم اجارهای» و «پیاده سربازگیری شده» خویش میدانند. این روزها در حالی که اقتصاد، مدام از تلاطمهای مصنوعی متاثر میشود، برخی دستاندرکاران ائتلاف مذکور اصرار دارند حاشیههایی مانند رفع حصر سران فتنه و بردن زنان به ورزشگاه و... را مسئله دولت و مجلس کنند یا به بهانه تلاطم بازار، نسخه به بنبست خورده و ذاتا عقیم «تسلیم» در برابر زیادهطلبیهای پسابرجامی آمریکا و اروپا را دوباره بزک کنند.
3- عجیب اینکه برخی از همین عنواندارها میپذیرند حیثیت آنها، خرج چنین رویههای انحرافی گردد و صورتحساب فرصتسوزی و خسارتآفرینیها پای آنها نوشته شود. میگویند چند نفر رند وارد رستورانی شدند و کنار یک نفر دیگر نشستند. چند بار پای مرد تنها به پایه میز خورد و بلافاصله آن چند نفر گفتند «پای شما... پای شما!». مرد بیخبر از همه جا هم میگفت «بله... البته که پای منه». آن چند نفر، سفارش مفصل دادند و حسابی خوردند و بعد هم پا شدند و رفتند... مرد تنها، غذایش را خورد و رفت صورتحسابش را پرداخت کند اما دید رستوراندار میگوید «صورتحساب آن چند نفر را پرداخت نکردید». مرد گفت «آنها که با من نبودند». اما رستوراندار پاسخ داد «آنها مدام میگفتند؛ پای شماست ها»! و شما نیز حرف آنها را تأیید میکردید و میگفتید «بله... معلومه که پای منه»!
4- سهم «فتنهگران مدعی اصلاحطلبی»، «مدیران اجرایی مدعی اعتدال» و «اکثریت منفعل و همسوی مجلس» در ناکارآمدی 5 سال گذشته چه قدر است؟ چرا نسخه این ائتلاف چندسر، هم موجب خسارت به برنامه هستهای شد و هم اقتصاد کشور را به مراتب آسیبپذیرتر از ماقبل برجام کرد تا جایی که ظرف یک سال طلایی برجام، دلار از 3700 تومان به ده هزار تومان و سکه از 900 هزار تومان به سه میلیون و پانصد هزار تومان صعود کرد و رکود و تورم توأمان، بلای جان اقتصاد شد؟ و چرا اکنون که معلوم شده نسخه مذکور، عامل بیماری است و نه درمان، دست روی دست گذاشتهاند یا منتظرند اروپای بیاراده و ناتوان، برای آنها معجزه کند؟
5- هفت ماه است اقتصاد کشور در اثر سوءمدیریت برخی دولتمردان متلاطم است و آشفتگی قیمتها، بازار ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشی تلفن همراه را در مینوردد. مدیران مذکور، به شکل سردرگم 30 میلیارد دلار و 60 تن طلا را در آغوش چندصد رانتخوار ریختند و بعد که کار از کار گذشت، چند هفته بین دو وزیر و رسانهها بحث مهیج اما کممایهای درباره ضرورت انتشار یا عدم انتشار لیست دریافتکنندگان ارز و سکه و ثبتنامکنندگان غیرقانونی واردات خودرو برپا شد! پس از آن هم توپ را در زمین قوه قضائیه انداختهاند! مقصر اصلی، وزارتخانههای اقتصاد و صنعت و ارتباطات و بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه و معاون اقتصادی و دستیاران اقتصادی ارشد رئیسجمهور هستند اما حالا که ظرف چند ماه، رانت 140 هزار میلیارد تومانی (بودجه یکساله ایجاد یک میلیون و 200 هزار شغل) پرداخته و در مقابل، تورم گرفتهاند، از دستگاه قضایی میخواهند دنبال نخود سیاه برود و با رانتخواران و محتکران و اخلالگران بازارهای ارز و سکه و مسکن و خودرو و گوشی تلفن و لوازم خانگی و.... برخورد کند!
6- کدام شبکه مافیایی تعیین میکند که نرخ سکه یا دلار چه قدر بالا برود؟ روی چه حساب و مکانیسمی؛ بر اساس فرمول تئوری موهوم «دست نامرئی بازار» که آدام اسمیت ادعا میکرد و در خود غرب رد شد؟! دولت و بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و وزارت اطلاعات و ارتباطات این وسط چه کاره هستند یا چه نقشی میتوانند ایفا کنند و نمیکنند؟ چرا عرصه را در خوشبینانهترین ارزیابی به فرصتطلبان و در واقعبینانهترین ارزیابی به اخلالگران و تروریستهای اقتصادی وابسته به اتاق جنگ دشمن سپردهاند؟! آیا شکبرانگیز نیست که وزیر راه و شهرسازی بگوید «خروج آمریکا از برجام بر بازار مسکن تأثیر گذاشت؛ باید همان هفته اول میگفتیم در برجام میمانیم» و این در حالی است که در پنج سال وزارت وی، به اندازه یک سال مسکن تولید شده است؟ مسائلی مانند به رکود کشاندن بازار بومی مسکن که میتوانست 250 شاخه صنعتی را فعال و نقدینگی سرگردان را در خدمت تولید و اشتغال مهار کند، چه دخلی به برجام دارد؟
7- چرا با انواع مباحث انحرافی، دو چالش مهم «سوء مدیریت مبتنی بر انحراف رویکرد» و «جنگ اقتصادی دشمن» مجددا به حاشیه رانده میشود؟ آیا نقشه غافلگیری دوباره اقتصادی در میان است تا عناصر ماموریتدار مجددا پرچم تسلیمطلبی و امتیازدهی به دشمن را بالا ببرند؟ چرا همان طیفی که دولت را «رحم اجارهای» خواندهاند، نسخه مذاکره با ترامپ را میپیچند؟ اگر قرار است آمریکا یا اروپا به تعهدات فعلی خود پایبند نباشد، چرا اسم پیشنهاد خود را مذاکره و توافق جدید میگذارند؟ بیپرده بگویند دنبال وطن فروشی از طریق قربانی کردن دولت و شخص آقای روحانی هستند! چرا در حالی که تعهدات برجامی غرب هوا شده، کسانی برای تصویب شتابان ملحقات FATF و قبول تعهدات ضدامنیتی جدید عجله و اصرار دارند؟ برخی محافل چنین القا میکنند که مشکل، شخص ترامپ است و بقیه هیئت حاکمه آمریکا آدمهای شریف و عهدشناسی هستند. کتمان میکنند که تمام کارشکنیها و مصوبات تحریمی در مجلس سنا و نمایندگان آمریکا به شکل اجماعی حاصل شد. یا اینکه بدعهدی و بازگشت تحریمها و تهدید شرکت و کشورها به عدم معامله با ایران و مصوباتی نظیر ممنوعیتهای ویزایی برای اتباع 38 کشور درصورت سفر به ایران، از همان دولت اوباما کلید خورد. پنهان نمیکنند که آرزو اندیشانه، در انتظار انتخابات کنگره هستند اما کتمان میکنند که سختگیریهایی نظیر قانون «اینارا» در همین کنگره مرکب از دموکراتها و جمهوریخواهان و با اتفاق آرا تصویب شد.
8- افراطیون مدعی اصلاحات، جزو بیصداقتترین طیفها در پروژه «نرمالیزاسیون» و «برجامیزاسیون» هستند. آنها در بزک شیطان بزرگ و متهم کردن نظام و ایجاد بیثباتی سیاسی، هیچ کم نگذاشتند. اما اکنون که خسارتهای این نسخه بیمار، یکی پس از دیگری آشکار شده، با فرافکنی و تولید سرگرمی، میکوشند از خود سلب مسئولیت کنند و اذهان را از شبیخون عوامل نیابتی دشمن در جنگ اقتصادی منحرف نمایند. نمایندگان فراکسیون امید، بعد از دو سال ولنگاری، مدعی استیضاح وزرا میشوند، سپس پیش رئیسجمهور میروند اما به جای اینکه درباره مشکلات اقتصادی و معیشت مردم و سوء تدبیرهای برخی مدیران حرف بزنند، موضوع حصر سران -ورشکسته به تقصیر- فتنه را پیش میکشند!
9- قبل از آنکه وزیران پیشنهادی کابینه دوم روحانی(جز یک نفر) رای اعتماد از مجلس بگیرند، روزنامه شرق تیتر زد «پرش وزرا از موانع کوتاه بهارستان». هنوز یک سال از رای دربست اکثریت مجلس به کابینه دوازدهم نمیگذرد که آقای عارف رئیسفراکسیون امید، از سوء تدبیرهای دولت مینالد و میگوید «اظهر منالشمس بود که سیاست ارزی دولت برای کشور مشکلاتی را به وجود میآورد» و محمود صادقی عضو همین فراکسیون ادعا میکند «کابینه دوازدهم نسبت به کابینه یازدهم تنزل پیدا کرده است. متاسفانه کل کابینه دچار کرختی و پیری و خستگی شده است»! این قبیل اظهارات در حالی است که همین طیف، به جای مطالبه کار و جدیت و سلامت و شفافیت از دولتمردان، سرگرم جنجال و تولید حاشیه و سوژه اتهامافکنی در خدمت ضد انقلاب و آمریکا و انگلیس بودهاند.
10- عباس عبدی عضو حزب منحله مشارکت 5 مهر 91 به عصر ایران گفته بود «آقای ناطق اگر از جایگاه فعلیاش در جناح راست خارج شود و به اصلاحطلبان بپیوندد، چیزی به اصلاحطلبان اضافه نمیکند. اهمیت آقای ناطق در این است که در آن سو قرار دارد نه در این سو! او باید در آن سو خوب بازی کند»! مشابه این سخن را برخی اعضای حزباشرافی کارگزاران گفتهاند. اخیرا محمد عطریانفر، از عناصر بازداشت شده در فتنه 88 گفته است «نباید لاریجانی را از دست بدهیم»! قبل از وی، حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران و دیگر بازداشتی فتنه 88 ، در تاریخ 22 آذر 94 (دو ماه پس از تصویب برجام در مجلس) به روزنامه اعتماد گفته بود «ما در مورد آقای لاریجانی در حزب بحث کردیم، به نتیجه هم رسیدیم و موضع ما یکی است. حمایت از او موضوع مصوب حزب ماست. (خبرنگار: اگر آقای لاریجانی رقیب خوبی به شمار میآید، چرا گفتید ما در قم ممکن است برای ایشان رقیب نتراشیم؟) این به خاطر خدمتی بود که ایشان در بحث برجام کردند».
11- کرباسچی دبیرکل کارگزاران 7 آذر 94 در مصاحبه با روزنامه شرق، از ادبیات موهن «سربازگیری» استفاده میکند و میگوید «ما ناگزیریم به سمت توسعه و سازندگی و سیاستهای اعتدالی پیش برویم... اصلاحطلبان باید دنبال یارگیری از طرف مقابل باشند... طیف آقای لاریجانی الان مواضع خوبی دارد و اگر بتواند طیف رادیکال را کنترل کند، مطلوب است. تا حالا که شده. مجلس با سیاست لاریجانی توانست بالاخره برجام را تصویب کند؛ درحالی که در تلاش بودند نشود. اگر از جناح مقابل یارگیری کنیم، ضرر نمیکنیم. در انتخابات ٩٢ و سیاست خارجی، همین کار را انجام دادیم... دولت از طرف مقابل یارگیری کرده است. در مجموع بازی گروههای طرفدار دولت، به واسطه همین «سربازگیری» از جبهه مقابل بوده و در مجلس هم همین اتفاق میتواند بیفتد». با وجود این روند، افراطیون مدعی اصلاحات در انتخابات یک ماه قبل هیئترئیسه مجلس، عبور از لاریجانی را کلید زدند و به صراحت گفتند او از این به بعد «کارت سوخته» است، همچنانکه دولت روحانی را رحم اجارهای و کاتالیزور خواندند. آیا این همه عبرت، برای متنبه شدن آقایان روحانی و لاریجانی و تصمیم به جبران بخشی از کوتاهیها کافی نیست؟!