هم افزایی
برای حمایت از تولید داخلی 11
تیر - 97
برای
چه مدام شیون و زاری برسرگوری می شود که درآن مرده ای نیست ؟ چرا وقتی اقتصاد کشور به اشغال کالاهای وارداتی درآمده
است و مقوله ای به عنوان تولیدداخلی وجود
ندارد باآویزان شدن به پیام شعاری- تبلیغاتی یا چوب لای چرخ دولت روحانی گذاشتن
حمایت از کالاهای ایرانی خامنه ای حاشیه پردازی پوچ تبلیغاتی می شود و تأکید برهم ا
فزایی برای حمایت ازتولیدداخلی می شود؟
تهران- ایرنا- دهم تیر سال جاری به
عنوان روز ملی صنعت و معدن، درحالیکه موضوع «حمایت از تولید داخلی» به عنوان
شعار سال ابلاغی مقام معظم رهبری محور همه فعالیتها قرار گرفته است، متفاوت تر
از گذشته در کانون توجه قرار دارد.
روزنامه شرق با درج یادداشتی به قلم
منصور معظمی معاون وزیر صنعت می نویسد: آنچه در این میان به طور جدی باید مطمح
نظر قرار گیرد، نیاز ضروری بخش تولید و صنعت به یک هم افزایی فرابخشی در عرصه
دانش های بین رشتهای است.بدونتردید فرایند حمایت از تولید داخلی نقشه راه خاص
خود را در عرصه تخصصی تولید، روزآمدسازی صنعت، دانش فنی فناوری های نو و کیفیت افزایی
محصول دنبال خواهد کرد. بهبود فضای کسب وکار و تدبیرکردن خط مشی های
کارشناسانه و حمایتگرانه از کارآفرینان و ساده سازی مسیر سرمایه گذاری و تولید
به علاوه پشتیبانی های مالی و... همه از ضرورتهای حمایت از تولید و صنعت داخلی
قلمداد میشود که در حال انجام جدی است.
در این میان آنچه باید دور از نظر نداشت، نیاز عرصه تولید به حمایت و همگرایی عرصه های دیگر دانش های کاربردی است.ایجاد یک تصویر دلچسب سالم و منطقی از تولید داخلی در ذهن مصرفکننده ایرانی، نیازمند بهکاربستن ترکیبی مهندسی شده، عالمانه و هوشمندانه از دانش و مهارت های علم ارتباطات، تبلیغات و مخاطبشناسی دقیق است.
هم افزایی فرابخشی دانش محور در عرصه های اطلاع رسانی در قالب های خلاقانه و روزآمد، مبتنی بر سلیقه مخاطبان و در قالب پویش (کمپین)های مهندسی شده در حوزه ارتباطات و تعامل با مصرف کنندگان نیاز جدی و اساسی بخش صنعت برای تحقق بهینه استراتژی حمایت از کالای داخلی است.چنانچه تمام تلاش های تخصصی در بخش صنعت به طور پیوسته جاری شود و کالای داخلی نیز با ویژگی های رقابتی تولید و به بازار عرضه شود؛ اما نگاه و رفتار مصرفکننده را برای خرید کالا و مصرف محصول نهایی نتوانیم همسو سازیم، بخش کلیدی زنجیره حمایت واقعی از تولید داخلی ناقص مانده است.
امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت تعامل و همکاری گسترده صاحبان دانش و تخصص در عرصه های ارتباطات، رسانه و تبلیغات با اصحاب صنعت و تولید کنندگان داخلی احساس میشود. قطعا اهالی تولید بر بهکاربستن ایدههای علمی و خلاقانه مبتنی بر ظرافتهای ارتباطی برای به دست آوردن سهم بیشتر بازار، واقف هستند و امروز باید متخصصان و صاحبان دانش کاربردی در عرصه اطلاعرسانی و ارتباطات دوشادوش بنگاههای تولید کننده کالای داخلی قرار گیرند تا نتیجه نهایی که حمایت واقعی و مستمر از کالای مرغوب ایرانی از طریق ایجاد نگاه مثبت مخاطبان و مصرف کنندگان و تغییر رفتار مطلوب و بیشازپیش مصرفکنندگان است، حاصل شود.
ظرافت های بسیار در مسیر اقناعی و ارتباطی بین تولیدکننده کالای ایرانی و مصرفکننده نهایی لزوم طراحی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اساسی را هویدا میکند.این طراحی ها قطعا باید بر پایه شیوه های نوین تعامل بینبخشی حوزه صنعت و ارتباطات شکل بگیرد.
ذهنیت های مجرد و مجزای این دو حوزه به صورت منفک و جزیرهای قطعا نخواهند توانست نسخهای موفق را به دست بدهند؛ بلکه انتقال تجربیات و شناختدهی از عمق میدان اجرائی و بافت صنعت به متخصصان ارتباطی و آنگاه طراحی مدلهای ارتباطی مؤثر از سوی متخصصان رسانه و تبلیغات برای ایجاد و تقویت نگاه و باور مثبت و حمایتگرانه از تولید داخلی راهکاری منطقی خواهد بود.در این مسیر صاحبان صنعت باید به این اقناع برسند که پرداخت هزینههای همکاری حرفهای با اصحاب تبلیغات و رسانهها در مجموع بازخوران اساسی مانند ایجاد اعتبار برای نشان تجاری ایشان، ارزش افزوده تجاری و تغییر رفتار منتهی به خرید مصرفکننده را در یک برنامه معین در پی خواهد داشت. آنچه این اقناع را حاصل میآورد، خلاقیت، نوآوری، روزآمدسازی فراتر از مدلهای مرسوم کلیشهای بهعنوان یک ضرورت است.
باید کارگزاران و مراکز علمی-پژوهشی عرصه ارتباطات و تبلیغات خود را به آن تجهیز و در طراحی پویش های خود برای کالاها و تولیدکنندگان داخلی به کار ببندند. افزایش بیش از پیش مسئولیت پذیری تولید کنندگان و برجستهسازی نشانههای ملموس آن برای خریداران، تنوع و درعینحال ساده سازی مسیرهای فروش، اعتمادآفرینی بیشتر در مصرفکنندگان تولیدات داخلی، از طریق گزارههای صادقانه و قابل اندازهگیری و بهرهجویی از شیوههای غیرمستقیم و مؤثر اقناع و تبلیغ هوشمندانه مبتنی بر نظریات علمی حوزه ارتباطات، برندینگ (نشان سازی و اعتباربخشی به نشان های داخلی) و... میتواند وجوه غالب این همافزایی فرابخشی دانش محور باشد.
کوتاه سخن اینکه به عقیده نگارنده در مسیر حمایت واقعی و پایدار از تولید ملی و کالای داخلی هم افزایی فرابخشی و دانش محور، ارتباط منسجم، سامان یافته و مستمر بین تولیدکنندگان داخلی با متخصصان ارتباطات، رسانه و تبلیغات برای طراحیهای هوشمندانهای که در نهایت منجر به ارتقای نگاه عمومی و تغییر بیشازپیش مثبت رفتار مردم و مصرفکنندگان به سمت مصرف و حمایت از کالای ایرانی میشود (مثال: الگوی سلسلهمراتبی لاویج اشتاینر) میتواند ضرورتی حیاتی و فوری در این برهه زمانی قلمداد شود که وظیفه حرفهای هر دو جانب این تعامل اعم از دستگاه های سیاست گذار نخبگان دو حوزه، بهویژه بخش خصوصی فعال است تا هرچه سریع تر زمینه های بسیار بیشتر این همکاری را برای حمایت از تولید داخلی فراهم آورند.
*منبع: روزنامه شرق،1397.4.10
در این میان آنچه باید دور از نظر نداشت، نیاز عرصه تولید به حمایت و همگرایی عرصه های دیگر دانش های کاربردی است.ایجاد یک تصویر دلچسب سالم و منطقی از تولید داخلی در ذهن مصرفکننده ایرانی، نیازمند بهکاربستن ترکیبی مهندسی شده، عالمانه و هوشمندانه از دانش و مهارت های علم ارتباطات، تبلیغات و مخاطبشناسی دقیق است.
هم افزایی فرابخشی دانش محور در عرصه های اطلاع رسانی در قالب های خلاقانه و روزآمد، مبتنی بر سلیقه مخاطبان و در قالب پویش (کمپین)های مهندسی شده در حوزه ارتباطات و تعامل با مصرف کنندگان نیاز جدی و اساسی بخش صنعت برای تحقق بهینه استراتژی حمایت از کالای داخلی است.چنانچه تمام تلاش های تخصصی در بخش صنعت به طور پیوسته جاری شود و کالای داخلی نیز با ویژگی های رقابتی تولید و به بازار عرضه شود؛ اما نگاه و رفتار مصرفکننده را برای خرید کالا و مصرف محصول نهایی نتوانیم همسو سازیم، بخش کلیدی زنجیره حمایت واقعی از تولید داخلی ناقص مانده است.
امروز بیش از هر زمان دیگری ضرورت تعامل و همکاری گسترده صاحبان دانش و تخصص در عرصه های ارتباطات، رسانه و تبلیغات با اصحاب صنعت و تولید کنندگان داخلی احساس میشود. قطعا اهالی تولید بر بهکاربستن ایدههای علمی و خلاقانه مبتنی بر ظرافتهای ارتباطی برای به دست آوردن سهم بیشتر بازار، واقف هستند و امروز باید متخصصان و صاحبان دانش کاربردی در عرصه اطلاعرسانی و ارتباطات دوشادوش بنگاههای تولید کننده کالای داخلی قرار گیرند تا نتیجه نهایی که حمایت واقعی و مستمر از کالای مرغوب ایرانی از طریق ایجاد نگاه مثبت مخاطبان و مصرف کنندگان و تغییر رفتار مطلوب و بیشازپیش مصرفکنندگان است، حاصل شود.
ظرافت های بسیار در مسیر اقناعی و ارتباطی بین تولیدکننده کالای ایرانی و مصرفکننده نهایی لزوم طراحی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اساسی را هویدا میکند.این طراحی ها قطعا باید بر پایه شیوه های نوین تعامل بینبخشی حوزه صنعت و ارتباطات شکل بگیرد.
ذهنیت های مجرد و مجزای این دو حوزه به صورت منفک و جزیرهای قطعا نخواهند توانست نسخهای موفق را به دست بدهند؛ بلکه انتقال تجربیات و شناختدهی از عمق میدان اجرائی و بافت صنعت به متخصصان ارتباطی و آنگاه طراحی مدلهای ارتباطی مؤثر از سوی متخصصان رسانه و تبلیغات برای ایجاد و تقویت نگاه و باور مثبت و حمایتگرانه از تولید داخلی راهکاری منطقی خواهد بود.در این مسیر صاحبان صنعت باید به این اقناع برسند که پرداخت هزینههای همکاری حرفهای با اصحاب تبلیغات و رسانهها در مجموع بازخوران اساسی مانند ایجاد اعتبار برای نشان تجاری ایشان، ارزش افزوده تجاری و تغییر رفتار منتهی به خرید مصرفکننده را در یک برنامه معین در پی خواهد داشت. آنچه این اقناع را حاصل میآورد، خلاقیت، نوآوری، روزآمدسازی فراتر از مدلهای مرسوم کلیشهای بهعنوان یک ضرورت است.
باید کارگزاران و مراکز علمی-پژوهشی عرصه ارتباطات و تبلیغات خود را به آن تجهیز و در طراحی پویش های خود برای کالاها و تولیدکنندگان داخلی به کار ببندند. افزایش بیش از پیش مسئولیت پذیری تولید کنندگان و برجستهسازی نشانههای ملموس آن برای خریداران، تنوع و درعینحال ساده سازی مسیرهای فروش، اعتمادآفرینی بیشتر در مصرفکنندگان تولیدات داخلی، از طریق گزارههای صادقانه و قابل اندازهگیری و بهرهجویی از شیوههای غیرمستقیم و مؤثر اقناع و تبلیغ هوشمندانه مبتنی بر نظریات علمی حوزه ارتباطات، برندینگ (نشان سازی و اعتباربخشی به نشان های داخلی) و... میتواند وجوه غالب این همافزایی فرابخشی دانش محور باشد.
کوتاه سخن اینکه به عقیده نگارنده در مسیر حمایت واقعی و پایدار از تولید ملی و کالای داخلی هم افزایی فرابخشی و دانش محور، ارتباط منسجم، سامان یافته و مستمر بین تولیدکنندگان داخلی با متخصصان ارتباطات، رسانه و تبلیغات برای طراحیهای هوشمندانهای که در نهایت منجر به ارتقای نگاه عمومی و تغییر بیشازپیش مثبت رفتار مردم و مصرفکنندگان به سمت مصرف و حمایت از کالای ایرانی میشود (مثال: الگوی سلسلهمراتبی لاویج اشتاینر) میتواند ضرورتی حیاتی و فوری در این برهه زمانی قلمداد شود که وظیفه حرفهای هر دو جانب این تعامل اعم از دستگاه های سیاست گذار نخبگان دو حوزه، بهویژه بخش خصوصی فعال است تا هرچه سریع تر زمینه های بسیار بیشتر این همکاری را برای حمایت از تولید داخلی فراهم آورند.
*منبع: روزنامه شرق،1397.4.10