خرم: روسها
از پشت خنجر میزنند 10تیر-97
تاریخچه سیاست خنجر از پشت زدن روس ها به قبل از انقلاب برمی گردد و فقط مختص پس از
انقلاب و شرایط کنونی نیست.
ماه گذشته با وجود ابراز همکاری و حمایت
اروپاییها دیپلماسی ما به شرق گرایش پیدا کرد. اما خیلی زود مشخص شد شرق و در رأس
آن روسیه، در حد اروپاییها هم قصد دفاع از ایران را ندارند و از پشت خنجرزدن مکرر
روسها، اظهرمن الشمس است. بنابراین تیمی شامل آقایان صالحی و خرازی به اروپا سفر
کردند و همان کار تیم دیپلماسی وزارت امور خارجه را انجام دادند. آقای دکتر ظریف
هم وقت خود را به نوشتن نامه سرگشاده به دولتمردان آمریکا گذراند تا دوباره فرصت
فعالیت پیدا کند.
به گزارش ایسنا، سیدعلی خرم استاد حقوق
بینالملل در ادامه یادداشت خود در «شرق» نوشت: در مجموع به نظر میرسد اگر از دست
اروپاییها کاری هم برآید، آنقدر سطح توقع از آنان بالا برده شده که گویی آنها
باید تقاص کجرویهای آمریکا را پس بدهند و در آن طرف، برخی مانند روسیه منتظر
فرصت طلایی فشار آمریکا بر ایران هستند تا از یک سو جیب خود را در تنگناهای
اقتصادی ایران پر کنند و از سوی دیگر با کارت ایران مشکلات سیاست خارجی خود را با
آمریکا و غرب حلوفصل کنند. به عبارت دیگر بهجز اروپاییها، چین، هند و تعداد
اندکی از کشورها، نمیتوان روی دیگران در این نبرد ناعادلانه و غیرمنصفانه تحریمهای
آمریکا حساب کرد؛ این کشورها هم شاید ۳۰ درصد مشکلات ایران را حل کنند.
به عبارت دیگر اگر اروپاییها به خرید
یکسوم نفت ایران ادامه دهند و چین، هند و شاید برخی دیگر هم درصدی از نفت ایران
را خریداری کنند، شاید نصف درآمد نفتی ایران تأمین شود. دونالد ترامپ وعده چنین
روزی را داده که ایران در کمتر از یک سال بر اثر سختی تحریمها به میز مذاکرات
بازمیگردد. در این راستا رئیسجمهور آمریکا از نپیوستن ایران به کنوانسیون مقابله
با پولشویی سوءاستفاده کرده و از سوییفت میخواهد رابطه با ایران را قطع کند. در
این صورت جمهوری اسلامی چه انتخابی میخواهد داشته باشد؟ در اینجاست که برخی با
نگرانی پیشنهاد مذاکره مستقیم ایران و آمریکا را قبل از دیرشدن، ارائه دادند اما
چون از زاویه درست آن مطرح نشد، از توجه افتاد و برخی هم طرح آن با این شیوه و در
این زمان را بیموقع و نادرست دانستند.
بهتر است همگان بدانند فضا امروز بهشدت
تغییر کرده است؛ چراکه کیم جونگ اون، رهبر کرهشمالی ظاهرا خوابنما شد، با عجله
به دیدار دونالد ترامپ شتافت و اظهار کرد حاضر است خلع سلاح شده ولی تحریمها
برداشته شود و کشورش راه توسعه اقتصادی را طی کند. او برای این دیدار حاضر شد برخی
تونلهای آزمایشهای هستهای یا موشکی خود را منهدم کند و حتی از بهانهگیری ترامپ
برای بهتعویقانداختن ملاقات سران، ابراز نگرانی و از او دلجویی کرد تا ملاقات سر
وقت صورت گیرد. ترامپ این حرکات را نشانه اشتیاق فراوان رهبر کرهشمالی برای تسلیمشدن
در مقابل شرایط آمریکا تفسیر کرد. سؤال باقیمانده این است که آیا مذاکره مستقیم
ایران و آمریکا خارج از الگوی فوق، برای حل بحران تحریمها مفید است؟
برای پاسخ باید گفت در روابط بینالملل
چهار اصل رعایت و پیروی میشود. اصل اول، مذاکره درباره همه چیز در روابط دو یا
چندجانبه مفید و توصیه مؤکد است؛ زیرا درهای بسته دیپلماتیک را بههرترتیب باز
میکند. اصل دوم اینکه در جهان پیچیده حاضر با توجه به تنیدگی روابط و احتیاجات
کشورها به هم و پیشرفت تکنولوژی و اطلاعات، همه باید با هم روابط دیپلماتیک داشته
باشند.
کشوری که روابط با برخی از کشورها بهویژه
کشورهای قدرتمند اقتصادی سیاسی نظامی را نادیده بگیرد، در حقیقت خود را منزوی میکند؛
حتی اگر این کشور خود آمریکا باشد و بخواهد راه دونالد ترامپ را طی کند که بازنده
است. اصل سوم اینکه دوستی و دشمنی کشورها با یکدیگر ابدی و جاودانی نیست.
آنچه در اینباره ابدی و جاودانی جلوه
میکند، همانا منافع و امنیت ملی کشورهاست که ایجاب میکند زمانی با کشورهای دیگر
روابط عالی، خوب یا سرد داشته باشند. ایران در دوران گذشته، در دوران حاضر و بهطورکلی
در هر دورهای از اصول منافع و امنیت ملی حدودا یکسانی پیروی میکند.
بیجهت نیست که صنعت هستهای که در رژیم شاه پایهگذاری شد، در جمهوری اسلامی ادامه یافت و یقینا در آینده هم ادامه خواهد داشت. اصل چهارم، کشورها برای تضمین امنیت ملی خود باید هرچهبیشتر دوست جذب کنند و حتی وجود یک دشمن هم زیادی و مخل امنیت ملی کشور ماست.
بیجهت نیست که صنعت هستهای که در رژیم شاه پایهگذاری شد، در جمهوری اسلامی ادامه یافت و یقینا در آینده هم ادامه خواهد داشت. اصل چهارم، کشورها برای تضمین امنیت ملی خود باید هرچهبیشتر دوست جذب کنند و حتی وجود یک دشمن هم زیادی و مخل امنیت ملی کشور ماست.
پس مطابق با اصول و رویههای بینالملل
و شرایط ایجادشده، مذاکره و رفع خصومت با آمریکا با درنظرگرفتن منافع ملی و شأن
کشور، امری مؤثر است؛ اما این مذاکره باید در زمین بازی روابط دوجانبه باشد و نه
در زمین بازی برجام. برجام باید دستنخورده و بهعنوان یک توافق بینالمللی حقوقی
باقی بماند.