دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 18 اردیبهشت ماه سال 1391
قلم زن یادداشت روز نویس
غیر ایرانی می داند که اقدامات تروریستی
مشترک پاسداران با طالبان در افغانستان علیه ی نیروهای نظامی آمریکا وناتو تا که
منجر به اخراج نظامیان آمریکاییان از افغانستان نشده است واین کشور همچون عراق تبدیل به حیاط خلوت حاکمان
ایران نشده است .برای همین چون تا کنون
این اتفاق نیفتاده است .بنابراین موجب عصبیت حاکمان ایران شده است .به خصوص پس از سفر
اخیر اوباما رئیس جمهور آمریکا و دیدار وی با کرزای رئیس جمهور افغانستان که منتهی به توافقنامه ی 8 ماده ای میان کابل
وواشنگتن شده است. مشخص است که مورد خوشآیند حاکمان ایران نمی باشد. برای همین
اعزام جاسوس افغانی به خدمت گرفته شده که زیر پوشش خبر نگار خبر گزاری دروغ
پرداز پاسداران فارس فعالیت می کند به کابل برای انجام مأموریت اعزام شد که دستگیر شده وموجب تیرگی رابطه میان
دو کشور شده است . از سوی دیگر از سوی پارلمان
افغانستان نیز اخطار شدید وتند به حاکمان ایران داده شده است که به سیاست مداخله
گری خود در امور داخلی افانستان پایان
داده شود . در غیر اینصورت با واکنش تلافی جویانه افغانستان مواجه خواهد شد . پس
بی جهت نیست که چرا قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس دست از موضع نماینده
ملت و سخنگوی کشور افغانستان به بررسی
وتحلیل و انتقاد سفر اوماباما به
افغانستان و توافقنامه میان دو کشور زده است و از موضع سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور افغانستان این چنین مداخله گری کرده است :
براساس بند 4 از
بخش پنجم، دولت افغانستان موظف است مطابق تعريف آمريكا از تروريسم، قوانين لازم را
در مجلس به تصويب برساند و نهادهاي مناسب اين قوانين را تأسيس كند و با گروه كار
عمليات مالي آسيا اقيانوسيه- كه تحت سلطه آمريكاست- درباره پولشويي و تروريسم
همكاري كند.- براساس آنچه گفته شد ترديدي نيست كه آنچه به قول
اوباما در تاريكي شب و ظرف دقايقي اتفاق افتاده تحميل تحت الحمايگي
(protectorat) افغانستان و به
عبارتي مستعمره شدن اين كشور است. تعريف حقوقي
«مستعمره»: «مستعمره، كشور يا سرزميني است كه تحت انقياد سياسي كشور ديگري قرار
گرفته و اين كشور خود را ملتزم به عمران و اسكان اهالي آن و اشاعه مدنيت در آن
كرده است.» دارند در
عين حال اگر به مفاد بندهاي توافقنامه مورد اشاره نگاه بياندازيم، درمي يابيم كه
آمريكا در نظر دارد كه به مرور افغانستان را به كانون برنامه ريزي اطلاعاتي،
امنيتي و عملياتي خود عليه قدرت هاي آسيايي كه در مجاورت افغانستان قرار دارند-
شامل روسيه، چين، ايران و هند- در آورند.- ترديدي وجود ندارد كه اوباما براي بهبود شرايط خود
در انتخابات آتي رياست جمهوري به برگه هاي مصنوعي براي موفق نشان دادن سياست خارجي
خود احتياج دارد و لذا در روزهاي اخير روي اين برگ و توافقنامه مانور زيادي كرده
است.در اين توافقنامه اشاره
هاي فراواني به القاعده و لزوم كنترل و سركوب آن شده ولي حتي يك بار هم از طالبان
سخن به ميان نيامده است و حال آنكه روزي كه افغانستان به اشغال غرب درآمد ادبيات
حاكم بر محافل تصميم گيري آمريكا، لزوم سرنگوني و ريشه كن كردن طالبان بود. در
واقع آقاي اوباما با برجسته كردن القاعده كه به هر حال در مقايسه با طالبان بسيار
كوچك است خواسته است شكست غرب از مردم افغانستان و بخصوص پشتون ها را بپوشاند و در
عين حال مذاكره آمريكا با نيروهاي شبه نظامي طالبان را توجيه كند. اما همانگونه كه
اوباما در طراحي نقشه خود براي افغانستان عناصر اصلي صحنه را عمداً ناديده گرفته و
به توافقنامه اي كه كرزاي هرگز توان اجراي آن را نخواهد داشت، تكيه كرده است در
متقاعد كردن طرف هاي مختلف از جمله كشورهاي ائتلاف «ايساف» هم ناكام مانده و از
اين رو آن دسته از كشورهاي ناتو كه در افغانستان نيرو دارند گفته اند در همين سال
و نه در چارچوب بيانيه ليسبون- پايان 2014- نيروهاي خود را از افغانستان خارج
خواهند كرد.