روزی نامه ی حکومتی  جمهوری اسلامی  3 شنبه 2 خرداد ماه سال 1391
نقد وبررسی : سرمقاله  روزی نامه ی حکومتی  جمهوری " خارج از سمينار "
"بدون آنکه سرمقاله نویس بگوید در شرایط کنونی چه تعداد روزنامه  وخبرنگار و وبلاگ نویس در زنداون بسر می برند وچگونه با اینان رفتار می شود وچه احکامی برای شان صادر شده است ؟ تازه  مگر چند روز پیش  نبود که  حکم شلاق  برای کاریکارتوریست اراکی  صادر شد که چرا کاریکاتور یک آخوند عضو بازار مکاره  را کشیده است؟یا اینکه  این مدعی اشاره کند چه فتوای ارتداد همراه با  مرگ و تعیین  جایزه برای قتل یک خوانده ی مقیم آلمان داده شده است؟ آری همانگونه که ابتدا اشاره شد خانه از پای بست ویرانست . خواجه درفکر نقش ایوانست . برای اینکه برای حاکمان عوامفریب ودین فروش که دشمن آزادی بیان و قلم هستند .دین را تبدیل به ابزار قدرت وثروت وسرکوب وسانسور  کرده اند"
سرمقاله نویس یا مدیر مسئول روزی نامه ی حکومتی بطور عمد ریشه ی پوسیده و گندیده را فراموش کرده و به تنه وساقه و شاخک های درخت پرداخته ومورد انتقاد قرار داد که چرا محص محصول کرم زده تولید کرده است؟. یعنی بدون آکه بگوید که علت سانسور در مطبوعات چیست به نقش سانسورچی بودن دولت  و وزارت رهنگ تفتیش عقاید و سانسور ارشاد اشاره کرده است . در صورتی که دولت هم همچون سایر نهادهای حکومتی مستقل نیست . برای اینکه وقتی یک رهبر ولی فقیه همکاره وجود داشته باشد که خودش نه انتخابی که انتصابی می باشد و به جای همگان تصمیم گیری می کند . در صورتی که خود از سوی نهادی بر گزیده شده که  زیرخودش  انجام وظیفه می کند و مراحل برگزیدن اعضایش را  وی تأیید یا انتصاب می کند . همچنین رئیس دستگاه فاسد قضاییه از سوی وی انتصاب می شود . همینطور رئیس تشریفاتی به حساب قوه مقننه در تصمیم گیری های مهم می بایست از طریق نامه های حکومتی یا فتوای وی اقدام نماید  یا قانون گذاری کند.  بعلاوه رئیس جمهور هم بدون تأیید و مجوز وی حق تصمیم گیری ندارد .حال بماند که رئیس سازمان صدا وسیما از سوی وی انتصاب می شود . یا اینکه رئیس مجمع مصلحت نظام و اعضایش هم از سوی وی بر گزیده و انتصاب می شوند .  شورای نگهبان هم که آلت دست وی می باشد . بنابراین فراموش نشده وقتی که افتضاح اختلاس 3 هزار میلیارد تومان بانکی فاش می شود .بلافاصله همین رهبر همکاره  فتوا می دهد که اهل مطبوعات فتیله  خبر رسانی را پایین بکشند و در  شعله وری آتش تنور آن ندمند. یعنی آشکارا  فرمان سانسور و تحمیل و رعایت  آن را به اهل مطبوعات تجویز نمود .  مهمتر اینکه چپ و راست هشدار می دهد که د شمن همیشه  در کمینه و حاضر  است  تا که از اختلافات و نزاع و جنگ قدرت وثروت باندهای مافیایی استفاده نماید.  پس باید خود سانسوری را رعایت کنید . مشخص است وقتی خانه از پای بست ویران باشد  سرمقاله نویس هم می بایست  نقش ایوان را ببیند و سراغ دولت و وزارت فرهنگ سانسور وتفتیش عقاید برود  که چرا به جای اینکه اصحاب مطبوعات خودشان سیمینار داشته وتصمیم گیر باشند .دولت و وزارت فرهنگ  سانسور وتفتیش عقاید برای شان  این چنین سیمینار مطبوعاتی بر گزار وچار چوب وخط وخطور تعیین وترسیم می نماید.
"چرا بايد برگزار كنندگان سمينار مطبوعات، مسئولان دولتي باشند؟ روشن است كه دولتي‌ها همه چيز رابراساس تمايلات خود طراحي و اجرا مي‌كنند و طبع كارهاي دولتي با خود سانسوري همراه است و نمي‌تواند بيانگر واقعيت‌هاي مطبوعات باشداين ايراد، به اين دولت يا آن دولت اختصاص ندارد، بلكه همه‌ي دولت‌ها به چنين بيماري غيرقابل علاجي مبتلا هستند. غيرقابل علاج بودن هم به اين دليل است كه ذات دولت‌ها اقتضاي خود سانسوري دارد. تازه اين مربوط به دولت‌هائي است كه تا حدودي آزادانديش باشند، ولي اگر همين مقدار آزادانديشي را هم نداشته باشند سانسورچي مي‌شوند. بزرگ‌ترين خدمت مسئولان دولتي به مطبوعات اين مي‌تواند باشد كه در اين قبيل كارها دخالت نكنند. خدمت بعدي هم اين مي‌تواند باشد كه وقتي خود مطبوعاتي‌ها و خوانندگان مطبوعات، مشكلاتشان را فهرست مي‌كنند، دولتي‌ها براي حل آن دسته از مشكلات كه دولت در آنها دخيل است، همت نمايند. اين، با انجام وظايف قانوني مسئولان دولتي در قبال مطبوعات طبق آنچه در قانون مطبوعات مشخص شده است نيز منافات ندارد و حتي به آنها در انجام هرچه بهتر وظايفشان كمك خواهد كردحالا كه سمينارها را مسئولين دولتي برگزار مي‌كنند، لااقل بگونه‌اي عمل نمي‌كنند كه شائبه حاكم بودن نگاه صد درصد دولتي بر سمينارها وجود نداشته باشد. اگر هدف اينست كه مشكلات مطبوعات بررسي شوند و به رشد كيفي آنها كمك شود، بايد خود اصحاب مطبوعات عهده‌دار مديريت چنين سمينارهائي باشند نه اينكه چند روز مانده به برگزاري براي آنها كارت دعوت بفرستند كه بفرمائيد صندلي‌ها را پر كنيد. اينطوري اصحاب مطبوعات مي‌شوند زينت المجالس و طبيعي است كه خروجي چنين مجالسي همان است كه تاكنون چهار بار تكرار شده اما مطبوعات ما يا در همان جاي اولشان در جا مي‌زنند و يا مقداري عقب‌تر رفته‌انداگر با حضور فعال و پرانگيزه آن دسته از اصحاب مطبوعات كه تجربه كار مطبوعاتي طولاني دارند و از وابستگي‌هاي دولتي هم آزادند بررسي شود و سپس مسئولان دولتي هم به عملي ساختن نتايج آن پاي بندي نشان دهند، ديگر اصحاب رسانه سرافكنده نخواهند بود كه چرا دروغ و تهمت و ناسزا و خرافه و گزافه گوئي در مطبوعات ما رواج دارد و متوليان امور مطبوعاتي هم جرأت ندارند با رواج دهندگان اين انحرافات برخورد قانوني كنند؟ . اين، درد مشترك رسانه‌هاي كشورماست كه هر كس احساس قدرت مي‌كند به يكطرفه گفتن يا نوشتن روي آور مي‌شود و هرچه مي‌خواهد به اين و آن نسبت مي‌دهد بدون آنكه خود را اخلاقاً به رعايت حدود شرعي موظف بداند و يا براي طرف مورد تهاجم حق دفاع از خود قائل باشداگر سؤال شود آنها كه با تكيه بر منابع قدرت هر قدر كه بخواهند برخلاف اخلاق رسانه‌اي عمل مي‌كنند چرا علاوه بر اينكه آزادي عمل دارند سهم بيشتري هم از يارانه‌ها دريافت مي‌كنند، چه پاسخي دارند؟ اگر سؤال شود مطبوعات كشور چرا در اين وانفساي گراني وشرايط بد اقتصادي از دريافت يارانه هدفمندي محرومند و چرا شما از حقوق آنها دفاع نمي‌كنيد، چه پاسخي دارند؟ امروز در مطبوعات ما عده‌اي امنيت شغلي ندارند و عده آنچنان در حاشيه امن قرار دارند كه با ابزار مطبوعاتي امنيت حيثيتي اين و آن را به خطر مي‌اندازند، چرا؟ چاره كار اينست كه دولت‌ها بخش مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را با مشاركت اصحاب مطبوعات مديريت كنند."
در خاتمه اینکه  هستند کسانی که هنوز ازاز یاد نبرده اند که چگونه از همان اوایل انقلاب با اهل قلم  چگونه بر خورد شد ؟خمینی در مورد شکستن قلم ها وبستن دهان با روزنامه آیندگان چه گفت  و  پیروانش مل چگونه بر خورد  کردند ؟ در دانشگاه ها و خیابان ها با بر گزار کنندگان میز های کتاب ها از سوی دانشجویان و یاجریانات سیاسی چگونه بر خورد شد ؟به کتابفروشی ها چگونه  رفتار شد وجشن کتاب سوزان بر پا گردید؟قبل از 30 خرداد سال 60 چه تعداد نوجوانان نشریه ی مجاهد فروش توی خیابان های شهر های ایران با تهاجم چماقداران وابسته به حزب چماقداران  حزب جمهوری اسلامی جان با ختند که همین روزی نامه ی حکومتی ارگان تبلیغاتی حزب چماقداران جمهوری اسلامی بود ؟همچنین ا ز یاد نرفته است که چگونه در اردیبهشت 59  چگونه یورش سراسری  به دانشگاه های سراسر کشور شد وپس از به خاک و خون کشیده شدن شان دانشگاه ها که زیر چتر انقلاب فرهنگی بود در نهایت منتهی به بستن وتعطیل نمودن 3 سال دانشگاه ها شد؟. زیرا که خمینی شیاد مبلغ آشکار استبداد تک صدایی بود .چو نکه  اعتراف کرد اگر همه بگویند  آری  ولی من بگویم   نه  همه باید بگویندنه و بطور عریان اتمام حجت کرد که در این رژیم فاشیستی مذهبی تک صدایی   آزادی وچند صدایی معنی ومفهومی ندارد . برای همین بود که دردوران مدعیان اصلاح طلبان  وتوسعه ی سیاسی یکشبه بیش از 80 عدد نشریات ومطبوعات از سوی عنصری معلوم الحال و دست نشانده سعید مرتضوی تعطیل گردید . یا اینکه بدون آنکه سرمقاله نویس بگوید در شرایط کنونی چه تعداد روزنامه  وخبرنگار و وبلاگ نویس در زنداون بسر می برند وچگونه با اینان رفتار می شود وچه احکامی برای شان صادر شده است ؟ تازه  مگر چند روز پیش  نبود که  حکم شلاق  برای کاریکارتوریست اراکی  صادر شد که چرا کاریکاتور یک آخوند عضو بازار مکاره  را کشیده است؟یا اینکه  این مدعی اشاره کند چه فتوای ارتداد همراه با  مرگ و تعیین  جایزه برای قتل یک خوانده ی مقیم آلمان داده شده است؟ آری همانگونه که ابتدا اشاره شد خانه از پای بست ویرانست . خواجه درفکر نقش ایوانست . برای اینکه برای حاکمان عوامفریب ودین فروش که دشمن آزادی بیان و قلم هستند .دین را تبدیل به ابزار قدرت وثروت وسرکوب وسانسور  کرده اند
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی  جمهوری اسلامی  3 شنبه 2 خرداد ماه سال 1391
خارج از سمينار