پس از 33 سال دروغ گویی وعوامفریبی کردن حاکمان دین فروش حاکم بر ایران که بنیانگذارش اقتصاد را به خر حواله داد و گفته بود  که ملت برای ارزان شدن خربزه انقلاب نکرده است. چون خمینی شیاد و پیروانش مدعی مدافع سفت و سخت معنویات بودند. اکنون هم جانشین وی ادا واطوار مستضعف پناهی و ضد زندگی تجملی و تشریفاتی می باشد. در صورتیکه  ادامه ی  33 ساله معنویات و مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر و معتادین که همراه با صدور احکام زندان و اعدام و فعال بودن ماشین کشتار دستگاه فاسد قضاییه بوده است که منتهی به شرایط کنونی شده است که یک پدر متعاد در بم زلزله زده مرتکب جنایت ضدبشریت اسید پاشیدن بر صورت همسر و کودک دخترش شده است. بهرحال تصاویر ضمیمه شده این فاجعه  بخشی از عملکرد  33 ساله دولت مردان و رژیم فاشیستی مذهبی  کودتایی  ایران می باشد..
 
 
 
 
 
 
 
بامداد اواخر ارديبهشت‌ماه سال گذشته مردم روستاي «برات‌آباد» شهرستان بم با صداي فريادهاي «كمك» زني جوان روبرو شدند كه بلند فرياد مي‌زد كه «سوختم» و از مردم درخواست آب مي‌كرد، هرچند همسايه‌ها در لحظات اوليه تصور مي‌كردند كه اين زن 24 ساله دچار برق‌گرفتگي شده است اما هنگامي كه صورت تخريب شده او و دختر دو و نيم ساله‌اش را ديدند متوجه شدند كه اين زن قرباني اسيدپاشي شوهر معتادش شده است.عکس های ایسنا از این مادر و دختر قربانی را در اینجا مشاهده می کنید.

مادر قربانی اسیدپاشی در انتظار تیغ جراحان

نا دختر دو و نيم ساله‌اي كه سال پيش از سوي پدر معتادش مورد اسيدپاشي واقع شد اين روزها بنا به گفته پزشكان به علت «گرمازدگي» روي تخت بيمارستان خوابيده و مادرش نيز با آن كه به علت اسيدپاشي شوهرش از نعمت ديدن محروم شده بر بالين دخترش مراقب اوست.بامداد اواخر ارديبهشت‌ماه سال گذشته مردم روستاي «برات‌آباد» شهرستان بم با صداي فريادهاي «كمك» زني جوان روبرو شدند كه فرياد مي‌زد «سوختم» و از مردم درخواست آب مي‌كرد، هرچند همسايه‌ها در لحظات اوليه تصور مي‌كردند كه اين زن 24 ساله دچار برق‌گرفتگي شده است اما هنگامي كه صورت تخريب شده او و دختر دو و نيم ساله‌اش را ديدند متوجه شدند كه اين زن قرباني اسيدپاشي شوهر معتادش شده است. رعنا دختر 2/5 ساله‌اي اين زن قرباني اسيدپاشي، در اثر اقدام پدرمعتادش نيمي از صورتش را در هنگام شيرخوردن در اسيد از دست داد. اين كودك در روزها اخير به علت بيماري در بيمارستان بستري است.سميه مادر اين كودك قرباني اسيدپاشي در گفت‌وگو با خبرنگار«حوادث» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در مورد علت بستري شدن رعنا در بيمارستان گفت: براي انجام عمل ترميمي پلك به تهران آمده بوديم كه دو شب پيش رعنا كه در حال پوشيدن لباسش بود از هوش رفت.وي با بيان اينكه هرچه مادربزرگش او را صدا زد به هوش نيامد افزود: تصور مي‌كرديم كه رعنا براثر شدت جراحات ناشي از اسيد جان خود را ازدست داده است اما با كمك مسئولان مسافرخانه او را به بيمارستان منتقل كرده كه در آنجا پزشكان پس از انجام معاينات عنوان كردند كه علت اين بي‌هوشي گرمازدگي است.سميه گفت: با اين حال پزشكان از ما درخواست كرده‌اند كه اواخر خرداد ماه براي انجام معاينات تكميلي و تحويل جواب آزمايشات مجددا به تهران برگرديم.اين زن قرباني اسيدپاشي همچنين در مورد آخرين روند درمانش نيز با بيان اينكه چندي پيش پلك‌هايم مورد جراحي ترميمي قرار گرفت گفت: پزشكان معتقدند كه براي بازگرداندن بينائيم بايد چندين عمل ديگر روي چشم‌هايم انجام شود كه با كمك‌هاي مردمي توانستم دو عمل روي چشم‌هايم انجام دهم.سميه در مورد روند درمان رعنا نيز با بيان اينكه چشم راست او كاملا نابينا شده است گفت: «من نتوانستم چهره او را ببينم اما رعنا شرايط بدي دارد. هر دفعه كه با قطار به تهران مي‌آييم بچه‌هاي ديگر وقتي او را مي‌بينند، مي‌ترسند و من صداي جيغ كودكان ديگر را مي‌شنوم. رعنا ديگر نمي‌تواند دوستي داشته باشد و مثل بچه‌هاي ديگر بازي كند. او هميشه شب‌ها تا صبح از درد ناله مي‌كند و مي‌گويد صورتش مي‌سوزد اما كار زيادي از دست ما برنمي‌آيداو در مورد شرايط روحي خود هم مي‌گويد: هربار كه براي عمل جراحي به تهران مي‌آيم نازنين ديگر دخترچهارساله‌ام از من مي‌خواهد كه چهره‌ام خوب شود او خجالت مي‌كشد كه مرا به عنوان مادرش معرفي كند و تنها به خاطر بچه‌هايم سعي دارم كه بر بيماريم غلبه كنم.به گفته اين زن قرباني اسيدپاشي، همسر و برادرشوهرش كه نقشه شوم اسيدپاشي را ترسيم و اجرا كردند در حال حاضر تحت قرار در زندان به سر مي‌برند.به گزارش ايسنا، اين مادر و دختر كه در اواخر ارديبهشت ماه سالجاري طعمه اسيدپاشي قرار گرفتند به علت عدم‌توانايي مالي قادر به ادامه روند درمان نشدند بگونه‌اي كه مدت 6 ماه براي ادامه درمان خود به پزشكي مراجعه نكردند و اين درحالي است كه بنا به گفته پزشك معالج‌شان، «سميه» مي‌تواند پس از سپري‌كردن چندين عمل بار ديگر توانايي خود را باز يابد تا خود عصاي دست دختر خردسالش شود كه اين روزها روي تخت بيمارستان قرار دارد اما اكنون آنان در انتظار كمك‌هاي مردمي هستند تا شايد بتوانند از اين دشواري‌ها نجات پيدا كنند.