عصبیت ناشی از اینکه چرا عربستان نه مقابل تهدیدهای
حاکمان ایران تسلیم نشده است ، بلکه دست به افشاگری وایستادگی زده است . به خصوص
اینکه پرونده یدو طرح فاش شده ترور سفیرش در واشنگتن و قاهره را دنبال
کرده است . از سوی دیگر در بحرین اجازه نداد که همچون عراق تبدیل به حیاط خلوت
حاکمان ایران شود .همچنین در عراق و لبنان وبه ویژه سوریه سیاست مخالف حاکمان
ایران اتخاذ کرده است . مهمتر اینکه موقع حج بازرسی کامل می کند تا معتاد
وموادمخدر وقاچاقچیان زیر پوشش زوار وارد خاک عربستان نشوند . همینطور عربستان با شدت با اهداف نظامی هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی
ایران مخالفت می کند . برای همین حاکمان عربستان موجب طراحی وتوطئه واتهام وفحاشی حاکمان ایران
ورسانه های خبری ومطبوعاتی وتبلیغاتی شان واقع شده اند.
فرارو- دکتر نعمتالله عبدالرحیمزاده؛ دو روز بعد از آن که عربستان سعودی به دلیل
اعتراضات مصریها مجبور شد سفارت خود در شهر قاهره و کنسولگریهایش در شهرهای سوئز
و اسکندریه را تعطیل کند، سناریوی تهمتزنی علیه ایران را کلید زد. سامی جمال،
مشاور حقوقی سفارت عربستان، به روزنامه سعودی الحیات چاپ لندن گفت که ایران قصد
ترور احمد قطان، سفیر عربستان، در مصر را داشته و نیروهای امنیتی مصر سه تعبه
ایران را دستگیر کردهاند. واکنش ایران به این خبر از طریق رامین مهمانپرست،
سخنگوی وزارت خارجه، بود که آن را «بیپایه و اساس» خواند که بدون در نظر گرفتن
منافع جهان اسلام و تنها برای خشنودی اسرائیل طراحی شده است. کمتر از 48 ساعت بعد
از انتشار این خبر معلوم شد که اصل آن کذب بوده و خبرگزاری رسمی مصر و تلویزیون
دولتی این کشور به نقل «یک مقام مسئول» اعلام کرد که خبرهای منتشر شده کاملا
نادرست و عاری از صحت است و به گفته این مقام، سفیر عربستان در مصر تا زمانی که در
محل ماموریتش حضور داشت مورد هدف هیچ اقدام تروریستی قرار نگرفت. رسانههایی مثل بی بی سی و دویچهوله که از هر
فرصتی برای حمله و تخریب وجهه ایران استفاده میکنند، خبر الحیات رو مغتنم شمردند
و به سرعت آن را خبر یک خود کردند اما خبر تکذیبیه آن را منتشر نکردند یا آن که
خیلی دیر منتشر کردند در حالی که اخلاق رسانهای حکم میکند با تکذیب یک خبر باید
بیمعطلی آن را منتشر کرد.این که چرا عربستان این سناریو را طراحی کرده و با
ابزار رسانهای خود در بوق و کرنا کرده روشن است. حمد الجیزاوی، وکیل و فعال سیاسی
مصری، چندی پیش برای حج عمره به عربستان رفته بود که ماموران سعودی او را دستگیر
میکنند و همین اعتراض مردم مصر شد. مردم مصر که از مداخلات سعودیها در کشورشان بعد از
سقوط حسنی مبارک به قدر کافی ناخشنود هستند از این واقعه به خشم آمدند و به سفارت
عربستان هجوم بردند و پرچم آن کشور را به زیر کشیدند. نتیجه تظاهرات مردم مصر آن شد که عربستان هم
سفارتش را تعطیل کند. این وضعیت نمیتوانست مورد قبول سعودیها باشد به خصوص این
که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری مصر، سعودیها حضور و مداخله خود در مصر
را ضروری میداند. بنابر این، سعودیها باید کاری میکردند تا
مقدار فضای ضد خود در مصر را تغییر دهند و در این میان، ایران و تهمتزنی علیه آن
میتوانست برای آنان وسیلهای برای خروج از این وضعیت باشد. سعودیها به گمان این
که این برنامه هم مثل برنامه آمریکا و ادعای ترور سفیرشان در آنجا کارساز خواهد
بود از طریق ابزار رسانهای خود دست به کار شدند اما مقامات مصری که دست آنان را
خوانده بودند در کمترین زمان ممکن با تکذیبیه خود غائله سعودیها را خواباندند.قبل از هر چیز باید گفت که برنامه تهمتزنی سعودیها
علیه ایران نه چیزی است تازه و نه غیرمنتظره. اگر به این چند دهه نگاهی انداخته
شود تلاش سعودیها برای ضربه زدن به ایران کاملا مشهود است. چه در زمان جنگ تحمیلی
که سعودیها به آن صورت حمایت بیدریغ از صدام میکردند و چه بعد از آن که بر سر
قیمت نفت یا قضیه فلسطین یا در یک سال اخیر در جریان بهار عربی این حرکت سعودیها
مشهود است. سیاست تنشزدایی در زمان ریاست جمهوری هاشمی
رفسنجانی و ادامه آن در زمان دولت اصلاحات تا اندازهای بر این جهتگیری سعودیها
تاثیر داشت اما واقعیت این است که آنان حاضر نبودند تا دست دوستی ایران را برای
همکاری منطقهای به طور کامل قبول کنند چرا که تعصب وهابی به علاوه اوامر آمریکایی
این اجازه را به آنها نمیداد و البته نخواهد داد. به یاد داشته باشیم که بنابر
اسناد ویکیلیکس، یکی از شاهزادگان سعودی از طرف آمریکایی حمله به ایران را خواسته
بود تا به قول او سر مار کنده شود. امیر نایف، ولیعهد عربستان، در اجلاس شورای همکاری
خلیج فارس دایه مهربانتر از مادر شده و به جای امارات هر چه که خواسته علیه ایران
گفته و گویا او مدعیالعموم کل منطقه است که به خود اجازه میدهد در مورد جزایر سه
گانه ایرانی اشک تمساح بریزد.این نگاه خاص سعودیها است و انتظار دیگری از آن
نمیتوان داشت اما مسئولان ایران در مقابل این نگاه و جهتگیری ضدایرانی آن چه
کردهاند و واکنش آنها به این قضیه اخیر چه بوده است؟ آقای مهمانپرست وظیفه
دیپلماتیک خود را انجام داد و از مدعیان خواست تا به جای این تهمتزنیها به منافع
جهان اسلام توجه کنند. آیا واکنش تا این حد محتاطانه کافی است و با این نحو سخنان
تا اندازهای ملایم منافع ایران تامین میشود؟ تهمت ترور آن هم در مورد یک سفیر
چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و باید به شدت با آن برخورد کرد.
برای مثال، آیا هیچ راه حقوقی نیست تا علیه روزنامه الحیات یا هر رسانهای که این
اخبار را منتشر میکند شکایتی کرد به خصوص بعد از این که مقامات مصری آن را تکذیب
کردند؟ علاوه بر این، دولت مصر در قبال این قضیه مسئولیت
دارد چرا که به هر حال، ادعا شده که در خاک این کشور اتفاقی افتاده و این دولت مصر
است که باید پاسخگوی این ادعا باشد. طبیعی است که پرسیده شود ایران در قبال مسئولیت دولت مصر در قبال
این قضیه نمیتوانست شکایت یا حداقل اخطار خود را به دفتر حفاظت منافع این کشور در
تهران ابلاغ کند؟ این موارد از جمله کارهایی است که ایران به صورت طبیعی میتوانست
در برابر این قضیه انجام دهد و حتی امکان اقدامات حقوقی بیشتری نیز داشت اما آنچه
به صورت رسمی انجام شد همان سخنان سخنگوی وزارت خارجه بود حداقل انتظار از دستگاه دیپلماسی این است که به هر
صورت ممکن از منافع ایران در خارج دفاع کند به نحوی که دیگر، کشور یا گروهی به خود
اجازه ندهد تا به این صورت با آبروی ایران بازی کند و اتهام ترور و آدمکشی به
ایران بزند. اکنون که سعودیها در ضدیت و عناد با ایران به قول معروف شمشیر را از
رو بستهاند دیگر این قبیل سخنان محتاطانه چندان وجهی ندارد و باید به فکر افکار
عمومی در داخل هم بود که چندان دل خوشی از این وهابیون ندارند و نمیدانند که تا
کی باید سعودیها و تهمتهای آنان علیه ایران را تحمل کنند
از هر 6 نفر 6 نفر یک نفر
بیکار است.
گرچه در رژیم ضد
بشری عوامفریب و دین فروش ودولت ساده زیست وعدالت محور وپاک ترین دولت تاریخ نظر
سجنی و اعداد وارقام آماری همچون ارقام شرکت کنند گان در نمایش های خیمه شب بازی
های انتصابی وتقلباتی انتخاب جا زده شده دروغ وعاری از واقعیت است .مع الوصف همین خبر یک به 6 بیکار خبر از رشد بیکاری می
باشد .چون با توجه به اینکه بیش از 70 % جمعیت کشور را زیر 30 سال تشکیل می دهند .
بنا براین 6% ، 3
چهارم جمعیت کشور باید بیکار باشند که شامل
10 میلیون جمعیت 60 میلیون واجدالشرایط کا رمی شود که بیکار می باشند ولی جدول رقم خیلی کمتری را
ترسیم کرده است.
براساس آمارهای رسمی در 6 سال گذشته از هر 6 تا 8 شاغل 1 نفر در کشور
بیکار بوده است. بررسی وضعیت شاغلان سالهای 85 تا 90 و همچنین
مقایسه آن با تعداد بیکاران نشان می دهد که در 6 سال گذشته از هر 6 تا 8.4 نفر
شاغل، 1 نفر نیز بیکار بوده است، در برخی سالها این آمار به یکدیگر نزدیک تر خواهد
شد.به
صورت کلی در سالهای گذشته مرکز آمار ایران از فرمول 1 تا 2 ساعت کار در هفته برای
تعیین شاغل و بیکار بودن افراد استفاده کرده و آمارهای زیر نیز بر همین اساس اعلام
شده است. هرچند در مواردی نیز این مرکز اعلام کرد که بیشتر شاغلان کشور در هفته
حدود 49 ساعت کار می کنند که از 44 ساعت میانگین جهانی بالاتر است.اشتغال 44 تا 49 ساعت در هفته.البته خود این موضوع می تواند نشان دهنده تمایل
شاغلان به کار دوم و یا اضافه کاری در بنگاه ها باشد که خود تحت الشعاع تفاوت
هزینه ها و درآمدهای خانوار است.بر این اساس، از 23 میلیون و400 هزار نفر جمعیت
فعال کشور در سال 85، تعداد 20 میلیون و 800 هزار نفر شاغل و 2 میلیون و 600 هزار
نفر نیز بیکار بوده اند. بررسی شاغلان و بیکاران در این سال نشان می دهد که در
مقابل هر 8 نفر شاغل در بنگاه ها و واحدهای مختلف اقتصادی کشور؛ 1 نفر بیکار وجود
داشته است.همچنین آمار سال 86 نیز نشان دهنده وجود 23 میلیون و 500 هزار نفر
جمعیت فعال بوده است که از این تعداد 21 میلیون نفر شاغل و 2 میلیون و 500 هزار
نفر نیز بیکار بوده اند که نشان دهنده وجود 1 نفر بیکار در بین هر 8.4 نفر شاغل
خواهد بود.22 میلیون و 900 هزار نفر در سال 87 به عنوان جمعیت فعال کشور شناخته
شدند که از این تعداد نیز 20 میلیون و 500 هزار نفر شاغل و 2 میلیون و 400 هزار
نفر نیز بیکار شناخته شدند. در این سال از هر 8.5 نفر شاغل 1 نفر بیکار و جویای
شغل بوده است.7 شاغل 1 بیکار.طبق آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، در
سال 88 کل آمار جمعیت فعال کشور 23 میلیون و 800 هزار نفر بوده است که از این
تعداد 21 میلیون نفر شاغل و 2 میلیون و 800 هزار نفر نیز بیکار بوده اند. در سال
88 از هر 7.5 شاغل 1 نفر بیکار بوده است.همچنین آمارهای سال 89 نیز نشان می دهد که با وجود
23 میلیون و 800 هزار نفر جمعیت فعال در کشور 20 میلیون و 600 هزار نفر شاغل و 3
میلیون و 200 هزار نفر نیز بیکار بوده اند.سال 89 در 6 سال گذشته بالاترین آمار بیکاری کشور
را از نظر تعداد داشته است و می توان گفت از هر 6 نفر شاغل 1 نفر در کشور جزو
جمعیت بیکار محسوب شده است.با وجود کاهش جمعیت فعال کشور در سال 90 و ثبت 23
میلیون و 300 هزار نفر جمعیت فعال؛ 20 میلیون و 800 هزار نفر از آنان شاغل و 2
میلیون و 800 هزار نفر نیز بیکار بودند که نشان دهنده اشتغال 7.3 نفر در برابر 1
نفر بیکار است. با این وجود نگاهی هم به آمارهای غیررسمی کشور در
مورد وضعیت شاغلان و بیکاران نشان دهنده نزدیک تر بودن تعداد بیکاران و شاغلان است
به نحوی که اگر جمعیت بیکار سال 85 را طبق آمارهای غیررسمی (طبق نظر کارشناسان
بازار کار) 4 میلیون نفر محسوب کنیم، نسبت شاغلان و بیکاران در این سال به جای 8
به 1، 3.88 به 1 خواهد شد.آمارهای غیررسمی.به عبارتی طبق آمارهای غیررسمی بیکاری در سال 85،
از هر 3.88 نفر شاغل 1 نفر در کشور بیکار بوده است، اما طبق آمار رسمی این میزان 1
بیکار در برابر 8 شاغل است. البته در برخی موارد کارشناسان آمارهای بیکاری را بدون
درنظر گرفتن 1 تا 2 ساعت کار در هفته به عنوان مرز شاغل و بیکار بیشتر از 4 میلیون
و در حد 5 میلیون نفر می دانند.در این صورت، در سال 85 از هر 3.68 نفر شاغل
1 نفر بیکار بوده است. این میزان در سال 89 که تعداد بیکاران طبق آمارهای رسمی
بالاتر بوده است با درنظر گرفتن آمار غیررسمی 5 میلیون نفر، 3.76 بوده است و به
عبارتی در سال 89 در صورت وجود 5 میلیون نفر بیکار، از هر 3.76 نفر شاغل 1 نفر در
کشور بیکار و جویای شغل بوده است.