رگبار (گفت و شنود)
گفتم : چرا از نشئگی تاشود خمار؟رقیب را دنبال می کند این بیمار
گفت : خود توضیح داده شرح حال ،قلقلک دادن  ِخمار گرفته اسهال
خطرداره مثل تفنگی که روی رگباره ،شروع به شلیک میکنه یکباره
گفت: يك سايت ضدانقلاب خطاب به گروههاي اپوزيسيون نوشته است ما خودمان به اندازه كافي بدبختي و بيچارگي داريم، پس ديگر براي كيهان سوژه جديد درست نكنيد.
گفتم: اين چه حرفيه؟! منظورش چيه؟!
گفت: نوشته؛ پيشنهاد كرديم در دور دوم به آقاي «م» رأي بدهيم، تعداد آراي او 55 هزار تا از دور اول كمتر شد. از طرح تحريم انتخابات خاتمي حمايت كرديم، رفت رأي داد. گفتيم اگر موسوي و كروبي دستگير شوند قيامت به پا مي كنيم ولي هيچ غلطي نكرديم و...
گفتم: خب! اين بدبختي هاي اپوزيسيون به كيهان چه ربطي دارد؟!
گفت: نوشته است؛ در اين شرايط حساس نبايد با حرفها و نوشته هاي خود كاري كنيم كه كيهان سوژه پيدا كند و ما را به جان هم بيندازد.
گفتم: حيوونكي راست ميگه! از قديم و نديم گفته اند قلقلك دادن كسي كه اسهال گرفته، خيلي خطرناكه، مثل بازي با تفنگي كه روي رگباره!
گفت : سربازجو هرشب می بینه خواب، گفت وشنود داره با یه سایت ضد انقلاب
تا از آن سوژه دریافت کنه هم خبر، تا علیه رقیب جنبش سبز رود منبر
گفتم : مگر چه تو رگ میزنه سربازجو؟که نشئه میشه می خوابه دمه رو
صبح که از خواب می شود  بیدار ،فکر میکنه وحی شده به این پاسدار
گفت : هم عماله میکنه هم میکشه تریاک ،توپ توپ میشه ، سینه می دهد  چاک
گرده بر زمین میمالد میکنه گرد وخاک،تخته گاز می تازد تا خالی کند باک
تا که بی افتد به پیسی و خماری، همچون مفلوک پاک باخته در قماری
یادش می افته تا با وبگردی وتعقیب، باید چیزی گیر آورد علیه ی رقیب
گفتم : چرا از نشئگی تاشود خمار؟رقیب را دنبال می کند این بیمار
گفت : خود توضیح داده شرح حال ،قلقلک دادن  ِخمار گرفته اسهال
خطرداره مثل تفنگی که روی رگباره ،شروع به شلیک میکنه یکباره