علاقه به خالکوبی نشانه‌ اعتراض است یا بیماری روانی‌...

در گفت‌وگو با یک روانشناس و مشاور خانواده مطرح شد؛
تمایل به نمایشِ زیبایی؛ قدرت و تفاوت این روزها با شیوه‌های غریبی انجام می‌شود. علاقه به پروتز بخش‌های مختلف صورت و بدن؛ انواع عمل‌های جراحی؛ تتو و خالکوبی که حالا دیگر مختص پسران نیست بلکه زنان و دختران نیز نمونه‌های کوچک و بزرگ؛ سیاه و سفید و گاه رنگی آن را بر نقاط مختلف بدنشان در معرض تماشا می‌گذارند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خالکوبی در سال‌های اخیر رواج پیدا کرده است. درباره پیامد‌های پزشکی و اجتماعی آن به دفعات صحبت شده است. خبرنگار ایلنا هم در گفتگو با فرشته پناهی (دکترای روانشناسی مشاوره و مشاور جوانان و خانواده) علل روانی این موضوع را بررسی کرده است.
کاملا درست است. علامت‌هایی که روی بدن حک می‌شود؛ نوعی پیام است. فرد به این شکل سعی می‌کند گم کرده‌ی خود را روی بدنش حک کند. این گم کرده می‌تواند شخص باشد مثل مادر، پدر یا معشوقه. این گم شده می‌تواند یک دوره از زندگی فرد باشد. مثل کسانی که در کودکی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند یا دوران نوجوانی و بلوغ سخت و ناهنجاری داشته‌اند. بدون درنظر گرفتن آنهایی که به پیروی از مد دست به انجام خالکوبی می‌زنند، کسی که دچار افسردگی یا عقده‌های روانی نیست؛ کمتر به سراغ این موضوع می‌رود. اگر هم میلی به این اقدام پیدا بکند از خود خواهد پرسید چه چیزی برای حک کردن روی بدنم دارم. می‌خواهم چه پیامی منتقل کنم و آیا نمی‌توانم روش موثرتری برای انتقال و انتشار پیامم داشته باشم؟
به نظرم؛ کسانی که با قصد و برنامه‌ریزی برای دست به این عمل می‌زند و حتی مبالغ هنگفتی برای آن هزینه می‌کنند؛ جملات تکراری و تصاویر مشخصی را تتو می‌کنند و همین موضوع نشان می‌دهد خالکوبی در ایران یک پیام شخصی نیست. مهم‌ترین پیام خالکوبی برای ما روانشناسان است و آن هم تمایل فرد به خودنمایی است. که آن هم ریشه‌های مختلفی دارد. اغلب مراجعین من بعد از مدتی از انجام خالکوبی پشیمان می‌شوند. زیرا افسردگی، اضطراب و استرسی که از علت‌های انجام خالکوبی‌ست؛ بعد از مدتی درمان می‌شوند اما اثر آنها روی بدن بعد از درمان، می‌تواند به موضوع دیگری برای استرس و افسردگی تبدیل شود و موجب پیامدهایی چون شرمساری در فرد باشد.
بسیاری از آنها به دنبال روش‌های مختلف پاک کردن خالکوبی از بدن خود می‌گردند. بخش دیگری از دلایل فرد مربوط به عشق و عاشقی‌های دوران نوجوانی و جوانی است. فرد؛ خالکوبی را برای کسی که او را دوست دارد انجام می‌دهد اما بعد از شکست در این عشق نمی‌تواند اثر آن را پاک کند و این خالکوبی خود به دلیلی برای افسردگی تبدیل می‌شود و مانع تلاش فرد در پاک کردن و فراموش کردن زندگی قبلی می‌شود.
    
 آیا فلسفه این تصویرگری را باید به سرخ‌پوستان و نشانه‌گذاری‌های آنها در روزگار خیلی دور برای نشان دادن گرایش‌های قبیله‌ای و اعتقادی نسبت داد یا در روزگار معاصر سراغ پهلوانان و لوتی‌ها و معرکه‌گیران و عیاران رفت و رابطه‌ای میان اندیشه‌ی جوان امروز با تفکر لوتی‌گری و عیاری پیدا کرد یا باید به رسم و رسوماتی چون سحر و جادو رجعت کرد؟ شاید هم این نوع تصویرگری فقط یک انگیزش زیباگرایانه در نسل کنونی‌ست که فلسفه خاصی هم ندارد؟
 متاسفانه جوان ایرانی زندگی آگاهانه‌ای ندارد. تلاش روانشناسان در داخل کشور دعوت به همین تفکر و آگاهی است. از نظر من؛ نه آن حالت مردانگی و لوتی‌گری انگیزه جوانان امروز است و نه زمینه‌های سحر و جادو بلکه بیشتر یک پیروی از مد است. حتی همان کسانی که در گذشته به نام عیاری، لوتی‌گری و مردانگی دست به انجام خالکوبی روی بدن خود می‌زدند آدم‌های نرمال و قابل اعتمادی نبودند. آنها هم جزو اقشار شکست خورده و آسیب دیده‌ی جامعه‌ بوده‌اند و هرگز الگوی درستی محسوب نمی‌شوند. به نظر من؛ در ایران فقط مد و تقلید کورکورانه؛ انگیزه انجام خالکوبی است. حداقل مراجعین من نه از ریشه‌های این قضیه اطلاع دارند و نه فلسفه آن را می‌دانند.گاهی حتی معنای جمله‌هایی که روی بدن خود خالکوبی کرده‌اند را نمی‌دانند. فقط چون فلان دوست‌شان این علامت یا جمله را خالکوبی کرده است‌ آنها هم دست به انجام این کار می‌زنند.

                               N5FNpJQ3CH            
 آیا می‌توان در برخی این روش را نوعی اعتراض تفسیر کرد؟ اگر چنین مفهومی صحت داشته باشد؛ احتمالا نوع؛ اشکال و رنگ‌های بکار رفته حتی انتخاب اندام برای نمایش خالکوبی‌ها باید هدفمندی خاصی داشته باشند. در این‌صورت چگونه می‌توان این موضوعات را توضیح یا تفسیر کرد؟ شاید این نسل به اعتراض به شیوه‌ی مثلا گرافیتی قانع نیست و حالا شیوه‌های جدید اعتراضی را با نمایش تصاویر روی بدن خود درپیش گرفته است؟
فکر می‌کنید در دنیا چند درصد به خالکوبی به عنوان روشی اعتراضی نگاه می‌کنند؟ اطلاعاتی که مردم ایران از این موضوع دارند یک‌صدم اطلاعاتی که در جهان درباره خالکوبی منتشر شده؛ نیست. اطلاعات از طریق سایت‌ها و شبکه‌های مجازی منتقل می‌شود و اعتمادی هم به منبع انتشار آنها وجود ندارد. از تمام تعداد کسانی که خالکوبی می‌کنند کمتر از سه یا چهار درصد انگیزه‌های اعتراضی دارند. درباره آنها هم باید گفت اعتراض به این شیوه حاصل و نتیجه‌ای نخواهد داشت. فرد آگاه می‌داند که باید اعتراض خود را از مجاری موثرتر پیگیری کند. در دنیا این اعتراض از طریق هنر و موسیقی یا سیاست و فعالیت‌های اجتماعی پیگیری می‌شود و خالکوبی کمتر به عنوان بیانیه اعتراضی مورد توجه قرار می‌گیرد. ضمن آنکه خالکوبی‌ها اغلب روی نقاطی از بدن انجام می‌شود که قابل پوشاندن است. اگر من می‌خواهم از این روش به عنوان بیانیه‌ی اعتراضی استفاده کنم چرا باید آن را پنهان کنم؟ خالکوبی اغلب روی ساعد یا بازو انجام می‌شود. یعنی محل‌هایی که بتوان در موقع لزوم در جمع دوستانی که تاییدم می‌کنند؛ آن را نمایش بدهم و در جامعه‌ای که آن را ضدارزش می‌داند؛ آن را پنهان کنم. اگر انگیزه فرد اعتراض باشد قاعدتا باید خالکوبی را در نقاطی انجام دهد که پیامش منتقل و اعتراضش دیده شود. جوانان ایرانی در اغلب موارد ده درصد موضوع را می‌دانند و به نود درصد مابقی توجه نمی‌کنند.
 آیا خالکوبی واقعا ضدارزش است؟ چرا؟
همه انسان‌ها آزادند. من به آزادی فردی معتقدم اما همینطور اعتقاد دارم آزادی‌فردی باید به نفع آزادی جمعی محدود باشد. مثل مصرف مواد مخدر. با این توجیه فرد با مصرف مواد مخدر تنها به بدن خودش آسیب می‌زند و می‌تواند بگوید ربطی به کسی ندارد اما چرا در تمام نقاط دنیا تولید و توزیع و مصرف آن جرم است؟ شاید تتو در نگاه اول مربوط به بدن شخص باشد اما این موضوع توسط جامعه رصد می‌شود. اگر افراد در یک جزیره تنها زندگی می‌کردند اختیار انجام دادن هر کاری را داشتند اما وقتی مفهوم جمع و اصالت جمعی مطرح می‌شود فرد حق ندارد باعث آسیب بصری به جامعه شود یا نسل نوجوان و کودک را تحت تاثیر امور منفی قرار دهد. برای بچه‌ها این موضوعات غیرقابل هضم است. کودکان این افراد را می‌بینند و می‌خواهند کارهای آنها را تقلید کنند. پس آزادی فردی با تمام احترامی که برایش قائلم؛ باید به نفع آزادی جمعی و وفاق اجتماعی محدود شود. وگرنه فضای جامعه با جنگل فرقی نخواهد داشت. این محدودیت فردی به نفع اجتماع دستاورد تمدن است و در تمام دنیا به شکل‌های مختلف و با توجه به بستر‌های فرهنگی اعمال می‌شود. اینجا ایران است، کشوری شهیدپرور با ارزش‌هایی مشخص و فرد باید رفتار درست در چنین جامعه‌ای را تشخیص دهد. این به این معناست که فرد باید کمی روی خواسته‌های شخصی خود پا بگذارد تا مانع از آسیب به یک فرهنگ شود.
           70044                                  
ارتباط دقیق بین خالکوبی و سرخوردگی یا گره‌های روانی چیست؟ و آیا اصولا رابطه‌ای میان گره‌های روانی با اندامی از بدن که برای خالکوبی انتخاب می‌شود؛ وجود دارد؟
خالکوبی بیشتر در بین کسانی رواج دارد که از عقده‌های سرکوب شده روانی رنج می‌برند و ریشه در تمایل فرد به نمایش خود دارد. من آن را حاصل توهم فرد درباره دیده نشدن خود می‌دانم. از بین جوانانی که برای این موضوع به من مراجعه کرده‌اند عده‌ای از افسردگی رنج می‌برند، عده‌ای دیگر میل به دیده شدن دارند و انگیزه بخشی از آنها اعتراض نا‌آگاهانه به خانواده یا جامعه است.
بسیاری از موارد به خصوص در سنین پایین‌تر تنها یک تقلید کورکورانه از مد و موجی در جامعه است. بعضی از مراجعین اظهار کردند که چون همکلاسی‌ها و دوستان من اقدام به این عمل کردند من نیز به انجام خالکوبی ترغیب شدم. افسردگی‌های مزمن شدید معمولاً افراد را به این سمت و سو هدایت می‌کند زیرا خالکوبی در هر حال شیوه‌ای از خودآزاری محسوب می‌شود. فرد در این پروسه متحمل دردی می‌شود که ضرورتی ندارد. مورد مشابه مربوط به کسانی است که می‌خواهند خودکشی کنند. آنها با بریدن پوست خود ایجاد درد می‌کنند تا درد درونی را تسکین دهند و ترس از خودکشی را کمتر کنند.
در مورد ارتباط بین عقده‌های روانی و محل خالکوبی هنوز نیاز به تحقیقات مفصل هست. اجمالا می‌توان گفت خالکوبی اطراف اندام‌های حساس بیشتر مورد توجه دختران است و حاصل گره‌های روانی مرتبط با مسائل عاطفی آنهاست. خالکوبی روی ساعد را اغلب می‌توان با خشم‌های سرکوب شده مرتبط دانست. بازو بیشتر در جهت نشان دادن قدرت یا خشونت مورد خالکوبی قرار می‌گیرد و خالکوبی‌ها روی گردن میل به خود‌آزاری بیشتر را منتقل می‌کند.
علت‌های ایجاد این سرخوردگی‌ها هم برای هر شخص متفاوت است. توصیه‌ی من مشورت با یک روانشناس پیش از انجام خالکوبی است. شاید او نگاه فرد به این موضوع را تغییر دهد و مشکل را ریشه‌ای‌تر حل کند.

     PvbSeLD85t     
با توجه به تجربه‌های مستقیم شما از سایر نقاط دنیا؛ نگاه به خالکوبی در کشور‌هایی که این مد و موج را ایجاد کرده‌اند چگونه است؟
تجربه من در کشورهای مختلف نشان می‌دهد موضوع خالکوبی در اغلب کشورها پذیرفته شده نیست. حتی بعضی از کشورها قوانین بازدارنده‌ای برای ممانعت از خالکوبی در سنین زیر 18 سال وضع کرده‌اند و این به آن معناست که حتی در سایر نقاط جهان سعی بر جلوگیری از اشاعه این موضوع می‌شود. اخباری که از کانادا و امریکا به گوش من می‌رسد این است که مدارس به شدت درباره این موضوع سخت‌گیری می‌کنند. در همه جای دنیا کسی که روی بدن خود خالکوبی دارد؛ انسان قابل اعتمادی تشخیص داده نمی‌شود و اغلب با مشکل اشتغال مواجه می‌شود یعنی در یک مصاحبه شغلی تتو هم‌طراز با مصرف الکل یا مواد مخدر جزو نکات منفی قلمداد می‌شود. هیچ جای دنیا کسی که روی بدن خود خالکوبی دارد نمی‌تواند خون اهدا کند یعنی این موضوع از نظر پزشکی قابل پذیرش نیست. یا اگر در یک فروشگاه دزدی اتفاق بیفتد؛ معمولاً کسی که بوی سیگار یا الکل می‌دهد یا تتو روی بدن خود دارد؛ اول مورد بازجویی قرار می‌گیرد بعد افراد دیگر را بررسی می‌کنند. این تجربه مستند من از سالیان سال زندگی در خارج از کشور است. گرچه در سایر نقاط جهان ارتباطات اجتماعی به شکلی است که بر مبنای احترام متقابل اتفاق می‌افتد و کسی حق مسخره کردن کسی را ندارد اما ندیدم به راحتی با کسی که تتو روی بدن خود دارد؛ ارتباط برقرار کنند و دوست شوند. یعنی فرد را به عنوان انسانی مشکل‌دار می‌بینند.
می‌توانم اذعان کنم؛ موجی که به‌ عنوان خالکوبی در ایران ایجاد شده است؛ ناآگاهانه است. جوانان فکر می‌کنند در آن سوی دنیا چه خبر است درحالیکه این موضوع در تمامی نقاط جهان تقبیح شده است. البته فراموش نکنیم که بحث ما مربوط به آسیب‌شناسی این پدیده در سطح کلان آنهم با علامات بسیار عجیب و غریب و توهم‌زا است. من به تک‌تک افرادی که دلیل و عقیده‌ای غیر از این مطالب برای تتو روی بدنشان دارند؛ احترام می‌گذارم و قصد جسارت ندارم اما امیدوارم همه ما به درک حیات جمعی و مصلحت اجتماعی برسیم.

        173689_107                 
انگیزه‌ها از انجام خالکوبی متفاوت بیان می‌شوند. در یک دسته‌بندی چطور می‌شود آنها را تفکیک کرد؟
بطور خلاصه درصد کمی از مردم دنیا ازجمله کشور عزیزمان برای تفریح یا کنجکاوی و تجربه‌‌ای تازه‌ دست به این کار می‌زنند. همیشه هم بین نشان دادن یا ندادن خالکوبی خود مردد هستند. بنابراین خالکوبی را به صورت یک اثر کوچک در بغل مچ پا یا روی شانه انجام می‌دهند تا راحت‌تر پوشانده یا پاک شود. درصد ناچیز دیگری هم به بهانه اعتراض این کار را می‌کنند که البته بیشتر حاصل شور و هیجانات جوانی است. این افراد با گذشت زمان تغییر سلیقه و عقیده می‌دهند و در درازمدت متوجه می‌شوند اعتراض به این شکل راه به جایی نمی‌برد. لذا این گروه هم خیلی زود پشیمان می‌شوند. اما عمده‌ی این افراد را کسانی تشکیل می‌دهند که هویت و فردیتشان شدیدا زیر سوال است. این موضوع در‌کنار نداشتن الگوی رفتاری مناسب، نیاز به توجه و دیده شدن و درهم‌ریختگی روحی و روانی به تقلید کورکورانه منتهی می‌شود. ریشه همه‌ی اینها برمی‌گردد به سابقه افسردگی، عقده‌های سرکوب‌شده، اضطراب، خود‌ناپذیری و قهر با خود که به شکل تتو، تراشیدن موی سر، استفاده غیرمتعارف و زیاد از بدلیجات و کندن پوست دست و ناخن نمود پیدا می‌کند.
غیر از خالکوبی؛ ما به کرات با پدیده تتو کردن مواجهیم. تتو به عنوان یک پدیده‌ی زیبایی‌شناسانه یا اجتماعی که روز به روز همه‌گیرتر می‌شود؛ چطور قابل بررسی است؟

در مجموع تتو به غیر از موارد بسیار نادر که با نظر متخصصین برای ترمیم ترک‌ها و آثار پوستی به‌جا مانده از برخی بیماری‌ها توصیه می‌شود، در سایر موارد قابل حمایت، توجیه، توصیه یا پذیرش نیست. ضمن اینکه عوارض پزشکی هم به دنبال دارد. من به آزادی فردی احترام می‌گذارم و فکر می‌کنم اگر فردی با سلامت روانی کامل این کار را انجام دهد مطلب خیلی جدی نیست اما اگر موضوع در اجتماع شایع شد باید ریشه‌یابی و درمان شود. وقتی انجام یک عمل یا بروز یک نشانه‌ی مشترک مثل تتو یا ایجاد زخم‌های خودآزارانه بین افرادی که آسیب‌های روانی دارند در بستر اجتماع شایع می‌شود، روانشناسان و جامعه‌شناسان نگران می‌شوند حتی اگر یک مد و تقلید باشد. زیرا بسیاری از کسانی که به قصد تقلید از سوپراستار‌ها در جریان یک مد قرار می‌گیرند؛ نمی‌دانند همین سوپراستار‌هایی که با هزاران ترفند خود را مطرح کرده‌اند؛ بعد از مدتی از دیده شدن خسته و بیزار می‌شوند و زیر کلاه و عینک و چتر سعی در پنهان کردن خود دارند.