سرمقاله روزی نامه
ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 11 دی ماه سال 1395
سرمقاله : روزی نامه ی
جمهوری "ملاحظاتی پیرامون آتش بس سراسری سوریه "
برقراری آتش بس در تمامی سرزمین سوریه در برخورد اول پیشرفت قابل ملاحظهای
در بحران سوریه تلقی میشود لکن با بررسی مسانل مرتبط به نظر میرسد که ممکن است
این پدیده به تعبیری، آرامش قبل از طوفان باشد. توافقات منجر به این آتش بس، محصول
رایزنیهای ترکیه و روسیه است که با هماهنگی سوریه و ایران رسمیت یافت ولی با توجه
به اهداف توسعه طلبانه ترکیه در سوریه و عراق و حضور تجاوزکارانه ارتش ترکیه در هر
دو کشور، ابهاماتی در مورد سوءاستفاده احتمالی آنکارا از این وضعیت جدید وجود دارد.
مشکل بزرگ در این مقوله، تغییر ظاهری سیاست رسمی ترکیه در قبال بحران سوریه و مشخصاً بازی مستمر ترکیه با تروریستها است که پیشبینی اطمینان بخش رفتار نهائی ترکیه را غیرممکن میسازد. ترکیه بیش از 5 سال و تا امروزه نقش «لجستیک تروریست ها» را ایفا کرده و موضوع قاچاق نفت و اسلحه در پیشانی سیاستهای آنکارا میدرخشد. اکنون اردوغان در یک چرخش سیاسی مدعی توافق با پوتین است که فرصتهای طلائی برای ادامه حضور نظامی و نقش آفرینی ترکیه در سوریه را پدید میآورد. علاوه بر این، تغییر نام، تغییر چهره و جابجائی تروریستها معضل بزرگتری است که در طول ماههای اخیر هم دقیقاً مشکل ساز بود. موضوع بعدی، نقش اروپا و آمریکا در این میان است. درحال حاضر شبکههای جاسوسی آمریکا و برخی کشورهای اروپائی در سوریه حضور و نقش دارند. آمریکا و فرانسه سرگرم احداث پایگاههای دائمی در بخش کردنشین سوریه هستند ترکیه تا سرحد تقابل با آمریکا، به دشمنی با کردهای سوریه ادامه میدهد و آنها را یکدست، تروریست معرفی میکند ولی به طور همزمان، آمریکا، فرانسه و انگلیس از کردهای سوریه حمایت میکنند و سیل جنگ افزارهای پیشرفته و تجهیزات پیچیده را به شمال سوریه سازماندهی کردهاند.
روشن است که ترکیه در پشت پرده تبلیغات برای آتش بس، اهداف دیگری را دنبال میکند. توسعه منطقه اشغالی ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد تا مرحله تامین 5 هزار کیلومتری مورد نظر آنکارا و حتی استقرار دائمی در جرابلس، الباب و حتی رقه، از اهداف برنامه ریزی شده اردوغان است.
حضور تمامی نیروهای ناتو در سوریه بدون موافقت دمشق صورت گرفته و ابعاد تجاوزکارانهای را تعقیب میکند که با حاکمیت، تمامیت ارضی و یکپارچگی سوریه در تضاد و تعارض است. علاوه بر این شکنندگی آتش بس، موضوعی همیشگی محسوب میشود که نوعی بلاتکلیفی و تردید را برفرایند تحولات میدانی هم تحمیل میکند.
هر چند مستمراً تکرار میشود که آتش بس شامل داعش و جبهه النصره به عنوان «تروریستهای بد» نمیشود ولی تروریستهای خوب مستثنی شده اند! لکن در طول ماههای اخیر جابجائی تروریستها و اختلاط همین تروریستهای بد و خوب آنچنان واضح، آشکار و تکراری شده که به یک شوخی ملال آور تبدیل گردیده است. علاوه بر این کمکهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و سایر ارتشهای ناتو به تروریستهای بد و مشخصاً داعش و جبهه النصره به قدری تکرار شده که پنتاگون ضمن پذیرش برخی موارد آن، اعتراف کرده که گویا اشتباه در محاسبات، باعث چنین پدیدههائی شده است. از جمله 70 نفر نیروهای آموزش دیده با مهارتهای ویژه با تمامی تجهیزات و امکانات از جانب آمریکا ظاهراً برای مبارزه با داعش به سوریه اعزام شدند ولی ساعتی بعد همگی به داعش پیوستند! و مشخص گردید که این شیوه تبلیغاتی صرفاً برای توجیه عملکرد آمریکا و تبرئه پنتاگون صورت گرفته و تمامی نیروها از ابتدا برای کمک به داعش و تقویت بنیه نظامی تروریستها آموزش دیده و اعزام شدهاند.
موضوع دیگر به سوءاستفاده تمامی طرفها از جمله ارتشهای ناتو، تروریستها و سازمانهای اطلاعاتی غربی از فرصت آتش بس برای تقویت بنیه نظامی، تجدید قوا، سازماندهی مجدد و تامین نیازها برای عملیات آینده بر میگردد که تردیدها در مورد تاثیر مثبت آتش بس را به زیر سئوال میبرد، به ویژه آنکه قرار است در فرصت آتش بس، مذاکرات سیاسی در آستانه قزاقستان و ژنو جریان یابد.
تا اینجای قضیه، ترکیه توانسته چهره سیاسی خود را ترمیم کند و از یک کشور حامی تروریستها به یک کشور حامی آتش بس در سوریه، تغییر چهره دهد ولی اخبار و گزارشهای رسیده از مرزهای سوریه و ترکیه نشان میدهند که آنکارا به نقش اصلی خود برای تقویت بنیه نظامی تروریستها همچنان ادامه میدهد. موضوع حیاتی در این میان، اهداف نه چندان پنهان حامیان تروریسم در تجزیه سوریه است که حتی با شکست سنگین تروریست ها در حلب نیز همچنان مطرح است و موضوعیت دارد. بدون شک آنها سعی خواهند کرد از فرصتهای پدید آمده در آتش بس، برای تامین اهداف و برنامههای خود، بهرههای بیشتری ببرند لکن این اراده ملت و دولت سوریه و محور مقاومت است که باید این طرح شیطانی را هم با شکست مواجه سازد و حامیان تروریسم را اینبار هم رسوا، ناکام و مایوس کند.
مشکل بزرگ در این مقوله، تغییر ظاهری سیاست رسمی ترکیه در قبال بحران سوریه و مشخصاً بازی مستمر ترکیه با تروریستها است که پیشبینی اطمینان بخش رفتار نهائی ترکیه را غیرممکن میسازد. ترکیه بیش از 5 سال و تا امروزه نقش «لجستیک تروریست ها» را ایفا کرده و موضوع قاچاق نفت و اسلحه در پیشانی سیاستهای آنکارا میدرخشد. اکنون اردوغان در یک چرخش سیاسی مدعی توافق با پوتین است که فرصتهای طلائی برای ادامه حضور نظامی و نقش آفرینی ترکیه در سوریه را پدید میآورد. علاوه بر این، تغییر نام، تغییر چهره و جابجائی تروریستها معضل بزرگتری است که در طول ماههای اخیر هم دقیقاً مشکل ساز بود. موضوع بعدی، نقش اروپا و آمریکا در این میان است. درحال حاضر شبکههای جاسوسی آمریکا و برخی کشورهای اروپائی در سوریه حضور و نقش دارند. آمریکا و فرانسه سرگرم احداث پایگاههای دائمی در بخش کردنشین سوریه هستند ترکیه تا سرحد تقابل با آمریکا، به دشمنی با کردهای سوریه ادامه میدهد و آنها را یکدست، تروریست معرفی میکند ولی به طور همزمان، آمریکا، فرانسه و انگلیس از کردهای سوریه حمایت میکنند و سیل جنگ افزارهای پیشرفته و تجهیزات پیچیده را به شمال سوریه سازماندهی کردهاند.
روشن است که ترکیه در پشت پرده تبلیغات برای آتش بس، اهداف دیگری را دنبال میکند. توسعه منطقه اشغالی ترکیه و تروریستهای ارتش آزاد تا مرحله تامین 5 هزار کیلومتری مورد نظر آنکارا و حتی استقرار دائمی در جرابلس، الباب و حتی رقه، از اهداف برنامه ریزی شده اردوغان است.
حضور تمامی نیروهای ناتو در سوریه بدون موافقت دمشق صورت گرفته و ابعاد تجاوزکارانهای را تعقیب میکند که با حاکمیت، تمامیت ارضی و یکپارچگی سوریه در تضاد و تعارض است. علاوه بر این شکنندگی آتش بس، موضوعی همیشگی محسوب میشود که نوعی بلاتکلیفی و تردید را برفرایند تحولات میدانی هم تحمیل میکند.
هر چند مستمراً تکرار میشود که آتش بس شامل داعش و جبهه النصره به عنوان «تروریستهای بد» نمیشود ولی تروریستهای خوب مستثنی شده اند! لکن در طول ماههای اخیر جابجائی تروریستها و اختلاط همین تروریستهای بد و خوب آنچنان واضح، آشکار و تکراری شده که به یک شوخی ملال آور تبدیل گردیده است. علاوه بر این کمکهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و سایر ارتشهای ناتو به تروریستهای بد و مشخصاً داعش و جبهه النصره به قدری تکرار شده که پنتاگون ضمن پذیرش برخی موارد آن، اعتراف کرده که گویا اشتباه در محاسبات، باعث چنین پدیدههائی شده است. از جمله 70 نفر نیروهای آموزش دیده با مهارتهای ویژه با تمامی تجهیزات و امکانات از جانب آمریکا ظاهراً برای مبارزه با داعش به سوریه اعزام شدند ولی ساعتی بعد همگی به داعش پیوستند! و مشخص گردید که این شیوه تبلیغاتی صرفاً برای توجیه عملکرد آمریکا و تبرئه پنتاگون صورت گرفته و تمامی نیروها از ابتدا برای کمک به داعش و تقویت بنیه نظامی تروریستها آموزش دیده و اعزام شدهاند.
موضوع دیگر به سوءاستفاده تمامی طرفها از جمله ارتشهای ناتو، تروریستها و سازمانهای اطلاعاتی غربی از فرصت آتش بس برای تقویت بنیه نظامی، تجدید قوا، سازماندهی مجدد و تامین نیازها برای عملیات آینده بر میگردد که تردیدها در مورد تاثیر مثبت آتش بس را به زیر سئوال میبرد، به ویژه آنکه قرار است در فرصت آتش بس، مذاکرات سیاسی در آستانه قزاقستان و ژنو جریان یابد.
تا اینجای قضیه، ترکیه توانسته چهره سیاسی خود را ترمیم کند و از یک کشور حامی تروریستها به یک کشور حامی آتش بس در سوریه، تغییر چهره دهد ولی اخبار و گزارشهای رسیده از مرزهای سوریه و ترکیه نشان میدهند که آنکارا به نقش اصلی خود برای تقویت بنیه نظامی تروریستها همچنان ادامه میدهد. موضوع حیاتی در این میان، اهداف نه چندان پنهان حامیان تروریسم در تجزیه سوریه است که حتی با شکست سنگین تروریست ها در حلب نیز همچنان مطرح است و موضوعیت دارد. بدون شک آنها سعی خواهند کرد از فرصتهای پدید آمده در آتش بس، برای تامین اهداف و برنامههای خود، بهرههای بیشتری ببرند لکن این اراده ملت و دولت سوریه و محور مقاومت است که باید این طرح شیطانی را هم با شکست مواجه سازد و حامیان تروریسم را اینبار هم رسوا، ناکام و مایوس کند.