گزیده
ها– 11 دی -95
خبر ويژه
برجام بي دستاورد هم نبود /17 درصد از ارزش پول ملي كم شد!
برجام بي دستاورد هم نبود /17 درصد از ارزش پول ملي كم شد!
«دستپاچگي دولت در مديريت تکانه هاي اقتصادي و جهش هاي قيمتي در
حالي به چشم مي خورد که افزايش صعودي قيمت طلا، سکه و ارز در بازار موجب کاهش
ميزان دارايي ها و نگراني مردم شده است».
به گزارش مشرق به يکسالگي اجراي برجام نزديک مي شويم و اين روزها دولتي ها و مذاکره کنندگان هم رفته رفته به اشتباهات خود در مواجهه با دشمن اذعان مي کنند.
اشتباهاتي که عمدتا از جنس عجله در اتمام مذاکرات بود و باعث شد مسايل به طور دقيق بررسي نشود و تيم مذاکره کننده از برخي خطوط قرمز تعيين شده عدول کند و به وعده هاي دشمن دل خوش کند.
علاوه بر اين، بدعهدي طرف مقابل هم موجب شد دولت يازدهم عملانتواند دستاورد مدنظر خود را از مذاکرات برداشت کند. اذعان ولي الله سيف رئيس کل بانک مرکزي به دستاورد تقريبا هيچ برجام مويد اين موضوع است.
تاثيرات منفي دلخوشي به کمک دشمن براي بهبود شرايط، اين روزها با افزايش جهشي قيمت دلار، طلاو سکه براي عموم مردم ملموس تر شده و مردمي که به وعده هاي دولت براي کاهش نرخ ارز اميدوار بودند اين روزها با مشاهده واقعيات اقتصادي، به منتقدان جدي سياست هاي اقتصادي دولت تبديل شده اند.
طبق بررسي روند بازار، در روز 23 تير 94 که مصادف با روز امضاي توافق هسته اي ميان ايران و 5 کشور ديگر بود، قيمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادي در اين روز به مبلغ 890 هزار تومان معامله شد. اين مقدار در معاملات امروز به يک ميليون و 125 هزار تومان رسيده و 235 هزار تومان رشد داشته است.
همچنين روز تصويب برجام در مجلس (27 مهر 94)، قيمت هر گرم طلاي 18 عيار در بازار، اندکي بيش از 95400 تومان بود. در معاملات روزهاي اخير هر گرم طلابا رقمي بيش از 116 هزار و 300 تومان به فروش رسيده که رشد 22 درصدي را نشان مي دهد. همچنين نرخ دلار 23 درصد افزايش داشته است.
در روز اجراي سند برجام توسط دولت (27 دي 94) هر دلار در بازار آزاد با قيمت 3624 تومان معامله شده بود. رقمي که اين روزها وارد مدار 4150 توماني شد و رکورد گرانترين دلار تاريخ ايران را ثبت کرد. طبق گزارش ها در چند روز گذشته، ارزش دارايي مردم به واسطه افزايش قيمت دلار، حداقل 17 درصد کاهش داشته است.
به گزارش مشرق به يکسالگي اجراي برجام نزديک مي شويم و اين روزها دولتي ها و مذاکره کنندگان هم رفته رفته به اشتباهات خود در مواجهه با دشمن اذعان مي کنند.
اشتباهاتي که عمدتا از جنس عجله در اتمام مذاکرات بود و باعث شد مسايل به طور دقيق بررسي نشود و تيم مذاکره کننده از برخي خطوط قرمز تعيين شده عدول کند و به وعده هاي دشمن دل خوش کند.
علاوه بر اين، بدعهدي طرف مقابل هم موجب شد دولت يازدهم عملانتواند دستاورد مدنظر خود را از مذاکرات برداشت کند. اذعان ولي الله سيف رئيس کل بانک مرکزي به دستاورد تقريبا هيچ برجام مويد اين موضوع است.
تاثيرات منفي دلخوشي به کمک دشمن براي بهبود شرايط، اين روزها با افزايش جهشي قيمت دلار، طلاو سکه براي عموم مردم ملموس تر شده و مردمي که به وعده هاي دولت براي کاهش نرخ ارز اميدوار بودند اين روزها با مشاهده واقعيات اقتصادي، به منتقدان جدي سياست هاي اقتصادي دولت تبديل شده اند.
طبق بررسي روند بازار، در روز 23 تير 94 که مصادف با روز امضاي توافق هسته اي ميان ايران و 5 کشور ديگر بود، قيمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادي در اين روز به مبلغ 890 هزار تومان معامله شد. اين مقدار در معاملات امروز به يک ميليون و 125 هزار تومان رسيده و 235 هزار تومان رشد داشته است.
همچنين روز تصويب برجام در مجلس (27 مهر 94)، قيمت هر گرم طلاي 18 عيار در بازار، اندکي بيش از 95400 تومان بود. در معاملات روزهاي اخير هر گرم طلابا رقمي بيش از 116 هزار و 300 تومان به فروش رسيده که رشد 22 درصدي را نشان مي دهد. همچنين نرخ دلار 23 درصد افزايش داشته است.
در روز اجراي سند برجام توسط دولت (27 دي 94) هر دلار در بازار آزاد با قيمت 3624 تومان معامله شده بود. رقمي که اين روزها وارد مدار 4150 توماني شد و رکورد گرانترين دلار تاريخ ايران را ثبت کرد. طبق گزارش ها در چند روز گذشته، ارزش دارايي مردم به واسطه افزايش قيمت دلار، حداقل 17 درصد کاهش داشته است.
خبر ويژه
مدافعان مديران نجومي چرا براي بي خانمان ها اشك تمساح مي ريزند
مدافعان مديران نجومي چرا براي بي خانمان ها اشك تمساح مي ريزند
برخي
مديران دولتي در حالي نسبت به وضعيت گورخواب ها اظهار نارضايتي مي کنند که به حقوق
هاي نجومي راضي هستند.
روزنامه جوان با اشاره به اظهار تاثر برخي مديران دولتي نسبت به بي خانمان ها نوشت: رابطه بابک زنجاني با اصغر فرهادي با گراني تدبيري دلار با بي بي سي فارسي با ظريف با آمريکا با انتخابات رياست جمهوري ايران با سکه با برنج 16 هزار توماني و رابطه همه اينها با گورخوابي واضح است يا تاريک؟! اينها همه يک رابطه مستقيم و خطي دارند، يعني هر کدام که به صحنه بيايد، بقيه هم رديف مي شوند. يعني اگر دلار از 3 هزار و 800 تومان دوره تحريم ها به 4 هزار و 200 تومان پسابرجام و پساتحريم برسد، ناگهان معاون رئيس جمهور حرف از بابک زنجاني مي زند و اگر ظريف از پشيماني اعتماد به قول کري در امضاء نکردن تحريم هاي ISA بگويد، ناگهان رئيس جمهور با گورخواب ها احساساتي مي شود و اصغر فرهادي به ميدان مي آيد و بي بي سي فارسي خودش براي گزارش هاي گورخوابي فيلم مي سازد، اما تلخي روزگار، مدعي شدن دولت در قضيه «گورخوابي» و کارتن خوابي است، يعني دولت يازدهم آنقدر روشنفکر است که مثل يک تحصيلکرده با ادب از پديده گورخوابي متاثر مي شود و ابراز احساسات مي کند و نامه يک هنرمند را يادآوري مي کند و اشک مي ريزد اما «کار» نمي کند و فراموش مي کند که رئيس دولت است و بايد درباره گورخوابي و فقر و فلاکت، پاسخگو باشد، نه مدعي.
دولت صدها نامه دريافت مي کند، درباره زمينگير شدن کارخانه ها، درباره چرايي واردات تراکتور و خريد کشتي، درباره روند مذاکرات هسته اي، درباره وضع آب و خاک و هوا اين نامه ها را نخبگان و اساتيد دانشگاه به دولت مي نويسند.
اما دولت هيچ نامه اي را يادآوري نمي کند. دولت پشت تريبون قرار نمي گيرد و نمي گويد: «امروز نامه اي از 400 استاد دانشگاه شريف به دستم رسيد درباره تاسف از واردات تراکتور که آن را براي مهندسان صنعتي کمرشکن مي دانستند» دولت حقوق 57 ميليوني يک مدير را «درست و قانوني» و صاحب حقوق را «ذخيره انقلاب» مي داند اما به مردم توضيح نمي دهد که چگونه مي تواند هم از حقوق هاي نجومي راضي و هم از گورخوابي ناراضي باشد؟!
دولت به يک پرسش ساده پاسخ بگويد؛ چگونه زيربار معرفي مديران نجومي به دستگاه قضا نمي رود و سخنگو و وزيران مربوطه اين حقوق ها را «قانوني» و «صحيح» و «از شيرمادر حلال تر» و محدود به چهار نفر مي دانند و به آن راضي و خشنودند اما در همين حال از کارتن خوابي ناراضي اند؟!
رئيس جمهور يک هفته پس از اعتراف وزير خارجه اش به اشتباه در اعتماد به قول کري درباره تحريم هاي ISA و يک هفته پس از اوج گيري دلار از 3600 به 4200 تومان، حرفي دراين باره ندارد. چرا چون سوژه به دستش رسيده است: گورخواب ها. او از گورخواب ها مي گويد و از بابک زنجاني که اين مواقع مي آورندش وسط! و نيز با ذکر نامه يک فيلمساز صاحب جوايز اروپايي، سخنان پراحساس روشنفکرانه مي زند. اين داستان گورخوابي را مقايسه کنيد با داستاني که يک دولت تصميم بگيرد فاصله طبقاتي را کم کند. عزم براي ريشه کني فقر، کاري از جنس اقدام و عمل مي خواهد و ابراز احساسات براي گورخواب ها فقط به تريبون هاي پرشور و شر نياز دارد.
اي کاش پشت تريبون ها مي گفتيد که گورخوابان وقتي گورخواب شدند که گفتيم «براي رسيدن به توسعه بايد عده اي زيرچرخ هاي آن له شوند.»
روزنامه جوان با اشاره به اظهار تاثر برخي مديران دولتي نسبت به بي خانمان ها نوشت: رابطه بابک زنجاني با اصغر فرهادي با گراني تدبيري دلار با بي بي سي فارسي با ظريف با آمريکا با انتخابات رياست جمهوري ايران با سکه با برنج 16 هزار توماني و رابطه همه اينها با گورخوابي واضح است يا تاريک؟! اينها همه يک رابطه مستقيم و خطي دارند، يعني هر کدام که به صحنه بيايد، بقيه هم رديف مي شوند. يعني اگر دلار از 3 هزار و 800 تومان دوره تحريم ها به 4 هزار و 200 تومان پسابرجام و پساتحريم برسد، ناگهان معاون رئيس جمهور حرف از بابک زنجاني مي زند و اگر ظريف از پشيماني اعتماد به قول کري در امضاء نکردن تحريم هاي ISA بگويد، ناگهان رئيس جمهور با گورخواب ها احساساتي مي شود و اصغر فرهادي به ميدان مي آيد و بي بي سي فارسي خودش براي گزارش هاي گورخوابي فيلم مي سازد، اما تلخي روزگار، مدعي شدن دولت در قضيه «گورخوابي» و کارتن خوابي است، يعني دولت يازدهم آنقدر روشنفکر است که مثل يک تحصيلکرده با ادب از پديده گورخوابي متاثر مي شود و ابراز احساسات مي کند و نامه يک هنرمند را يادآوري مي کند و اشک مي ريزد اما «کار» نمي کند و فراموش مي کند که رئيس دولت است و بايد درباره گورخوابي و فقر و فلاکت، پاسخگو باشد، نه مدعي.
دولت صدها نامه دريافت مي کند، درباره زمينگير شدن کارخانه ها، درباره چرايي واردات تراکتور و خريد کشتي، درباره روند مذاکرات هسته اي، درباره وضع آب و خاک و هوا اين نامه ها را نخبگان و اساتيد دانشگاه به دولت مي نويسند.
اما دولت هيچ نامه اي را يادآوري نمي کند. دولت پشت تريبون قرار نمي گيرد و نمي گويد: «امروز نامه اي از 400 استاد دانشگاه شريف به دستم رسيد درباره تاسف از واردات تراکتور که آن را براي مهندسان صنعتي کمرشکن مي دانستند» دولت حقوق 57 ميليوني يک مدير را «درست و قانوني» و صاحب حقوق را «ذخيره انقلاب» مي داند اما به مردم توضيح نمي دهد که چگونه مي تواند هم از حقوق هاي نجومي راضي و هم از گورخوابي ناراضي باشد؟!
دولت به يک پرسش ساده پاسخ بگويد؛ چگونه زيربار معرفي مديران نجومي به دستگاه قضا نمي رود و سخنگو و وزيران مربوطه اين حقوق ها را «قانوني» و «صحيح» و «از شيرمادر حلال تر» و محدود به چهار نفر مي دانند و به آن راضي و خشنودند اما در همين حال از کارتن خوابي ناراضي اند؟!
رئيس جمهور يک هفته پس از اعتراف وزير خارجه اش به اشتباه در اعتماد به قول کري درباره تحريم هاي ISA و يک هفته پس از اوج گيري دلار از 3600 به 4200 تومان، حرفي دراين باره ندارد. چرا چون سوژه به دستش رسيده است: گورخواب ها. او از گورخواب ها مي گويد و از بابک زنجاني که اين مواقع مي آورندش وسط! و نيز با ذکر نامه يک فيلمساز صاحب جوايز اروپايي، سخنان پراحساس روشنفکرانه مي زند. اين داستان گورخوابي را مقايسه کنيد با داستاني که يک دولت تصميم بگيرد فاصله طبقاتي را کم کند. عزم براي ريشه کني فقر، کاري از جنس اقدام و عمل مي خواهد و ابراز احساسات براي گورخواب ها فقط به تريبون هاي پرشور و شر نياز دارد.
اي کاش پشت تريبون ها مي گفتيد که گورخوابان وقتي گورخواب شدند که گفتيم «براي رسيدن به توسعه بايد عده اي زيرچرخ هاي آن له شوند.»
خبر ويژه
41 ماه پس از وعده 100 روزه فقط حرف اشتغال و رشد اقتصادي هست
41 ماه پس از وعده 100 روزه فقط حرف اشتغال و رشد اقتصادي هست
41 ماه از زمان آغاز به کار دولت تدبير و اميد و زماني که رئيس
جمهور وعده حل مشکل بيکاري جوانان را داد، مي گذرد و دولت يازدهم تا چند ماه آينده
به پايان دوران فعاليت خود خواهد رسيد. با اين حال، مشکل بيکاري جوانان همچنان
پابرجا مانده و بر تعداد بيکاران نيز افزوده شده است.
روزنامه صبح نو نوشت: رئيس جمهور حتي وعده داده بود براي حل معضل بيکاري در 100 روز اول فعاليت دولت، آثاري مشخص خواهد شد. با اين وجود، حالادر 4 سالگي دولت يازدهم تعداد بيکاران از مرز 3 ميليون و 300 هزار نفر گذشته و مشکلات خانواده ها درباره اشتغال و آينده جوانان همچنان پابرجاست.
به نظر مي رسد دولت در ماه هاي پاياني فعاليت خود در کنترل برخي بازارها مانند ارز و سکه نيز ناتوان شده و روند صعودي قيمت انواع سکه و ارز در هفته هاي اخير نمايان است. قيمت دلار هفته گذشته از مرز 4 هزار تومان گذشت.
اثر منفي افزايش نرخ ارز بر اشتغال را بايد در تضعيف توليد و افزايش هزينه هاي بنگاه ها به واسطه گراني ارز و در نتيجه خطر ورشکستگي، از دست رفتن رقابت توليدات ايراني در بازارها و در نتيجه اخراج و بيکاري نيروي کار جست وجو کرد.
در زمينه باقي ماندن بيکاري، کارشناسان مي گويند يا مشاوران دولت آنچنان که بايد غول بيکاري را جدي نگرفته بودند که به رئيس جمهور مشاوره هاي اشتباه درباره حل مشکل بيکاري و اشتغال جوانان مي دادند و يا اينکه از نياز شديد موجود در جامعه و مسئله چالش برانگيز در خانواده ها سوءاستفاده تبليغاتي شد.
از آن سو اين نکته مورد توجه است که نمي توان بدون فراهم کردن برخي زمينه ها آمار اشتغال زايي بي سابقه داد و گفت دولت موفق به ايجاد 745 هزار شغل فقط در 6 ماهه اول امسال شده و دستاورد بي سابقه اي را در تاريخ کشور به ثبت رسانده است. اين آمارها بدون تاييد مردم و لمس آن در جامعه، تنها مصرف تبليغاتي در آستانه انتخابات دوازدهم رياست جمهوري خواهد داشت و دردي از بيکاري ده ها هزار جوان تحصيل کرده دانشگاهي دوا نمي کند.
روز پنج شنبه پيامي از سوي دولت در کانال تلگرامي مخابره شده که در آن به نقل از وزير اقتصاد گفته شده بود در نيمسال اول سال جاري يک ميليون و 445 هزار شغل توسط دولت يازدهم فقط در 6 ماه ايجاد شده که به تعبير طيب نيا اين عملکرد دولت در کشور بي سابقه است!
با اين حال، خيلي زود اين پيام حذف و مطلب ديگري از سوي وزير اقتصاد با اين مضمون مخابره شده که اشتغال ايجاد شده در بهار سال جاري نسبت به مدت مشابه سال قبل به طور خالص 745 هزار شغل بوده که اين دستاورد در تاريخ ايران بي سابقه است.
با اين وجود، نگاهي به اظهارات قبل تر برخي مقامات دولتي مانند وزير کار در اين باره نوعي تناقض در آماردهي دولت را نشان مي دهد.
علي ربيعي پيش از اين در چند مرحله در پاسخ به منتقداني که رشد اقتصادي مورد ادعاي دولت را با آمار بيکاري متناقض مي دانستند عنوان کرده بود با پديده رشد اقتصادي بدون اشتغال مواجه ايم، به اين معنا که ممکن است اقتصاد رشد کند ولي شغلي حاصل نشود، حال چگونه به يک باره اين پديده از اقتصاد ايران رخت بر بسته و7/4 درصد رشد اقتصادي برابر با 750 هزار شغل شده است!؟
حميد حاج اسماعيلي، کارشناس بازار کار مي گويد: نگاهي به آمارهاي رسمي وزارت کار نشان مي دهد که فقط در سال گذشته 1/1 ميليون پرونده اختلاف بين شاغلان و کارفرما در مراکز حل اختلاف تشکيل شده بود و اين يعني دست کم 10 درصد از کل شاغلان کشور به مشکل برخورده و احتمال بيکاري آنها زياد است.
وي افزود: اين آمار را اگر به تعداد بيکاران مطلق که بيش از 3 ميليون و 300 هزار نفر است اضافه کنيم واقعيت ها را نشان مي دهد.
روزنامه صبح نو نوشت: رئيس جمهور حتي وعده داده بود براي حل معضل بيکاري در 100 روز اول فعاليت دولت، آثاري مشخص خواهد شد. با اين وجود، حالادر 4 سالگي دولت يازدهم تعداد بيکاران از مرز 3 ميليون و 300 هزار نفر گذشته و مشکلات خانواده ها درباره اشتغال و آينده جوانان همچنان پابرجاست.
به نظر مي رسد دولت در ماه هاي پاياني فعاليت خود در کنترل برخي بازارها مانند ارز و سکه نيز ناتوان شده و روند صعودي قيمت انواع سکه و ارز در هفته هاي اخير نمايان است. قيمت دلار هفته گذشته از مرز 4 هزار تومان گذشت.
اثر منفي افزايش نرخ ارز بر اشتغال را بايد در تضعيف توليد و افزايش هزينه هاي بنگاه ها به واسطه گراني ارز و در نتيجه خطر ورشکستگي، از دست رفتن رقابت توليدات ايراني در بازارها و در نتيجه اخراج و بيکاري نيروي کار جست وجو کرد.
در زمينه باقي ماندن بيکاري، کارشناسان مي گويند يا مشاوران دولت آنچنان که بايد غول بيکاري را جدي نگرفته بودند که به رئيس جمهور مشاوره هاي اشتباه درباره حل مشکل بيکاري و اشتغال جوانان مي دادند و يا اينکه از نياز شديد موجود در جامعه و مسئله چالش برانگيز در خانواده ها سوءاستفاده تبليغاتي شد.
از آن سو اين نکته مورد توجه است که نمي توان بدون فراهم کردن برخي زمينه ها آمار اشتغال زايي بي سابقه داد و گفت دولت موفق به ايجاد 745 هزار شغل فقط در 6 ماهه اول امسال شده و دستاورد بي سابقه اي را در تاريخ کشور به ثبت رسانده است. اين آمارها بدون تاييد مردم و لمس آن در جامعه، تنها مصرف تبليغاتي در آستانه انتخابات دوازدهم رياست جمهوري خواهد داشت و دردي از بيکاري ده ها هزار جوان تحصيل کرده دانشگاهي دوا نمي کند.
روز پنج شنبه پيامي از سوي دولت در کانال تلگرامي مخابره شده که در آن به نقل از وزير اقتصاد گفته شده بود در نيمسال اول سال جاري يک ميليون و 445 هزار شغل توسط دولت يازدهم فقط در 6 ماه ايجاد شده که به تعبير طيب نيا اين عملکرد دولت در کشور بي سابقه است!
با اين حال، خيلي زود اين پيام حذف و مطلب ديگري از سوي وزير اقتصاد با اين مضمون مخابره شده که اشتغال ايجاد شده در بهار سال جاري نسبت به مدت مشابه سال قبل به طور خالص 745 هزار شغل بوده که اين دستاورد در تاريخ ايران بي سابقه است.
با اين وجود، نگاهي به اظهارات قبل تر برخي مقامات دولتي مانند وزير کار در اين باره نوعي تناقض در آماردهي دولت را نشان مي دهد.
علي ربيعي پيش از اين در چند مرحله در پاسخ به منتقداني که رشد اقتصادي مورد ادعاي دولت را با آمار بيکاري متناقض مي دانستند عنوان کرده بود با پديده رشد اقتصادي بدون اشتغال مواجه ايم، به اين معنا که ممکن است اقتصاد رشد کند ولي شغلي حاصل نشود، حال چگونه به يک باره اين پديده از اقتصاد ايران رخت بر بسته و7/4 درصد رشد اقتصادي برابر با 750 هزار شغل شده است!؟
حميد حاج اسماعيلي، کارشناس بازار کار مي گويد: نگاهي به آمارهاي رسمي وزارت کار نشان مي دهد که فقط در سال گذشته 1/1 ميليون پرونده اختلاف بين شاغلان و کارفرما در مراکز حل اختلاف تشکيل شده بود و اين يعني دست کم 10 درصد از کل شاغلان کشور به مشکل برخورده و احتمال بيکاري آنها زياد است.
وي افزود: اين آمار را اگر به تعداد بيکاران مطلق که بيش از 3 ميليون و 300 هزار نفر است اضافه کنيم واقعيت ها را نشان مي دهد.
خبر ويژه
طرف مقابل مردم در 9 دي آشوبگران نيابتي دشمن بودند
طرف مقابل مردم در 9 دي آشوبگران نيابتي دشمن بودند
علي مطهري
به نقيض گويي درباره حماسه 9 دي پرداخت.
وي از يک سو در توئيتر نوشت «9 دي روزي است که مردم ايران قطع نظر از خطاهاي دو طرف حوادث سال 88، براي حفظ اساس انقلاب اسلامي به ميدان آمدند و از طرف ديگر مدعي شد «برنامه هاي صدا و سيما درباره 9 دي به گونه اي بود که گويي مايل است با تحريک طرف مقابل، حوادث سال 88 تکرار شود».
آقاي مطهري به نحوي اظهارنظر کرده که گويا فتنه گران نيز در راهپيمايي 9 دي حضور داشته و به دفاع از انقلاب برآمده اند. درست است که در روز 9 دي عموم راي دهندگان به 4 نامزد براي دفاع از انقلاب به خيابان آمدند، اما مسلم است که عنصر وطن فروشي مانند ميرحسين موسوي عناصر حرمت شکن روز عاشورا (اتفاق تلخي که موجب به حرکت درآمدن خشم و خروش مردم در 9 دي شد) را «مردمان خداجو»!! توصيف و از آنها تشکر و جانبداري کرد.
ماجراي خط کشيدن روي جمهوري اسلامي، سر دادن شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس، اهانت به تصوير امام خميني(ره) و ميراث گرانقدر او (ولايت فقيه) با تاکيد بر اينکه «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و بالاخره هتاکي بي سابقه روز عاشورا به وضوح نشان داد که اين فتنه گري و آشوب انگيزي، اصلاربطي به طرفين رقابت هاي انتخاباتي ندارد. با اين اوصاف معلوم نيست چرا آقاي علي مطهري از روشنگري درباره هويت دست اندرکاران آشوب نيابتي دشمن در سال 88 ناراحت مي شود؟ اگر 9 دي حماسه اي تحسين برانگيز است که هست، پس چرا نبايد هويت جريان مقابل و مورد اعتراض آن راهپيمايي عظيم ملي را بازشناسي کرد؟! آيا بدون «لااله» گفتن مي شود از «الله» سخن گفت؟! آيا جز اين است دين ولايت و برائت توامان است.
البته با شناختي که آقاي مطهري در طول زمان از خود بروز داده، شنيدن مواضع سست و بي محتوا از وي دور از انتظار نيست چنان که او اخيرا درباره توافق برجام که محدوديت هاي 15-20 ساله را براي کشور رقم زده گفت «براي بررسي و تصويب برجام، 20 دقيقه هم زياد بود»!
وي از يک سو در توئيتر نوشت «9 دي روزي است که مردم ايران قطع نظر از خطاهاي دو طرف حوادث سال 88، براي حفظ اساس انقلاب اسلامي به ميدان آمدند و از طرف ديگر مدعي شد «برنامه هاي صدا و سيما درباره 9 دي به گونه اي بود که گويي مايل است با تحريک طرف مقابل، حوادث سال 88 تکرار شود».
آقاي مطهري به نحوي اظهارنظر کرده که گويا فتنه گران نيز در راهپيمايي 9 دي حضور داشته و به دفاع از انقلاب برآمده اند. درست است که در روز 9 دي عموم راي دهندگان به 4 نامزد براي دفاع از انقلاب به خيابان آمدند، اما مسلم است که عنصر وطن فروشي مانند ميرحسين موسوي عناصر حرمت شکن روز عاشورا (اتفاق تلخي که موجب به حرکت درآمدن خشم و خروش مردم در 9 دي شد) را «مردمان خداجو»!! توصيف و از آنها تشکر و جانبداري کرد.
ماجراي خط کشيدن روي جمهوري اسلامي، سر دادن شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس، اهانت به تصوير امام خميني(ره) و ميراث گرانقدر او (ولايت فقيه) با تاکيد بر اينکه «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» و بالاخره هتاکي بي سابقه روز عاشورا به وضوح نشان داد که اين فتنه گري و آشوب انگيزي، اصلاربطي به طرفين رقابت هاي انتخاباتي ندارد. با اين اوصاف معلوم نيست چرا آقاي علي مطهري از روشنگري درباره هويت دست اندرکاران آشوب نيابتي دشمن در سال 88 ناراحت مي شود؟ اگر 9 دي حماسه اي تحسين برانگيز است که هست، پس چرا نبايد هويت جريان مقابل و مورد اعتراض آن راهپيمايي عظيم ملي را بازشناسي کرد؟! آيا بدون «لااله» گفتن مي شود از «الله» سخن گفت؟! آيا جز اين است دين ولايت و برائت توامان است.
البته با شناختي که آقاي مطهري در طول زمان از خود بروز داده، شنيدن مواضع سست و بي محتوا از وي دور از انتظار نيست چنان که او اخيرا درباره توافق برجام که محدوديت هاي 15-20 ساله را براي کشور رقم زده گفت «براي بررسي و تصويب برجام، 20 دقيقه هم زياد بود»!