خبر ويژه
بازي كثيف براي بُرد در انتخابات 11 خرداد - 96
بازي كثيف براي بُرد در انتخابات 11 خرداد - 96
سربازجو شریعت نداری به
دفعات نشان داده است هرموقع بیش ازحد رسوا ودرمانده می شود .برای رد گم کردن و فرارازاین
شرایط سراغ همکار مقیم آمریکا می رود که اخراجی رادیو فرداست تا برچسب مشاور سابق
کروبی یا همکار سابق روزنامه های زنجیره
ای مدعی اصلاح طلب خط وخطوط دیکته شدهوی علیه رقیب مدعی اصلاح طلب و روحانی را
رله کند تاسپس سربازجوشریعت نداری آن رادراوین نامه اش کپی کند.
«اصلاح طلبان با بازسازي سناريوي ديو و دلبر در انتخابات رياست
جمهوري، به شيوه کثيف جمع آوري راي دست زدند».
داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاح طلب دراين باره نوشت؛ انتخابات رياست جمهوري برخلاف تعريف رايج از دموکراسي هاي عرفي قبل از آنکه ناظر بر اقبال آگاهانه از يک گزينه و ادبار آگاهانه از گزينه ديگر باشد نوعي دموکراسي شرطي (Conditional Democracy) را افاده معنا مي کند.
شرطيتي «پاولفي» که طي آن جامعه راي دهنده از طريق دوگانه «ديو و دلبر» ترسانده و مديريت مي شود تا در وحشت از يک «هيولاي مفروض انگاشته شده» التجاء به «اهوراي محبوب پرداخته شده» در سوي ديگر کارزار ببرند.
في الواقع چرائي پيروزي روحاني در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم يک چيز است اما مهم تر از آن چيستي پيروزي ايشان و ماهيت اقبال به ايشان است که انتخابات 29 ارديبهشت را برخوردار از ناسالمي مي کند.
آنچه که در فرآيند انتخابات 29 ارديبهشت قابل آسيب شناسي است شرطي شدن دموکراسي در دوگانه «ديو و دلبر» است که از سال 76 اعمال شده است.
در 29 ارديبهشت نيز همين ظرفيت اين بار توسط روحاني فعال شد و مشاراليه بعد از درک شکست محتملش در فرداي مناظره دوم با توسل به شرطي کردن جامعه، کاميابانه موفق شد تا با پشتگرمي به «آراي کثيف» پيروز انتخابات شود.
رشد 6 درصدي آراي روحاني از سال 92 با 50/5 درصد در مقابل آراي 57 درصدي ايشان در 96 را بلاترديد مي توان به حساب سرريز آراي کثيف در سبد راي روحاني در 96 گذاشت.
لازم به ذکر است که اطلاق و اتصاف «آراي کثيف» ناظر بر آراي شهروندان نيست و در واقع در اين گزاره به جاي راي دهندگان، دستگاه و ساز و کار «سازندگان راي» مطمح نظر است که از مردم راي رُبايي مي کنند.
آراي کثيف ناظر بر شکل ناصواب افزايش آرا از طريق بازي کثيف يا Dirty Game است که طي آن روحاني در يک بي اخلاقي آشکار با آلودن فضا به عنصر دروغ و عوام فريبي موفق شد فضاي انتخابات را مسموم کرده و با تزريق عنصر ترس به فضاي رقابت ها، شهروندان را «مديريت خوف» کند.
کوبيدن بر افسانه «جنگ» با اتخاذ ادبياتي از اين دست که عدم راي به ايشان يعني خطر جنگ و روي کار آمدن جنگ طلبان ادعاي اينکه رقيب در صورت پيروزي درصدد ديوارکشي در پياده روها است و رقيب آدم خوار است و خون آشام و خشونت ورز است!
بدين منوال هر چند مي توان برد روحاني را بردي غيراخلاقي ناميد اما و در عين حال اين واقعيت را نيز نمي توان ناديده انگاشت که اصولگرايان نيز طي 3 دهه گذشته با رويکردهاي نامنعطف و نامدبرانه به راحتي بستر سوءاستفاده را براي رقيب فراهم آورده اند تا هر آينه ايراد اتهامات داعيشگري و طالبان صفتي به ايشان از جانب اقشار خاکستري که عموما فاقد عمق و درک و بينش سياسي اند مورد باور و اقبال قرار گيرد.
اين که مشاهده مي شود در 76 ناطق نوري به همين اتهام داعش صفتي و ديوارکشي در خيابان نتيجه انتخابات را واگذار کرد و اينک همين ناطق در اردوي اتهام زنندگان 76 جبهه مقابل را متهم به داعش صفتي مي کنند و بازي را مي برند نمونه قابل استنادي از ناسالمي فضاي سياسي است.
داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاح طلب دراين باره نوشت؛ انتخابات رياست جمهوري برخلاف تعريف رايج از دموکراسي هاي عرفي قبل از آنکه ناظر بر اقبال آگاهانه از يک گزينه و ادبار آگاهانه از گزينه ديگر باشد نوعي دموکراسي شرطي (Conditional Democracy) را افاده معنا مي کند.
شرطيتي «پاولفي» که طي آن جامعه راي دهنده از طريق دوگانه «ديو و دلبر» ترسانده و مديريت مي شود تا در وحشت از يک «هيولاي مفروض انگاشته شده» التجاء به «اهوراي محبوب پرداخته شده» در سوي ديگر کارزار ببرند.
في الواقع چرائي پيروزي روحاني در انتخابات رياست جمهوري دوازدهم يک چيز است اما مهم تر از آن چيستي پيروزي ايشان و ماهيت اقبال به ايشان است که انتخابات 29 ارديبهشت را برخوردار از ناسالمي مي کند.
آنچه که در فرآيند انتخابات 29 ارديبهشت قابل آسيب شناسي است شرطي شدن دموکراسي در دوگانه «ديو و دلبر» است که از سال 76 اعمال شده است.
در 29 ارديبهشت نيز همين ظرفيت اين بار توسط روحاني فعال شد و مشاراليه بعد از درک شکست محتملش در فرداي مناظره دوم با توسل به شرطي کردن جامعه، کاميابانه موفق شد تا با پشتگرمي به «آراي کثيف» پيروز انتخابات شود.
رشد 6 درصدي آراي روحاني از سال 92 با 50/5 درصد در مقابل آراي 57 درصدي ايشان در 96 را بلاترديد مي توان به حساب سرريز آراي کثيف در سبد راي روحاني در 96 گذاشت.
لازم به ذکر است که اطلاق و اتصاف «آراي کثيف» ناظر بر آراي شهروندان نيست و در واقع در اين گزاره به جاي راي دهندگان، دستگاه و ساز و کار «سازندگان راي» مطمح نظر است که از مردم راي رُبايي مي کنند.
آراي کثيف ناظر بر شکل ناصواب افزايش آرا از طريق بازي کثيف يا Dirty Game است که طي آن روحاني در يک بي اخلاقي آشکار با آلودن فضا به عنصر دروغ و عوام فريبي موفق شد فضاي انتخابات را مسموم کرده و با تزريق عنصر ترس به فضاي رقابت ها، شهروندان را «مديريت خوف» کند.
کوبيدن بر افسانه «جنگ» با اتخاذ ادبياتي از اين دست که عدم راي به ايشان يعني خطر جنگ و روي کار آمدن جنگ طلبان ادعاي اينکه رقيب در صورت پيروزي درصدد ديوارکشي در پياده روها است و رقيب آدم خوار است و خون آشام و خشونت ورز است!
بدين منوال هر چند مي توان برد روحاني را بردي غيراخلاقي ناميد اما و در عين حال اين واقعيت را نيز نمي توان ناديده انگاشت که اصولگرايان نيز طي 3 دهه گذشته با رويکردهاي نامنعطف و نامدبرانه به راحتي بستر سوءاستفاده را براي رقيب فراهم آورده اند تا هر آينه ايراد اتهامات داعيشگري و طالبان صفتي به ايشان از جانب اقشار خاکستري که عموما فاقد عمق و درک و بينش سياسي اند مورد باور و اقبال قرار گيرد.
اين که مشاهده مي شود در 76 ناطق نوري به همين اتهام داعش صفتي و ديوارکشي در خيابان نتيجه انتخابات را واگذار کرد و اينک همين ناطق در اردوي اتهام زنندگان 76 جبهه مقابل را متهم به داعش صفتي مي کنند و بازي را مي برند نمونه قابل استنادي از ناسالمي فضاي سياسي است.