گزارش خبري – تحليلي اوین نامه كيهان
بازي حلقه انحرافي در زمين فتنه گران و غربگرايان 9 آذر -96
بازي حلقه انحرافي در زمين فتنه گران و غربگرايان 9 آذر -96
اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری به جای اینکه پاسخگوی افشاگری های تیم 3 نفره احمدی نژاد درمورد قوه فاسد قضاییه باشد ولی با شیوه بازجویی که جنبه جانبداری ازا حمدی نژاد و قوه فاسد قضاییه دارد رفیب متهم به فتنه گر غربگرا کرده است که جریان انحرافی یا اطرافیان احمدی نژاد در زمینه این فتنه گران بازی می کنند.
سرويس سياسي- همزمان با آغاز رسيدگي قوه قضائيه به پرونده برخي متهمان حلقه انحرافي اين طيف ضمن هوچي گري، بازي در زمين فتنه گران و غربگرايان را وارد فاز تازه اي کرده اند.
انتخابات سال 1384 بود که محمود احمدي نژاد در قامت نامزد رياست جمهوري اسلامي ايران ظاهر شد. او در اين انتخابات با شعارهايي مانند عدالت خواهي و مطرح کردن مباني انقلاب اسلامي توانست نظر اکثريت قاطع مردم را به سوي خود جلب کند.
همين شعارها و تعيين خط مشي اينچنيني بود که نيروهاي کاردان و دلسوزان نظام و کشور را به سمت دولت او جلب کرد و بر همين منوال شاهد تشکيل دولت نهم بوديم. توجه به قشر مستضعف و تشکيل دولتي عدالت خواه و بر مباني انقلاب اسلامي باعث شد که در همان مقطع رهبر انقلاب نيز از دولت حمايت کنند. حمايتي که پيش از آن هم بي سابقه نبوده کما اينکه معظم له در مقطعي گفته بودند هيچ کس براي من هاشمي نمي شود. در حقيقت حمايت رهبر انقلاب و مانند آن، حمايت جريان انقلابي نه از شخص بلکه از شعارها و آرمان هاي مطرح شده بود.
کار به انتخابات پرحاشيه 1388 رسيد. پس از انتخابات طيفي که شکست خورده بودند تاب نياورده و به فتنه آفريني پرداختند. باز اين طيف انقلابي بود که بر لزوم پذيرش آراي مردم تاکيد کرده و پاي آن ايستاد. در مقابل، جرياني قرار داشت که بدترين مسائل را به رئيس جمهور وقت (احمدي نژاد) نسبت داد و کينه توزي عليه او را رقم زد. کينه اي که البته اصل آن به نظام (جمهوريت و اسلاميت آن) برمي گشت و دشمني با احمدي نژاد بهانه اي براي بروز آن بود. اما چه اتفاقي افتاد که پس از گذشت چند سال کار به جايي رسيد که رئيس جمهور سابق و حلقه نزديکانش جرياني انحرافي خوانده شد و نتيجه امر آن شد که امروز آن دو طيف (حلقه نزديکان رئيس جمهور سابق و فتنه گران) به همنشيني با يکديگر رسيده اند؟!
زير ميز زدن!
مرور تاريخ نشان مي دهد که هرگاه قوه قضائيه خواسته تا به اتهامات برخي افراد رسيدگي کند، اطرافيان و حاميان او به تکاپو افتاده و اتهاماتي عليه اين قوه مطرح کرده اند. حرکت هاي نمايشي رئيس جمهور سابق و حلقه نزديکانش نيز از اين قبيل رفتارها است. بست نشيني در حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) که شباهت خاصي به تحصن نمايندگان مجلس ششم دارد و نامه نگاري هاي احمدي نژاد و اطرافيانش نيز شاهدي ديگر بر اين مدعا است. از طرفي ديگر در بسياري از اوقات شاهد آن بوده ايم که طيف مورد اتهام با زدن زير ميز و ايجاد هياهو و جنجال به دنبال ايجاد انحراف در مسير رسيدگي به پرونده بوده اند. نظير آنچه در زمان طرح پرونده کرباسچي شاهد بوديم.در نامه اي که اخيرا توسط وي به صورت سرگشاده منتشر شده، شاهد ژست مدعي العمومي و غمخواري براي مردم هستيم. درست در برهه اي که اتهاماتي عليه برخي اقدامات صورت گرفته در دولت دهم در جريان رسيدگي قرار گرفته اين گونه جريان سازي عليه قوه قضائيه مطرح شده است. نکته قابل تامل اين است که قوه قضائيه از دوره رياست جمهوري احمدي نژاد تاکنون تغييرات شگرفي نکرده، با اين وجود چطور است که وي در آن دوره اين قبيل ادعاها را مطرح نکرده است؟ ژست مدعي العمومي برازنده کساني نيست که خود اکنون اتهاماتي عليه آنها مطرح است.
تحليل هاي کج و معوج
رهبر انقلاب در ديدار بسيجيان در نخستين روز آذرماه سال جاري مواردي را مطرح کردند که شايد بتوان آنها را پاسخي تلويحي به مواردي که احمدي نژاد در نامه اش آورده دانست. معظم له در بخشي از سخنان خود فرمودند: «درست تحليل بشود مسائل کشور! بعضي ها کج و معوج تحليل مي کنند. فرض بفرماييد نگاه مي کنند، در يک بخشي، بي اعتقادي و بي ايماني و بي اعتنايي را در بعضي مشاهده مي کنند، اين را دليل مي گيرند بر اينکه انقلاب در کشور و نظام جمهوري اسلامي در کشور ضعيف شده؛ اين جور نيست؛ از اوّل انقلاب هم دشمناني بودند، مخالفيني بودند. امروز از همه طرف دشمن، تهاجم خودش را تقويت کرده و تشديد کرده؛ درعين حال شما ملاحظه کنيد، حرکت جوانان مومن ما در کشور، چه حرکت مبارک و شيوا و زيبايي است.»
رهبر انقلاب در ادامه متذکر شدند: «اينکه بعد از ۳۸ سال، جواناني که نه امام را زيارت کردند، نه دوران دفاع مقدّس را ديدند، نه انقلاب را درک کردند، اين جور در صحنه حاضر باشند، در ميدان حاضر باشند و بتوانند در منطقه اثرگذاري کنند؛ اين واقعاً يکي از معجزات انقلاب است. در منطقه، جمهوري اسلامي -يعني همين شما جوان ها- توانستيد آمريکاي مستکبر را به زانو دربياوريد و شکست بدهيد. تمام تلاش هايي که مي کردند و نقشه هايي که کشيده بودند براي اين [بود] که اين منطقه را از تفکّر انقلابي و اسلامي دور کنند؛ هدف همه اينها در واقع همين بود که اين تفکّر انقلابي را، تفکّر مقاومت را که گسترش پيدا کرده در منطقه، اين تفکّر را از بين ببرند و دفن کنند، [ولي] به عکس شد!»
درخواست هاي غيرقانوني
اگرچه اقدامات ارزنده اي که در دولت هاي نهم و دهم انجام شد هنوز هم مورد ستايش است که آن اقدامات نيز نتيجه پاي کار آمدن طيف انقلابي و دلسوز کشور بود؛ مواردي مانند پروژه بزرگ مسکن مهر که با تلاش هاي شبانه روزي کساني مانند مهندس علي نيکزاد به نتيجه رسيد. با اين وجود احمدي نژاد در اواخر دوره رياست جمهوري خود عملا سکان اقتصادي کشور را رها کرد و آن را به دست کساني سپرد که به آرامي مسير او را آن قدر تغيير دادند که به احمدي نژاد اين روزها بدل شد.
اتهاماتي از قبيل دانشگاه ايرانيان و تالارهاي بين المللي کيش که به فردي به نام «پ.ف» واگذار گرديده است. فرد مورد نظر از خارج کشور به ايران مي آيد و با ثبت شرکتي يک ميليون توماني مورد عنايت يکي از نزديکان رئيس جمهور دهم قرار مي گيرد و تالارهاي بين المللي کيش به وي سپرده مي شود. در چنين شرايطي و زماني که اين اتهامات مطرح مي شود بقايي در نامه اي درخواست بررسي پرونده را توسط هاشمي شاهرودي مطرح مي کند! درخواستي عجيب که البته بي سابقه نيست. زماني شبيه اين کار را مرحوم هاشمي رفسنجاني در باره رسيدگي به پرونده مهدي هاشمي مطرح کرد. چگونه ممکن است و کجاي دنيا چنين اتفاقي افتاده که متهم خود قاضي رسيدگي به پرونده اش را تعيين کند!
آنچه ما مي گفتيم!
البته اين نکته را نيز بايد متذکر شد که شان قوه قضائيه بالاتر از آن است که در جدال لفظي با متهمان قرار گيرد، خاصه عده اي که تلاش دارند تا با هوچي گري و هياهو در مسير دادرسي اختلال ايجاد کرده و آن را به بيراهه ببرند.
در اين بين موضع گيري برخي در جريان مدعي اصلاح طلبي و روزنامه هاي زنجيره اي نيز قابل توجه بود که بيشترين تلاش را کردند تا از آب گل آلود ماهي بگيرند و برخي ادعاهاي باطل خويش را دوباره مطرح کنند. اين جماعت با اشاره به اقدامات اخير حلقه انحرافي زمزمه اي را آغاز کردند مبني بر اينکه آنچه آنها در سال 88 مي گفتند درست بوده است!
در پاسخ به اينها بايد گفت همان طور که امام خميني(ره) فرمودند ملاک حال فعلي افراد است در اين مورد نيز آنچه مورد ارزيابي قرار مي گيرد حال فعلي افراد است و اين حال منجر به تخطئه همه گذشته فرد نمي شود و بر همين منوال مواضع امروزي حلقه انحرافي دليلي بر درستي ادعاهاي باطل فتنه گران نمي شود.
کيهان و حلقه انحرافي
روزنامه کيهان نيز بر همين منطق تا زماني که دولت نهم و دهم بر مدار شعارهاي انقلابي خود حرکت مي کرد و خدمت خالصانه به مستضعفين را سرلوحه قرار داده بود از اين دولت حمايت کرد و پس از آنکه انحراف در دولت شروع شد نخستين روزنامه اي که به مخالفت با آنها برخاست کيهان بود که اين جماعت را «حلقه انحرافي» خواند و تا زماني که امکان آن بود احمدي نژاد را از آنها برحذر داشت.
لازم به ذکر است که نزديک شدن تدريجي فتنه گران به حلقه انحرافي درستي ديدگاه کيهان را به اثبات رساند تا جايي که در اين اواخر مشايي ضمن نامه اي به خاتمي به ابراز ارادت نسبت به وي پرداخته و تلويحا ضمن اعلام برائت از جريان انقلابي خود و حلقه اطرافيانش را به فتنه گران نزديک تر دانست. اگرچه بعضي اين موضوع را از عجايب روزگار دانستند که منسوبان يک دولت به کساني که عليه دولت آنها به آشوب آفريني پرداخته و آن را غيرقانوني عنوان مي کردند ابراز ارادت و نزديکي کنند اما اين موضوع حقانيت نامگذاري «حلقه انحرافي» توسط کيهان را نشان مي داد، حلقه اي که به تدريج از تمام بايدهاي و شعارهاي مطرح شده توسط خود منحرف شده تا آنجا که عليه آن ديدگاه به پا خيزند و امروز اين حلقه کيهان را بزرگ ترين دشمن خود عنوان کنند.
بر همين منوال کار به جايي رسيد که از طرف سيدحسن خميني به طيف حلقه انحرافي دفتري در شمال تهران داده شد. جالب آنجاست که در مرور مواضع حلقه انحرافي شاهد آن هستيم اين طيف پس از پايان دوره رياست جمهوري تاکنون هيچ موضع گيري در قبال فتنه نداشته اند. اين موضوع به خوبي گوياي آن است که چرا امروز بازي حلقه انحرافي در زمين فتنه گران و غربگرايان انجام مي شود.
در واقع آنچه امروز حلقه انحرافي انجام مي دهد، پوششي براي فرار دولت از پاسخگويي به افکار عمومي فراهم کرده است. رسانه هاي زنجيره اي با بزرگنمايي اين طيف و رفتارهايش، مانع از طرح مطالبات اصلي مردم و پاسخگويي مسئولان مي شوند.
انتخابات سال 1384 بود که محمود احمدي نژاد در قامت نامزد رياست جمهوري اسلامي ايران ظاهر شد. او در اين انتخابات با شعارهايي مانند عدالت خواهي و مطرح کردن مباني انقلاب اسلامي توانست نظر اکثريت قاطع مردم را به سوي خود جلب کند.
همين شعارها و تعيين خط مشي اينچنيني بود که نيروهاي کاردان و دلسوزان نظام و کشور را به سمت دولت او جلب کرد و بر همين منوال شاهد تشکيل دولت نهم بوديم. توجه به قشر مستضعف و تشکيل دولتي عدالت خواه و بر مباني انقلاب اسلامي باعث شد که در همان مقطع رهبر انقلاب نيز از دولت حمايت کنند. حمايتي که پيش از آن هم بي سابقه نبوده کما اينکه معظم له در مقطعي گفته بودند هيچ کس براي من هاشمي نمي شود. در حقيقت حمايت رهبر انقلاب و مانند آن، حمايت جريان انقلابي نه از شخص بلکه از شعارها و آرمان هاي مطرح شده بود.
کار به انتخابات پرحاشيه 1388 رسيد. پس از انتخابات طيفي که شکست خورده بودند تاب نياورده و به فتنه آفريني پرداختند. باز اين طيف انقلابي بود که بر لزوم پذيرش آراي مردم تاکيد کرده و پاي آن ايستاد. در مقابل، جرياني قرار داشت که بدترين مسائل را به رئيس جمهور وقت (احمدي نژاد) نسبت داد و کينه توزي عليه او را رقم زد. کينه اي که البته اصل آن به نظام (جمهوريت و اسلاميت آن) برمي گشت و دشمني با احمدي نژاد بهانه اي براي بروز آن بود. اما چه اتفاقي افتاد که پس از گذشت چند سال کار به جايي رسيد که رئيس جمهور سابق و حلقه نزديکانش جرياني انحرافي خوانده شد و نتيجه امر آن شد که امروز آن دو طيف (حلقه نزديکان رئيس جمهور سابق و فتنه گران) به همنشيني با يکديگر رسيده اند؟!
زير ميز زدن!
مرور تاريخ نشان مي دهد که هرگاه قوه قضائيه خواسته تا به اتهامات برخي افراد رسيدگي کند، اطرافيان و حاميان او به تکاپو افتاده و اتهاماتي عليه اين قوه مطرح کرده اند. حرکت هاي نمايشي رئيس جمهور سابق و حلقه نزديکانش نيز از اين قبيل رفتارها است. بست نشيني در حرم حضرت عبدالعظيم حسني(ع) که شباهت خاصي به تحصن نمايندگان مجلس ششم دارد و نامه نگاري هاي احمدي نژاد و اطرافيانش نيز شاهدي ديگر بر اين مدعا است. از طرفي ديگر در بسياري از اوقات شاهد آن بوده ايم که طيف مورد اتهام با زدن زير ميز و ايجاد هياهو و جنجال به دنبال ايجاد انحراف در مسير رسيدگي به پرونده بوده اند. نظير آنچه در زمان طرح پرونده کرباسچي شاهد بوديم.در نامه اي که اخيرا توسط وي به صورت سرگشاده منتشر شده، شاهد ژست مدعي العمومي و غمخواري براي مردم هستيم. درست در برهه اي که اتهاماتي عليه برخي اقدامات صورت گرفته در دولت دهم در جريان رسيدگي قرار گرفته اين گونه جريان سازي عليه قوه قضائيه مطرح شده است. نکته قابل تامل اين است که قوه قضائيه از دوره رياست جمهوري احمدي نژاد تاکنون تغييرات شگرفي نکرده، با اين وجود چطور است که وي در آن دوره اين قبيل ادعاها را مطرح نکرده است؟ ژست مدعي العمومي برازنده کساني نيست که خود اکنون اتهاماتي عليه آنها مطرح است.
تحليل هاي کج و معوج
رهبر انقلاب در ديدار بسيجيان در نخستين روز آذرماه سال جاري مواردي را مطرح کردند که شايد بتوان آنها را پاسخي تلويحي به مواردي که احمدي نژاد در نامه اش آورده دانست. معظم له در بخشي از سخنان خود فرمودند: «درست تحليل بشود مسائل کشور! بعضي ها کج و معوج تحليل مي کنند. فرض بفرماييد نگاه مي کنند، در يک بخشي، بي اعتقادي و بي ايماني و بي اعتنايي را در بعضي مشاهده مي کنند، اين را دليل مي گيرند بر اينکه انقلاب در کشور و نظام جمهوري اسلامي در کشور ضعيف شده؛ اين جور نيست؛ از اوّل انقلاب هم دشمناني بودند، مخالفيني بودند. امروز از همه طرف دشمن، تهاجم خودش را تقويت کرده و تشديد کرده؛ درعين حال شما ملاحظه کنيد، حرکت جوانان مومن ما در کشور، چه حرکت مبارک و شيوا و زيبايي است.»
رهبر انقلاب در ادامه متذکر شدند: «اينکه بعد از ۳۸ سال، جواناني که نه امام را زيارت کردند، نه دوران دفاع مقدّس را ديدند، نه انقلاب را درک کردند، اين جور در صحنه حاضر باشند، در ميدان حاضر باشند و بتوانند در منطقه اثرگذاري کنند؛ اين واقعاً يکي از معجزات انقلاب است. در منطقه، جمهوري اسلامي -يعني همين شما جوان ها- توانستيد آمريکاي مستکبر را به زانو دربياوريد و شکست بدهيد. تمام تلاش هايي که مي کردند و نقشه هايي که کشيده بودند براي اين [بود] که اين منطقه را از تفکّر انقلابي و اسلامي دور کنند؛ هدف همه اينها در واقع همين بود که اين تفکّر انقلابي را، تفکّر مقاومت را که گسترش پيدا کرده در منطقه، اين تفکّر را از بين ببرند و دفن کنند، [ولي] به عکس شد!»
درخواست هاي غيرقانوني
اگرچه اقدامات ارزنده اي که در دولت هاي نهم و دهم انجام شد هنوز هم مورد ستايش است که آن اقدامات نيز نتيجه پاي کار آمدن طيف انقلابي و دلسوز کشور بود؛ مواردي مانند پروژه بزرگ مسکن مهر که با تلاش هاي شبانه روزي کساني مانند مهندس علي نيکزاد به نتيجه رسيد. با اين وجود احمدي نژاد در اواخر دوره رياست جمهوري خود عملا سکان اقتصادي کشور را رها کرد و آن را به دست کساني سپرد که به آرامي مسير او را آن قدر تغيير دادند که به احمدي نژاد اين روزها بدل شد.
اتهاماتي از قبيل دانشگاه ايرانيان و تالارهاي بين المللي کيش که به فردي به نام «پ.ف» واگذار گرديده است. فرد مورد نظر از خارج کشور به ايران مي آيد و با ثبت شرکتي يک ميليون توماني مورد عنايت يکي از نزديکان رئيس جمهور دهم قرار مي گيرد و تالارهاي بين المللي کيش به وي سپرده مي شود. در چنين شرايطي و زماني که اين اتهامات مطرح مي شود بقايي در نامه اي درخواست بررسي پرونده را توسط هاشمي شاهرودي مطرح مي کند! درخواستي عجيب که البته بي سابقه نيست. زماني شبيه اين کار را مرحوم هاشمي رفسنجاني در باره رسيدگي به پرونده مهدي هاشمي مطرح کرد. چگونه ممکن است و کجاي دنيا چنين اتفاقي افتاده که متهم خود قاضي رسيدگي به پرونده اش را تعيين کند!
آنچه ما مي گفتيم!
البته اين نکته را نيز بايد متذکر شد که شان قوه قضائيه بالاتر از آن است که در جدال لفظي با متهمان قرار گيرد، خاصه عده اي که تلاش دارند تا با هوچي گري و هياهو در مسير دادرسي اختلال ايجاد کرده و آن را به بيراهه ببرند.
در اين بين موضع گيري برخي در جريان مدعي اصلاح طلبي و روزنامه هاي زنجيره اي نيز قابل توجه بود که بيشترين تلاش را کردند تا از آب گل آلود ماهي بگيرند و برخي ادعاهاي باطل خويش را دوباره مطرح کنند. اين جماعت با اشاره به اقدامات اخير حلقه انحرافي زمزمه اي را آغاز کردند مبني بر اينکه آنچه آنها در سال 88 مي گفتند درست بوده است!
در پاسخ به اينها بايد گفت همان طور که امام خميني(ره) فرمودند ملاک حال فعلي افراد است در اين مورد نيز آنچه مورد ارزيابي قرار مي گيرد حال فعلي افراد است و اين حال منجر به تخطئه همه گذشته فرد نمي شود و بر همين منوال مواضع امروزي حلقه انحرافي دليلي بر درستي ادعاهاي باطل فتنه گران نمي شود.
کيهان و حلقه انحرافي
روزنامه کيهان نيز بر همين منطق تا زماني که دولت نهم و دهم بر مدار شعارهاي انقلابي خود حرکت مي کرد و خدمت خالصانه به مستضعفين را سرلوحه قرار داده بود از اين دولت حمايت کرد و پس از آنکه انحراف در دولت شروع شد نخستين روزنامه اي که به مخالفت با آنها برخاست کيهان بود که اين جماعت را «حلقه انحرافي» خواند و تا زماني که امکان آن بود احمدي نژاد را از آنها برحذر داشت.
لازم به ذکر است که نزديک شدن تدريجي فتنه گران به حلقه انحرافي درستي ديدگاه کيهان را به اثبات رساند تا جايي که در اين اواخر مشايي ضمن نامه اي به خاتمي به ابراز ارادت نسبت به وي پرداخته و تلويحا ضمن اعلام برائت از جريان انقلابي خود و حلقه اطرافيانش را به فتنه گران نزديک تر دانست. اگرچه بعضي اين موضوع را از عجايب روزگار دانستند که منسوبان يک دولت به کساني که عليه دولت آنها به آشوب آفريني پرداخته و آن را غيرقانوني عنوان مي کردند ابراز ارادت و نزديکي کنند اما اين موضوع حقانيت نامگذاري «حلقه انحرافي» توسط کيهان را نشان مي داد، حلقه اي که به تدريج از تمام بايدهاي و شعارهاي مطرح شده توسط خود منحرف شده تا آنجا که عليه آن ديدگاه به پا خيزند و امروز اين حلقه کيهان را بزرگ ترين دشمن خود عنوان کنند.
بر همين منوال کار به جايي رسيد که از طرف سيدحسن خميني به طيف حلقه انحرافي دفتري در شمال تهران داده شد. جالب آنجاست که در مرور مواضع حلقه انحرافي شاهد آن هستيم اين طيف پس از پايان دوره رياست جمهوري تاکنون هيچ موضع گيري در قبال فتنه نداشته اند. اين موضوع به خوبي گوياي آن است که چرا امروز بازي حلقه انحرافي در زمين فتنه گران و غربگرايان انجام مي شود.
در واقع آنچه امروز حلقه انحرافي انجام مي دهد، پوششي براي فرار دولت از پاسخگويي به افکار عمومي فراهم کرده است. رسانه هاي زنجيره اي با بزرگنمايي اين طيف و رفتارهايش، مانع از طرح مطالبات اصلي مردم و پاسخگويي مسئولان مي شوند.
