این
که اسمش زندگی نیست 8اسفند-96
مدتهاست که کارگران از نداشتن
سندیکا صحبت میکنند؛ از این که صدایشان به گوش هیچ کسی نمیرسد اما باز هم گوش
ها ناشنوا میماند.
به گزارش ایسنا، روزنامه قانون
نوشت: «یا حجت ابن الحسن ریشه ظلم رو بکن»، « مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر»، «یه
اختلاس کم بشه، مشکل ما کم میشه»؛ اینها شعارهایی است که دیروز کارگران فولاد
اهواز در اعتراض به عقب افتادن سه ماه از حقوقشان و نپرداختن عیدی قبل از عید در
اعتراض به کارفرمایشان سر دادند. آنها در انتقاد به بیتوجهی مدیران کارخانه به
پرداخت مطالبات معوقه خود به نشانه اعتراض از فلکه کیانپارس اهواز تا ساختمان
استانداری خوزستان راهپیمایی کردند. حداقل در سه ماه گذشته هر روز خبرهایی از
اعتراضات کارگران از شهرهای مختلف ایران در صفحه خبرگزاری ها اطلاع رسانی میشود و
بعضی از آنها هم در کانال های اجتماعی اندکی بازتاب پیدا میکند.
اما حقیقت این است که نفس این
اعتراضات برای مردم و مسئولان عادی شده است؛ چون هیچ حرکت موثری برای از بین بردن
وضعیت موجود دیده نمیشود. مدتهاست که کارگران از نداشتن سندیکا صحبت میکنند؛ از
این که صدایشان به گوش هیچ کسی نمیرسد اما باز هم گوش ها ناشنوا میماند.
کارگران شرکت هپکو در اعتراضات خود چنان جانشان به لب رسید که از شعار «مرگ بر
کارگر، درود بر ستمگر» استفاده کردند.
این اوج استیصال و زجری است که
زبان گویایی برای آن پیدا نکردند و این گونه فریاد زدند. حالا دیگر دست روز هر
نقطه ای از ایران بگذاری که کارخانهای دارد، صدای فریاد اعتراض کارگرانش بلند
است. کارگرانی که در آستانه شب عید دل هایشان برای لحظه ای می تپد که سال تحویل
شود و هنوز حقوقی نگرفته باشند و سرافکنده سر سفره هفت سین مقابل اعضای خانواده
شان نشسته باشند. تابناک گزارش داده که صبح روز شنبه پس از تجمع های بی نتیجه
کارگران فولاد اهواز، این کارگران دوباره اعتراض کردند. آنها علت این اعتراض را به
عدم رسیدگی به پرداخت حقوق و مزایای صنفی خود عنوان میکنند. البته هیچ یک از
کارگران به پاسخ منطقی و مسئولانهای از سوی مدیران این استان رو به رو نشدند.
تعداد این کارگران نزدیک به ۵۰۰
نفر بود که جمعی نزدیک به چهار هزارنفری در این تجمع حضور پیدا کرده بودند. آنها
در مقابل ساختمان استانداری حاضر شدند و برای چندمین بار شعارهایی با محوریت
پیگیری مطالبات برحق خود سر دادند؛ کارگرانی که در کارخانه شرکت ملی فولاد اهواز، مشغول
به فعالیت هستند و ماههاست حقوق شان پرداخت نشده است. آنها خواستار پایاندادن به
مشقتهای پیش آمده برای خود شدند و تلاش کردند امام جمعه اهواز را واسطه ای برای
حل مشکلات خود قرار دهند.
شب
عید دست خالی هستیم
کارگران مجتمع فولاد در روزهای
جمعه و شنبه گذشته تلاش کردند با واسطه قرار دادن امام جمعه اهواز و نیز استاندار
خوزستان، مشکل حقوق و مزایای خود را حل کنند، اما گویا بر اساس حقایقی که وجود
دارد، مشکل مجتمع آنها ریشه ای تر از آن است که با یک سفارش یا دستور حل شود.
امسال خط فقر در ایران برای یک خانواده چهار نفره سه میلیون و پانصد هزارتومان
عنوان شده است و این در حالی است که حقوق کارگران شاید به ۸۰۰ هزارتومان به طور ماهانه هم
نرسد. حقوقی که ماه های متوالی پرداخت نمی شود و قرض هایی که هر روز بالاتر می
رود. در این میان تعداد زیادی از کارگران به دلیل اعتراض به وضعیت کارخانه یا شرکت
هایی که در آن کار می کنند، تعدیل می شوند و در آستانه شب عید بیکار می مانند.
هنوز فراموش نکردهایم حال وخیم آن کارگر شهرداری را که در اعتراض به پرداخت نشدن
حقوقش خود را مقابل شهرداری به آتش کشید اما باز هم چاره ای برای همکارانش اندیشیده
نشد که هیچ، خانواده اش هم به حال خود رها شدند.
علی خدایی، فعال کارگری درباره
وضعیت امروزه کارگران و اعتراضهایشان به «قانون» میگوید: «به هر حال پایان سال
جاری نزدیک است و کارگران نیز که سرپرست هزاران خانواده هستند، همانند دیگر مردم
کشور باید در فکر تدارک مایحتاج آخر سال خود و خانواده هایشان باشند؛ وضعیتی که
آنها را به ستوه آورده است و چاره ای ندارند جز این که صدای حق خواهی خود را به
گوش مسئولان کشور برسانند.»
او در ادامه با بیان این که در
چند وقت اخیر اعتراضات زیاد است، نشاندهنده عمیق شدن بحران است، افزود: «طاقت
کارگرها برای تحمل شرایط کم شده است. با توجه به این که پرداخت دستمزد کارگرها در
شرایط ایدهآل حداکثر نزدیک به ۳۷
درصد از معیشت کارگرها را تامین می کند، هیچ کارگری دیگر نمی تواند برای خودش پساندازی
داشته باشد که هیچ، از سوی دیگر با تاخیر پرداخت دستمزد نمی توانند زندگی شان را
ادامه دهند و با توجه به شرایط سخت زندگی شان اعتراض می کنند.»
این فعال کارگری با بیان این که
این اعتراض ها به خاطر این است که معیشت کارگران در بدترین حالت ممکن قرار دارد و
در هیچ دوره سیاسی بهتر نشده است، افزود: «در تمام دوره های سیاسی مختلف انواع و
اقسام ضربه ها به کارگرها وارد شد. دو جناح سیاسی درباره معضلات ما گویا هیچ
اختلافی با همدیگر ندارند و اختلافات شان درباره مسائل دیگر است. هر دو جناح ضربههایی
را به ما زده اند و به امنیت شغلی مان ضربه زده اند. معیشت ما با سیاستهای غلط
اقتصادی در دولت احمدی نژاد از بین رفت و حالا هم در دولت روحانی آیندهمان در حال
از بین رفتن است؛ آن هم با هجمههایی که منابع سازمان تامین اجتماعی بر ما آورده
اند. به نحوی توان تاب آوری جامعه کارگری از بین رفته است و مسئولان هم توجهی به
اعتراضات ندارد. در بعضی از موارد به جای این که مشکل را حل کنند با آنها
برخوردهای فیزیکی می شود و این ادامه دار است. متاسفانه رسانه ای نمی شود و اجازه
نمیدهند صدای این اعتراضات به گوش مردم برسد.»
کارگران
امکان مذاکره با همدیگر را ندارند
در حالی که همچنان یکی از دغدغه
های بزرگ کارگران معیشت آنهاست، فرشاد اسماعیلی، فعال کارگری دیگری نیز در گفت و
گو با «قانون» با اشاره به این که وضعیت فرودستی کارگران علاوه بر این که بحث یک
بحث معیشتی بوده سیاسی نیز هست، گفت: «این وضعیت اعتصاب های کارگری فقط در این سطح
نمیماند و در سطح سیاسی قابل تحلیل است. حقوق معوقه، نپرداختن حق بیمه ها و
قراردادهای موقت و اخراج و تعدیل بحثهای صرفا صنفی نیستند. بخش بسیار عمده ای از
این اعتراض ها بستگی به تصمیماتی دارد که در نهادهای تصمیم گیر در سطح سیاسی گرفته
می شود.»
اسماعیلی با بیان این که اگر قبلا
این اعتراضات زمینه بروز پیدا نمی کرد، به دلیل این بود که با مانع سیاسی روبهرو
می شد که الان خود کارگران این مانع را برداشتهاند.»
او مشکل اصلی کارگران را نداشتن
یک تشکل یا سندیکا می داند و می افزاید: «نداشتن یک تشکل مستقل کارگری، یکی از
مشکلات ساختاری کارگران است. طبق قوانین بین المللی کار همه کارگران این حق را
دارند که سندیکا داشته باشند و مذاکره های جمعی خود را توسط آن سازمان یا سندیکا
انجام دهند.»
وی افزود: «درست است که ما به دو
مقاولهنامه ۸۷ و ۹۸ در سازمان بین المللی کار در
موضوع حق سازمانیابی و حق مذاکره جمعی نپیوسته ایم اما با توجه به این که ما
بیانیه اصول بنیادین حقوق کار را داریم که در آن بیانیه اشاره شده که همه اعضای
سازمان بین المللی کار باید به این دو مقاوله نامه مقید باشند و مفاد آن را اجرا
کنند، به عنوان عضوی از سازمان بین المللی کار، الزام بین المللی قانونی برای
تشکیل سندیکا داریم.»
این فعال کارگری در ادامه با بیان
این که در این دو مقاوله نامه کارگران باید سندیکا داشته باشند و در کنار آن این
که بتوانند با همدیگر مذاکره کنند، افزود: «کارگران باید همدیگر را ببینند و از
وضعیت هم اطلاع داشته باشند و برنامه عملیاتی اعلام کنند و برای چارهاندیشیهایشان
حتی اعتصاب نکنند.»
او با بیان این که از آنجا که
کارخانههای بزرگ دولتی به بخش خصوصی واگذار شدهاند و کارگاه های کوچک و کوچکتر
شدهاند، افزود: «خصوصی سازی شدن موجب شده که امکان جمع شدن نیروها برای مطالعه حقوقشان
از بین برود. حق سازمان یابی از آنها سلب شده است. به این ترتیب کارگرها از وضعیت
هم مطلع نیستند و نمی توانند تصمیم جمعی بگیرند. چون تشکلهای موجود کارگری نیز
پشتوانه سرمایه ای کارگری ندارند و مستقل نیز نیستند. برای مثال در شهرداری کل
کشور کارگرهای شهرداری حقوق های معوقه بسیار زیادی دارند اما چون امکانی برای
ارتباط با همدیگر ندارند، نمیتوانند به تجمیع نیرو برسند و مطالباتشان انباشته می
شود اما کارفرمایان آنها یعنی خود شهرداری یک مجموعه بزرگ واحدند. این یعنی تضاد
کار و سرمایه. برای کاهش این تضاد باید تلاش کرد. واقعی ترین تلاش تشکیل سندیکای
مستقل است.»