«رشت الكتريك» را بالا كشيدند براي استاديوم و حجاب سناريو مي سازند!

 اوین نامه ی کیهان 9 اسفند -96
گزارش خبري – تحليلي  اوین نامه ی  كيهان 
«
رشت الكتريك» را بالا كشيدند براي استاديوم و حجاب سناريو مي سازند!




    
    
هياهو بر سر حقوق زنان هر روز بالا و بالا تر مي رود،يک روز ورود زنان به استاديوم مي شود نهايت آمال و آرزوها و يک روز حجاب اجباري و انکار حجاب و تن نمايي و...! ماجرا چيست؟!
    
انحراف افکار عمومي از موضوعات اصلي، يکي از مهمترين شگردهاي عمليات رواني است و متخصصان اين امر اکنون در اطراف دولت کم نيستند. تلاش براي فعال کردن گسل هاي مختلف جامعه از جمله گسل هاي جنسيتي مدتهاست در دستور کار قرار گرفته و در اين بين، انگشت گذاشتن روي گروه هايي که اتفاقا مشکلات متعدد دارند، زمينه موفقيت بيشتري را پيش روي طراحان و سناريو نويس ها مي گذارد.
    
اکنون بيش از 4 ميليون دانشجو مشغول تحصيلند.
    
حدود 12 ميليون فارغ التحصيل دانشگاهي هم داريم.
    
بر اساس آمار رسمي حدود 60 درصد دانشجويان را دختران تشکيل مي دهند و بيش از نيمي از فارغ التحصيلان هم دخترند.
    
مرکز پژوهش هاي مجلس،6 ميليون نفر را بيکار اعلام کرده و زنگ خطر را به صدا درآورده است.
    
همين چند سطر آمار چه چيزي را به شما مي گويد؟!
    
آناليز ساده اين آمار مي گويد دختران دانشجو و فارغ التحصيل زيادي وجود دارند که هيچ شغلي ندارند و هيچ فرصت شغلي هم براي آنها به اين زودي ها متصور نيست
    
در موضوعات ديگر زنان و دختران چه وضعي دارند؟!
    
سرانه فضاهاي ورزشي و تفريحي اختصاصي براي زنان و دختران ايراني به شدت با استانداردهاي حداقلي فاصله دارد و کوچکترين جهت گيري براي جبران اين فاصله ديده نمي شود. ورزشگاه هاي اختصاصي و مناسب سازي شده در دستور کار دولت نيست و پارک بانوان که زنان ما بتوانند آزادانه و با لباس غيررسمي و راحت در آن قدم بزنند در فهرست هاي دولتي و شهرداري جايي ندارند!
    
سرانه فضاهاي اختصاصي براي بانوان تهراني يک سانتي متر مربع است! وضع ديگر شهرها و استان ها ديگر معلوم است و نيازي به اندازه گيري نيست!
    
در مقابل، فلان مقام مسئول، تعطيلات را در ويلاي اختصاصي در کيش مي گذراند،آن يکي به اروپا مي رود و آن ديگري به شمال! آنها و دخترانشان اصلا نمي فهمند دختران ما چه مشکلي دارند! نه غم شغل دارند نه غم تفريح و نه غم فضاي تفريح و بازي!
    
براي آنها نان گرم است و آب سرد، کار آماده و حق اوقات فراغت هم به راه
    
اين بغض فروخورده دختران معمولي جامعه از تبعيض و بي عدالتي مديران و مسئولان است که برخي را نگران کرده و مي ترسند جايي گريبانشان را بگيرد! پس بايد آن را منحرف کرد!
    
چگونه؟
    
اينگونه که اگر کار نداريم، سرکار گذاشتن که داريم، همه را بفرستيم سرکار!
    
بايد براي او مهمترين مسئله بشود رفتن يا نرفتن به استاديوم! با کدام پول مهم نيست! چند درصد مهم نيست! براي چه مهم نيست! مهم اين است که او را پر از بغض کنيم نسبت به گروه ديگري از جامعه خودش! به چادري ها، به روحاني ها، به نظام! به او بگوييم آن بدبختي ها هيچي نيست! اصلا آنها را فراموش کن، اگر تو بتواني بروي استاديوم، انگار هم شغل داري، هم شوهر داري، هم مسکن داري، هم بچه داري و... خلاصه همه چيز داري!
    
کارهاي تکميلي هم در اين پروژه لازم است. بايد به او حالي کرد که اگر تو گرهي در زندگي داري فقط به خاطر حجاب است!شغل نداري چون حجاب اجباري است! نان نداري چون حجاب اجباري است! ازدواج نمي کني چون حجاب اجباري و در يک کلام، هر چه مشکل داري به خاطر اين است که جمهوري اسلامي حجاب را اجباري کرده
    
پس پيش به سوي رهايي از حجاب اجباري! برو و روسريت را سر چوب بزن و از حجاب اعلام برائت کن!
    
آن زن قالي باف، آن زن کشاورز، آن دختر روستايي، آن دختر تحصيل کرده، آن بانوي شهري و... همه مشکلاتشان با اين حل مي شود؟! اصلا با اين فقره مشکل دارند؟! يا نه، بايد مشکلات تغيير کنند و توليد مسئله شود؟!
    
اين نهايت تدبير جماعتي است که هيچ تدبير براي هيچ کاري ندارد و هيچ اميدي در دلي بر نمي انگيزد!
    
قربانيان اين ماجرا چه کساني هستند؟! دختران و زنان ساده دلي که نمي دانند دارند سند بيکاري ابدي و قرباني شدن هميشگي شان را امضا مي کنند! آنهايي که فکر مي کنند در حال مبارزه هستند و منطق اصلاح طلبي و آزادي را پيش مي برند!
    
طفلکاني که خبر از طراحي ها ندارند و معصومانه قرباني زراندوزي ديگران مي شوند!
    
آنها از خودشان نمي پرسند راستي! در اين پروژه «نه به حجاب اجباري»! چرا دختر فلاني نيست! چرا دختر فلان وزير و وکيل نيستند! مگر آنها نمي گويند حامي ما هستند؟! پس چرا هيچ بروز و ظهور عيني و عملي ندارند؟!
    
پاسخ ساده است! آنها فقط قرباني مي خواهند، برده مي خواهند، عروسک مي خواهند تا فقط و فقط حواس ها پرت شود و کسي سوالات اصلي را نپرسد! طبيعي است که به دختر خودشان اجازه ندهند در بازي وارد شود! دخترآنها، زن آنها و حتي نوه آنها خيلي با کلاس ترند از اينکه روي پست برق بروند! آنها در کار بيزينس هستند! کارخانه دارند و پول پارو مي کنند! بورس تحصيلي مي گيرند و هنوز فارغ التحصيل نشده، هيئت علمي مي شوند! دختر خيابان انقلاب را شير مي کنند که از سکو بالا برود، اما در اصل، او به پله اي تبديل مي شود براي بالا رفتن خودشان!
    
فلان خانم مسئول دولتي چند سال است که دفتر وکالت در کانادا دارد، شغل دولتي بسيار بالا دارد، پول خوبي مي گيرد، رفت و آمد آسان دارد و براي آزادي دختران حرف هاي قشنگ هم مي زند! چقدر آزادي خواه و مترقي!
    
و يا به عنوان نمونه و فقط يک نمونه که خبرگزاري فارس از گيلان مخابره کرده و به رسانه ها کشيده شده است، آقاي کرباسچي شهردار اسبق، که اين روزها، در اين دانشگاه و آن دانشگاه براي عدالت و آزادي و حق انتخاب سخنراني مي کند، سال 82 کارخانه رشت الکتريک را با حدود 600 کارگر براي همسر خود، همسر قبه، همسر عبدالله نوري و همسر شريعتي دهقان خريد ،کارگرانش را بيکار کرد و حالا مي خواهد زمين باقيمانده از آن کارخانه پررونق را با 60 آپارتمان لوکس در شمال تهران معاوضه کند
    
و حالا دختراني بايد از سکو بالا بروند! بايد روسري از سر بردارند و آزادي را فرياد کنند! بايد به استاديوم بروند تا فوتبال تماشا کنند و همسران و دختران آقايان بايد پول پارو کنند، ثروتمند بشوند، خوش بگذرانند و به ريش اين جماعت بيچاره و بي خبر از همه چيز، بخندند! مي بينيد چه تقسيم کار عادلانه اي؟! نبرد براي شما، پول براي ما! بيکاري براي شما، عيش و خوشي براي ما! تنهايي براي شما، سفر اروپايي و ازدواج اشرافي براي ما! اما يادتان باشد،شما مبارزيد! شما دختران خيابان انقلابيد! شما باعث سربلندي زنان ايراني هستيد! اصلا همه اسم هاي خوب براي شماست ولي ما آن پشت، سناريو مي نويسيم، شما همچنان سرگرم باشيد و ما همچنان ثروت اندوزي مي کنيم! دختر فلاني با پسر فلاني صرافي مي زند و در حاليکه بابا جان حق اوقات فراغت مي گيرد، با رانت و سهميه دو ميليارد توماني به ليست اميد مي رود و ازآنجا به کرسي مجلس مي رسد! مي بينيد که مبارزه شما نتيجه داده و ما بازهم ثروتمندتر شديم و شما هم اسمتان به عنوان مبارز ثبت شده! همين سهم شما کافي نيست؟!
    
اين خلاصه ماجراست، دولتمردان و دولت زناني که براي سر کار گذاشتن زنان و دختران، هرروز سناريويي تازه و مضموني نو کوک مي کنند و دختراني که ساده انگارانه در حال مبارزه اند
    
ثروت هاي حرام آنها را به مکر شيطاني مجهز کرده و با رسانه هايي که از آن پول هاي حرام ارتزاق مي کنند، هرروز براي دختران مسئله را داغ ترمي کنند. آيا زماني براي بيدار شدن وجود دارد؟!