يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "گزينه هاي پيش روي يمن "

اوین نامه ی کیهان 2 شنبه 22 تیرماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "گزينه هاي پيش روي يمن "
همکار غیرایرانی یادداشت روز سربازجو شریعت نداری که خبره در پیگیری سیاست مداخله گری در امورداخلی کشور های همسایه به خصوص کشورهای عربی همسایه ومنطقه است . البته وی آنگونه قلم زنی می کند که فراخور مزاق پاسداران و سیاست جنگ افروزی وصدور مداخله گرانه ی درامورد اخلی کشورهای عربی باشد .برای همین همچون خامنه ای و پاسداران از موضع به شدت ضد عربستانی از حوثی های یمنی دفاع کرده است.

سخنان روز جمعه- روز قدس- سيد عبدالملک بدرالدين بخصوص آن بخش از گفته هاي وي که به تحليل نقش سازنده ايران در تحولات منطقه اي اختصاص داشت، انتقال يمن از جبهه آمريکايي سعودي به جبهه اسلامي را با وضوح تمام به تصوير کشيد. پيش از اين، اين سوال وجود داشت که يمن در صورت تغيير چه شکل و محتوايي پيدا خواهد کرد.
    جبهه مشترک آمريکايي سعودي با يک دستور کار اسرائيلي به يک جنگ جنايتکارانه عليه مردم مظلوم يمن دست زدند تا مانع جابجايي جبهه اي يمن شده و تغييرات را در حد تغيير افراد نگه دارند. آنان سه سال پيش توانستند با جابجايي هادي و صالح براي مدتي تغييرات را در يک کادر بسته قرار دهند ولي امروز اين کار امکان پذير نيست دليل آن اين است که سه سال پيش سکان تحولات يمن در اختيار يک ترکيب ناهمگن بود و عربستان در درون اين ترکيب مهره هايي مثل صادق الاحمر، محسن الاحمر، حزب اصلاح شاخه اي از موتمر و بخش هايي از احزاب شش گانه موسوم به لقاء مشترک داشت و از طريق آنان جواناني که صاحب اصلي انقلاب يمن- موسوم به جوانان ميدان تغيير- بودند را به حاشيه برده و بر اوضاع مسلط گرديدند اما امروزه از يک طرف، آن ترکيب ناهمگن به يک «جبهه منسجم» تبديل شده و از طرف ديگر، در کانون اصلي تحولات کنوني يمن يک سازمان منسجم و چند بعدي وجود دارد و نمي توان آنان را به حاشيه راند.
    
رژيم عربستان در يک توهم ناشي از بي تجربگي براي حل مشکل و جبران «بحران نفوذ» به يک جنگ پرشدت عليه مردم يمن روي آورد اما مدت زمان زيادي طول نکشيد تا شاه زادگان عياش سعودي دريابند که جرياني که در عرصه سياسي منسجم عمل کرده در عرصه امنيتي و نظامي انسجام بيشتري پيدا مي کند چرا که هر ملتي در روز جنگ، متحدتر از روز صلح است. عربستان يک هفته پس از آغاز تجاوز به اين نکته پي برد و تلاش کرد تا راهي براي آن پيدا کند. سعودالفيصل که در آن مقطع وزير خارجه عربستان بود در ديدار با صادقي سفير ايران در عربستان بطور تلويحي به ايران گفت که در قبال دريافت «امتيازات ويژه»، پرونده سياسي يمن را به رياض واگذار کند. اين درخواست هر چند کاملاً بي ربط بود و ايران هم نمي توانست يک ملت را وجه المصالحه منافع خودکند اما در عين حال نشان مي داد که عربستان متوجه بن بست نظامي در مواجهه با انقلاب يمن مي باشد. در همان ايام يک مقام عماني به هيات اعزامي ايران به مسقط گفته بود براي ما کاملاً روشن بود که ارتش يمن قوي تر از ارتش عربستان است و موشکهاي يمن مي تواند اوضاع عربستان را بهم بريزد. کما اينکه يک مقام قطري حدود سه هفته قبل به يکي از معاونين وزارت خارجه ايران گفت بحران يمن راه حل سياسي ندارد و عربستان آماده است تا از نقش ايران در حل مسئله بين رياض و صنعا استقبال کند.
    رژيم عربستان اينک 108 روز پس از جنگ، آتش بس را نقض مي کند و دليل آن را استفاده انصارالله از فرصت معرفي مي نمايد اين در حالي است که در ادامه جنگ و توقف جنگ هر دو براي رژيم آل سعود خطرناک مي باشد. خطر ادامه جنگ، توسعه ميدان جنگ از نقاط مرزي به نقاط مرکزي را در پي دارد کما اينکه رهبر جنبش انقلابي انصارالله در سخنراني روز قدس خود با صراحت از حتمي بودن توسعه ميدان جنگ و آماده شدن انصارالله براي استفاده از تاکتيک هاي جديد خبر داد و سعودي ها بخوبي مي دانند که سيد عبدالملک درست مي گويد. توقف جنگ عليه يمن نيز براي عربستان مخاطرات فراواني دارد. چرا که بلافاصله پس از تحقق آتش بس اين سوال در محافل سعودي شکل مي گيرد که: «جنگ براي چه آغاز شد و چه دستاوردي داشت» اگر عربستان توقف جنگ را بپذيرد که بالاخره، دير يا زود، خواهد پذيرفت و در عين حال هيچکدام از دو درخواست او -بازگشت دولت هادي و عقب نشيني انصارالله از عدن و تعز محقق نشده باشد، شکست در يک جنگ با يک گروه تازه کار را پذيرفته است.
    اين شکست ضعف نظامي عربستان را که تا پيش از اين و در يک دوره چند صد ساله آزموده نشده بود، برملامي کند و در واقع بر دامنه مخاطرات امنيتي - نظامي عربستان در داخل و خارج مي افزايد. در اين صورت آل سعود در داخل احساس تهديد مضاعفي مي نمايد و اين همان پيش بيني سيدحسن نصرالله است که در اواخر دوره عمليات موسوم به عاصفهًْ الحزم خطاب به سعودي ها گفت: «اگر انصارالله تا پيش از اين تهديدي عليه رژيم سعودي نبود از اين پس اين تهديد حتمي است
    
بنابراين طبيعي است که بگوئيم در معرکه يمن، آنقدر که آل سعود از آتش بس مي ترسد از جنگ نمي ترسد چرا که جنگ، آن سوال مهم و بلاجواب را به تاخير مي اندازد و حال آنکه پذيرش صلح و يا آتش بس آن سوال استراتژيک را جلو مي اندازد.
    
جالب اين است که عربستان در توجيه جنگ و بعنوان دو مطالبه اساسي مي گويد يکي از اين دو را بپذيريد، پذيرش دولت منصور هادي و عقب نشيني از تعز و عدن و اين در حالي است که روزي که ارتش سعودي به يمن حمله ور شد، انصارالله هادي را بعنوان دولت قانوني قبول داشت و بر تعز، عدن، لحج، مارب، بيضا، شبوه و... هم تسلطي نداشت همه اين اتفاقات، حين جنگ و در دوره عاصفهًْ الحزم روي داده است با اين وصف مردم عربستان و از جمله شاهزادگاني که امنيت خويش را با خطر مواجه مي بينند حق دارند عوامل چنين جنگي را مورد سوال قرار داده و درباره صلاحيت آنان در آينده براي اداره اين سرزمين ترديد نمايند.
    کما اينکه ادامه جنگ هم به انصارالله امکان واکنش نظامي در مناطق حساس عربستان را مي دهد. يک مرتبه شليک موشک اسکاد بي انصار به قلب «خميش مشيط» در 121 کيلومتري خسارات عمده اي بر جاي گذاشت که کشته شدن فرمانده نيروي هوايي متجاوز بخشي از اين خسارت است، يک بار ديگر شليک دقيق موشکهاي انصار به پايگاه نظامي السليل واقع در 400 کيلومتري مرز يمن که در استان مرکزي واقع شده است، زنگ هشدارباش را به صدا درآورده است زدن يکي از شهرهاي استان رياض ثابت کرد که براي انصارالله امکان شليک به مراکز حساس پايتخت عربستان وجود دارد اينکه تصرف بخش هايي از استانهاي سه گانه جنوب عربستان از توانايي انصارالله در بخش زميني خبر داد. عليهذا رهبر انصارالله روز گذشته از احتمال دست زدن به بسيج عمومي به منظور پايان دادن به فتنه سعودي خبر داد. اگر اين تهديد عملي شود به اين معناست که رژيم سعودي بايد خود را براي مواجه با چند ميليون نيروي يمني به حرکت درآمده آماده کند که البته نمي تواند.
    
آنچه از مجموعه تحولات ميدان به چشم مي آيد اين است که رژيم سعودي اگرچه دستاوردي نمي تواند داشته باشد، اين رژيم جنگ را تا زماني نامعلوم ادامه مي دهد و براين اساس بايد در انتظار تداوم جنايات از سوي آل سعود بود. اينکه روز گذشته و عليرغم اعلام آتش بس از سوي سازمان ملل، رژيم سعودي به حملات خود عليه مردم مظلوم يمن ادامه داد نشان مي دهد که رياض نمي تواند بدون دستاورد حتي به آتش بس محدود انساني تن دهد. در نقطه مقابل آن، جنبش انصارالله نمي تواند براي صلح، استقلال و تماميت ارضي اين کشور را ناديده بگيرد. صلحي ارزشمند است که در آن آزادي عمل کشور و مرزهاي آن از تعرض مصون باشد و تداوم جنگ تا زماني که به تحقق اين منجر شود، ضرورت و مشروعيت دارد.
    براي انصارالله، صلح و ختم جنگ اهميت دارد و از اين رو سيدعبدالملک بدرالدين، روز گذشته ضمن اشاره به نياز يمن به قطع تجاوز از شکننده بودن آن و عدم پايبندي متجاوز به آتش بس انتقاد کرد اما در عين حال انصارالله محکوم به پذيرش هر صلحي نيست چرا که از يک سودفاع در برابر تجاوز، خود مشروعيت زاست و از سوي ديگر انصارالله براي رسيدن به صلحي که تماميت ارضي و استقلال و امنيت يمن تامين کند، توانايي ادامه جنگ را دارد. انصارالله بخوبي مي داند که طرف مقابل، از هر امکاني که مي توانسته استفاده کرده و در صحنه منطقه اي و بين المللي هم بيش از اين امکاني براي کمک به رژيم سعودي براي تغيير معادله ندارد و لذا صحنه جنگ براي انصارالله کاملاروشن و همراه با نتايج مشخص مي باشد.
    
اما ذکر يک نکته هم اهميت دارد. تجربه رژيم هايي نظير سعودي و صهيونيستي بيانگر آن است که اين نوع رژيم ها وقتي نتوانند در فرايند طبيعي به نتيجه برسند براي آنکه شکست خود را تحت الشعاع قرار داده و ضرورت پايان دادن به جنگ را عامل اصلي توقف جنگ معرفي نمايند به يک جنايت ويژه دست مي زنند. رژيم آل سعود در اين جنگ بيش از 100 روزه از هيچ جنايتي فروگذار نکرد، اما در عين حال با محدوديت هايي هم مواجه بوده و ترس هايي هم داشته است. بر اين اساس اين امکان وجود دارد که رژيم عربستان به اقدام رذيلانه اي روي آورد که رژيم صهيونيستي در جريان جنگ 33 روزه در روستاي «قانا» انجام داد و يا جنايت هولناکي که عليه پناهندگان به مدرسه «ازوا» در غزه مرتکب شد. اين بايد مورد توجه جدي باشد و هشدارهاي لازم داده شود نويسنده: سعدالله زارعي