اوین نامه ی کیهان 5 شنبه 8 مرداد ماه سال 1394
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "تركيه و آل سعود در تله مشترك"
ترکيه
سرانجام پس از چند ماه تحرکات گسترده در مناطق مرزي سوريه و چند تجاوز محدود و
موقت به خاک اين کشور، روز جمعه گذشته -دوم مرداد- بدون اعلام قبلي، حملات گسترده
اي را به شهر حلب، شمال عراق و چند روز بعد به کوباني سوريه آغاز کرد. آنکارا دليل
اين حملات را که هنوز هم ادامه دارد، «مقابله با تروريست هاي تکفيري» عنوان کرده
است. اين کشور همزمان، عمليات بسيار گسترده اي را نيز در سرتاسر ترکيه براي
دستگيري آنچه «عوامل گروه هاي تروريستي داعش و پ.ک.ک» ناميده، شروع کرده است که
طبق آخرين گزارش هاي منتشر شده، تا اين لحظه با حمله به صدها مرکز تصميم گيري
آنها، بيش از 1000 نفر را دستگير کرده است. اکنون که در حال مطالعه اين وجيزه
هستيد، ترکيه 5 روز است که در داخل و خارج اين کشور درگير جنگ است. جنگنده هاي
ارتش ترکيه در شمال عراق و سوريه و نيروهاي امنيتي اين کشور در قلب ترکيه يعني
آنکارا در حال جنگ با کساني هستند که مي گويد تروريستند.
اما تقريبا همه مي دانيم که ترکيه، دست کم تا پيش از آغاز اين حملات، از حاميان پروپاقرص تکفيري هاي داعش بوده و اين مسئله حتي از سوي مقامات و رسانه هاي آمريکايي و حتي برخي سياستمداران و رسانه هاي ترکيه به کرات تاييد شده است. به عنوان نمونه، جو بايدن، معاون رئيس جمهور آمريکا در مهر ماه سال 93 و در دانشگاه «هاروارد» ماساچوست، به حمايت هاي اردوغان از تکفيري ها با اين جمله که «متاسفانه کشورهاي همپيمان ما در منطقه از جمله ترکيه مسئول بروز پديده اي به نام داعش هستند» اذعان کرد. بايدن اين را هم گفت که ترکيه به راحتي اجازه تردد تروريست ها به سوريه را مي دهد.
دستگيري 1000 عضو فعال داعش در استان هاي سراسر اين کشور و فعاليت اين همه مراکز تروريستي در ترکيه، آن هم با وجود سازمان اطلاعاتي قوي مثل «ميت» نيز منطقي به نظر نمي رسد. مي توان اين سوال را پرسيد که، سازمان ميت-که از قوي ترين سازمان هاي اطلاعاتي منطقه است- آيا تاکنون متوجه حضور اين همه تکفيري در کشورش نبوده و در عرض همين يکي دو روز گذشته، آنها را شناسايي و دستگير کرده است؟! نفس وجود اين همه مراکز تروريستي و تروريست در ترکيه نشان مي دهد، آنها پيش از اين «قطعا» سر و سري با هم داشته اند.
اما آيا ترکيه واقعا تغيير رويه داده و قصد نابودي داعش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، دليل اين چرخش آشکار چيست؟ و چنانچه پاسخ منفي است، اردوغان با اين بازي به دنبال چيست؟ بخوانيد:
الف- فرضيه نخست اين است که، اردوغان تغيير رويه داده و در پي مقابله با تکفيري هاست. درباره اين چرخش موضع احتمالي مي توان گفت:
1- چنانچه چنين رويکردي را صحيح بدانيم، بايد گفت، داعش با توجه به جنايات هولناکي که طي چند سال گذشته مرتکب شده، به گروهي منفور و بدنام بدل گشته است. طوري که هيچ شخص، کشور و گروهي حاضر نيست از اين تروريست هاي آدم خوار به صورت علني و رسمي حمايت کند، مگر گروهي مثل خود داعش يا صاحبان آنها آن هم به شکل پنهاني. از طرفي، همه متفق القولند که، سرنگوني يا تضعيف مقاومت به رهبري ايران، جزو اهداف راهبردي صاحبان داعش بوده و هست. با توجه به اين دو مسئله و اينکه داعش تاکنون در رسيدن به اهداف خود موفق نبوده و جز نفرت و آدم کشي، ثمره اي نداده است و از طرفي اين هيولا، افسار پاره کرده و خطراتي را متوجه صاحبانش کرده است (مثل حادثه شارلي ابدوي فرانسه يا انفجار اخير در شهر سوروچ ترکيه) احتمالاصاحبان اين گروه، به اين نتيجه رسيده اند که بايد با آن مقابله کرد. اصولاهم، داعش با هدف «ماندن» تاسيس نشده بود؛ چرا که، اگر گروهي قصد تشکيل حکومت و خلافت و ادامه حيات را داشته باشد، اقدام به ارتکاب جنايت «با اين حجم» و تصوير برداري و انتشار جناياتش «به آن گستردگي» نمي کند؛ زيرا اولين شرط ضروري براي تشکيل يک حکومت، جلب رضايت و علاقمندي مردم است و نه، ارائه تصويري در اوج وحشي گري و جنايت.
نتيجه اين که، به نظر مي رسد، پس از اينکه داعش نتوانسته به شرح وظايفش به خوبي عمل کند، خباثت را از حد گذرانده و يا حتي به دليل پايان تاريخ مصرفش، ترکيه قصد دارد ضمن پاک کردن ننگ حمايت هايش از آن، با جنگ عليه آنها، محبوبيت از دست رفته اش در منطقه را نيز به دست آورد و احتمالاجلوي تکرار خطراتي مثل حمله تروريستي سوروچ را که براي اردوغان گران تمام شد بگيرد.
2- انتخابات داخلي ترکيه مسئله ديگري است که مي تواند به اين چرخش موضع مرتبط باشد. ترکيه اخيرا انتخابات بسيار مهم پارلماني را پشت سر گذاشت. حزب حاکم عدالت و توسعه به رغم کسب بالاترين ميزان آراء، بر خلاف همه تصورات نتوانست همچون چند دوره گذشته، حدنصاب لازم براي تشکيل يک دولت يکدست و قوي را کسب کند. اردوغان دو راه بيشتر ندارد. يا يک دولت ائتلافي و ضعيف را تشکيل دهد- که اصلابراي اردوغان و برنامه هاي توسعه طلبانه داخلي و منطقه اي اش خوب نيست- يا انتخابات تکرار شود. نظر سنجي هاي صورت گرفته در ترکيه نشان مي دهد، در صورت تکرار انتخابات، حزب اردوغان به سختي مي تواند بنا به دلايلي، اين بار حد نصاب لازم را به دست آورد. حال چه چيزي مي تواند احتمال پيروزي اردوغان در اين انتخابات را افزايش دهد؟ وقوع يک حمله تروريستي به خاک ترکيه و بلافاصله حملات گسترده عليه داعش! اين حمله حتي فرصت مناسبي شد براي قلع و قمع کردهاي ترکيه و پ.ک.ک.
ب- عده اي اما معتقدند، تغيير موضعي در کار نيست و حملات ترکيه به داعش- نه کردهاي سوريه و پ.ک.ک- تاکتيکي است، چرا که آنکارا هنوز به اين تکفيري ها نياز دارد! در اين باره گفتني است:
داعش و تکفيري ها «ابزار» خوبي هستند براي اولا، قلع و قمع پ.ک.ک، ثانيا ورود به خاک سوريه و تشکيل منطقه امن يا همان پرواز ممنوع. امري که هم آمريکا و هم ترکيه امروز «صراحتا» از آن سخن مي گويند. طبق اعلام رسمي مقامات ترکيه و آمريکا، اين دو براي حمله به سوريه به تفاهماتي رسيده اند. بدين ترتيب که، ترکيه در مقابل تحويل دو دستي پايگاه اينجرليک به آمريکايي ها، اجازه ايجاد اين منطقه به اصطلاح امن را به دست مي آورد. آمريکا تا پيش از اين به شدت با ايجاد منطقه امن و پرواز ممنوع در شمال سوريه مخالفت مي کرد. لذا اين حملات مي تواند نه با هدف نابودي کامل داعش بلکه، موقتي و با هدف پاکسازي بخش کوچکي از سوريه (حلب) صورت گرفته باشد. نبايد فراموش کرد که سوريه امروز به محل جولان انواع و اقسام تکفيري ها از دستکم 100 کشور جهان تبديل شده است که فقط در يک مسئله مشترکند يعني کشتار مردم. اين قماش، حتي به خودشان نيز رحم نمي کنند و با انجام حملات انتحاري و... يکديگر را قتل عام مي کنند. بنابر اين ترکيه با حمله به مناطقي در شمال سوريه، فقط «عده اي» از اين تکفيري ها را به قتل مي رساند و به دنبال مقابله جدي با داعش نيست.
نتيجه اين که، «تضعيف مقاومت منطقه» و «کردها»، جزو آرزوهاي اردوغان است. آنچه از مجموع اين تحليل و خبرها به دست مي آيد نيز به همين دو نقطه مي رسد. اردوغان براي رسيدن به اين آرزوها کشورش را وارد جنگي کرده که شايد پايان آن با ترکيه نباشد. ترکيه امروز دقيقا در حال گرفتار شدن در وضعيتي است که، آل سعود 4 ماه است در آن گرفتار شده است. آل سعود هم مي گويد، با هدف جلوگيري از گسترش و تقويت مقاومت به يمن حمله کرده است. جاي پاي آمريکا اما در هر دو جنگ به خوبي نمايان است. هم آل سعود و هم ترکيه با يک «طعمه» مشترک يعني مقاومت منطقه -بخوانيد جريان الگو گرفته از جمهوري اسلامي ايران- گرفتار يک جنگ تمام عيار شده اند که خارج شدن از آن چه بسا، به سادگي ورود به آن نباشد. اين روزها خبرهاي زيادي از دربار آل سعود و شاهزادگان سعودي منتشر مي شود که چکيده آن يک جمله است: آل سعود به دنبال يک راه آبرومندانه براي خروج از باتلاق يمن است، جمله اي که دير يا زود آن را از رسانه هاي ترکيه اي خواهيم شنيد. اين دو از يک سورخ مشترک يعني آمريکا گزيده مي شوند. نويسنده: جعفر بلوري
اما تقريبا همه مي دانيم که ترکيه، دست کم تا پيش از آغاز اين حملات، از حاميان پروپاقرص تکفيري هاي داعش بوده و اين مسئله حتي از سوي مقامات و رسانه هاي آمريکايي و حتي برخي سياستمداران و رسانه هاي ترکيه به کرات تاييد شده است. به عنوان نمونه، جو بايدن، معاون رئيس جمهور آمريکا در مهر ماه سال 93 و در دانشگاه «هاروارد» ماساچوست، به حمايت هاي اردوغان از تکفيري ها با اين جمله که «متاسفانه کشورهاي همپيمان ما در منطقه از جمله ترکيه مسئول بروز پديده اي به نام داعش هستند» اذعان کرد. بايدن اين را هم گفت که ترکيه به راحتي اجازه تردد تروريست ها به سوريه را مي دهد.
دستگيري 1000 عضو فعال داعش در استان هاي سراسر اين کشور و فعاليت اين همه مراکز تروريستي در ترکيه، آن هم با وجود سازمان اطلاعاتي قوي مثل «ميت» نيز منطقي به نظر نمي رسد. مي توان اين سوال را پرسيد که، سازمان ميت-که از قوي ترين سازمان هاي اطلاعاتي منطقه است- آيا تاکنون متوجه حضور اين همه تکفيري در کشورش نبوده و در عرض همين يکي دو روز گذشته، آنها را شناسايي و دستگير کرده است؟! نفس وجود اين همه مراکز تروريستي و تروريست در ترکيه نشان مي دهد، آنها پيش از اين «قطعا» سر و سري با هم داشته اند.
اما آيا ترکيه واقعا تغيير رويه داده و قصد نابودي داعش را دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، دليل اين چرخش آشکار چيست؟ و چنانچه پاسخ منفي است، اردوغان با اين بازي به دنبال چيست؟ بخوانيد:
الف- فرضيه نخست اين است که، اردوغان تغيير رويه داده و در پي مقابله با تکفيري هاست. درباره اين چرخش موضع احتمالي مي توان گفت:
1- چنانچه چنين رويکردي را صحيح بدانيم، بايد گفت، داعش با توجه به جنايات هولناکي که طي چند سال گذشته مرتکب شده، به گروهي منفور و بدنام بدل گشته است. طوري که هيچ شخص، کشور و گروهي حاضر نيست از اين تروريست هاي آدم خوار به صورت علني و رسمي حمايت کند، مگر گروهي مثل خود داعش يا صاحبان آنها آن هم به شکل پنهاني. از طرفي، همه متفق القولند که، سرنگوني يا تضعيف مقاومت به رهبري ايران، جزو اهداف راهبردي صاحبان داعش بوده و هست. با توجه به اين دو مسئله و اينکه داعش تاکنون در رسيدن به اهداف خود موفق نبوده و جز نفرت و آدم کشي، ثمره اي نداده است و از طرفي اين هيولا، افسار پاره کرده و خطراتي را متوجه صاحبانش کرده است (مثل حادثه شارلي ابدوي فرانسه يا انفجار اخير در شهر سوروچ ترکيه) احتمالاصاحبان اين گروه، به اين نتيجه رسيده اند که بايد با آن مقابله کرد. اصولاهم، داعش با هدف «ماندن» تاسيس نشده بود؛ چرا که، اگر گروهي قصد تشکيل حکومت و خلافت و ادامه حيات را داشته باشد، اقدام به ارتکاب جنايت «با اين حجم» و تصوير برداري و انتشار جناياتش «به آن گستردگي» نمي کند؛ زيرا اولين شرط ضروري براي تشکيل يک حکومت، جلب رضايت و علاقمندي مردم است و نه، ارائه تصويري در اوج وحشي گري و جنايت.
نتيجه اين که، به نظر مي رسد، پس از اينکه داعش نتوانسته به شرح وظايفش به خوبي عمل کند، خباثت را از حد گذرانده و يا حتي به دليل پايان تاريخ مصرفش، ترکيه قصد دارد ضمن پاک کردن ننگ حمايت هايش از آن، با جنگ عليه آنها، محبوبيت از دست رفته اش در منطقه را نيز به دست آورد و احتمالاجلوي تکرار خطراتي مثل حمله تروريستي سوروچ را که براي اردوغان گران تمام شد بگيرد.
2- انتخابات داخلي ترکيه مسئله ديگري است که مي تواند به اين چرخش موضع مرتبط باشد. ترکيه اخيرا انتخابات بسيار مهم پارلماني را پشت سر گذاشت. حزب حاکم عدالت و توسعه به رغم کسب بالاترين ميزان آراء، بر خلاف همه تصورات نتوانست همچون چند دوره گذشته، حدنصاب لازم براي تشکيل يک دولت يکدست و قوي را کسب کند. اردوغان دو راه بيشتر ندارد. يا يک دولت ائتلافي و ضعيف را تشکيل دهد- که اصلابراي اردوغان و برنامه هاي توسعه طلبانه داخلي و منطقه اي اش خوب نيست- يا انتخابات تکرار شود. نظر سنجي هاي صورت گرفته در ترکيه نشان مي دهد، در صورت تکرار انتخابات، حزب اردوغان به سختي مي تواند بنا به دلايلي، اين بار حد نصاب لازم را به دست آورد. حال چه چيزي مي تواند احتمال پيروزي اردوغان در اين انتخابات را افزايش دهد؟ وقوع يک حمله تروريستي به خاک ترکيه و بلافاصله حملات گسترده عليه داعش! اين حمله حتي فرصت مناسبي شد براي قلع و قمع کردهاي ترکيه و پ.ک.ک.
ب- عده اي اما معتقدند، تغيير موضعي در کار نيست و حملات ترکيه به داعش- نه کردهاي سوريه و پ.ک.ک- تاکتيکي است، چرا که آنکارا هنوز به اين تکفيري ها نياز دارد! در اين باره گفتني است:
داعش و تکفيري ها «ابزار» خوبي هستند براي اولا، قلع و قمع پ.ک.ک، ثانيا ورود به خاک سوريه و تشکيل منطقه امن يا همان پرواز ممنوع. امري که هم آمريکا و هم ترکيه امروز «صراحتا» از آن سخن مي گويند. طبق اعلام رسمي مقامات ترکيه و آمريکا، اين دو براي حمله به سوريه به تفاهماتي رسيده اند. بدين ترتيب که، ترکيه در مقابل تحويل دو دستي پايگاه اينجرليک به آمريکايي ها، اجازه ايجاد اين منطقه به اصطلاح امن را به دست مي آورد. آمريکا تا پيش از اين به شدت با ايجاد منطقه امن و پرواز ممنوع در شمال سوريه مخالفت مي کرد. لذا اين حملات مي تواند نه با هدف نابودي کامل داعش بلکه، موقتي و با هدف پاکسازي بخش کوچکي از سوريه (حلب) صورت گرفته باشد. نبايد فراموش کرد که سوريه امروز به محل جولان انواع و اقسام تکفيري ها از دستکم 100 کشور جهان تبديل شده است که فقط در يک مسئله مشترکند يعني کشتار مردم. اين قماش، حتي به خودشان نيز رحم نمي کنند و با انجام حملات انتحاري و... يکديگر را قتل عام مي کنند. بنابر اين ترکيه با حمله به مناطقي در شمال سوريه، فقط «عده اي» از اين تکفيري ها را به قتل مي رساند و به دنبال مقابله جدي با داعش نيست.
نتيجه اين که، «تضعيف مقاومت منطقه» و «کردها»، جزو آرزوهاي اردوغان است. آنچه از مجموع اين تحليل و خبرها به دست مي آيد نيز به همين دو نقطه مي رسد. اردوغان براي رسيدن به اين آرزوها کشورش را وارد جنگي کرده که شايد پايان آن با ترکيه نباشد. ترکيه امروز دقيقا در حال گرفتار شدن در وضعيتي است که، آل سعود 4 ماه است در آن گرفتار شده است. آل سعود هم مي گويد، با هدف جلوگيري از گسترش و تقويت مقاومت به يمن حمله کرده است. جاي پاي آمريکا اما در هر دو جنگ به خوبي نمايان است. هم آل سعود و هم ترکيه با يک «طعمه» مشترک يعني مقاومت منطقه -بخوانيد جريان الگو گرفته از جمهوري اسلامي ايران- گرفتار يک جنگ تمام عيار شده اند که خارج شدن از آن چه بسا، به سادگي ورود به آن نباشد. اين روزها خبرهاي زيادي از دربار آل سعود و شاهزادگان سعودي منتشر مي شود که چکيده آن يک جمله است: آل سعود به دنبال يک راه آبرومندانه براي خروج از باتلاق يمن است، جمله اي که دير يا زود آن را از رسانه هاي ترکيه اي خواهيم شنيد. اين دو از يک سورخ مشترک يعني آمريکا گزيده مي شوند. نويسنده: جعفر بلوري