اوین
نامه ی کیهان 8 مرداد -94
«هزينه سياسي» يعني كشك!(نگاه)
نويسنده: سيده آزاده امامي
نويسنده: سيده آزاده امامي
«لغو» تحريم هاي غيرقانوني و ظالمانه هدفي بود که مذاکرات هسته
اي اساسا به منظور تحقق آن انجام گرفت و اگرچه در قياس با هزينه اي که براي آن
پرداخته شد نمي ارزيد و برابري نمي کرد، با اين حال تنها انگيزه اي بود که پرداخت
چنان بهاي گزافي را تا اندازه اي قابل توجيه مي نمود. به ويژه پس از فضاسازي
تبليغاتي ماه هاي اخير و اغراق و بزرگنمايي درخصوص حوزه تاثير تحريم ها و اصرار
افراطي و ناصواب در گره زدن همه معضلات کشور به تحريم ها و به تبع آن ايجاد انتظار
نامعقول گشايش همه مشکلات با رفع تحريم ها، بدين منظور که با استفاده از فشار
افکار عمومي نظام به پرداخت بهاي بيشتري براي راضي کردن طرف هاي مقابل به لغو
تحريم ها وادار شود، اين توقع هست که در ازاي پرداخت اين هزينه هاي گزاف و نابرابر
و بعضا غيرقابل بازگشت، لااقل ديگر خبري از سايه شوم تحريم ها نباشد و راه تجديد و
تکرار آنها قويا مسدود شده باشد.
که ما پاي ميز مذاکره نرفتيم و بر آن سرمايه عظيم چشم نبستيم که تن به محدوديت هاي چندين و چند ساله بدهيم و آمار تانک و موشک و زرهي و زيردريايي را دودستي تقديم دشمن کنيم و مشخصات دانشمندانمان را تقديم جاسوسان آژانس، تحريم ها هم به اندک بهانه اي قابليت اعمال مجدد داشته باشند. به قول آن زعيم بزرگ بنا بود تحريم ها بماند، پس اصلابراي چه مذاکره مي کرديم؟! اين دستاورد شگرف را نداديم که لبخند کدخدا را بخريم و احيانا رخصت بودن در رکابش را، آن هم براي آن که خرده فرمايش هاي تا امروز بر زمين مانده اش را پي بگيرد و مثلابراي رابطه ميان ما و دوستان مان در منطقه حد و حدود تعيين کند و يا درخصوص موضع ما در برابر صهيونيست هاي غاصب تعيين تکليف!
با اين حال علي رغم همه تلاش هايي که انجام گرفت، با کمال تاسف اين مهم که به نوعي اصلي ترين هدف مذاکرات به حساب مي آيد آن گونه که بايد مراعات نشد و علاوه بر نقض صريح خطوط قرمز ترسيم شده مبني بر لزوم «لغو يکباره تمام تحريم ها» با پذيرش کاهش مرحله به مرحله تنها برخي از آنها، بند 12 قطعنامه شوراي امنيت صريحا حکايت از تاييد امکان بازگشت پذيري خودکار تحريم ها يعني عملانقض غرض از اين همه مذاکره و امتيازدهي دارد! واقعيتي که حتي اعضاء محترم تيم مذاکره هم منکر آن نيستند، ليکن تنها سعي دارند با برجسته سازي تمهيداتي که براي زمان بر کردن بازگشت پذيري خودکار تحريم ها انديشيده شده و کارساز جلوه دادن آن، نگراني هاي ناشي از اين موضوع را ناموجه و بي مورد جلوه دهند. مهم ترين توجيه حضرات هم اين است که ناديده انگاشتن مکانيزم پيش بيني شده و اعمال مجدد تحريم ها براي طرف مقابل «هزينه سياسي» دارد! در واقع «هزينه سياسي» تنها مابه ازاي تعهدات فيزيکي و عيني و محسوس ما، و به عبارتي «تنها» دستاورد تيم ما از اين مذاکرات سخت و نفس گير بوده است، و تنها تضميني که قبول تعهداتي آن اندازه سنگين و گزاف را به زعم آقايان توجيه پذير و معنادار کرده است. حال آن که بدون تعارف بايد گفت «هزينه سياسي» براي اين قدرت هاي پيمان شکن يعني «کشک»!
گذشته از آن که مکانيزم طراحي شده به سبب آن که براي «متهم» دعوا، شان «قضاوت» نيز قائل شده، به شدت مخدوش، و عقلاو منطقا بي اعتبار است، تضمين فرآيند توافق به قول و امضاي طرف هاي امتحان پس داده اي که هم «تاريخ» گواه بدعهدي هاي آنان است هم «جغرافيا»، يک ساده لوحي محض است، و نگراني ها از آن است که متاسفانه ديپلمات هاي کار کشته و با سابقه ما در مذاکره اين «شوخي» را زيادي «جدي» گرفته و کاخ آمال توافق را بر چنين بنيان سستي بنا نهاده اند. اين البته محصول پيش فرضي است که در فرآيند مذاکرات نيز در دستور کار آقايان قرار داشت و تعهداتي سنگين و نامتوازن را تنها به پشتوانه «اعتماد» به طرف هاي آن سوي ميز پذيرفت؛ پيش فرضي که نظام بين الملل موجود را نظام گل و بلبلي پنداشته که در آن با کنشگر سر به زير و با اخلاق و قانونمند طرف است که مردانه بر سر قول و قرار خويش ايستاده و نقض پيمان نمي کنند!
اما سوال اين است که «هزينه سياسي» براي دغل بازاني که به تعبير خود اين آقايان در ميانه مسابقه اسب عوض کرده و هنوز جوهر توافق خشک نشده تفسيري به غايت متفاوت از آن ارائه مي دهند، چه محلي از اعراب دارد؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي بارها و بارها ثابت کرده اند همين که مقصودشان حاصل شد و به تعبير عاميانه «خرشان از پل گذشت»، به راحتي آب خوردن زير قول و قرارهاي خويش زده و هيچ ابايي از پرداخت «هزينه سياسي» براي آن ندارند؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که در ايران ديگر نه خبري از 10 تن اورانيوم غني شده است، نه راکتور آب سنگين اراک، و نه امکاني براي غني سازي 20 درصد، اما چماق تحريم آنها هم چنان بلند!
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که به سبب پايبندي صادقانه جمهوري اسلامي به تعهدات سنگين «سند وين» مشت مذاکره کنندگان ما از مولفه هايي که به ايشان قدرت چانه زني مي بخشد تهي است، و معلوم نيست در آن روز تفکري که از کربلاهم «درس مذاکره» مي گيرد اگر در مسند قدرت باشد، براي رفع «تحريم ها» و «تهديدها» بر سر چه چيز معامله خواهد کرد؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که ... ! امري که نپايد، دلبستگي را نيز نشايد!
گذشته از اين واقعيت گويا که متاسفانه با اين توجيه که «اين اظهارات مصرف داخلي دارد» از سوي دولتمردان ما ناديده گرفته و علاوه بر آن تلاش مي شود افکارعمومي نيز به آن بهايي ندهند، نگاهي حتي اجمالي به سابقه نه چندان دور برخي از اين قدرت ها نشان مي دهد که «هزينه سياسي» هرگز ابزار بازدارنده اي در برابر اهداف سلطه طلبانه و منافع نامشروع آنها نبوده و هر جا منفعتي اقتضاء کرده نه تنها قوانين پذيرفته شده بين المللي، که بديهي ترين قواعد انساني هم لگدکوب زياده خواهي ها و افزون طلبي هاي آنان شده است.
مثلادر همين ماجراي جنگ اخير عراق براي اين يانکي هاي هفت تيرکش نه اعتراضات گسترده مردمي اهميت داشت که در سراسر دنيا براي اعلام مخالفت با حمله به عراق به خيابان ها آمدند، نه «هزينه سياسي»اي که پس از رسوايي افشاي دروغ بودن ادعاي وجود سلاح کشتار جمعي در عراق دامن گير جنگ افروزاني شد که آن را بهانه جنگ ويرانگري کردند که هنوز هم که هنوز است تبعاتش براي دنيا و مردم عراق پايان نيافته، و نه حتي هزينه هاي مالي هنگفتي که از جيب شهروندان آمريکايي صرف تامين مخارج جنگ مي شد، همه اينها فداي سر بشکه هاي نفت و ميراث باستاني گران قيمتي که از عراق به يغما مي رفت، و البته فداي اهداف سياسي شوم نهان در پس اين حمله!
نيز «هزينه هاي سياسي» متعددي که سال هاي سال است تاوان حمايت بي قيد و شرط آمريکا از رژيم کودک کش صهيونيستي شده و اراده جامعه جهاني را در محکوميت جلادان صهيونيست مکرر در مکرر «وتو» کرده است، خصوصا در جريان جنگ هاي اخير غزه!
هرچه براي اين اعتراضات تره خرد کرده اند، از اين به بعد هم خواهند کرد، و هر چه اين «هزينه هاي سياسي» مانع پيگيري اهداف استکباري آنها شده است، از اين پس نيز خواهد شد!
با اين حساب عجيب نه رفتار ايشان، که متقضاي طبع تجاوزگر و استيلاطلب آنان است، که نگاه آلوده به خوش بيني و اعتماد مذاکره کنندگان خود ماست که گويي در اين دنيا نزيسته و از ساز و کارهاي حاکم بر مناسبات عرصه بين المللي بي خبرند، يا سابقه سياه طرف هاي مذاکره را نديده و نخوانده اند که مقوله اي اين چنين خطير را گره به زلف آن چيزي زده اند که براي آنها تنها «هزينه سياسي» دارد!
واقع آن است که «هزينه سياسي» براي آنان که از پرداخت چندين و چندباره آن ابايي نداشته اند، عملاهيچ «هزينه »اي ندارد، و از اين رو «اميد» بستن به آن «تدبير»ي است به غايت ساده انديشانه!
که ما پاي ميز مذاکره نرفتيم و بر آن سرمايه عظيم چشم نبستيم که تن به محدوديت هاي چندين و چند ساله بدهيم و آمار تانک و موشک و زرهي و زيردريايي را دودستي تقديم دشمن کنيم و مشخصات دانشمندانمان را تقديم جاسوسان آژانس، تحريم ها هم به اندک بهانه اي قابليت اعمال مجدد داشته باشند. به قول آن زعيم بزرگ بنا بود تحريم ها بماند، پس اصلابراي چه مذاکره مي کرديم؟! اين دستاورد شگرف را نداديم که لبخند کدخدا را بخريم و احيانا رخصت بودن در رکابش را، آن هم براي آن که خرده فرمايش هاي تا امروز بر زمين مانده اش را پي بگيرد و مثلابراي رابطه ميان ما و دوستان مان در منطقه حد و حدود تعيين کند و يا درخصوص موضع ما در برابر صهيونيست هاي غاصب تعيين تکليف!
با اين حال علي رغم همه تلاش هايي که انجام گرفت، با کمال تاسف اين مهم که به نوعي اصلي ترين هدف مذاکرات به حساب مي آيد آن گونه که بايد مراعات نشد و علاوه بر نقض صريح خطوط قرمز ترسيم شده مبني بر لزوم «لغو يکباره تمام تحريم ها» با پذيرش کاهش مرحله به مرحله تنها برخي از آنها، بند 12 قطعنامه شوراي امنيت صريحا حکايت از تاييد امکان بازگشت پذيري خودکار تحريم ها يعني عملانقض غرض از اين همه مذاکره و امتيازدهي دارد! واقعيتي که حتي اعضاء محترم تيم مذاکره هم منکر آن نيستند، ليکن تنها سعي دارند با برجسته سازي تمهيداتي که براي زمان بر کردن بازگشت پذيري خودکار تحريم ها انديشيده شده و کارساز جلوه دادن آن، نگراني هاي ناشي از اين موضوع را ناموجه و بي مورد جلوه دهند. مهم ترين توجيه حضرات هم اين است که ناديده انگاشتن مکانيزم پيش بيني شده و اعمال مجدد تحريم ها براي طرف مقابل «هزينه سياسي» دارد! در واقع «هزينه سياسي» تنها مابه ازاي تعهدات فيزيکي و عيني و محسوس ما، و به عبارتي «تنها» دستاورد تيم ما از اين مذاکرات سخت و نفس گير بوده است، و تنها تضميني که قبول تعهداتي آن اندازه سنگين و گزاف را به زعم آقايان توجيه پذير و معنادار کرده است. حال آن که بدون تعارف بايد گفت «هزينه سياسي» براي اين قدرت هاي پيمان شکن يعني «کشک»!
گذشته از آن که مکانيزم طراحي شده به سبب آن که براي «متهم» دعوا، شان «قضاوت» نيز قائل شده، به شدت مخدوش، و عقلاو منطقا بي اعتبار است، تضمين فرآيند توافق به قول و امضاي طرف هاي امتحان پس داده اي که هم «تاريخ» گواه بدعهدي هاي آنان است هم «جغرافيا»، يک ساده لوحي محض است، و نگراني ها از آن است که متاسفانه ديپلمات هاي کار کشته و با سابقه ما در مذاکره اين «شوخي» را زيادي «جدي» گرفته و کاخ آمال توافق را بر چنين بنيان سستي بنا نهاده اند. اين البته محصول پيش فرضي است که در فرآيند مذاکرات نيز در دستور کار آقايان قرار داشت و تعهداتي سنگين و نامتوازن را تنها به پشتوانه «اعتماد» به طرف هاي آن سوي ميز پذيرفت؛ پيش فرضي که نظام بين الملل موجود را نظام گل و بلبلي پنداشته که در آن با کنشگر سر به زير و با اخلاق و قانونمند طرف است که مردانه بر سر قول و قرار خويش ايستاده و نقض پيمان نمي کنند!
اما سوال اين است که «هزينه سياسي» براي دغل بازاني که به تعبير خود اين آقايان در ميانه مسابقه اسب عوض کرده و هنوز جوهر توافق خشک نشده تفسيري به غايت متفاوت از آن ارائه مي دهند، چه محلي از اعراب دارد؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي بارها و بارها ثابت کرده اند همين که مقصودشان حاصل شد و به تعبير عاميانه «خرشان از پل گذشت»، به راحتي آب خوردن زير قول و قرارهاي خويش زده و هيچ ابايي از پرداخت «هزينه سياسي» براي آن ندارند؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که در ايران ديگر نه خبري از 10 تن اورانيوم غني شده است، نه راکتور آب سنگين اراک، و نه امکاني براي غني سازي 20 درصد، اما چماق تحريم آنها هم چنان بلند!
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که به سبب پايبندي صادقانه جمهوري اسلامي به تعهدات سنگين «سند وين» مشت مذاکره کنندگان ما از مولفه هايي که به ايشان قدرت چانه زني مي بخشد تهي است، و معلوم نيست در آن روز تفکري که از کربلاهم «درس مذاکره» مي گيرد اگر در مسند قدرت باشد، براي رفع «تحريم ها» و «تهديدها» بر سر چه چيز معامله خواهد کرد؟
چه اعتمادي به اين تعهد پوچ و توخالي هست وقتي از همين حالاافق روزي را ترسيم کرده اند که ... ! امري که نپايد، دلبستگي را نيز نشايد!
گذشته از اين واقعيت گويا که متاسفانه با اين توجيه که «اين اظهارات مصرف داخلي دارد» از سوي دولتمردان ما ناديده گرفته و علاوه بر آن تلاش مي شود افکارعمومي نيز به آن بهايي ندهند، نگاهي حتي اجمالي به سابقه نه چندان دور برخي از اين قدرت ها نشان مي دهد که «هزينه سياسي» هرگز ابزار بازدارنده اي در برابر اهداف سلطه طلبانه و منافع نامشروع آنها نبوده و هر جا منفعتي اقتضاء کرده نه تنها قوانين پذيرفته شده بين المللي، که بديهي ترين قواعد انساني هم لگدکوب زياده خواهي ها و افزون طلبي هاي آنان شده است.
مثلادر همين ماجراي جنگ اخير عراق براي اين يانکي هاي هفت تيرکش نه اعتراضات گسترده مردمي اهميت داشت که در سراسر دنيا براي اعلام مخالفت با حمله به عراق به خيابان ها آمدند، نه «هزينه سياسي»اي که پس از رسوايي افشاي دروغ بودن ادعاي وجود سلاح کشتار جمعي در عراق دامن گير جنگ افروزاني شد که آن را بهانه جنگ ويرانگري کردند که هنوز هم که هنوز است تبعاتش براي دنيا و مردم عراق پايان نيافته، و نه حتي هزينه هاي مالي هنگفتي که از جيب شهروندان آمريکايي صرف تامين مخارج جنگ مي شد، همه اينها فداي سر بشکه هاي نفت و ميراث باستاني گران قيمتي که از عراق به يغما مي رفت، و البته فداي اهداف سياسي شوم نهان در پس اين حمله!
نيز «هزينه هاي سياسي» متعددي که سال هاي سال است تاوان حمايت بي قيد و شرط آمريکا از رژيم کودک کش صهيونيستي شده و اراده جامعه جهاني را در محکوميت جلادان صهيونيست مکرر در مکرر «وتو» کرده است، خصوصا در جريان جنگ هاي اخير غزه!
هرچه براي اين اعتراضات تره خرد کرده اند، از اين به بعد هم خواهند کرد، و هر چه اين «هزينه هاي سياسي» مانع پيگيري اهداف استکباري آنها شده است، از اين پس نيز خواهد شد!
با اين حساب عجيب نه رفتار ايشان، که متقضاي طبع تجاوزگر و استيلاطلب آنان است، که نگاه آلوده به خوش بيني و اعتماد مذاکره کنندگان خود ماست که گويي در اين دنيا نزيسته و از ساز و کارهاي حاکم بر مناسبات عرصه بين المللي بي خبرند، يا سابقه سياه طرف هاي مذاکره را نديده و نخوانده اند که مقوله اي اين چنين خطير را گره به زلف آن چيزي زده اند که براي آنها تنها «هزينه سياسي» دارد!
واقع آن است که «هزينه سياسي» براي آنان که از پرداخت چندين و چندباره آن ابايي نداشته اند، عملاهيچ «هزينه »اي ندارد، و از اين رو «اميد» بستن به آن «تدبير»ي است به غايت ساده انديشانه!