غمنامه کمدی ایرانی


سال های اخیر مي‌گویند خنداندن مردم سخت شده است،مي‌گویند دیگر!اما نگاهی به  لب خندان کمدین ها و طنازان کشور این را تایید نمي‌کند. البته خنده ای که مصداق آن همان شعری است که مي‌گوید:«خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است».طنزهای تکراری،متن های خالی از خلاقیت، کمدی‌های سطحی و ...این است حال و اوضاع کمدی درسیمای ملی کشورمان،اوضاعی که نمي‌دانیم باید به حال آن بخندیم یا گریه کنیم.
به گزارش قانون، با اتمام ماه مبارك رمضان،ماجراهاي سري چهارم خانواده «معمولي» براي تماشاگران و مخاطبان تلويزيون تمام شد.پايتخت 4 ادامه‌اي برفصل‌هاي 1 تا 3 اين سريال ،که درایام تعطیلات نوروزی سال های ۹۰ ،۹۲ و ۹۳ از شبکه اول سیما پخش شده بود.رضايت بينندگان از سه فصل اول «پايتخت» آن چنان محبوبیت و رضایتی را برای سازندگان این مجموعه رقم زده بود که بارها شبکه های مختلف سیما به بازپخش آن پرداختند و همين مقبوليت عام ،باعث آن شد تا عوامل پايتخت  به فكر ساخت فصل جديدش بيفتند.
محسن تنابنده، نويسنده اين سريال بارها در مصاحبه‌هايش اعلام کرده بود که به دلیل استحکام و قوام شخصیت ها و موضوع داستان امکان ساخت سریال پایتخت تا سری ۱۰۰۰ هم وجود دارد امااتفاقي كه افتاداين بود كه«پايتخت4»كه قرار بود ادامه‌اي موفقيت‌آميز برسه گانه قبلي اين سريال باشد با حجم عظيمي از انتقاد روبه رو شد.انتقاداتي كه نه‌تنها ازسوي روشنفكران وفعالان مختلف عرصه رسانه ،بلكه از زبان مردم عادي ومخاطب عام هم شنیده مي‌شد تا در حقيقت آغازِ پايانِ محبوبيت ومقبوليت  اين سريال درذهن مخاطبان و وفادارانش به سه قسمت قبلي باشد و تا جایی پیش رفت که حتی رضارشیدپور،مجری سابق تلویزیون وبازیگرسینماهم دریادداشتی به نقدسریال پایتخت 4 پرداخت.
اما نكته اي كه در خصوص بررسي  پايتخت با سرپرستي نويسندگي محسن  تنابنده مطرح مي شود اين است كه او در حقيقت با نگارش اين سريال،فصلي جديد را درباب رسانه ملي باز كردو آن هم  ورود سريال‌هاي كمدي دنباله‌داربه تلويزيون ملي بود.اتفاقي مبارك كه نظير آن در تلويزيون جهان هم مي‌افتد و سريال‌هاي برتر كمدي با ساخت فصل‌هاي مختلف، مخاطبان‌شان را به دنبال خود مي‌كشند و از اين طريق به مقبوليت هرچه بيشتر تلويزيون در ميان بينندگان هم كمك مي كنند اما نكته اين‌جاست كه دنباله دار بودن اين سريال ها بايد شرايطي نظير جذابيت كاراكترها و بستر مناسب براي ادامه داستان را دارا باشد.
 
کمدی برای بقا، نیاز به حفظ استانداردهایش دارد
ساختن سریال کمدی استانداردهای مورد نیازی دارد که بر اساس آن یک کار با کیفیت به مخاطب ارائه شود.اميرمهدي ژوله، نويسنده طنزدراين خصوص به «قانون» مي‌گويد:«درخارج ازکشورسريال‌هاي کمدی بسیاربهترازفیلم‌های کمدی است ومتنهای بسیارقوی ای داردکه معمولابراساس یک لوکیشن ثابت وکاراکترهای بامزه است. یعنی کمدین‌هاي خارجی کاراکترهایی تعریف می‌کنندکه آنقدرجذاب هستندکه سریال رامی‌سازند . امااین اتفاق اساسا درایران نمی‌افتد که بخشی ازآن مربوط به نابلدبودن مادرتعریف چنین شخصیت‌هایی برای کارها وبخش بزرگ‌تری به علت وجودمحدودیت‌های بسیارشدیداست. مادرخیلی ازکارهایمان از لوکیشني مانند روستا یایک بیمارستان به طرح اصلی می‌رسيم ودرموارد دیگررسیدن به طرح کلی ازیك «تم» منشأمی‌گیرد. مثلامی‌خواهیم که اتفاقی را نقدکنیم وهمان نقدمی‌شودپایه اصلی متن. بدون شک ادامه یک سریال کمدی موفق  در فصل های مختلف، به نحوی که با ساخته شدن قسمت های جدید از استاندارد اولیه و مورد قبولی که قبلا کسب کرده دورنشود کاربسیارسختی است،تقریباهیچ کمدینی در دنیا وجود ندارد که بتواند موفقیت خود را برای مدتی طولانی پیاپی تکرار کند، آفتی که به نظر مي‌رسد «پایتخت» هم اسیر آن شده است.طنز خالی از خلاقیت،اجراهای تکراری ونبود قوام لازم برای استخوان دار کردن سریال اولین معایبی هستند که به چشم مي‌خورند. البته «پایتخت» در این میان تنها نیست. بسیاری از هم قطاران تنابنده هم اسیر این طوفان  ویرانگر شده اند.طوفانی که حتی مجال تکرار دوباره موفقیتی در سطح «خودشان» را هم به آن ها نداده است.
 
مديري هم در ورطه تكرار افتاده
«مهران مدیری» بی شک شناخته شده‌ترين چهره سریال های کمدی ایران است.بازیگر وکارگردانی که تعریف بسیاری ازعموم مردم از مفهوم عامه پسند و مورد اقبال کمدی به آثار او درسینماوتلویزیون برمي‌گردد.امامدیری هم ازاین گزند در امان نماند و به ورطه تکرارافتاد.«درحاشیه» که مي‌توانست بازگشتی پرفروغ برای کمدین محبوب ایرانی ها باشد امید ها را ناامید کرد وعملا پرونده‌ای شد به روی پرونده شکست خورده پروژه «شوخی کردم» که درشبکه نمایش خانگی موفق نبود. موفقیت و محبوبیت طنزهای آیتمي‌چون «نوروز هفتاد و دو» و «ساعت خوش» برای مدیری تکرار نشد و او همچنان در حسرت تکرار روزهای خوش و پرفروغ موفقیت طنز آیتمي‌دهه 70 ماند.مدیری و تنابنده تنها اعضای لیست مقهوران کمدی سیما نیستند، نه سروش صحت با «شمعدونی» و نه بهرام بهرامیان با «جاده قدیم» نتوانستند توقع مخاطب را از کمدی برطرف و قفل رضایت ببیندگان از کمدی و طنز تصویری  مانند سال های دهه 70 را باز کنند.اما ایراد کار کجاست؟
کدام یک از سه ضلع ببینده، نویسنده یا تلویزیون  در این حال و روز سریال های کمدی تلویزیون ایران مقصرند؟به نظر مي‌رسد جواب این پرسش، باز کردن گره کور تکرار موفقیت کمدی های دهه 70 رسانه ملی را باز کند.امیرمهدی ژوله این سوال را به «قانون» این طور پاسخ مي‌دهد :«کمدی درایران طمع سال‌های قبل خود راندارد وآن‌هم به چند دلیل است. مردم پیشرفت کرده‌اندوتلویزیون پسرفت‌هنرمندان هم دراین بین درجازده اند.مردم حق انتخاب‌شان وسیع شده است. اقسام کانال‌های ماهواره‌ای وسريال‌هاي روزدنیا دراختیارشان است وهمین سطح توقع‌شان رابالابرده است.خیلی ازمردم «فرندز»، « مدرن فمیلی»یاسريال‌هاي روزدنیارادیده اندوهمین باعث شده تاسطح کمدی داخل رانپسندند.
امانکته‌ای که مطرح است اين است كه که هنرمندان درقبال این بالارفتن سطح سلیقه وتوقع مخاطب درجا ثابت مانده ا ند وهنوزکه هنوزاست باهمان فرمول سال‌های قبل پیش می‌روند درحالی‌که مامبدع سریال طنزکه نبوده‌ایم،پس لازم است اول «فناوری»سریال کمدی سازی رایادبگیریم. بیاموزيم که یک سریال چگونه تعریف وچگونه ساخته می‌شود.پیمان قاسم‌خانی 10سال پیش می‌گفت که کارگاه‌هايی‌گذاشته شود که به نویسندگان راه‌های اصولی کمدی ساختن آموزش داده شود. حتی مثلاسازندگان سریالی مثل «فرندز»رادعوت کنیم که به مایادبدهندکه چطورچنین سریال موفقی راساخته‌اند.ایده‌ای که هیچ‌وقت «تلویزیون»به عنوان متولی آن‌راعملی نکرد.سازمان صداوسیمادرزمینه کمدی پسرفت کرده است.
چیزی که امروزتلویزیون نمی‌خواهد دیگر «کمدی» «نیست» بلکه خواست رسانه ملی قصه‌های خانوادگی است که شیرین باشد.برای همین است که الان «پایتخت»شده است الگوی تلویزیون برای کمدی. باهرمترومعیارسریال خوبی است اما«کمدی»نیست.«پایتخت»یک کاراجتماعی- خانوادگی است با لحظات شیرین.کارکمدی معیارخاصی داردکه این سریال‌ها فاقد آنهاست. تلویزیون می‌خواهدباکارکمدی پيام بدهد،احترام به بزرگ‌ترباشد،امید داده بشود،به قومیتی برنخورد،شخصیت‌هااسم عربی نداشته باشند،سریال شوخی دوپهلونداشته باشد،شوخی سیاسی درآن به کاربرده نشودوعملایک کمدی عقیم می‌خواهند».
  
ممیزی شدید گلوی کمدی را گرفته است
همان‌طور که گفتیم کمدی اصول و قواعد خاصی دارد که برپایه آن ها تعریف مي‌شود . «ژوله» این قواعد را برای «قانون» این گونه تعریف می‌کند:«کمدی برچهارمحوراستواراست.شوخی جنسی،شوخی سیاسی،شوخی ایدئولوژیک وشوخی قومیتی. ابزاری که درایران برای کمدی نوشتن هیچ‌کدامش دراختیارنیست» گویا سیاست‌های سیمای ملی آنقدر در این سال ها سختگیرانه شده است که این نهاد حتی سلیقه و خط قرمزهای چندسال گذشته خود را نیز قبول ندارد و هرسال که می‌گذرد دایره مانور را برای نویسندگان کمدی تنگ تر مي‌کند و خط قرمز هایش راجلوتر مي‌کشد. «ژوله» در این باره هم به «قانون» مي‌گوید:«زمانی بودکه مادرسریال‌ها «آدم بدهایی»رانشان مي‌داديم وبانقدعملکردآنهاهم پیام مي‌داديم وهم ازمخاطب خنده می‌گرفتیم.اماالان می‌گویند اصلا چرا باید آدم‌های بدنشان داده شوند؟همه راخوب نشان دهید وبه پایتخت توجه کنید،تمام شخصیت‌هاخوب هستند.
 
بلایی که سرکارهای کمدی می‌آورندغیرقابل باوراست.خیلی ازسريال‌هايی که قبلادرتلویزیون پخش شده است،الان قابل پخش نیست.«برره»جزو اسم‌های ممنوعه تلویزیون است.«شوخی کردم»دیگرقابل پخش نیست وسریالی مثل «مردهزارچهره»هم برای بازپخش نیازبه «تعدیل‌های»بسیارزیادی دارد یعنی همان‌هایی که یکباردرتلویزیون پخش شده هم بازبانگاهی تنداصلاحات می‌خورد. سرپرست نویسندگان سریال «در حاشیه» داستان ممیزی سريال‌هاي کمدی را این طور ادامه مي‌دهد که:«اصلاحاتی که ازواحدپخش به دست سازندگان می‌رسد واقعا گریه آوراست. اصلامعلوم نیست دیگرباچه چیزی می‌شود شوخی کردوچه مسئله‌اي رامی‌توان ابزارساخت خنده کرد.همین موارداصول کارکمدی مانندکنایه‌های سیاسی واجتماعی،ماجراهای عاشقانه وغیره را از سريال‌هاي روزوموفق دنیا که حذف کنیم،واقعادیگرچه چیزی ازآن می‌ماند؟هنوزکه هنوزاست برای مثال یک سریال موفق کمدی می‌گویند:«دایی جان ناپلئون». می‌خواهم بدانم اگرهمان «دایی جان ناپلئون»رابه دست تلویزیون بدهند چه چیزی ازآن سریال باقی می‌ماند؟ازدایی جان باتوهم دشمن فرضی تا تمام ماجراهای عاشقانه آن اگرقراربه حذف باشدچه چیزی جزداستان پسرعمه‌ای‌ که خواستگاردختردایی‌اش است می‌ماند؟خب نتیجه اش می‌شودهمین سريال‌هايی که الان داریم درتلویزیون می‌بینیم.بااین محدوديت‌های ايجاد شده ازطرف تلویزیون که تنهادرهمان چهارچوب می‌توان شوخی نوشت،سطح سریال‌ها ازین بالاترنخواهدرفت».
 
جای فرهنگ شوخی خالی است
امیرمهدی ژوله تمام موانع سرراه ساختن یک کمدی باکیفیت را در بستری به نام «نبود فرهنگ شوخی» تعریف مي‌کند. ژوله معتقد است که در جامعه ای که نمي‌توان با هیچ چیزی در آن شوخی کرد، نهایت سطح کارهای کمدی به آثار خانوادگی که به مذاق مخاطب شیرین است تقلیل پیدا می‌کند.ژوله مي‌گوید:«اگرکاراکتری لهجه داشته باشدبه همه برمی‌خورد.اگرکاراکترشغلی داشته باشدتمام کسانی‌که شغل‌شان آن است بهشان برمی‌خورد. اگربا خانمي‌درمتن سریال شوخی شود واویلاست.مميزي‌هاي تلويزيون و اصلاحياتش فاجعه است. مثلاکلماتی نظیر «آنتالیا»،«سواحل اسپانیا»، «گوزن»ازمتن کاردرمی‌آید.این تنهاحرف من نیست. حرف بیشترنویسندگان کمدی که ازدوستان من هم هستندهمین است.
ازخشایارالوندتاسروش صحت. تمامي‌ماها قبل ازآنکه فکرکنیم چه چیزی رابگوییم بایداین نکته را مدنظرداشته باشیم که چه چیزی را «نباید»بگوییم. فرهنگ سانسوردرمانهادینه شده است.وقتی شمانتوانید نقد کنید دیگرمجبورمی‌شویدقصه معمولی تعریف کنید که بازیگران شیرین بازی کنند. با این تفاسیر این روزها سريال‌هاي کمدی جدیدی در راه روانه شدن به سوی آنتن صداو سیما هستند .  سیروس مقدم کارگردان پایتخت  فیلم«علی‌البدل»را به نویسندگی تنابنده و تهیه کنندگی الهام غفوری برای شبکه اول سیما مي‌سازد و فیلمبرداری ادامه سریال «درحاشیه» مهران مدیری که قرار است با نام «اردوگاه» مهمان خانه مخاطبان سیما باشد به تازگی اتمام یافته است.
ژوله که سرپرستی نویسندگان این سریال مدیری را نیز بر عهده دارد در خصوص سختی ساخت این سریال به «قانون» مي‌گوید:«وقتی شماقصه رادراردوگاه تعریف می‌کنیدمشخص است که نمی‌توانید باخیلی ازساختارهای زندان مثل خود زندان،زندانبان يا سیستم قضایی شوخی کنید. یکسري مسائل هم درزندان وجود د اردمانند ردوبدل کردن موادمخدر،زورگویی‌ها،یکسری تکیه کلام‌های لاتی وغیره که قابل گفتن نیست .دست، پا ودهن فیلمسازرامی‌بندندومی‌گویندحالابیا ومردم رابخندان.» حال باید دید که با این سیاست‌های در پیش گرفته صدا و سیما و نسخه ای که برای «کمدی» پیچیده است اوضاع این ژانر سریال سازي در رسانه ملی به کجاها کشیده مي‌شود.اما چیزی که مشخص است این است که «کمدی ایرانی» بیمار است و طبیب هم ندارد.