بازار 80 ميليوني ايران جايزه دولت به تحريم كنندگان!7مرداد-94
ملت را تحقير نكنيد
ملت را تحقير نكنيد
باورودفابیوس وزیرامورخارجه
فرانسه به تهران که بادعوت روحانی بوده است موضع گیری تندانتقادی-افشاگرانه علیه فرانسه از سوی اوین نامه ی کیهان شده است .
زندگي در
روزهاي پس از توافق،دغدغه ذهني خيلي هاست! از بعضي از مردم که ساده انديشانه
انتظار روزهاي ارزان را مي کشند تا تجار و سرمايه گذاراني که نگران نوسانات
احتمالي هستند.
در اين ميان دو گروه بيشتر ذهن و فکرشان درگير اين موضوع است و از قضا هردو به يک موضوع از دو منظر نگاه مي کنند. «جذب سرمايه خارجي»موضوعي است که با اسامي و عناوين مختلف ،دولتمردان و منتقدان توافق را به خود مشغول کرده است. دولتمردان از پيش از انتخابات سال 92 در تنور ورود خارجي ها به بازار ايران دميدند و اين گونه وعده دادند که با آمدن آنها ،کارها رو به راه مي شود. اما در مقابل گروهي ديگر مشفقانه معتقدند آنها اولابه راحتي در ايران سرمايه گذاري نمي کنند و تا ما را به زعم خودشان تحقير نکنند قدمي بر نمي دارند و ثانيا بيش از سرمايه گذاري به فکر سوداگري و صدور کالاهاي خود به ايران هستند.در اين بين يک دغدغه مهم و ملي بيش از هر چيز در دلها خلجان مي کند و آن فرش قرمز انداختن پيش پاي کساني است که بيشترين خيانت ها را به مردم ما کرده اند و مي کنند و اگر دستشان برسد و عرضه داشته باشند،از هيچ ستم و تعدي فروگذار نمي کنند. قصه تلخ و آمدن آنها، غصه در آغوش کشيدن دشمن غداري است که هنوز خنجر خونيني که پيشتر در قلب برادرانمان کرده بود را در دست دارد و هيچ اعتباري نيست که همان خنجر را در پشت ما هم فرو کند!
سايه شوم تحريم ها با اراده شيطاني و سياه شيطان بزرگ به سر ملت ما افتاد، اما همراهي و خوش رقصي نوکران اروپايي اش،کار را بر مردم ما سخت تر کرد. هرچه ما همه هنر ها و ترفندهايمان را براي خودکفايي و روي پاي خود ايستادن به کار بستيم،آنها هم حلقه محاصره را تنگ و تنگ تر کردند ! بحث بر سر بقاء يک ملت در برابر دشمناني عنود و کينه توز بود و طبيعتا پاي حيثيت يک ملت در ميان بود. آنها از هيچ ظلمي فروگذار نکردند،هرچه توانستند تاختند،به يقين کاري نبود که از دستشان بربيايد و نکرده باشند ! اما... اما ما مانديم و آنها به اين باور رسيدند که با تحريم نمي توانند ما را از پا درآورند. حيله ها و مکر هاي ديگري بکار بستند و خلاصه کار به يک توافق بين ما و دشمنان قسم خورده مان رسيد.
ظاهرا حالانوبت باز شدن درهاي دنيا به روي ايران است! اما با کدام شريک!؟ ظاهرا دولتمردان، بي خيال آنچه آنها سالها بر سر ما آورده اند، نرد عشق با پيشتازان تحريم مي بازند و در ماه عسلي سکرآور،از آمد و شد چشم آبي هاي سياه دل سنگ دل،قند در دلشان آب مي شود و به روي خودشان هم نمي آورند که آنها با ما چه کردند!؟چنان برايشان فرش قرمز مي افکنند که گويي مهماني عزيز و خدمتکاري صديق پس از سالها به خانه اش برگشته است نه دشمني عنود و حسود و کينه توز که تا همين چند روز قبل آن قدر بر سر نابودي ما جنگيد و چانه زد تا توافقي يک طرفه و زيان بار را بر ما تحميل کند.
با هر منطقي حساب کنيم،شرط معاشرت و کشورداري اقتضا مي کند آنها که روزگاري تسمه از گرده ملت کشيده اند،آخرين نفري باشند که با کلي شرط و شروط به کشورمان پاي مي گذارند اما ظاهرا کار برعکس شده و عده اي از شوق وصل،اصل را فراموش کرده اند و مشغول عکس يادگاري گرفتن شده اند.آنها شايد يادشان رفته باشد که پيشتازان جنايتکار تحريم ها با ما چه کردند يادشان رفته چون هرگز مثل مردم عادي کوچه و خيابان زندگي نکردند و با غم مردم، همنشين نبودند اما ما هرگز يادمان نمي رود چه کردند. حتي اگر روزي ببخشيم- که هرگز چنين نخواهد شد- به قول نلسون ماندلافراموش نمي کنيم و جنايات آنها را از ياد نمي بريم. براي فرزندانمان هم مي گوييم تا در دشمن شناسي مثل ذوق زدگان،غرب را بهشت آمال نبينند.براي ثبت در تاريخ و يادآوري به آنها که همه دنيا را در سه کشور جنايت کار آلمان،انگليس و فرانسه و شيطان بزرگ آمريکا مي بينند،بخشي از جنايات اقتصادي آنها در سال هاي فراموش نشدني تحريم را مرور مي کنيم
توتال غارتگر يا شريک نفتي!؟
شرکت نفتي توتال ،شرکتي مشهور و فرانسوي است که سالها در ميادين مختلف نفت و گاز ايران حضور داشته و البته ناجوانمردانه، به ما خيانت کرده است و توتال در يکي از قراردادهاي پر سر وصدا و ناموفق خود با ايران توسعه ميدان سيري A و E را به عهده گرفت. دولت کارگزاران براي رساندن سقف توليد به بيش از 4 ميليون بشکه با سرعتي غير معمولي قراردادها را امضا مي کرد. توتال به ايران اطمينان داده بود که با توسعه اين ميدان، 120 هزار بشکه به توليد نفت ايران افزوده خواهد شد که طبعاً مورد استقبال وزارت نفت بود. در همان ايام بيشتر کارشناسان نفتي ايران در نامه هاي مختلف به مسئولان وزارت نفت و رئيس جمهور وقت اين رقم را نوعي فريب دانسته و اعلام کردند چنين رقمي به هيچ عنوان محقق نخواهد شد. سرانجام توتال، بدون توجه به توليد صيانتي و به حداکثر رساندن منافع ايران، ضربه مخزني بزرگي را به اين ميدان زد و باعث شد توليد از ميدان مذکور هيچ گاه به بيش از 70 هزار بشکه در روز افزايش نيابد.
خيانت در پارس جنوبي
چند سال قبل انجمن گاز ايران افشا کرد که با عملکرد خيانت بار شرکت توتال،کشورمان بمدت 10 سال از برداشت مهم ترين و بزرگ ترين لايه گازي پارس جنوبي محروم شده است!بر اساس اطلاعات بدست آمده در ميدان گازي پارس جنوبي چهار لايه گازي وجود دارد، اما 10 سال است که ايران از بزرگ ترين لايه گازي اين ميدان برداشتي نداشته چرا که طرح شرکت توتال براي برداشت کامل نبوده است!!!
رشوه براي نفت!
وزارت دادگستري آمريکا طي بيانيه اي در تاريخ 29 مي 2013 (8 خرداد 1392) اعلام کرد شرکت توتال بين سال هاي 1995 تا 2004 ميلادي (1373 تا 1383) از طريق واسطه هايش، به مقام هاي ايراني حدود 60 ميليون دلار رشوه پرداخت کرده تا قرارداد توسعه چند ميدان نفت و گاز را به دست آورد. 16 ميليون دلار از اين مبلغ در سال 1995 تحت عنوان ارائه «خدمات مشاوره» و براي ورود مجدد توتال به بازار ايران و همکاري با شرکت ملي نفت ايران در بهره برداري از ميدان هاي نفتي سيري A و E پرداخت شده است. براساس بيانيه وزارت دادگستري آمريکا توتال همچنين در سال 1997 براي توسعه بخشي از ميدان گازي پارس جنوبي 44 ميليون دلار رشوه پرداخته است.
خوش رقصي در اوج تحريم!
در سال 87 مدير عامل توتال در مصاحبه اي گفت: هم اکنون ريسک سرمايه گذاري در ايران بسيار زياد است و به همين دليل ما تصميم گرفتيم سرمايه گذاري خود را در اين کشور متوقف کنيم و از پذيرفتن طرح هاي تازه امتناع کنيم.وي در تشريح علت خروح از ايران و ارتباط آن با بحث تحريم ها به صراحت گفت: دولت فرانسه شرکت توتال را مجبور به خروج از ايران نکرده است!
تحريم دارويي يک ملت
با آنکه مقامات اروپايي با ژست بشر دوستي و رعايت حقوق بشر ،مدعي بودند که دارو و تجهيزات پزشکي هرگز در زمره تحريم ها قرار نگرفته است،اما واقعيت موجود حکايت از آن دارد که آنها ناجوانمردانه تمامي شرکتها و موسسات دارويي را از معامله با ايران منع کردند و نتيجه آن شد که در مقاطعي داروهاي خارجي در بازار ايران ناياب شود و عليرغم تلاش چشمگير و ستودني مقامات کشورمان ،بيماران بسياري در تلاطم و رنج وتعب افتادند تا آنجا که برخي جان خود را از دست دادند.دروغ بزرگ مدعيان حقوق بشر در عدم تحريم دارويي تا آنجا پيش رفت که مردم ايران در کمپين هاي مختلفي صداي اعتراض خود را به گوش جامعه جهاني رساندند. آنها با بستن کانال اعتباري و بانکي براي انتقال وجوه مربوط به معاملات دارويي،عملاو بصورتي مزورانه و کثيف تحريم دارويي را هم بر ملت ما اعمال کردند.
فاجعه خون هاي آلوده
هرگز فراموش نمي کنيم که همين فرانسويان به ظاهر مبادي آداب بودند که با ارسال خونهاي آلوده به کشورمان فاجعه اي وحشتناک رقم زدند و در يک تراژدي هولناک چندين هزار تن از مردم کشورمان را به کام بيماري هاي مهلک ايدز و هپاتيت فرستاد و صدها تن از آنها را به کام مرگ. اما آنها هرگز از مردم کشورمان بخاطر اين اقدام کثيف عذرخواهي هم نکردند و حالاهم وقيحانه قصد دارند به روي فرش قرمز بي غيرتي و وادادگي مسئولان کشورمان پا بگذارند! البته در زمانه اي که يک روزنامه کشورمان ،وکيل مدافع تمام قد خون آشامان فرانسوي شده و با هزار تلاش و کوشش بي فايده سعي در تبرئه نازکدلان مهربان فرانسوي دارد،و يا در زمانه اي که يک وزير کابينه ،سخنگوي فابيوس مي شود و از زبان او نطق مي کند و خطابه مي خواند،چرا بايد فرانسويان نگران از دست دادن ايران باشند!؟ بايد از آن روزنامه بي مسماي معطوف به «غرب» پرسيد براي دم جنباندن پيش پاي فابيوس و خوش رقصي براي او،چه تحفه اي بدست آورده ايد که حاضريد به شرم و خجالت مادر ايدزي و فرزند معصوم و مبتلايش پشت کنيد و شرافت حرفه اي و انساني خود را به لبخند دشمن بفروشيد! به آن وزير چه بايد گفت!؟ به آن ديگري که رسيدگي به اين پرونده را به صلاح نمي داندچه!؟
خوش رقصي با بند ماشه!
ماده هاي يازده و دوازده توافق وين،شاه کليد حقه بازي و فريبکاري دشمن است. همان که رهبر انقلاب بارها و بارها از آن بر حذرمان داشتند. خوب است بدانيم که اين بند ،ابتکار فرانسه بود که با پيشنهاد و اصرار نماينده آن کشور در مذاکرات و با کوتاهي مسئولان کشورمان تصويب شد و براي هميشه سايه تحريم ها را بر سر کشورمان حفظ کرد! اين سياهه ننگين وقتي کامل تر مي شود که به ياد بياوريم وزير خارجه فرانسه به گفته نخست وزير آن کشور، نه تنها بعنوان نماينده فرانسه که به عنوان نماينده و حافظ منافع اسرائيل در مذاکرات حضور داشت!و اين سخن در گرماگرم مذاکرات ،اطمينان خاطري بود به صهيونيست هاي جنايتکار که خيالشان راحت باشد!
فهرست جنايات و خيانت هاي آنها تمامي ندارد. انگليس پليد براي تحصيل دانشجويان ايراني بخصوص در برخي رشته ها موانع جدي درست کرد،آلمان در ارسال بسياري از تجهيزات دانشگاهي کارشکني کرد تا به خيال خام خود، چرخ علمي کشور را متوقف کند و فرانسه که ديگر هيچ!
اما امروز همان ها با وقاحت راهي ايران شده اند و آرزوي فتح بازار بزرگ و پر سود ما را دارند! آيا بايد همه چيز را فراموش کرد!؟آن همه جنايت را !؟حتي اگر به قول جناب رئيس جمهور لازم باشد گذشته را فراموش کنيم،تضميني هست که آنها از خوي جنايت پيشگي خود دست برداشته باشند!؟ فراموش نکنيم آمريکا در حاليکه با وزير خارجه ما ملاقات هاي مکرر و بسيار صميمانه داشت،نماينده معرفي شده کشورمان براي حضور در سازمان ملل را تنها بدليل اينکه مترجم دانشجويان فاتح لانه جاسوسي آنها بود،راه نداد اما ما با ادعاي بازگرداندن ارزش و اعتبار به پاسپورت ايراني ،ملتمان را در خاک خودمان با پذيرفتن جنايتکاران اروپايي تحقير مي کنيم!
چه خوب است نمايندگان مجلس و مسئولان دولتي در اقدامي هماهنگ و منطقي با تاسي به رويکرد عزتمندانه رهبر عزيز انقلاب در ماجراي ميکونوس و تنبيه آلمان،در يک کار تاريخي و به ياد ماندني ،مقرراتي را تصويب کنند که به موجب آن عوامل اصلي تحريم ها، از ورود بي مقدمه و آسان به ايران و بدست آوردن اين خان نعمت گسترده ،نتوانند به آساني و در اول صف به ايران بيايند و تازه از موضع تکبر برخورد کنند.
اين کار علاوه بر احياء غرور ملي و مرزبندي با دشمن،دو تاثير مهم و فوق العاده ديگر هم دارد. نخست انکه به گواهي صدها اظهار نظر و سند معتبر ،غرب در بحران اقتصادي بزرگي قرار دارد و رسيدن به بازار ايران،آرزوي بسيار مهمي براي اروپاييان است. رفتار منطقي و حساب شده ما باعث مي شود آنها نتوانند در عين نياز ،ناز کنند و تظاهر به دادن امتياز و منت گذاري بر سر ما کنند. فايده دوم که مهمتر از اولي است اينکه؛آنها به جز منافع مادي،در هم شکستن اقتدار ما را نشانه رفته اند و قطعا در اينده نه چندان دور خواسته هايي را مطرح خواهند کردکه تن دادن به آن چيزي نيست جز دست کشيدن از اصل انقلاب!در چنين شرايطي يقينا هيچ مسئولي حق ندارد بين انقلاب و يک سرمايه گذار خارجي معامله کند .آن روز چنان روزي خواهد شد که غربي ها و دنباله هاي داخلي شان هياهو خواهند کرد که ما آمده بوديم ايران را آباد کنيم و رفاه را به ارمغان بياوريم اما خودتان نخواستيد!و قطعا جيره خواران و پادوهاي وطني آنها در اين تنور دروغ بيش از امروز مي دمند و از ذلت امروزين خود نيز پيشي مي گيرند. براي خنثي کردن اين ترفند هم لازم است با تدوين مقررات و شرايطي متقن و بازدارنده،راه را بر زياده خواهي دشمن و ذلت پذيري ذوق زدگان داخلي ببنديم.
در اين ميان دو گروه بيشتر ذهن و فکرشان درگير اين موضوع است و از قضا هردو به يک موضوع از دو منظر نگاه مي کنند. «جذب سرمايه خارجي»موضوعي است که با اسامي و عناوين مختلف ،دولتمردان و منتقدان توافق را به خود مشغول کرده است. دولتمردان از پيش از انتخابات سال 92 در تنور ورود خارجي ها به بازار ايران دميدند و اين گونه وعده دادند که با آمدن آنها ،کارها رو به راه مي شود. اما در مقابل گروهي ديگر مشفقانه معتقدند آنها اولابه راحتي در ايران سرمايه گذاري نمي کنند و تا ما را به زعم خودشان تحقير نکنند قدمي بر نمي دارند و ثانيا بيش از سرمايه گذاري به فکر سوداگري و صدور کالاهاي خود به ايران هستند.در اين بين يک دغدغه مهم و ملي بيش از هر چيز در دلها خلجان مي کند و آن فرش قرمز انداختن پيش پاي کساني است که بيشترين خيانت ها را به مردم ما کرده اند و مي کنند و اگر دستشان برسد و عرضه داشته باشند،از هيچ ستم و تعدي فروگذار نمي کنند. قصه تلخ و آمدن آنها، غصه در آغوش کشيدن دشمن غداري است که هنوز خنجر خونيني که پيشتر در قلب برادرانمان کرده بود را در دست دارد و هيچ اعتباري نيست که همان خنجر را در پشت ما هم فرو کند!
سايه شوم تحريم ها با اراده شيطاني و سياه شيطان بزرگ به سر ملت ما افتاد، اما همراهي و خوش رقصي نوکران اروپايي اش،کار را بر مردم ما سخت تر کرد. هرچه ما همه هنر ها و ترفندهايمان را براي خودکفايي و روي پاي خود ايستادن به کار بستيم،آنها هم حلقه محاصره را تنگ و تنگ تر کردند ! بحث بر سر بقاء يک ملت در برابر دشمناني عنود و کينه توز بود و طبيعتا پاي حيثيت يک ملت در ميان بود. آنها از هيچ ظلمي فروگذار نکردند،هرچه توانستند تاختند،به يقين کاري نبود که از دستشان بربيايد و نکرده باشند ! اما... اما ما مانديم و آنها به اين باور رسيدند که با تحريم نمي توانند ما را از پا درآورند. حيله ها و مکر هاي ديگري بکار بستند و خلاصه کار به يک توافق بين ما و دشمنان قسم خورده مان رسيد.
ظاهرا حالانوبت باز شدن درهاي دنيا به روي ايران است! اما با کدام شريک!؟ ظاهرا دولتمردان، بي خيال آنچه آنها سالها بر سر ما آورده اند، نرد عشق با پيشتازان تحريم مي بازند و در ماه عسلي سکرآور،از آمد و شد چشم آبي هاي سياه دل سنگ دل،قند در دلشان آب مي شود و به روي خودشان هم نمي آورند که آنها با ما چه کردند!؟چنان برايشان فرش قرمز مي افکنند که گويي مهماني عزيز و خدمتکاري صديق پس از سالها به خانه اش برگشته است نه دشمني عنود و حسود و کينه توز که تا همين چند روز قبل آن قدر بر سر نابودي ما جنگيد و چانه زد تا توافقي يک طرفه و زيان بار را بر ما تحميل کند.
با هر منطقي حساب کنيم،شرط معاشرت و کشورداري اقتضا مي کند آنها که روزگاري تسمه از گرده ملت کشيده اند،آخرين نفري باشند که با کلي شرط و شروط به کشورمان پاي مي گذارند اما ظاهرا کار برعکس شده و عده اي از شوق وصل،اصل را فراموش کرده اند و مشغول عکس يادگاري گرفتن شده اند.آنها شايد يادشان رفته باشد که پيشتازان جنايتکار تحريم ها با ما چه کردند يادشان رفته چون هرگز مثل مردم عادي کوچه و خيابان زندگي نکردند و با غم مردم، همنشين نبودند اما ما هرگز يادمان نمي رود چه کردند. حتي اگر روزي ببخشيم- که هرگز چنين نخواهد شد- به قول نلسون ماندلافراموش نمي کنيم و جنايات آنها را از ياد نمي بريم. براي فرزندانمان هم مي گوييم تا در دشمن شناسي مثل ذوق زدگان،غرب را بهشت آمال نبينند.براي ثبت در تاريخ و يادآوري به آنها که همه دنيا را در سه کشور جنايت کار آلمان،انگليس و فرانسه و شيطان بزرگ آمريکا مي بينند،بخشي از جنايات اقتصادي آنها در سال هاي فراموش نشدني تحريم را مرور مي کنيم
توتال غارتگر يا شريک نفتي!؟
شرکت نفتي توتال ،شرکتي مشهور و فرانسوي است که سالها در ميادين مختلف نفت و گاز ايران حضور داشته و البته ناجوانمردانه، به ما خيانت کرده است و توتال در يکي از قراردادهاي پر سر وصدا و ناموفق خود با ايران توسعه ميدان سيري A و E را به عهده گرفت. دولت کارگزاران براي رساندن سقف توليد به بيش از 4 ميليون بشکه با سرعتي غير معمولي قراردادها را امضا مي کرد. توتال به ايران اطمينان داده بود که با توسعه اين ميدان، 120 هزار بشکه به توليد نفت ايران افزوده خواهد شد که طبعاً مورد استقبال وزارت نفت بود. در همان ايام بيشتر کارشناسان نفتي ايران در نامه هاي مختلف به مسئولان وزارت نفت و رئيس جمهور وقت اين رقم را نوعي فريب دانسته و اعلام کردند چنين رقمي به هيچ عنوان محقق نخواهد شد. سرانجام توتال، بدون توجه به توليد صيانتي و به حداکثر رساندن منافع ايران، ضربه مخزني بزرگي را به اين ميدان زد و باعث شد توليد از ميدان مذکور هيچ گاه به بيش از 70 هزار بشکه در روز افزايش نيابد.
خيانت در پارس جنوبي
چند سال قبل انجمن گاز ايران افشا کرد که با عملکرد خيانت بار شرکت توتال،کشورمان بمدت 10 سال از برداشت مهم ترين و بزرگ ترين لايه گازي پارس جنوبي محروم شده است!بر اساس اطلاعات بدست آمده در ميدان گازي پارس جنوبي چهار لايه گازي وجود دارد، اما 10 سال است که ايران از بزرگ ترين لايه گازي اين ميدان برداشتي نداشته چرا که طرح شرکت توتال براي برداشت کامل نبوده است!!!
رشوه براي نفت!
وزارت دادگستري آمريکا طي بيانيه اي در تاريخ 29 مي 2013 (8 خرداد 1392) اعلام کرد شرکت توتال بين سال هاي 1995 تا 2004 ميلادي (1373 تا 1383) از طريق واسطه هايش، به مقام هاي ايراني حدود 60 ميليون دلار رشوه پرداخت کرده تا قرارداد توسعه چند ميدان نفت و گاز را به دست آورد. 16 ميليون دلار از اين مبلغ در سال 1995 تحت عنوان ارائه «خدمات مشاوره» و براي ورود مجدد توتال به بازار ايران و همکاري با شرکت ملي نفت ايران در بهره برداري از ميدان هاي نفتي سيري A و E پرداخت شده است. براساس بيانيه وزارت دادگستري آمريکا توتال همچنين در سال 1997 براي توسعه بخشي از ميدان گازي پارس جنوبي 44 ميليون دلار رشوه پرداخته است.
خوش رقصي در اوج تحريم!
در سال 87 مدير عامل توتال در مصاحبه اي گفت: هم اکنون ريسک سرمايه گذاري در ايران بسيار زياد است و به همين دليل ما تصميم گرفتيم سرمايه گذاري خود را در اين کشور متوقف کنيم و از پذيرفتن طرح هاي تازه امتناع کنيم.وي در تشريح علت خروح از ايران و ارتباط آن با بحث تحريم ها به صراحت گفت: دولت فرانسه شرکت توتال را مجبور به خروج از ايران نکرده است!
تحريم دارويي يک ملت
با آنکه مقامات اروپايي با ژست بشر دوستي و رعايت حقوق بشر ،مدعي بودند که دارو و تجهيزات پزشکي هرگز در زمره تحريم ها قرار نگرفته است،اما واقعيت موجود حکايت از آن دارد که آنها ناجوانمردانه تمامي شرکتها و موسسات دارويي را از معامله با ايران منع کردند و نتيجه آن شد که در مقاطعي داروهاي خارجي در بازار ايران ناياب شود و عليرغم تلاش چشمگير و ستودني مقامات کشورمان ،بيماران بسياري در تلاطم و رنج وتعب افتادند تا آنجا که برخي جان خود را از دست دادند.دروغ بزرگ مدعيان حقوق بشر در عدم تحريم دارويي تا آنجا پيش رفت که مردم ايران در کمپين هاي مختلفي صداي اعتراض خود را به گوش جامعه جهاني رساندند. آنها با بستن کانال اعتباري و بانکي براي انتقال وجوه مربوط به معاملات دارويي،عملاو بصورتي مزورانه و کثيف تحريم دارويي را هم بر ملت ما اعمال کردند.
فاجعه خون هاي آلوده
هرگز فراموش نمي کنيم که همين فرانسويان به ظاهر مبادي آداب بودند که با ارسال خونهاي آلوده به کشورمان فاجعه اي وحشتناک رقم زدند و در يک تراژدي هولناک چندين هزار تن از مردم کشورمان را به کام بيماري هاي مهلک ايدز و هپاتيت فرستاد و صدها تن از آنها را به کام مرگ. اما آنها هرگز از مردم کشورمان بخاطر اين اقدام کثيف عذرخواهي هم نکردند و حالاهم وقيحانه قصد دارند به روي فرش قرمز بي غيرتي و وادادگي مسئولان کشورمان پا بگذارند! البته در زمانه اي که يک روزنامه کشورمان ،وکيل مدافع تمام قد خون آشامان فرانسوي شده و با هزار تلاش و کوشش بي فايده سعي در تبرئه نازکدلان مهربان فرانسوي دارد،و يا در زمانه اي که يک وزير کابينه ،سخنگوي فابيوس مي شود و از زبان او نطق مي کند و خطابه مي خواند،چرا بايد فرانسويان نگران از دست دادن ايران باشند!؟ بايد از آن روزنامه بي مسماي معطوف به «غرب» پرسيد براي دم جنباندن پيش پاي فابيوس و خوش رقصي براي او،چه تحفه اي بدست آورده ايد که حاضريد به شرم و خجالت مادر ايدزي و فرزند معصوم و مبتلايش پشت کنيد و شرافت حرفه اي و انساني خود را به لبخند دشمن بفروشيد! به آن وزير چه بايد گفت!؟ به آن ديگري که رسيدگي به اين پرونده را به صلاح نمي داندچه!؟
خوش رقصي با بند ماشه!
ماده هاي يازده و دوازده توافق وين،شاه کليد حقه بازي و فريبکاري دشمن است. همان که رهبر انقلاب بارها و بارها از آن بر حذرمان داشتند. خوب است بدانيم که اين بند ،ابتکار فرانسه بود که با پيشنهاد و اصرار نماينده آن کشور در مذاکرات و با کوتاهي مسئولان کشورمان تصويب شد و براي هميشه سايه تحريم ها را بر سر کشورمان حفظ کرد! اين سياهه ننگين وقتي کامل تر مي شود که به ياد بياوريم وزير خارجه فرانسه به گفته نخست وزير آن کشور، نه تنها بعنوان نماينده فرانسه که به عنوان نماينده و حافظ منافع اسرائيل در مذاکرات حضور داشت!و اين سخن در گرماگرم مذاکرات ،اطمينان خاطري بود به صهيونيست هاي جنايتکار که خيالشان راحت باشد!
فهرست جنايات و خيانت هاي آنها تمامي ندارد. انگليس پليد براي تحصيل دانشجويان ايراني بخصوص در برخي رشته ها موانع جدي درست کرد،آلمان در ارسال بسياري از تجهيزات دانشگاهي کارشکني کرد تا به خيال خام خود، چرخ علمي کشور را متوقف کند و فرانسه که ديگر هيچ!
اما امروز همان ها با وقاحت راهي ايران شده اند و آرزوي فتح بازار بزرگ و پر سود ما را دارند! آيا بايد همه چيز را فراموش کرد!؟آن همه جنايت را !؟حتي اگر به قول جناب رئيس جمهور لازم باشد گذشته را فراموش کنيم،تضميني هست که آنها از خوي جنايت پيشگي خود دست برداشته باشند!؟ فراموش نکنيم آمريکا در حاليکه با وزير خارجه ما ملاقات هاي مکرر و بسيار صميمانه داشت،نماينده معرفي شده کشورمان براي حضور در سازمان ملل را تنها بدليل اينکه مترجم دانشجويان فاتح لانه جاسوسي آنها بود،راه نداد اما ما با ادعاي بازگرداندن ارزش و اعتبار به پاسپورت ايراني ،ملتمان را در خاک خودمان با پذيرفتن جنايتکاران اروپايي تحقير مي کنيم!
چه خوب است نمايندگان مجلس و مسئولان دولتي در اقدامي هماهنگ و منطقي با تاسي به رويکرد عزتمندانه رهبر عزيز انقلاب در ماجراي ميکونوس و تنبيه آلمان،در يک کار تاريخي و به ياد ماندني ،مقرراتي را تصويب کنند که به موجب آن عوامل اصلي تحريم ها، از ورود بي مقدمه و آسان به ايران و بدست آوردن اين خان نعمت گسترده ،نتوانند به آساني و در اول صف به ايران بيايند و تازه از موضع تکبر برخورد کنند.
اين کار علاوه بر احياء غرور ملي و مرزبندي با دشمن،دو تاثير مهم و فوق العاده ديگر هم دارد. نخست انکه به گواهي صدها اظهار نظر و سند معتبر ،غرب در بحران اقتصادي بزرگي قرار دارد و رسيدن به بازار ايران،آرزوي بسيار مهمي براي اروپاييان است. رفتار منطقي و حساب شده ما باعث مي شود آنها نتوانند در عين نياز ،ناز کنند و تظاهر به دادن امتياز و منت گذاري بر سر ما کنند. فايده دوم که مهمتر از اولي است اينکه؛آنها به جز منافع مادي،در هم شکستن اقتدار ما را نشانه رفته اند و قطعا در اينده نه چندان دور خواسته هايي را مطرح خواهند کردکه تن دادن به آن چيزي نيست جز دست کشيدن از اصل انقلاب!در چنين شرايطي يقينا هيچ مسئولي حق ندارد بين انقلاب و يک سرمايه گذار خارجي معامله کند .آن روز چنان روزي خواهد شد که غربي ها و دنباله هاي داخلي شان هياهو خواهند کرد که ما آمده بوديم ايران را آباد کنيم و رفاه را به ارمغان بياوريم اما خودتان نخواستيد!و قطعا جيره خواران و پادوهاي وطني آنها در اين تنور دروغ بيش از امروز مي دمند و از ذلت امروزين خود نيز پيشي مي گيرند. براي خنثي کردن اين ترفند هم لازم است با تدوين مقررات و شرايطي متقن و بازدارنده،راه را بر زياده خواهي دشمن و ذلت پذيري ذوق زدگان داخلي ببنديم.