تهران بزرگ 15 میلیونی فقط آلودگی هوا و متکدی و کارتون خواب وحاشیه و آلونک و غارنشین زورگيران ومعتاد وتن و کلیه ومواد فروش و زور بگیر و اسید پاش ....ندارد بلکه مشکل پارکینک وزور گیران جاپارك فروش هم دارد.
تا چشم كار ميكند ماشين هست و رانندههاي كلافهاي كه با گذشتن از سد ترافيك و رسيدن به مقصد حالا با چالش جديدي رو به رو شدهاند، چالش يافتن جاي پارك... اينجا يك خيابان است از هزاران خيابان كلانشهري كه هر روز مردمش را به چالش ميطلبد. خياباني در مركز شهر كه در محدوده طرح زوج و فرد ترافيك قرار گرفته. دوطرف خيابان بدقواره و كوچههايي كه از بد روزگار به خيابان سر باز ميكنند چنان از ماشينهايي كه پيروزمندانه جاي پارك را تصاحب كردهاند و در جاهايشان قرص و محكم نشستهاند پر است كه انگار سال هاست اين ماشينها به همين كنج خيابان چسبيدهاند. كنجي كه حكم گنج را دارد. ماشينها جوري پشت همرديف شدهاند كه تصور خالي بودن دوطرف خيابان در ساعتهايي مانند نصفهشب يا روزهاي تعطيل سخت است و اصلاً نميشود خيابان را بدون اين ماشينها تصور كرد. انگار اين آهنها هم جزئي از ماهيت خيابان شدهاند.
خيابان عريض و طويل و بيقواره هر روز رانندههاي سردرگم را به بازي ميگيرد و به ستيز ميطلبدشان. شايد هم زير لب به آنها ريشخند ميزند يا شايد خودش هم از اين پيكار هر روزه و بيپايان خسته شده وحسرت كوچهاي باريك و آرام را به دل دارد كه نسيم زير گوش چنارهاي بلندش آواز ميخواند و هيچ ماشيني را هم به خود راه نميدهد.اما خيابان خسته تنها دوطرفش را به ماشينها كرايه نميدهد بلكه اگر جايي پيدا شود، رانندهها به رديف دوم و رديف سوم هم اكتفا ميكنند و ماشينها را دوبله و سوبله در جاي يافته شده مياندازند و ميروند پي كارشان. اما به قول يكي از همين رانندههاي بياعصاب و سرگردان، بدبختي اينجاست كه حتي دوبله و سوبله هم نميشود جاي پارك پيدا كرد. همينطور كه راننده مشغول غر زدن به زمين و زمان است ناگهان بخت با او يار ميشود و يكي از ماشينهايي كه دوبله پارك كرده بود آهنگ رفتن سر ميدهد. ماشينهاي منتظر اما هر كدام به سوي جاي پارك خالي روانه ميشوند.
يكي از پشت سر، آن يكي از چند قم جلوتر دنده عقب ميگيرد و راهنمايش را ميزند كه يعني اينجا را من رزرو كردهام، يكي هم از آن طرف خيابان فرياد ميزند و ادعا ميكند كه من زودتر از شما اينجا ايستاده بودم. خلاصه يك جاي پارك و سه مدعي بياعصاب كه هر كدام كلي كار دارند و ميخواهند هر چه زودتر از اين برزخ خلاص شوند و يك جا براي ماشينشان پيدا كنند. پيدا كردن جايي كه سرش دعواها ميشود و حتي كار به قتل و جنايت هم ميكشد مانند پسر جواني كه مرد سالخوردهاي را در دعوا بر سر جاي پارك با ضربات چاقو به قتل رساند.
رانندگان مستأصل مانند ببرهايي كه پشت بيشه كمين كردهاند يا عقابي كه رد طعمه را با چشمهايي تيزبين ميزند خوب حواسشان را جمع كردهاند و دوطرف خيابان را ميپايند. چارهاي هم جز اين ندارند و تمام وقت و زمان و كارشان در گرو همين كنج سه متري است چون به قول آقاي راننده بياعصاب: " اگر ميشد ماشين را در جيبم بگذارم و بروم دنبال كارم حتماً اين كار را ميكردم اما انگار هيچكس به فكر اعصاب و روان ما نيست" آقاي راننده راست ميگويد، هيچكس به فكر اعصاب و روان آن يكي نيست و همه به فكر خودشان هستند. حتماً آقاي راننده وقتي از راه برسد و برگه جريمه را روي شيشه ماشين ببيند باز هم كلي بد و بيراه به زمين و زمان حواله ميكند.
مأمور پليس آنسوي خيابان در كنار ماشينهايي كه دوبله پارك كردهاند قدم به قدم حركت ميكند، جلوي هر ماشين مكثي كوتاه و بعد برگه جريمه صاف ميرود زير برف پاك كن جا خوش ميكند.
تمام ماشينهايي كه راننده هايشان براي پيدا كردن همين جاي پارك پيزوري كلي وقت صرف كردهاند و اعصاب گذاشتهاند، حالا يكي يكي جريمه ميشوند.خيابان حالا ميشود محل جدالي بيرحمانه و نابرابر ميان ماشينهايي كه از سر ناچاري و بيتدبيري به اين وضع پارك شدهاند و مأمور پليسيكه مجري قانون است در خيابان بيقانون. هيچ مسئولي هم نيست كه پاسخ دهد پس اين همه ماشين بايد كجا پارك كنند كه هم خدا را خوش بيايد و هم دل قانون به درد نيايد. مسئولي نيست كه به سؤال آقاي راننده پاسخ دهد و بگويد آيا ميتوان ماشينها را در جيب گذاشت و از پارك كردن در گوشه خيابان كه گوشه و كنارش پر از تابلوهاي ممنوعه است خلاص شد؟اين مشكل نه به اين يكي خيابان اين شهر درندشت ختم ميشود و نه به آن يكي خيابان، مشكلي است كه همه رانندگان را در خود غرق ميكند، رانندگاني كهدار و ندارشان را روي خريد يك ماشين ميگذارند و اعصاب و روانشان را هم روي همان ماشيني كه هر روز در ترافيك بيسر و ته اين شهر گرفتار ميشود و بعد هم همان چالش هميشگي... چالشي كه تمام خيابانهاي پهن و باريك كلانشهر تهران را درگير خود كرده و اگر اين را بدانيم كه تهران بزرگ با همه وسعتش 120 هزار تا 600 هزار جاي پارك كم دارد و هر خودرو براي پارك كردن به طور ميانگين 15 تا 30 دقيقه وقت صرف ميكند، بيشتر به بيقواره بودن اين كلانشهر پي ميبريم.
* زورگيران جاپارك فروشاين معركه فقط دلالهايي را كم دارد كه جا پارك ميفروشند كه البته به لطف نبود حتي يك پاركينگ طبقاتي در اين محله و چند محله آنطرف تر، اين شغل براي عدهاي مهيا شده و در واقع اگر معضل پاركينگ براي رانندهها دردسر است اما براي عدهاي ديگر كارآفريني كرده و نان و آب شده. هر كه مستاصلتر است و بيشتر به جاي پارك نياز دارد جاپارك فروشان هم زودتر دورهاش ميكنند.اما اين موضوع ديگر عادي شده و هيچكس به دلالي كه جلو ميدود تا يك جاي پارك را براي نيم ساعت 2هزار تومان يا بيشتر ميفروشد، خرده نميگيرد. خيليها با كمال ميل اسكناس را از جيبشان در ميآورند و به آقاي زورگير ميدهند تا از اين در به دري خلاص شوند، بيآنكه حتي لحظهاي به اين موضوع فكر كنند كه در روز روشن و بيهيچ چك و چانهاي مورد زورگيري قرارگرفتهاند. اگر فكر كنند هم چارهاي جز تسليم شدن و به چنگ آوردن جاي پارك به هر قيمتي كه هست، ندارند.
البته شايد عدهاي هم اين زورگيران را با پاركبانها اشتباه بگيرند كه چندان هم بيدليل نيست چراكه بسياري از پاركبانها مبلغي كه براي يك ساعت توقف دريافت ميكنند خيلي بالاتر از چيزي است كه در قبضها نوشته شده و در واقع قيمت هايشان چندان هم با دلالها فرقي ندارد.
اعتراضي هم وارد نيست و اگر معترض شوي بايد دعوا كني، اگر وقت و حوصلهاش راداري بسم ا... و اگر نداري بايد تسليم حرف زور شوي. حرف زوري كه باز هم بيتدبيري و بيفكري كساني كه مسئول اين وضعيت هستند به دامن مردم انداخته و دردسري است كه به گرفتاريهاي هر روزه آنها اضافه شده است.با آقايي كه اسكناس 2 هزار توماني را از جيبش درآورده و به پاركبان داده همراه ميشوم. در حالي كه با عجله حركت ميكند ميگويد كه محل كارش در اين خيابان است و اگر روزها قبل از ساعت 7 به محل كارش برسد كه شانس پيدا كردن جا پارك مناسب بالاست، اما امان از روزي كه دير برسد.از او ميپرسم چرا اتوبوس يا تاكسي را براي آمدن به محل كار انتخاب نميكند تا از اين دردسرها خلاص شود؟ آقاي راننده هم پاسخ قانعكنندهاي ميدهد: " خانم، اول اينكه من كلي پول ندادهام كه ماشين بگذارم در پاركينگ خانه خاك بخورد و خودم بروم 4 ساعت معطل اتوبوس شوم. پس اگر وضع اينطور است مقصر من نيستم، دوم اينكه مگر با تاكسي و اتوبوس اينطرفو آنطرف رفتن كم دردسر و اعصاب خردي دارد؟ اين سؤال را بايد زماني پرسيد كه سيستم حمل و نقل ما اصولي و درست و درمان باشد تا ارزش داشته باشد كه ماشين را در خانه بگذاري و با حمل و نقل عمومي اين طرف و آنطرف شوي.همين حالا اينهمه ماشين شخصي در خيابان است باز هم ناوگان حملو نقل نميتواند پاسخگوي نياز همان تعدادي كه جابه جا ميكند باشد، واي به روزي كه همه بخواهند از اين راه جابهجا شوند. ترافيك كم ميشود اما تا دلتان بخواهد صفهاي منتظران اتوبوس و تاكسي كيلومتري ميشود. يك مشكل حل شود ده تاي ديگر اضافه ميشود" آقاي راننده همانطور كه موضوع را موشكافي ميكند به محل كارش ميرسد و...
آنطرف خيابان خانمي با ماشين شاسي بلندش توقف ميكند و منتظر ميماند تا بخت با او ياري كند و يك جاي پارك خالي شود. جلو ميروم و از او ميپرسم كه چقدر دنبال جا پارك گشته؟ آنطور كه خانم راننده ميگويد ماشينهاي بزرگ دردسرشان هم بزرگتر است: "45 دقيقه است كه دنبال يك جاي پارك ميگردم اما نيست كه نيست. چند تا جاي پارك خالي شد اما براي من مناسب نبود."مي پرسم هميشه براي جا پارك همينقدر معطل ميشويد؟ و خانم راننده ميگويد: "بستگي به جايش دارد، اگر همينقدر شلوغ باشد، بله، شايد هم بيشتر، براي همين سعي ميكنم براي رفتن به جاهاي شلوغ از وسيله نقليه عمومي استفاده كنم كه آن هم چندان بيدردسر نيست اما گاهي وقتها نميشود مثلاً ميخواهي چند جا بروي، عجله داري، بار سنگين همراهتداري يا به هر دليلي بايد از ماشينت استفاده كني. فكر ميكنم اين حقي است كه هيچكس نميتواند از آدم سلب كند.در واقع اين مشكل را ما مردم درست نكردهايم كه بخواهيم خودمان حلش كنيم و اصلاً از قدرت و توان ما خارج است، خيلي غيرمسئولانه است كه مسئولان مردم را مقصر بدانند و اين انتظار را داشته باشند كه اين مشكلات به دست ما حل شود، نميشود آنها پول بگيرند و ماشين بفروشند بعد از ما كه پول دادهايم بخواهند ماشين را در خانه بخوابانيم. حل اين مشكلات راه و روشهاي اصولي خودش را ميطلبد" فكر ميكنيد راه حل چيست؟ خانم راننده در پاسخ ميگويد: "خيلي راحت است، پاركينگ عمومي و طبقاني در هر محلي ميتواند اين مشكلات را تا حد زيادي كاهش دهد اما معلوم نيست كه چرا هيچ اقدامي در اينباره صورت نميگيرد... "
* جاي پارك و نزاعهاي دسته جمعيبه گفته صابري يكي از اعضاي شوراي شهر تهران، تأمين نكردن پاركينگ و نفروختن آن در سالهاي گذشته سبب افزايش ترافيك و نيز افزايش وقوع جرم بوده است.نمونه اين موضوع نه تنها در تهران بلكه خيلي از شهرهاي كوچك و بزرگ را درگير خود كرده و بارها مسئولان ايلام، بوشهر، تبريز و شهرهاي ديگر از معضل نداشتن پاركينگ عمومي در اين شهرها گلايه كردهاند. مسألهاي كه به قول صابري ميتواند سبب وقوع جرم شود، نمونه اين موارد هم كم نيست، هم در تهران و هم در شهرهاي ديگر. "طي يك نزاع دسته جمعي كه به خاطر پارك خودرو در مشهد رخ داد، 4 نفر مجروح شدند." ماجرا برميگردد به چند ماه پيش، درگيري خونيني كه هنگام پخش مسابقه فوتبال جام جهاني رخ داد و رانندهاي خودرويش را به دليل كمبود جا در كوچهاي باريك و مقابل منزل يكي ازساكنان آن كوچه پارك كرد تا زودتر خود را به مسابقه برساند.همين موضوع كافي بود تا درگيري لفظي آغاز شود و دقايقي بعد با ورود افراد ديگري به محل، كار به درگيري فيزيكي كشيد و پاي سلاح سرد به معركه باز شد و در اين درگيري خونين 4 نفر مجروح شدند. درگيري به حدي بود كه با ورود پليس به ماجرا يكي از مأموران نيز چاقو خورد و مجروح شد.اين موضوع هم باعث شد سركلانتر شمال مشهد، سرهنگ اكبر حسينپور زبان به گلايه باز كند و كمبود پاركينگهاي عمومي در مناطق مختلف شهر را مورد انتقاد قرار دهد: " بسياري از نزاعها در كوچههاي تنگ و باريك بويژه درمناطق كم برخوردار شهر به خاطر جاي پارك خودرو رخ ميدهد كه اميد است مسئولان امر در اين باره چاره انديشي كنند. درباره حل اين معضل مكاتباتي نيز با مسئولان شهرداريهاي مناطق انجام شده است اما تاكنون اقدامي براي رفع اين معضل مهم صورت نگرفته است. "
* راهكارهايي كه راه به جايي نميبرند
با تمام اين تفاصيل گويا برخي از مسئولان و اعضاي شوراي شهر تهران، تنها راهكار را در مضيقه گذاشتن مردم براي كمتر استفاده كردن از خودروها ميدانند. افزايش 30 درصدي نرخ پاركينگهاي عمومي و لغو قانون پارك رايگان درحاشيه خيابانها، اين روزها به عنوان راهكاري براي كاهش ترافيك و آمد و شد خودروها از سوي اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران دنبال ميشود.خودروهايي كه بيسرو سامان توليد شده به خيابانها ريخته ميشوند و معلوم نيست چرا مسئولان براي اين موضوع چارهاي نميانديشند و طرحهايي در جهت فشار بيشتر بر مردم ارائه ميكنند. مانند طرحي كه اقبال شاكري، عضو كميسيون عمران و حمل و نقل شوراي اسلامي در توضيح آن ميگويد: "شوراي شهر تهران با رايگان بودن نيم ساعت نخست پارك حاشيهاي مخالف است و در حال رايزني با مجلس براي لغو اين قانون است. وي هدف از اجراي اين طرح را توقف يا كاهش پاركهاي حاشيهاي دانسته و گفته با اجراي اين طرح پارك خودروها به سمت مكانيزه شدن سوق داده ميشود و ديگر نيازي به پاركبانها نيست.به گزارش عصر ايران، "شاكري" درباره توسعه پاركينگهاي عمومي در شهر تهران نيز اذعان داشته است كه قصد توسعه پاركينگ در محدوده طرح ترافيك را نداريم و تلاش ميكنيم با افزايش هزينههاي پارك در اين محدودهها، استفاده خودرو شخصي در اين منطقه را كاهش دهيم. اما در مجموع معاونت حمل و نقل و ترافيك موظف است پاركينگها را به حدي برساند كه نياز شهر تهران را برطرف كند.جعفر تشكري هاشمي معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران نيزميگويد: "نرخ پاركينگ در تهران بسيار ناچيز است. همين دليل موجب شده تا ساخت پاركينگ دركلانشهري مانند پايتخت توجيه اقتصادي نداشته باشد. در حال حاضر وضعيت نرخ پارك خودرو در تهران به گونهاي است كه شهروندان خودروهاي خود را براحتي از پارك خارج كرده و با گردش آزادانه در شهر هيچ دغدغهاي براي پارك خودرو خود ندارند. به هر روي در حال حاضر پايتخت با كمبود يك ميليون پاركينگ خصوصي مواجه است. معضلي كه رفع آن به تنهايي از عهده شهرداري تهران ساخته نيست و رفع آن توجه همه نهادها و سازمانها را ميطلبد."
خيابان جاي نفس كشيدن ندارد. هر گوشه را كه نگاه كني كيپ تا كيپ خودروهايي را ميبيني كه در جاي خود لميدهاند و معلوم نيست راننده هايشان براي پيدا كردن همين چند متر جا چه قدر اعصاب و زمان صرف كردهاند. خودروهايي كه دوبله و سوبله پارك شدهاند و راننده هايشان شماره تلفن همراهشان را در كاغذي كه پشت شيشه گذاشتهاند با خط خوانا نوشتهاند كه اگر لازم شد براي جابه جايي ماشين با آنها تماس بگيرند. طولي نميكشد كه كاغذهاي پشت شيشه ميشوند دوتا. مبلغ جريمه: 40 هزار تومان. تخلف: پارك در محل ممنوع...
خيابان عريض و طويل و بيقواره هر روز رانندههاي سردرگم را به بازي ميگيرد و به ستيز ميطلبدشان. شايد هم زير لب به آنها ريشخند ميزند يا شايد خودش هم از اين پيكار هر روزه و بيپايان خسته شده وحسرت كوچهاي باريك و آرام را به دل دارد كه نسيم زير گوش چنارهاي بلندش آواز ميخواند و هيچ ماشيني را هم به خود راه نميدهد.اما خيابان خسته تنها دوطرفش را به ماشينها كرايه نميدهد بلكه اگر جايي پيدا شود، رانندهها به رديف دوم و رديف سوم هم اكتفا ميكنند و ماشينها را دوبله و سوبله در جاي يافته شده مياندازند و ميروند پي كارشان. اما به قول يكي از همين رانندههاي بياعصاب و سرگردان، بدبختي اينجاست كه حتي دوبله و سوبله هم نميشود جاي پارك پيدا كرد. همينطور كه راننده مشغول غر زدن به زمين و زمان است ناگهان بخت با او يار ميشود و يكي از ماشينهايي كه دوبله پارك كرده بود آهنگ رفتن سر ميدهد. ماشينهاي منتظر اما هر كدام به سوي جاي پارك خالي روانه ميشوند.
يكي از پشت سر، آن يكي از چند قم جلوتر دنده عقب ميگيرد و راهنمايش را ميزند كه يعني اينجا را من رزرو كردهام، يكي هم از آن طرف خيابان فرياد ميزند و ادعا ميكند كه من زودتر از شما اينجا ايستاده بودم. خلاصه يك جاي پارك و سه مدعي بياعصاب كه هر كدام كلي كار دارند و ميخواهند هر چه زودتر از اين برزخ خلاص شوند و يك جا براي ماشينشان پيدا كنند. پيدا كردن جايي كه سرش دعواها ميشود و حتي كار به قتل و جنايت هم ميكشد مانند پسر جواني كه مرد سالخوردهاي را در دعوا بر سر جاي پارك با ضربات چاقو به قتل رساند.
رانندگان مستأصل مانند ببرهايي كه پشت بيشه كمين كردهاند يا عقابي كه رد طعمه را با چشمهايي تيزبين ميزند خوب حواسشان را جمع كردهاند و دوطرف خيابان را ميپايند. چارهاي هم جز اين ندارند و تمام وقت و زمان و كارشان در گرو همين كنج سه متري است چون به قول آقاي راننده بياعصاب: " اگر ميشد ماشين را در جيبم بگذارم و بروم دنبال كارم حتماً اين كار را ميكردم اما انگار هيچكس به فكر اعصاب و روان ما نيست" آقاي راننده راست ميگويد، هيچكس به فكر اعصاب و روان آن يكي نيست و همه به فكر خودشان هستند. حتماً آقاي راننده وقتي از راه برسد و برگه جريمه را روي شيشه ماشين ببيند باز هم كلي بد و بيراه به زمين و زمان حواله ميكند.
مأمور پليس آنسوي خيابان در كنار ماشينهايي كه دوبله پارك كردهاند قدم به قدم حركت ميكند، جلوي هر ماشين مكثي كوتاه و بعد برگه جريمه صاف ميرود زير برف پاك كن جا خوش ميكند.
تمام ماشينهايي كه راننده هايشان براي پيدا كردن همين جاي پارك پيزوري كلي وقت صرف كردهاند و اعصاب گذاشتهاند، حالا يكي يكي جريمه ميشوند.خيابان حالا ميشود محل جدالي بيرحمانه و نابرابر ميان ماشينهايي كه از سر ناچاري و بيتدبيري به اين وضع پارك شدهاند و مأمور پليسيكه مجري قانون است در خيابان بيقانون. هيچ مسئولي هم نيست كه پاسخ دهد پس اين همه ماشين بايد كجا پارك كنند كه هم خدا را خوش بيايد و هم دل قانون به درد نيايد. مسئولي نيست كه به سؤال آقاي راننده پاسخ دهد و بگويد آيا ميتوان ماشينها را در جيب گذاشت و از پارك كردن در گوشه خيابان كه گوشه و كنارش پر از تابلوهاي ممنوعه است خلاص شد؟اين مشكل نه به اين يكي خيابان اين شهر درندشت ختم ميشود و نه به آن يكي خيابان، مشكلي است كه همه رانندگان را در خود غرق ميكند، رانندگاني كهدار و ندارشان را روي خريد يك ماشين ميگذارند و اعصاب و روانشان را هم روي همان ماشيني كه هر روز در ترافيك بيسر و ته اين شهر گرفتار ميشود و بعد هم همان چالش هميشگي... چالشي كه تمام خيابانهاي پهن و باريك كلانشهر تهران را درگير خود كرده و اگر اين را بدانيم كه تهران بزرگ با همه وسعتش 120 هزار تا 600 هزار جاي پارك كم دارد و هر خودرو براي پارك كردن به طور ميانگين 15 تا 30 دقيقه وقت صرف ميكند، بيشتر به بيقواره بودن اين كلانشهر پي ميبريم.
* زورگيران جاپارك فروشاين معركه فقط دلالهايي را كم دارد كه جا پارك ميفروشند كه البته به لطف نبود حتي يك پاركينگ طبقاتي در اين محله و چند محله آنطرف تر، اين شغل براي عدهاي مهيا شده و در واقع اگر معضل پاركينگ براي رانندهها دردسر است اما براي عدهاي ديگر كارآفريني كرده و نان و آب شده. هر كه مستاصلتر است و بيشتر به جاي پارك نياز دارد جاپارك فروشان هم زودتر دورهاش ميكنند.اما اين موضوع ديگر عادي شده و هيچكس به دلالي كه جلو ميدود تا يك جاي پارك را براي نيم ساعت 2هزار تومان يا بيشتر ميفروشد، خرده نميگيرد. خيليها با كمال ميل اسكناس را از جيبشان در ميآورند و به آقاي زورگير ميدهند تا از اين در به دري خلاص شوند، بيآنكه حتي لحظهاي به اين موضوع فكر كنند كه در روز روشن و بيهيچ چك و چانهاي مورد زورگيري قرارگرفتهاند. اگر فكر كنند هم چارهاي جز تسليم شدن و به چنگ آوردن جاي پارك به هر قيمتي كه هست، ندارند.
البته شايد عدهاي هم اين زورگيران را با پاركبانها اشتباه بگيرند كه چندان هم بيدليل نيست چراكه بسياري از پاركبانها مبلغي كه براي يك ساعت توقف دريافت ميكنند خيلي بالاتر از چيزي است كه در قبضها نوشته شده و در واقع قيمت هايشان چندان هم با دلالها فرقي ندارد.
اعتراضي هم وارد نيست و اگر معترض شوي بايد دعوا كني، اگر وقت و حوصلهاش راداري بسم ا... و اگر نداري بايد تسليم حرف زور شوي. حرف زوري كه باز هم بيتدبيري و بيفكري كساني كه مسئول اين وضعيت هستند به دامن مردم انداخته و دردسري است كه به گرفتاريهاي هر روزه آنها اضافه شده است.با آقايي كه اسكناس 2 هزار توماني را از جيبش درآورده و به پاركبان داده همراه ميشوم. در حالي كه با عجله حركت ميكند ميگويد كه محل كارش در اين خيابان است و اگر روزها قبل از ساعت 7 به محل كارش برسد كه شانس پيدا كردن جا پارك مناسب بالاست، اما امان از روزي كه دير برسد.از او ميپرسم چرا اتوبوس يا تاكسي را براي آمدن به محل كار انتخاب نميكند تا از اين دردسرها خلاص شود؟ آقاي راننده هم پاسخ قانعكنندهاي ميدهد: " خانم، اول اينكه من كلي پول ندادهام كه ماشين بگذارم در پاركينگ خانه خاك بخورد و خودم بروم 4 ساعت معطل اتوبوس شوم. پس اگر وضع اينطور است مقصر من نيستم، دوم اينكه مگر با تاكسي و اتوبوس اينطرفو آنطرف رفتن كم دردسر و اعصاب خردي دارد؟ اين سؤال را بايد زماني پرسيد كه سيستم حمل و نقل ما اصولي و درست و درمان باشد تا ارزش داشته باشد كه ماشين را در خانه بگذاري و با حمل و نقل عمومي اين طرف و آنطرف شوي.همين حالا اينهمه ماشين شخصي در خيابان است باز هم ناوگان حملو نقل نميتواند پاسخگوي نياز همان تعدادي كه جابه جا ميكند باشد، واي به روزي كه همه بخواهند از اين راه جابهجا شوند. ترافيك كم ميشود اما تا دلتان بخواهد صفهاي منتظران اتوبوس و تاكسي كيلومتري ميشود. يك مشكل حل شود ده تاي ديگر اضافه ميشود" آقاي راننده همانطور كه موضوع را موشكافي ميكند به محل كارش ميرسد و...
آنطرف خيابان خانمي با ماشين شاسي بلندش توقف ميكند و منتظر ميماند تا بخت با او ياري كند و يك جاي پارك خالي شود. جلو ميروم و از او ميپرسم كه چقدر دنبال جا پارك گشته؟ آنطور كه خانم راننده ميگويد ماشينهاي بزرگ دردسرشان هم بزرگتر است: "45 دقيقه است كه دنبال يك جاي پارك ميگردم اما نيست كه نيست. چند تا جاي پارك خالي شد اما براي من مناسب نبود."مي پرسم هميشه براي جا پارك همينقدر معطل ميشويد؟ و خانم راننده ميگويد: "بستگي به جايش دارد، اگر همينقدر شلوغ باشد، بله، شايد هم بيشتر، براي همين سعي ميكنم براي رفتن به جاهاي شلوغ از وسيله نقليه عمومي استفاده كنم كه آن هم چندان بيدردسر نيست اما گاهي وقتها نميشود مثلاً ميخواهي چند جا بروي، عجله داري، بار سنگين همراهتداري يا به هر دليلي بايد از ماشينت استفاده كني. فكر ميكنم اين حقي است كه هيچكس نميتواند از آدم سلب كند.در واقع اين مشكل را ما مردم درست نكردهايم كه بخواهيم خودمان حلش كنيم و اصلاً از قدرت و توان ما خارج است، خيلي غيرمسئولانه است كه مسئولان مردم را مقصر بدانند و اين انتظار را داشته باشند كه اين مشكلات به دست ما حل شود، نميشود آنها پول بگيرند و ماشين بفروشند بعد از ما كه پول دادهايم بخواهند ماشين را در خانه بخوابانيم. حل اين مشكلات راه و روشهاي اصولي خودش را ميطلبد" فكر ميكنيد راه حل چيست؟ خانم راننده در پاسخ ميگويد: "خيلي راحت است، پاركينگ عمومي و طبقاني در هر محلي ميتواند اين مشكلات را تا حد زيادي كاهش دهد اما معلوم نيست كه چرا هيچ اقدامي در اينباره صورت نميگيرد... "
* جاي پارك و نزاعهاي دسته جمعيبه گفته صابري يكي از اعضاي شوراي شهر تهران، تأمين نكردن پاركينگ و نفروختن آن در سالهاي گذشته سبب افزايش ترافيك و نيز افزايش وقوع جرم بوده است.نمونه اين موضوع نه تنها در تهران بلكه خيلي از شهرهاي كوچك و بزرگ را درگير خود كرده و بارها مسئولان ايلام، بوشهر، تبريز و شهرهاي ديگر از معضل نداشتن پاركينگ عمومي در اين شهرها گلايه كردهاند. مسألهاي كه به قول صابري ميتواند سبب وقوع جرم شود، نمونه اين موارد هم كم نيست، هم در تهران و هم در شهرهاي ديگر. "طي يك نزاع دسته جمعي كه به خاطر پارك خودرو در مشهد رخ داد، 4 نفر مجروح شدند." ماجرا برميگردد به چند ماه پيش، درگيري خونيني كه هنگام پخش مسابقه فوتبال جام جهاني رخ داد و رانندهاي خودرويش را به دليل كمبود جا در كوچهاي باريك و مقابل منزل يكي ازساكنان آن كوچه پارك كرد تا زودتر خود را به مسابقه برساند.همين موضوع كافي بود تا درگيري لفظي آغاز شود و دقايقي بعد با ورود افراد ديگري به محل، كار به درگيري فيزيكي كشيد و پاي سلاح سرد به معركه باز شد و در اين درگيري خونين 4 نفر مجروح شدند. درگيري به حدي بود كه با ورود پليس به ماجرا يكي از مأموران نيز چاقو خورد و مجروح شد.اين موضوع هم باعث شد سركلانتر شمال مشهد، سرهنگ اكبر حسينپور زبان به گلايه باز كند و كمبود پاركينگهاي عمومي در مناطق مختلف شهر را مورد انتقاد قرار دهد: " بسياري از نزاعها در كوچههاي تنگ و باريك بويژه درمناطق كم برخوردار شهر به خاطر جاي پارك خودرو رخ ميدهد كه اميد است مسئولان امر در اين باره چاره انديشي كنند. درباره حل اين معضل مكاتباتي نيز با مسئولان شهرداريهاي مناطق انجام شده است اما تاكنون اقدامي براي رفع اين معضل مهم صورت نگرفته است. "
* راهكارهايي كه راه به جايي نميبرند
با تمام اين تفاصيل گويا برخي از مسئولان و اعضاي شوراي شهر تهران، تنها راهكار را در مضيقه گذاشتن مردم براي كمتر استفاده كردن از خودروها ميدانند. افزايش 30 درصدي نرخ پاركينگهاي عمومي و لغو قانون پارك رايگان درحاشيه خيابانها، اين روزها به عنوان راهكاري براي كاهش ترافيك و آمد و شد خودروها از سوي اعضاي شوراي اسلامي شهر تهران دنبال ميشود.خودروهايي كه بيسرو سامان توليد شده به خيابانها ريخته ميشوند و معلوم نيست چرا مسئولان براي اين موضوع چارهاي نميانديشند و طرحهايي در جهت فشار بيشتر بر مردم ارائه ميكنند. مانند طرحي كه اقبال شاكري، عضو كميسيون عمران و حمل و نقل شوراي اسلامي در توضيح آن ميگويد: "شوراي شهر تهران با رايگان بودن نيم ساعت نخست پارك حاشيهاي مخالف است و در حال رايزني با مجلس براي لغو اين قانون است. وي هدف از اجراي اين طرح را توقف يا كاهش پاركهاي حاشيهاي دانسته و گفته با اجراي اين طرح پارك خودروها به سمت مكانيزه شدن سوق داده ميشود و ديگر نيازي به پاركبانها نيست.به گزارش عصر ايران، "شاكري" درباره توسعه پاركينگهاي عمومي در شهر تهران نيز اذعان داشته است كه قصد توسعه پاركينگ در محدوده طرح ترافيك را نداريم و تلاش ميكنيم با افزايش هزينههاي پارك در اين محدودهها، استفاده خودرو شخصي در اين منطقه را كاهش دهيم. اما در مجموع معاونت حمل و نقل و ترافيك موظف است پاركينگها را به حدي برساند كه نياز شهر تهران را برطرف كند.جعفر تشكري هاشمي معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران نيزميگويد: "نرخ پاركينگ در تهران بسيار ناچيز است. همين دليل موجب شده تا ساخت پاركينگ دركلانشهري مانند پايتخت توجيه اقتصادي نداشته باشد. در حال حاضر وضعيت نرخ پارك خودرو در تهران به گونهاي است كه شهروندان خودروهاي خود را براحتي از پارك خارج كرده و با گردش آزادانه در شهر هيچ دغدغهاي براي پارك خودرو خود ندارند. به هر روي در حال حاضر پايتخت با كمبود يك ميليون پاركينگ خصوصي مواجه است. معضلي كه رفع آن به تنهايي از عهده شهرداري تهران ساخته نيست و رفع آن توجه همه نهادها و سازمانها را ميطلبد."
خيابان جاي نفس كشيدن ندارد. هر گوشه را كه نگاه كني كيپ تا كيپ خودروهايي را ميبيني كه در جاي خود لميدهاند و معلوم نيست راننده هايشان براي پيدا كردن همين چند متر جا چه قدر اعصاب و زمان صرف كردهاند. خودروهايي كه دوبله و سوبله پارك شدهاند و راننده هايشان شماره تلفن همراهشان را در كاغذي كه پشت شيشه گذاشتهاند با خط خوانا نوشتهاند كه اگر لازم شد براي جابه جايي ماشين با آنها تماس بگيرند. طولي نميكشد كه كاغذهاي پشت شيشه ميشوند دوتا. مبلغ جريمه: 40 هزار تومان. تخلف: پارك در محل ممنوع...