انگلیس خوبست، ولی هرکه کمتر از یک کیلو.... دیپورتش می کنند.

 انگلیس خوبست، ولی هرکه کمتر از یک کیلو.... دیپورتش می کنند. 3 خرداد -94
انگلیس خوبست، ولی هرکه کمتر از یک کیلو.... دیپورتش می کنند. 3 خرداد -94
سیاست سانسور و تبعیض آمیزی  که در فضای اجتماعی مجازی برخی سایت ها دنبال می شود، مرا به یاد خاطره ای انداخت که بازگویی اش خالی از لطف نیست.
در خوابگاه دوران دانشجویی  با دوست خوب و دوست داشتنی جعفرحسنی نسب اشنا شدم که  اهل کرمانشاه بود . جعفر خیلی با حال و بامزه وخوش بیان بود، به خصوص لهجه شیرین کرمانشاهی اش، وی را با حال و دوست داشتنی تر کرده بود  .البته درشت اندام نبود .
روزی جعفر از استادی که قانون تجارت تدریس می کرد و داشت محور شرکت ها تضامی با مسئولیت های محدود ونامحدود .... توضیح می داد . ناگهان جعفر بلند شد وبا لهجه جالب  و شیرین کرمانشاهی اش از استاد پرسید، استاد "شرکت باابوالفضل " که بالای کامیون ها نصب شده چه نوع شرکتی است؟  ناگهان  خنده ی دانشجویان دختر و پسرکلاس درس، مثل بمب ترکید.طوریکه استادکه ابتدا از نوع سئوال شوکه شده بود، بعدش نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.
ناگفته نماند که کرمانشاهی ها چون روحیه  پهلوانی دارند . بنابراین  اصطلاح  "پهلوانی" در کرمانشاه رایج است . برای همین جعفر گفت اگر چنانچه توی  پیاده روی خیابان بگویی، آقا، ببین، کسی توجهی نمی کند. ولی تا صدا زده شود " پهلوان" ناگهان همه عابران با یک چرخش 90 درجه ای سر شان به عقب، جواب می دهند " شیزکّتّه، لِگّرده مّنی " چه شده یا چه می خواهی با من کارداشتی؟
دراین رابطه روزی که جعفر با چند تادانشجویان خوابگاه محفل زده و از دری سخنی  رانده و بساط خنده برپابود وهریک خاطره وطنزی بیان می کرد. جعفر گفت  یک  " پهلوان داش مسلک کرمانشاهی "  که از انگلیسی فقط دو کلمه   " yes" و " “  no  می  دانست، هوس می کند تا به انگلیس سفرکند.
در طول پرواز باسرویسی که داخل هواپیما داده می شود .زیادروی درخوردن ونوشیدن می کند . طوریکه پس از رسیدن به فرودگاه لندن و چک پاسپورتش ازفرودگاه خارج می شود، اماموقع راه رفتن بشدت احساس می کند  که نیاز به رفع حاجت دارد.
چون انگلیسی نمی دانست، نمی توانست  از کسی  سئوال کند که  توآلت عمومی کجاست؟ تا اینکه هنگام  راه رفتن متوجه مکان خلوتی می شود. سریع وارد این مکان می شود و  دستمال ابریشمی اش را پهن  ومشغول تخلیه شکم خود می شود . سپس دستمال را گره می زند وبردستش می گیرد و به راه رفتن خودادامه می دهد.
درمسیر راه  به یک قصابی می رسد که تعدادی مشتری حضور داشتند .یک لحظه توقف می کند. همان موقع پلیس وارد می شود .گویااز سوی یکی یا بیشتر از مشتریان  قصابی ،بدلیل کم فروشی  ازقصاب شکایت شده بود .
پس از رسیدگی کردن به شاکی یا شاکیان از سوی پلیس ، نوبت می رسد تا پلیس  از این پهلوان  به پرسد. آیا شما هم از این قصابی گوشت خریدی ؟
پهلوان  که انگلیسی نمی دانسته متوجه نمی شود پلیس چه سئوال کرده، بنابراین جواب می دهد. Yes
پلیس : باز می پرسد. آیا شکایت داری؟
پهلوان بازهم جواب می دهد . Yes
آنگاه پلیس دستمال راازپهلوان می گیرد و تحویل قصاب می دهد تا توی ترازو بگذارد وچک کند چقدر کم فروشی کرده است؟
قصاب با وجود اینکه با قیافه پهلوان به عنوان مشتری برایش ناآشنا بود، امابااین وجود  دستمال راوزن می کند تا مشخص شود چقدر وزن دارد، یا کم فروشی کرده است . معلوم می شود وزن دستمال  از یک کیلو  100 گرم کمتر است.
آنگاه دستمال را باز می کند تاچک کند . ولی ناگهان بامشاهده محتوا و بوی بد آزاردهنده اش موجب می شود تا قصاب عصبی شود ودماغش را بگیرد و بشدت معترض گردد.
پلیس تامتوجه موضوع می شود .درجا دستبندش را درمی آورد وبر دستان پهلوان می زند و وی را باخودروی پلیس به فرودگاه می برد تا به ایران دیپورت شود .
پهلوان پس از اینکه به فرودگاه تهران می رسد ازآنجا به کرمانشاه می رود.
به محض اینکه وارد کرمانشاه می شود . بلافاصله  دوستان ورفقایش به دیدار پهلوان می آیند تا ضمن خیرمقدم گفتن، بدانند بابازگویی  خاطرات  پهلوان، سفرش به لندن چگونه بوده است؟
پهلوان در مورد سفرش به انگلیس با آب وتاب فراوان  توضیح می دهد که انگلیس جای خیلی خوبیست و سفرهم عالی بود و خیلی خوش گذشت .ولی یک ایراد داشت.
از سوی دوستان ورفقا پرسش می شود .پهلوان این ایرادچیست؟
پهلوان جواب می دهد، ایراد این است که  در انگلیس هرکه کمتر یک کیلو بریند دیپورتش می کنند.
حال داستان  تنظیم رابطه برخی  که خود را عقل کل ومحور می دانند با اطرافیان ودیگران این است که کیلویی عمل می کنندو نظر می دهند وهرکه با نظر کیلویی شان زاویه داشته باشد، نه طردش می کنند که اتهام کیلویی هم می زنند.
به خصوص در  سایت وزین  مجازی- اجتماعی  اطلاع رسانی بالاترین هم نظردهی کیلویی رایج است . برای اینکه در ظاهر قوانین تدوین وترسیم شده اش خوبست و وانمود شده تبعیض و اشتثنایی بین کاربرانی که عضو می شود وجود ندارد، ولی ایراد در شیوه ی اجراشدن این  قوانین است . چون همراه  با سیاست تبعیض آمیز  خودی و غیرخودی کردن و سانسور و برچسب زنی کیلویی است. به ویژه در مورد کاربرانی که به نظر می رسد خیلی خودی اند اما غیرفعال در لینک زدن، ولی فعال درکامنت زدن های کیلویی اند. چون مأموریت شان  در ایفای نقش مأموران گشت های امربه معروف ونهی از منکر است . برای همین  علیه ی لینک های مخالفان تا بتوانند نظرات کیلویی می دهند . چون  بالاترین ازاین  کاربران خودی حمایت می کند تا علیه  ی کاربران منتقدان ومخالفان رژیم آزادانه فعالیت مستمرکیلویی داشته باشند.
یعنی آشکارا  در این سایت از  سیاست فشار و چماق علیه ی مخالفان استفاده می شود. مشابه سیاستی که در داخل کشور علیه ی منتقدان و مخالفان  اعمال می شود. برای همین با ردگزارشات کاربران کیلویی و اتهامات واهی "نقص قوانین بالاترین" حساب  کاربری  من، مدام بسته می شود . اکنون هم برای یک ماه به مرخصی اجباری فرستاده شدم.
همانگونه که  کاربری که لینکی از این وبلاگ در بالاترین زد . باوجود اینکه لینک آرای حدنصاب داغ شدن کسب نمود و اتوماتیکی نوشته شد لینک داغ شده است، ولی لینک به صفحه داغ ارسال نشد تاد ردسترس بازدیدکنندگان بیشتری قرارنگیرند . چون عملکرد کامنتی کاربران خودی کیلویی در زیر لینک های من بازتاب داده شده بود. بدون شک اگر چنانچه این مطلب از سوی کاربری در بالاترین زده شود . باز ازموضع فرار به جلو کامنت های همراه باهتاکی و فحاشی وتهدید....  کیلویی زیرلینک زده خواهدشد.مگر اینکه روشنگری ها موجب محدودشدن مانورشان شده باشد.
بهرحال برای اثبات آنچه اشاره شد و پیگیری بیشتر، لطفاً به حساب کاربری من "  “ sepich    در سایت وزین " بالاترین" رجوع شود تامشخص شود. چه نوع لینک هایی زده شده  و عنوان و محتوای لینک ها  چیست؟  همچنین محتوای کامنت های زده شده  ی کیلویی بی ربط وتوهین آمیز .... زیر لینک ها از سوی برخی کاربران  خودی چیست  که بطور باندی علیه ی  کاربران مخالف ازجمله من فعالیت  دارند تا رسوا شود هرکه دراوغش شود؟
کاربرسه پیچ عضو همیشه در حال تبعید سایت بالاترین