روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 15 تیرماه سال 1394
سرمقاله : روزی نامه ی جمهوری اسلامی "آل
سعود و این عنصر نامطلوب"
هرروز یمن جنگ زده بیشتر تخریب می گردد ومردم یمنی
بیشتری کشته و مجروح و بی خانمان می شوند .البته جزو کشته شدگان نیروهای حوثی های یمنی و طرفداران علی عبدالله
صالح رئیس جمهور مخلوع یمن وجوددارد. اما سرمقاله نویس معلوم نیست به این مدعی چه
ارتباط دارد تا در امورداخلی یمن مداخله
کند و از موضع ضد عربستانی و رئیس جمهور عربستان ولی نماینده ی مردم یمن وباحمایت از حوثی های یمنی ادعای شکست برای
عربستان و پیروزی برای حوثی های یمنی نماید . عجیب است که سیاست صدورتروریسم و بحران و
ارتجاع خمینی شیاد تبدیل به دکترین رژیم وارونه ی ولایت فقیه شده است .طوریکه این
سیاست با سایر سیاست های جنگ افروزانه و هسته ای و اقتصادی .... برای بقایش عجین شده است .
بهرحال ملت بی دفاع ومحروم یمن همچون مردم عراق
وسوریه و لبنان و ایران به گروگان آخوندها وپاسداران واهداف جنگ افروزانه و بلند
پروازانه ی هسته ای شان در آمده اند . در
صورتیکه غرب و آمریکا به بهانه ی مذاکره ی هسته ای همچنان به سیاست مناشات گرانه ی
خود با رژیم نامشروع ولایت فقیه ادامه می دهند.
منصور هادی، رئیسجمهور مخلوع و فراری یمن، با برقراری آتش بس در این کشور
که به مناسبت ماه مبارک رمضان پیشنهاد شده بود مخالفت کرد و با این موضعگیری ضد
مردمی، چهره خونخوار خود را بیش از پیش نمایان ساخت. در روزهای گذشته، منابع خبری
از توافق با آتش بس در جنگ یمن خبر داده بودند. براساس این گزارشها، طی تماس با
دبیرکل سازمان ملل، مقامات عربستان با آتش بس پنج روزه در یمن موافقت کرده بودند و
سخنگوی جنبش انصارالله یمن نیز در دیدار با فرستاده سازمان ملل، پیشنهاد برقراری
آتش بس را قبول کرده بود.
سازمان ملل ماه گذشته نیز پیشنهاد داده بود در آستانه ماه مبارک رمضان طرفین با یک دوره آتش بس موافقت کنند که ریاض آنرا رد کرد. عربستان هرگونه برقراری آتش بس و توقف جنگ را منوط به شرایطی کرده بود که انصارالله باید آنها را بپذیرد. از جمله این شرایط آن است که انصارالله باید از شهرهایی که در اختیار دارد عقب نشینی کند، سلاحهای خود را تحویل دهد و حکومت «منصور هادی» رئیسجمهور مخلوع و فراری یمن را به رسمیت بشناسد.
در پیشنهاد آتش بس اخیر این شرایط مطرح نبوده و به همین دلیل، یک عقبنشینی آشکار از سوی عربستان محسوب شد. مسئولان انصارالله این عقب نشینی عربستان را نتیجه فشارهایی دانسته که از سوی مبارزان یمنی و افکار عمومی جهان بر ریاض وارد شده است.
هر چند با موضعگیری منفی منصور هادی هنوز سرنوشت آتش بس در هالهای از ابهام قرار دارد، ولی تا این مرحله نیز این یک پیروزی برای انقلابیون یمنی و مردم آن کشور محسوب میشود.
ریاض از یکصد و دو روز قبل، در تجاوزی آشکار و با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین و مقررات بینالمللی، یمن را آماج حملات گسترده قرار داد. بهانه عربستان این بود که بنابه درخواست رئیسجمهور فراری در یمن مداخله نظامی کرده است. منابع حکومتی عربستان در آن زمان عنوان میکردند که این حملات طولانی نخواهد بود و در عرض چند روز و یا حداکثر چند هفته، مردم یمن را وادار به تسلیم خواهند کرد و «منصور هادی عبدربه» مهره وابسته به خود را بار دیگر در آن کشور بر مسند خواهند گمارد. ولی اکنون با گذشت بیش از یکصد روز نه تنها عربستان در رسیدن به اهدافش شکست خورده است بلکه، این انقلابیون یمنی هستند که مواضع و جایگاه خود را مستحکمتر کردهاند و ضربات سنگینی را به عربستان وارد نمودهاند.
براساس گزارش یک سازمان اطلاعاتی وابسته به آمریکا، صدها نظامی سعودی در حملات ارتش و کمیتههای مردمی یمن کشته شدهاند، چند هواپیمای عربستانی ساقط گردیده و نزدیک به یکهزار دستگاه انواع خودروی نظامی سعودی منهدم شده است.
براساس این گزارش، انقلابیون و ارتش یمن دهها موضع نظامی عربستان را در استانهای نجران، جیزان، عسیر و خمیس مشیط به طور کامل ویران کردهاند. انهدام مقر فرماندهی نیروی هوایی ارتش عربستان در پایگاه «خمیس مشیط» بر اثر اصابت موشک اسکاد، ضربه سنگینی بود که به کشته شدن سرلشکر «محمد الشعلان» فرمانده نیروی هوایی عربستان و شماری از فرماندهان ارشد این نیرو منجر شد. بنابه گزارش، این مرکز اطلاعاتی، دولت عربستان این خسارات را به دلیل ترس از رسوایی و قیام مردم پنهان نگاه داشته است.
اقدام عربستان در تجاوز به یمن از همان ابتدا محکوم به شکست بود و بسیاری از ناظران به ریاض نسبت به عواقب آشکار و تبعات حمله به یمن هشدار داده بودند و آن رژیم را از ماجراجویی در یمن برحذر میداشتند ولی مقامات حکومت عربستان به دلیل جاه طلبی و با این توهم که یمن حیات خلوت عربستان است و مجاز هستند هرگونه که میخواهند در آنجا عمل کنند، این توصیهها را ناشنیده گرفتند و اکنون چارهای ندارند جز اینکه عواقب این اقدام بدون محاسبه خود را تحمل کنند.
ریاض بنابر یک برداشت متکبرانه و مداخله جویانه، طی چند دهه گذشته در برخورد با یمن آنچنان عمل کرده است که گویی این کشور یکی از استانهای عربستان است. این برخورد مداخلهجویانه و تحقیرآمیز از انگیزههای اصلی وقوع انقلاب در یمن بوده است. مردم یمن که از دخالتهای عربستان در کشور خود که تا حد تعیین و گماشتن مهرههای وابسته به خود در راس حکومت ادامه داشته است به ستوه آمده و دیگر تمایل ندارنداین وضع را تحمل کنند. مردم یمن برای کسب استقلال واقعی و تسلط بر سرنوشت خود به جنبش انصارالله روی خوش نشان دادند زیرا این جنبش، بر محورهای مورد علاقه مردم یمن از جمله مبارزه با فساد، تامین استقلال و رفع تبعیض تاکید داشته است.
جنبش انصارالله وابسته به «حوثی ها» با تکیه بر حمایت سراسری مردم توانست به سرعت در تحقق اهدافش پیش برود بطوری که اکنون به یک تشکیلات بسیار قدرتمند تبدیل شده است آنچنانکه هم سازمان ملل و هم عربستان، اکنون آنرا به عنوان قدرت اصلی و طرف تعیین کننده به رسمیت شناختهاند. رژیم سعودی که تا چندی قبل حتی حاضر نبود با انصارالله به عنوان یکی از طرفهای درگیر درباره بحران یمن مذاکره کند اکنون تلاش میکند رضایت این گروه را به قبول آتش بس جلب نماید.
آل سعود، در یک خطای استراتژیک، خود را در باتلاق یمن گرفتار ساخته است و هر روز که میگذرد بر گرفتاریهایش افزوده میشود. به همین دلیل است که ریاض به هر اقدامی متوسل میشود تا بلکه بتواند به گونهای آبرومندانه از این باتلاق خارج شود.
آل سعود در جنگ یمن با واقعیتهای تلخی روبرو شدند که اگر این جنگ واقع نمیشد آن واقعیتها پنهان میماندند. یکی از این موارد، بیاعتباری رژیم ریاض در میان کشورهایی است که ریاض برروی حمایت و اتحاد آنها حساب باز کرده بود و جنگ یمن نشان داد که این نگرش آل سعود واقعیت ندارد. آل سعود در ابتدای حمله به یمن کوشیدند ائتلافی گسترده از کشورهای به اصطلاح متحد خود، تشکیل دهند و با این اقدام ضمن برخورداری از حمایت آن کشورها، تجاوز خود را مشروع جلوه دهند ولی این اتفاق نیفتاد. پاسخ منفی مجلس پاکستان به درخواست ریاض برای مشارکت در جنگ یمن، یکی از این واقعیتهای تلخ بود هر چند شخص نواز شریف نخستوزیر پاکستان به دلیل اینکه نمک پرورده آل سعود است، مزدورانی را به صورت غیررسمی برای حضور در مرز یمن به عربستان اعزام کرده است.
دومین واقعیت، آشکار شدن ضعف شدید نظامی عربستان به ویژه در مصاف زمینی بود که این مسئله نیز بر نگرانی آلسعود افزوده است. رژیم ریاض درحالی که از انواع تجهیزات پیشرفته برخوردار است ولی در برخورد با امکانات نظامی محدود ارتش و نیروهای مردمی یمن نتوانست کاری از پیش ببرد و شکست خورد.
اکنون به نظر میرسد آل سعود متوجه شرایط وخیم و آینده نامعلوم خود در یمن شدهاند و به همین دلیل نباید بیش از این سرنوشت خود را به عنصر پوچ و بیآیندهای همچون منصور هادی گره بزنند، عنصر نامطلوبی که در میان مردم یمن جایگاهی ندارد و جنگ کنونی نشان داد وی دشمن بیرحم مردم و کشور یمن است.
سازمان ملل ماه گذشته نیز پیشنهاد داده بود در آستانه ماه مبارک رمضان طرفین با یک دوره آتش بس موافقت کنند که ریاض آنرا رد کرد. عربستان هرگونه برقراری آتش بس و توقف جنگ را منوط به شرایطی کرده بود که انصارالله باید آنها را بپذیرد. از جمله این شرایط آن است که انصارالله باید از شهرهایی که در اختیار دارد عقب نشینی کند، سلاحهای خود را تحویل دهد و حکومت «منصور هادی» رئیسجمهور مخلوع و فراری یمن را به رسمیت بشناسد.
در پیشنهاد آتش بس اخیر این شرایط مطرح نبوده و به همین دلیل، یک عقبنشینی آشکار از سوی عربستان محسوب شد. مسئولان انصارالله این عقب نشینی عربستان را نتیجه فشارهایی دانسته که از سوی مبارزان یمنی و افکار عمومی جهان بر ریاض وارد شده است.
هر چند با موضعگیری منفی منصور هادی هنوز سرنوشت آتش بس در هالهای از ابهام قرار دارد، ولی تا این مرحله نیز این یک پیروزی برای انقلابیون یمنی و مردم آن کشور محسوب میشود.
ریاض از یکصد و دو روز قبل، در تجاوزی آشکار و با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین و مقررات بینالمللی، یمن را آماج حملات گسترده قرار داد. بهانه عربستان این بود که بنابه درخواست رئیسجمهور فراری در یمن مداخله نظامی کرده است. منابع حکومتی عربستان در آن زمان عنوان میکردند که این حملات طولانی نخواهد بود و در عرض چند روز و یا حداکثر چند هفته، مردم یمن را وادار به تسلیم خواهند کرد و «منصور هادی عبدربه» مهره وابسته به خود را بار دیگر در آن کشور بر مسند خواهند گمارد. ولی اکنون با گذشت بیش از یکصد روز نه تنها عربستان در رسیدن به اهدافش شکست خورده است بلکه، این انقلابیون یمنی هستند که مواضع و جایگاه خود را مستحکمتر کردهاند و ضربات سنگینی را به عربستان وارد نمودهاند.
براساس گزارش یک سازمان اطلاعاتی وابسته به آمریکا، صدها نظامی سعودی در حملات ارتش و کمیتههای مردمی یمن کشته شدهاند، چند هواپیمای عربستانی ساقط گردیده و نزدیک به یکهزار دستگاه انواع خودروی نظامی سعودی منهدم شده است.
براساس این گزارش، انقلابیون و ارتش یمن دهها موضع نظامی عربستان را در استانهای نجران، جیزان، عسیر و خمیس مشیط به طور کامل ویران کردهاند. انهدام مقر فرماندهی نیروی هوایی ارتش عربستان در پایگاه «خمیس مشیط» بر اثر اصابت موشک اسکاد، ضربه سنگینی بود که به کشته شدن سرلشکر «محمد الشعلان» فرمانده نیروی هوایی عربستان و شماری از فرماندهان ارشد این نیرو منجر شد. بنابه گزارش، این مرکز اطلاعاتی، دولت عربستان این خسارات را به دلیل ترس از رسوایی و قیام مردم پنهان نگاه داشته است.
اقدام عربستان در تجاوز به یمن از همان ابتدا محکوم به شکست بود و بسیاری از ناظران به ریاض نسبت به عواقب آشکار و تبعات حمله به یمن هشدار داده بودند و آن رژیم را از ماجراجویی در یمن برحذر میداشتند ولی مقامات حکومت عربستان به دلیل جاه طلبی و با این توهم که یمن حیات خلوت عربستان است و مجاز هستند هرگونه که میخواهند در آنجا عمل کنند، این توصیهها را ناشنیده گرفتند و اکنون چارهای ندارند جز اینکه عواقب این اقدام بدون محاسبه خود را تحمل کنند.
ریاض بنابر یک برداشت متکبرانه و مداخله جویانه، طی چند دهه گذشته در برخورد با یمن آنچنان عمل کرده است که گویی این کشور یکی از استانهای عربستان است. این برخورد مداخلهجویانه و تحقیرآمیز از انگیزههای اصلی وقوع انقلاب در یمن بوده است. مردم یمن که از دخالتهای عربستان در کشور خود که تا حد تعیین و گماشتن مهرههای وابسته به خود در راس حکومت ادامه داشته است به ستوه آمده و دیگر تمایل ندارنداین وضع را تحمل کنند. مردم یمن برای کسب استقلال واقعی و تسلط بر سرنوشت خود به جنبش انصارالله روی خوش نشان دادند زیرا این جنبش، بر محورهای مورد علاقه مردم یمن از جمله مبارزه با فساد، تامین استقلال و رفع تبعیض تاکید داشته است.
جنبش انصارالله وابسته به «حوثی ها» با تکیه بر حمایت سراسری مردم توانست به سرعت در تحقق اهدافش پیش برود بطوری که اکنون به یک تشکیلات بسیار قدرتمند تبدیل شده است آنچنانکه هم سازمان ملل و هم عربستان، اکنون آنرا به عنوان قدرت اصلی و طرف تعیین کننده به رسمیت شناختهاند. رژیم سعودی که تا چندی قبل حتی حاضر نبود با انصارالله به عنوان یکی از طرفهای درگیر درباره بحران یمن مذاکره کند اکنون تلاش میکند رضایت این گروه را به قبول آتش بس جلب نماید.
آل سعود، در یک خطای استراتژیک، خود را در باتلاق یمن گرفتار ساخته است و هر روز که میگذرد بر گرفتاریهایش افزوده میشود. به همین دلیل است که ریاض به هر اقدامی متوسل میشود تا بلکه بتواند به گونهای آبرومندانه از این باتلاق خارج شود.
آل سعود در جنگ یمن با واقعیتهای تلخی روبرو شدند که اگر این جنگ واقع نمیشد آن واقعیتها پنهان میماندند. یکی از این موارد، بیاعتباری رژیم ریاض در میان کشورهایی است که ریاض برروی حمایت و اتحاد آنها حساب باز کرده بود و جنگ یمن نشان داد که این نگرش آل سعود واقعیت ندارد. آل سعود در ابتدای حمله به یمن کوشیدند ائتلافی گسترده از کشورهای به اصطلاح متحد خود، تشکیل دهند و با این اقدام ضمن برخورداری از حمایت آن کشورها، تجاوز خود را مشروع جلوه دهند ولی این اتفاق نیفتاد. پاسخ منفی مجلس پاکستان به درخواست ریاض برای مشارکت در جنگ یمن، یکی از این واقعیتهای تلخ بود هر چند شخص نواز شریف نخستوزیر پاکستان به دلیل اینکه نمک پرورده آل سعود است، مزدورانی را به صورت غیررسمی برای حضور در مرز یمن به عربستان اعزام کرده است.
دومین واقعیت، آشکار شدن ضعف شدید نظامی عربستان به ویژه در مصاف زمینی بود که این مسئله نیز بر نگرانی آلسعود افزوده است. رژیم ریاض درحالی که از انواع تجهیزات پیشرفته برخوردار است ولی در برخورد با امکانات نظامی محدود ارتش و نیروهای مردمی یمن نتوانست کاری از پیش ببرد و شکست خورد.
اکنون به نظر میرسد آل سعود متوجه شرایط وخیم و آینده نامعلوم خود در یمن شدهاند و به همین دلیل نباید بیش از این سرنوشت خود را به عنصر پوچ و بیآیندهای همچون منصور هادی گره بزنند، عنصر نامطلوبی که در میان مردم یمن جایگاهی ندارد و جنگ کنونی نشان داد وی دشمن بیرحم مردم و کشور یمن است.