يادداشت روز اوین نامه ی کیهان : حاكميت قانون "

اوین نامه ی کیهان شنبه 14 تیرماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان  : حاكميت قانون "
- پيامبر خدا(ص) پس از هجرت تاريخ ساز خود، و ورود به شهر يثرب (که بعداً به مدينه النبي معروف شد) بلافاصله دست به اقداماتي زد که گرچه در نگاه اکثر مردم آن روزگار که باعصر جاهليت فاصله اي نداشتند اقداماتي معمولي و عادي به نظر مي رسيد، اما از نگاه فلاسفه تاريخ و متفکران و تمدن شناسان که قرن ها بعد به مطالعه در اين باره پرداختند هر کدام از آن اقدامات اوليه، اعجاب آور و جالب و گامي محکم براي حرکت امت تازه شکل گرفته به سوي تحقق آرمان هاي نهضت الهي مکتب انسان ساز اسلام بود و خشتي بود در جهت بنا نهادن ساختمان يک تمدن بزرگ و بي بديل. اقداماتي نظير ساختن مسجد، که طي آن پيامبر(ص) با حضور عملي خود در ميدان، ضرورت، و اهميت «کار و تلاش» را در اسلام و نقش آن در جبران عقب ماندگي ها و حرکت به سوي جامعه اي متمدن و پيشرفته، براي مردم و در واقع براي هميشه وهمه بيان و تبيين کرد. و يا اقدامي نظير اعلام نوع رابطه اي که بايد در يک جامعه اسلامي و انساني ميان تک تک اعضاء جامعه برقرار باشد. رابطه اي که از ميان همه راه هاي پيشنهادي که از گذشته تا امروز فلاسفه و انديشمندان اجتماعي مطرح کرده اند و مثلاً گفته اند چون «انسان گرگ انسان است»! رابطه ميان انسان ها هم بايد براين مبنا تعريف و عمل شود و... بهترين نوع رابطه اي است که ممکن است ميان انسان ها اتفاق بيفتد: برادري!
    و... اما يکي ديگر از اقدامات اوليه رسول خدا(ص) در نخستين روز يا يکي از نخستين روزهاي پس از هجرت و ورود به شهر مدينه، اعلام «حکومت قانون» بود. اعلام حکومت قانون در جامعه اي و در ميان مردم بدوي که طي قرن ها جز زبان زور و شمشير و ستم قانون ديگري را نديده و نمي شناختند، و از اين نظر شايد يک گام با «اهل جنگل» و قانون مسلط بر آن فاصله داشتند! اما پيامبر(ص) که مي خواهد انساني بسازد آنچنان که اسلام و خالق انسان مي خواهد و جامعه اي بسازد نمونه تا اين دو الگوي جهانيان باشد و اين توصيه قرآن است که «و کذلک جعلناکم امهًْ وسطا، لتکونو شهداء علي الناس...» خوب مي داند جامعه به ميزاني که به قانون پايبندتر باشد انساني تر است و خود اين قانون به ميزاني که متعالي و مترقي و عدالت محور باشد، مي تواند به جامعه اي متمدن و الگو براي ديگران تبديل شود. آن بزرگ بزرگان مي دانست که براي ساختن جامعه نمونه و برپايي تمدني چشمگير و خيره کننده بايد راه و روش و مهمتر از همه جهان بيني و نگرش آن مردم و جامعه را تغيير دهد. براي انجام اين تحول در جامعه نوپاي اسلامي است که حاکميت قانون در مدينه شکل مي گيرد. از اين به بعد نه زيد و عمرو ... و نه حتي من محمد(ص)، بلکه قانون خدا بر شما مردم حکومت مي کند. قانوني که مستقيم از جانب خداست و بر مبناي نيازهاي اصيل آدمي بنا نهاده شده و با فطرت او ارتباط مستقيم دارد. قانوني من درآوردي نيست که فلان گروه و حزب و دسته و طبقه و جنسيت و... آن را نوشته باشد و خواه ناخواه نفع جنس و صنف خود را در آن لحاظ کرده باشد، قانوني که آورنده آن رسول ختمي مرتب است، و نويسنده آن خداي رحمان و رحيم است. خداوند قادر و متعال است. قانونگذار، خالق ماست که در آن جز مصلحت و سعادت و رستگاري دنيوي و اخروي مخلوق و بنده خود چيزي نمي خواهد و نفعي را براي خود جست وجو نمي کند! راستي خدا کدام نفع را و يا (العياذبالله) کدام نياز را مي خواهد از طريق بندگان خود برآورده سازد و برطرف کند؟! برعکس اين بنده است که نيازمند او و قانون اوست، بنابراين قانوني که محمد(ص) اعلام مي کند جوهره آن «عدالت» و محور آن «مصلحت و سعادت انسان» است. قانوني درباره همه کس و همه چيز و در هر جا لازم الاجراست و استثناء پذير نيست. همان طور که در جامعه نوپا و رو به پيشرفت و ترقي اسلامي «همه» بايد کار کنند، «همه» بايد به الزامات برادري تن دهند، بايد «همه» به قانون هم تمکين کنند و... حکومت پيامبر(ص) به معناي واقعي حکومت قانون است و در اينجا حاکمان براي کوبيدن مردم و ضعفاء فقط به قانون تمسک نمي جويند و... در اين باره تاريخ اسلام مثال هاي فراوان از دوران حکومت نبي مکرم اسلام(ص) و همچنين عهد نزديک پنج ساله حکومت مولاي متقيان علي(ع) که تداوم حکومت پيامبر(ص) بود، براي گفتن دارد.
    اين اقدام و نظير آن بود که موجب شد سنگ بناي تمدن اسلام در بدوي ترين منحط ترين جوامع و مردم گذاشته بود و پيامبر(ص) با اين اقدامات بود که پايه گذار تمدن نويني در جهان و عالم بشريت شد که 4، 5 قرن بر تارک دنيا مي درخشيد. و البته اگر به وصيت ايشان در روز غدير خم عمل مي شد و اسلام در دست اهلش - نه بني اميه و بني عباس- مي افتاد و به تمامي اجرا مي شد حاکميت آن تمدن امروز هم ادامه داشت و روزگار جهان و جهانيان ديگر بود! او ... بگذريم. و البته ما مي دانيم که پيامبر(ص) و بعد از او علي(ع)، هزينه هاي اين قانونمندي و قانونمداري و مبارزه با قلدري و «قانون گريزي» و... را با بهاي سنگيني پرداختند و رنج ها و جنگ ها و مصيبت ها و زخم زبان ها و... تحمل کردند. تا از همان وقت هم معلوم شود، قانونمداري و اجراي قانون نيز از جمله همان کلمات حقي است که به فرموده مرتضي علي(ع) در حرف بسيار آسان و عرصه آن وسيع است و در مرحله عمل بسيار سخت و عرصه آن تنگ و پرخطر!
    
يکي از متفکران غربي است که به نوشته استاد شهيد مطهري(ره)، در جايي مي گويد و يا مي نويسد، «من در مطالعه نهضت پيامبر اسلام از سه چيز تعجب مي کنم، يکي تنهايي و دست خالي بودن ايشان در آغاز کار، دوم بزرگي و عظمت هدف و پيام و سوم، سرعت وصول به هدف»(نقل به مضمون)
    
آنچه که پاسخ اين تعجب ايشان را و اعجاب متفکران و غورکنندگان در احوال آخرين پيامبر مبعوث خدا، شبان قراريط، محمد رسول الله(ص) را مي دهد، همانا عمل به «اصول» است. ايشان براي نجات جامعه از چنگال انحطاط و قدم گذاشتن در مسير پيشرفت و ترقي و بالاخره براي رهايي انسان از چنبره جهل و ظلم، از «راهش» وارد شد و به «اصول» عمل کرد، اصولي که ايمان به خدا و کار و فعاليت جهادگرانه در راه خدا، برادري و وحدت و قانون و عدالت محوري...! و شگفتي وقتي بيشتر مي شود و ماجرا زماني جالب تر مي شود که در سيره ايشان مي بينيم و در تاريخ مي خوانيم که حضرت رسول(ص) در همان نخستين گام و در اولين روزهاي پس از هجرت به دنبال نزول آيه شريفه «لااکراه في دين»، اعلام مي کند که هر کسي که نمي خواهد اسلام بياورد، مي تواند در مدينه و کنار مسلمانان زندگي کند و بر دين خود باقي بماند و تجارت و کسب کار خود را ادامه دهد، در معبد و کنيسه و کليساي خود عبادت کند و... (نکته اينجاست:) اما، از قانون نمي تواند سرپيچي و تخطي کند. هيچ بهانه اي - و لو نپذيرفتن دين رسول خاتم(ص)- دليلي بر قانون شکني و قانون گريزي نيست و خلاصه از نظر ايشان و آيين الهي او(ص) آزادي در قانون شکني که مبنايش هرج ومرج و هنجارشکني و... سرانجام خيانت به مردم و جامعه است هرگز پذيرفتني نيست. و اين خود بدون هيچ توضيحي از اهميت و جايگاه «قانون» در ديدگاه و مرام و مکتب پيامبر(ص) حکايت مي کند... اهميت و جايگاهي که سال هاي بعد، تثبيت مدينه النبي و در نهايت برپايي تمدن اسلامي چرايي آن را به همگان روشن کرد و مي کند.
    ***
    
رهبر معظم انقلاب در ديدار رئيس و مسئولان قوه قضائيه تاکيد فرمودند: «قانون راه پيشرفت کشور را هموار مي کند و چنانچه برخي قوانين ايراد و با يکديگر تعارض دارند، بايد آنها را اصلاح کرد. اما بنده به هيچ عنوان قانون گريزي را قبول ندارم»
    
مبنا و معناي اين سخنان خيلي روشن است. نياز به برگزاري همايش و نمايش و... براي روشن کردن ابعاد مختلف قضيه! وجود ندارد، واکنش منطقي، اسلامي و انقلابي و ولايتي به اين سخنان فقط «عمل» به اين رهنمود ايشان است. عمل «همه» در هر کجا و هر شرايط. تمام...! نويسنده: سيد محمد سعيد مدني