يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "سه كلمه حرف حساب! "

اوین نامه ی کیهان 3 شنبه 16 تیرماه سال 1394
    
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "سه كلمه حرف حساب! "
و معاونان وزرا، که همزمان با سالروز ميلاد امام حسن بود، شرايط کنوني  را با دوران امام حسن مقايسه کرد و افزوده  روحانی بي آن که براي اين مقايسه، دليل و سند و نمونه اي ارائه کند از صلح  امام حسن به عنوان الگويي ياد کرد که مي تواند براي اين روزهاي کشور نيز کارساز و گره گشا باشد. البته منظور روحانی دفاع از مذاکره هسته ای و مخالفت با مخالفان مذاکرات هسته ای بوده است . بنابراین سربازجو شریعت نداری با نقل یک جمله از خمینی شیاد پیشگفتار تنظیم کیفرخواست خود علیه ی ر وحانی کرده است . درادامه  انتقادتندو تیز یایقه گیری و بازجویی از  پاسدار علی لاری جانی  کرده است که چرا گفته  منتقدان «پشت سر رهبري مخفي مي شوند»!
بالاخره سربازجو شریعت نداری  درپایان آشکارا هوار زده است که در رژیم وارونه ی ولایت فقیه نقش مردم و نظر و مطالبات    شان هیچ محلی از اعراب ندارد . همانگونه که رئیس جمهور و دولت و دستگاه  قوه مقننه هم  دکور ومترسک های بدون قدرت و اختیار ند که  آلت دست های رهبرولی فقیه بیش نیستند .مهمتر اینکه منافع ملی کشور هم هیچ امر مهمی نیست . چون اذعان کرده  تصمیم گیر نهایی درهمه سطوح به ویژه مذاکره ی هسته ای فقط خامنه ای رهبرانتصابی ولی فقیه است . برای اینکه بلندگوی تبلیغاتی پاسداران دردفاع از برنامه ی هسته ای است . برای همین سربازجو شریعت نداری خواست واهداف پاسداران را پیرامون مخالفت با مذاکره ی هسته ای و نظرروحانی درپوشش هسته ای مقید کرده که باید همآهنگ باموازین  نظرات  خامنه ای رهبرانتصابی ولی فقیه باشد . چونکه تأکیذ کرده تنها ملاک و ميزان براي ارزيابي توافق احتمالي، انطباق کامل آن با معيارهايي است که حضرت آقا خامنه ای در قالب «خطوط قرمز» ترسيم کرده اند و بهانه هايي نظير، همخواني شرايط امروز کشور با دوران امام حسن - که قياس مع الفارق است- و توصيه به کنار آمدن با دشمن که اولااز ساحت مقدس امام حسن به دور است و ثانيا انحراف از مسيري است که آن حضرت پيموده اند، نمي تواند نگاه مردم را از «توافق خوب» دور کند. و برخلاف آنچه  علی  لاري جاني مطرح کرده اند، استناد به نظرات  خامنه ای آقا براي ارزيابي روند مطلوب مذاکرات و توافق احتمالي پس از آن، نه فقط پنهان شدن پشت سر رهبري نيست، بلکه پيروي جانانه از نظرات حضرت ايشان است و... 
بهرحال باید گفت  که بدون شک خامنه ای وامدار دلواپسان است . برای همین عوامل پاسداران  مثل عروسک با وی هرطوردوست دارند بازی می کنندو نمایش ومانور تبلیغاتی درراستای اهداف شان می دهند از جمله مخالفت شدید با مذاکره هسته ای تیم مذاکره کننده دولت روحانی اشت.

     اين گردبادهاي به غيرت درآمده 
    تسليم رهبرند که طوفان نمي کنند
    
و از سوي ديگر بايد از جناب روحاني پرسيد حضرتعالي از کدام مردم سخن مي گوييد؟ مگر حضور حماسي و ايثارگرانه ملت را در تمامي روزهاي حادثه شاهد نبوده ايد؟ و مگر عبور آنها از عقبه هاي سخت و نفس گير را مشاهده نفرموده ايد؟!
    
آميختگي شور و شعور توده هاي ميليوني مردم در تشييع اخير شهداي غواص را چگونه با دوران امام حسن(ع) قابل مقايسه مي دانيد؟! کاش مي دانستيد چه غلغله اي است از مراجعه جوانان براي اعزام به جبهه هاي نبرد عليه تکفيري ها و صهيونيست ها و سعودي ها و ...؟! و کاش مي ديديد راضي کردن آنها به بازگشت و ... تا چه اندازه براي فرماندهان سپاه و ارتش و بسيج سخت و دشوار است و...
    
خدا بر درجات امام راحلمان(ره) بيفزايد که مي فرمودند «من با جرات مدعي هستم که ملت ايران و توده هاي ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و مردم کوفه در عهد اميرالمومنين(ع) هستند
    
ب: بسيار بعيد است که جناب رئيس جمهور از واقعيت جامعه امروز ايران و شيفتگي توده هاي مردم به اسلام و انقلاب بي خبر باشند. بنابراين مقايسه مورد اشاره و نتيجه گيري از آن را با چه منظوري پيش کشيده اند؟ مردم اين مرز و بوم که از ايستادگي و مقاومت خود اطمينان دارند و مقايسه جناب رئيس جمهور را اشتباه فاحش مي شمارند و از سوي ديگر، دشمنان بيروني هم، ملت مسلمان و مقاوم ايران را مي شناسند و آقاي رئيس جمهور مي داند که آنها نيز تحليل ايشان را باور نخواهند داشت. پس چه ماجرايي در پيش است که دکتر روحاني را به ارائه اين تفسير و مقايسه غلط کشانده است؟
    با عرض پوزش از رئيس جمهور محترم، مقايسه ياد شده به اين ترديد دامن مي زند که ايشان در چالش هسته اي چاره کار را تن دادن به باج خواهي دشمن ديده اند و براي توجيه آن، پاي امام حسن عليه السلام را به ميان کشيده اند! همين جا گفتني است که مراجعه به تاريخ، اگر براي «شبيه سازي»! باشد، نه فقط خطا، بلکه خطرناک است اما چنانچه اين مراجعه براي «شبيه يابي» باشد، نام آن عبرت گيري و درس آموزي خواهد بود، که متاسفانه بايد گفت؛ مقايسه جناب رئيس جمهور بي آنکه بخواهند يا بدانند، از نوع اول است.
    
کاش آقاي روحاني فقط يک مرور گذرا بر متن پيمان صلح امام حسن(ع) نيز داشتند و آن را با توافق نامه هاي ژنو و لوزان مقايسه مي کردند و سپس درباره صلح آن امام بزرگوار اظهارنظر مي فرمودند.
    حرف دوم: آقاي دکتر علي لاريجاني، رياست محترم مجلس شوراي اسلامي، پنج شنبه شب گذشته در مراسم تجليل از صنعتگران و معدن کاران نمونه استان قم به روند مذاکرات هسته اي اشاره کرد و ضمن تقدير از تلاش تيم مذاکره کننده کشورمان و يادآوري حمايت کم نظير رهبر معظم انقلاب از آنان گفت؛ «متاسفانه برخي افراد احساس وظيفه شرعي به آنها دست داده و در جلساتي سخناني مي گويند که بسياري از اين سخنان غلط است». آقاي لاريجاني خطاب به منتقدان گفت؛ «شما اگر خودتان مشکل داريد، لازم نيست پشت سر رهبري مخفي شويد».
    آنجا که آقاي لاريجاني از برخي نقدهاي توام با اهانت ياد مي کنند، حق با ايشان است، ضمن آن که اينگونه نقدها دامنه وسيعي ندارند و مخصوصا بعد از تذکرات حضرت آقا نمونه قابل ملاحظه اي از آن گزارش نشده است. و در هر حال، اين سخن دقيقي است که تمجيد رهبر معظم انقلاب از تيم هسته اي باور و اعتقاد ايشان است و تخطي از آن نه شرعي است و نه عاقلانه و صد البته، شايسته ملامت و اعتراض. اما در اظهارات جناب لاريجاني دو نکته ديده مي شود که مي تواند گمراه کننده باشد.
    
الف: رئيس محترم مجلس شوراي اسلامي مي فرمايند منتقدان «پشت سر رهبري مخفي مي شوند»! که بايد گفت؛ استناد به نظرات رهبر معظم انقلاب در نقد بخش هايي از روند مذاکرات هسته اي، فقط هنگامي ناشايسته است که اينگونه استنادها با واقعيات همخواني نداشته باشند مانند آن که نظري به حضرت آقا نسبت داده شود که نظر و ديدگاه ايشان نباشد و يا خداي نخواسته از استناد به نظرات حضرت ايشان، به عنوان يک بهانه براي اهانت به تيم محترم مذاکره کننده استفاده شود که هر دو حالت ناپسند و درخور ملامت خواهد بود. اما، نظرات و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب، مي تواند و بايد ملاک ارزيابي مواضع و عملکرد تيم و يا روند مذاکرات باشد و در اين صورت استناد به آن نه فقط مذموم و ناپسند نيست بلکه نشانه پيروي از رهبر انقلاب است و متهم کردن منتقدان به پنهان شدن پشت سر رهبري که در اظهارات آقاي لاريجاني آمده است، درخور ملامت و اعتراض است و بسيار خطرناک و گمراه کننده. زيرا مفهوم و ترجمان ديگر اين بخش از اظهارات آقاي لاريجاني- بي آن که بخواهند- اين است که هيچکس حق ندارد از نظرات رهبر معظم انقلاب به عنوان ملاک و ميزان براي ارزيابي مواضع و عملکرد اين و آن و از جمله مسئولان نظام، استفاده کند! نتيجه اين ديدگاه، بي آن که ايشان بخواهند دور کردن منتقدان و در مقياس وسيع تر، دور کردن مردم از فصل الخطاب دانستن نظرات و رهنمودهاي رهبري معظم انقلاب خواهد بود.
    
ب: آقاي لاريجاني خطاب به منتقدان مي گويد «رهبر انقلاب صراحتا فرموده اند که حرف من در همه جا يکي است و هيئت مذاکره کننده هسته اي افرادي متدين، متعهد، شجاع و غيور هستند، پس مشخص است که حرف هاي شما با سخنان رهبري يکي نيست»!
    
رئيس محترم مجلس در اين بخش از اظهارات خود نيز- باز هم به طور ناخواسته- مرتکب خطاي فاحش ديگري شده است. زيرا تعهد و ديانت و امانت داري تيم هسته اي که رهبر معظم انقلاب با اصرار کم نظيري بر آن تاکيد ورزيده اند، نشانه و شاخصه هاي سلامت تيم است و نه ميزان و شاخص براي ارزيابي نتيجه مذاکرات و اگر اينگونه نبود، ترسيم خطوط قرمز از سوي حضرت آقا ضرورتي نداشت. بنابراين نمي توان و نبايد، اين دو موضوع جداگانه را در هم آميخته و با استناد به سلامت و امانت داري تيم هسته اي، نتيجه گرفت هرگونه توافقي که از جانب آنان به دست مي آيد قابل قبول بوده و همان «توافق خوب» خواهد بود!
    حرف سوم: رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير مسئولان، برخي از اصلي ترين خطوط قرمز نظام در چالش هسته اي پيش روي را برشمردند و سوال اين است که در اين ميان، چه کساني مخاطب ايشان بوده اند که ترسيم خطوط قرمز ياد شده براي آنان ضرورت داشته است؟
    
الف: به يقين و بدون کمترين ترديد مي توان گفت تيم هسته اي کشورمان تنها مخاطب حضرت آقا نبوده اند. چرا که ايشان در همان جلسه مي فرمايند؛ «آنچه رهبري در جلسات عمومي مي گويد عينا همان مسائلي است که در جلسات خصوصي به رئيس جمهور و ديگر مسئولان ذيربط مي گويد».
    
ب: تيم هاي مذاکره کننده حريف يعني کشورهاي 5+1 هم نمي توانند، تنها مخاطب رهبر معظم انقلاب باشند، زيرا اين خطوط قرمز در جريان مذاکرات به اطلاع آنها رسانده شده است.
    
ج: اکنون به وضوح مي توان نتيجه گرفت که تمامي ملت و مخصوصا صاحبنظران و کارشناساني که در تيم هسته اي کشورمان حضور ندارند نيز مخاطب سخن حضرت آقا بوده و هستند و ايشان اصرار داشته اند که اين طيف هم از خطوط قرمز ترسيم شده باخبر باشند. اما، چرا؟! آيا پاسخ غير از اين است که صاحبنظران بيرون از تيم هسته اي نيز ملاک و ميزان لازم براي ارزيابي روند مذاکرات را در اختيار داشته و بتوانند «خوب» يا «بد» بودن توافق احتمالي را تشخيص بدهند؟
    پايان سخن اين که تنها ملاک و ميزان براي ارزيابي توافق احتمالي، انطباق کامل آن با معيارهايي است که حضرت آقا در قالب «خطوط قرمز» ترسيم کرده اند و بهانه هايي نظير، همخواني شرايط امروز کشور با دوران امام حسن عليه السلام - که قياس مع الفارق است- و توصيه به کنار آمدن با دشمن که اولااز ساحت مقدس حضرت امام حسن(ع) به دور است و ثانيا انحراف از مسيري است که آن حضرت پيموده اند، نمي تواند نگاه مردم را از «توافق خوب» دور کند. و برخلاف آنچه جناب لاريجاني مطرح کرده اند، استناد به نظرات حضرت آقا براي ارزيابي روند مطلوب مذاکرات و توافق احتمالي پس از آن، نه فقط پنهان شدن پشت سر رهبري نيست، بلکه پيروي جانانه از نظرات حضرت ايشان است و... نويسنده: حسين شريعتمداري