يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "منطقه، موج مانا و موج ميرا"

اوین نامه ی کیهان 14 تیرماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "منطقه، موج مانا و موج ميرا"
بازهم مثل همیشه یادداشت روز نویس غیر ایرانی همکار سربازجو شریعت نداری وارونه تحلیل داده است . زیرا با وجود اینکه دیگر ابهامی وجود ندارد عامل رشد تروریسم در منطقه وجنگ افروزی وناامن وبی ثبات کردن منطقه رژیم و ارونه ی ولایت فقیه می باشد .زیرا خمینی پس از قبضه ی قدرت شعار صدور انقلاب یا ترور وبحران وتروریسم وجنک افروزی به برون مرز  را سر دادو تإکید برجنگ موهبت الهی کرد .زیراکه اهداف بلندپروازنه پلید کشورگشایی اش وتضمین بقای ننگین رژیم جنگ افروزا تجاعی اش با برپایی جنگ افروزی موهبت الهی امکان پذیر بوده است. ولی حال مدعی قلم بردست نابادیده گرفتن نقش پاسداران در عراق و سوریه و لبنان و یمن بطور دربست تحلیل وارونه  داده است.

در طول پنج سال گذشته، منطقه ما دو «تکانه» مهم را تجربه کرده و به نظر مي آيد طي -حداقل- دهه آينده نيز تحت تاثير اين دو باشد. يکي از اين تکانه ها «انقلاب ها و بيداري اسلامي» و ديگري «تروريزم و تکفير» است. اين دو بر يکديگر تاثير و تاثر دارند و از اين رو گاهي به اشتباه يکي انگاشته مي شوند.
    انقلاب هاي عربي و بيداري اسلامي البته موضوعي ريشه دار است و در عين حال بروز عيني و ملموس آن به همين حدود 5 سال اخير برمي گردد. اين تکانه با شاخص هايي پيوند خورده و با آنها شناخته مي شود: 1- سقوط رژيم هاي وابسته و تزلزل در رژيم هاي مشابه در سطح جهان اسلام 2- قرار گرفتن آينده رژيم صهيونيستي و نفوذ سياسي غرب در وضعيت ابهام 3- بروز بحران تشخيص و تصميم گيري در سيستم سياسي آمريکا 4- بروز ميني بحران ها در کشورهايي که در آن ها نظام هاي سابق فروپاشيده اند 5- امنيتي شدن فضاي منطقه و خروج رفتار کشورهاي موثرتر منطقه از حالت تعادل.
    
بروز انقلاب هاي عربي و بيداري اسلامي در کشورهايي که در معرض وقوع آن بوده اند در وجه «سلبي» يعني نفي رژيم هاي گذشته بخوبي عملکرده اند و در واقع کار را در اين نقطه تمام کرده اند کما اينکه اگر از مردم مصر درباره بازگشت مناسبات سياسي دوره حسني مبارک پرسش شود قطعاً اکثريت قاطع مردم آن را رد مي کنند کما اينکه در تونس، ليبي و يمن هم واکنش سلبي صريح و قاطعي نسبت به رژيم هاي سابق و سياست هاي آنها وجود دارد. در عين حال در اين کشورها درباره «وجه ايجابي» و «آنچه بايد» پاسخ روشن و صريح وجود ندارد بجز يک استثنا که يمن است. مردم يمن ضمن آنکه بازگشت رژيم گذشته را بر نمي تابند خواه در قيافه علي عبدالله صالح و يا منصور هادي باشد، در عين حال نظام مورد نظر خود را به خوبي و با جزئيات در نظر دارند و به سمت تحقق آن حرکت مي نمايند.
    در بحث انقلاب ها و بيداري اسلامي هنوز هم با همه ناخرسندي هايي که آمريکايي ها از روند تحولات دارند به الگو و نمونه روشني از «آنچه بايد» نرسيده اند. آمريکايي ها در مصر به درجه اطمينان نرسيده اند و نمي دانند ژنرال سيسي تا چه زماني در اريکه قدرت مي ماند و چه روزي بوسيله معارضه مصري سرنگون مي شود و احياناً کدام نيرو جايگزين وضع فعلي مي شود. آمريکايي ها خيلي علاقه دارند که ميان ارتش و اخوان المسلمين به سود يک «طرح آمريکايي» تفاهم برقرار نمايند و براي رسيدن به اين موضوع از ظرفيت سعودي، قطر و ترکيه بهره مي گيرند اما روند تحولات در مصر نشان مي دهد ارتش زير بار حل مسئله نمي رود. صدور حکم اعدام براي رهبران اخوان و سپس تاکيد همين دو روز پيش السيسي مبني بر قريب الوقوع بودن اجراي احکام شديد مقامات ارشد اخوان، نشان مي دهد که ژنرال سيسي زيربار نرفته است. کما اينکه اعلام آمادگي «نبيل العربي» دبير کل مصري اتحاديه عرب و اولين وزير خارجه پس از روي کار آمدن سيسي براي ديدار با «وليد المعلم» وزير خارجه سوريه- در هر جا که او بخواهد- نشان مي دهد که فاصله مصر با آمريکا، عربستان، قطر و ترکيه در اين باره بسيار زياد است. اين پرونده به خوبي به ما مي گويد که آمريکايي ها نتوانسته اند روند تحولات در مصر را در چارچوب دلخواه خود مديريت نمايند.
    
وجود اين بحران ها در کشورهايي که در آنها انقلاب صورت گرفته است و متاسفانه امروز باعث ناپايداري وضعيت و تغييرات پياپي و بي مهار در اين کشورها شده، به دليل ضعف اين انقلاب ها در وجه ايجابي مي باشد، اين موضوع بخصوص در ليبي، تونس و مصر به بروز مشکلات زياد منجر شده است.
    اما در اين ميان «انقلاب يمن» از وضعيت مناسبي در وجوه سلبي و ايجابي برخوردار است. امروز انقلاب يمن در مرکزيت توسط شوراي رهبري با محوريت انصارالله اداره مي شود و امور مردم در شهرها، محلات و روستاها بوسيله کميته هاي مردمي (لجان شعبي) اداره مي شود. انقلاب يمن عليرغم مواجه شدن با يک جنگ تجاوز کارانه خارجي و فتنه درگيري داخلي با عوامل رژيم سعودي توانسته است از بروز مشکلات جدي عليه مردم جلوگيري کند. بر اين اساس اين نگراني در آمريکا و پايتخت هاي عربي وابسته به غرب وجود دارد که اگر انصارالله و انقلاب يمن به موفقيت داخلي دست پيدا کنند مي توانند بر روندهاي منطقه اي اثر گذاشته و باعث احياي انقلاب هاي مصر، تونس و ليبي بشوند. بر اين اساس آنان با تمام قدرت براي به نتيجه نرسيدن انصارالله و مردم يمن همدست شده اند اما البته تاکنون اين همدستي چيزي را به نفع آنان تغيير نداده است.
    اما تکانه مهم دوم يعني تکانه تروريزم و تکفير هم بشدت منطقه را تحت تاثيرخود قرار داده و به نظر مي آيد دستکم طي 10 سال آينده ما شاهد تداوم- کم يا زياد- آن در بخش هاي مختلف منطقه باشيم.
    
بعضي با استناد به همزماني يا تعاقب موج تکفير با انقلاب هاي عربي گمان کرده اند از نظر، منشا، مسير، هدف گذاري، مقصد و آثار موج بيداري و موج تکفير يکي است و حال آنکه روند انقلاب هاي مورد اشاره و روش هاي مسالمت جويانه اي که در انقلاب ها دنبال مي شد و پذيرش انتخابات هاي مردمي ثابت مي کند که اين دو داراي منشاءها، مضامين و اهداف متفاوتي هستند. البته در اين ترديدي نيست که تکفير و تروريزم بيشترين سربازان خود را از جمعيت هاي جواني جذب مي کند که اينها اولامخاطب جنبش هاي بيداري هستند و شکست جنبش هاي بيداري در بعضي از کشورهاي شمال آفريقا و غرب آسيا فضا را به سمت راديکاليزم مذهبي سوق داده است.
    تکانه تروريزم و تکفير نيز با شاخص هايي پيوند خورده و با آنها شناخته مي شود: 1- تبديل جهاد به نزاع هاي قومي- مذهبي و به عبارتي دروني کردن جنگ و مناقشه 2- به حاشيه رفتن نهادهاي مذهبي اهل سنت و ميدان داري نو رسيده هايي که از مذهب براي به قدرت رسيدن استفاده مي کنند 3- ايدئولوژيک شدن حاشيه نشين ها در کشورهاي داراي حکومت هاي استبدادي و وابسته و به عبارتي تغيير جهت دادن اعتراض ها در جوامع از وضع معيشت به آرمانهاي سياسي 4- بروز انسداد سياسي ميان دولت ها و مرزشکني.
    
بروز پديده تروريزم و تکفير از شکل سياسي به شکل جبهه اي و فراگير به اواسط سال 2012 و سال 2013 بازمي گردد اين پديده در سه کشور بروز گسترده داشته و در چند کشور هم تاثيرات مهمي بر جاي گذاشته است و عبارتند از عراق، ليبي، سوريه، نيجريه، يمن، تونس و مصر.
    وخيم ترين وضع تروريزم و تکفير در ليبي وجود دارد و آينده اين کشور را با ابهام فراواني روبرو کرده است در واقع در حال حاضر دستکم شش جريان سياسي هر کدام بر بخش هايي از مناطق و جمعيت- حدود- شش ميليون نفري اين کشور مسلط شده و به جنگ با گروههاي ديگر مي پردازند. در ليبي نقش ريال ها و دلار هاي قطر و عربستان کاملابرجسته است کما اينکه اتحاديه اروپا و ترکيه نيز به سهم خود در اين بحران پيچيده امنيتي و سياسي نقش جدي دارند. بعد از ليبي وضعيت تروريزم در سوريه از وخامت زيادي حکايت مي کند تروريزم و تکفير در سوريه چند وجهي هستند و دهها سازمان ريز و درشت در اين زمينه فعالند که البته فعالترين آنها به ترتيب عبارتند از: داعش، جبههًْ النصره و جيش الحر. در حال حاضر اين تروريست ها اگر چه وضع يکپارچه اي ندارند و ميان بخش هاي تحت سيطره آنان در جنوب تا مناطق شرقي و شمالي فاصله وجود دارد و اين مناطق ميان سه گروه جبهه النصره- در استانهاي جنوب شامل حدود نيمي از درعا، سويدا و قنيطره و ادلب در شمال- داعش- در استانهاي شرقي و شمالي شامل بخش هايي از حلب و ديرالزور و کامل استان رقه- و جيش الحر در مناطق شمالي تقسيم شده است و در مقابل آنها مناطق تحت سيطره دولت و ارتش کاملابهم پيوسته است، اما به هر حال تروريست ها و تکفيري ها در حدود 40 درصد از خاک سوريه سيطره پيدا کرده اند بعد از سوريه وضع تروريزم و تکفير در عراق است. تروريزم در سال گذشته توانست با يک حرکت سريع حدود 50 درصد از خاک عراق را به تصرف خود درآورد و علاوه بر آن استانهاي بابل، قادسيه، بغداد، اربيل و کرکوک را نيز مورد تهديد جدي قرارداد و بخش هايي از آنها را اشغال کرد. امروز البته سيطره تروريست ها و تکفيري ها در عراق از حدود 50 درصد به حدود 25 درصد رسيده است.
    در تکانه تروريزم و تکفير طي دو سال گذشته ما شاهد به وجود آمدن سازمانهايي مردمي در اين کشورها بوديم که توانستند تا حد زيادي موج پرقدرت تکفير و تروريزم را مهار نمايند و در مناطقي آنان را به عقب برانند. سازمانهايي نظير «دفاع وطني» در سوريه و «حشدالشعبي» در عراق ثابت کردند که مي توان در برابر اين موج يک موج پرقدرت تر به وجود آورد و اين در حالي است که در مورد سوريه اين موضوع از برجستگي بيشتري برخوردار مي باشد.
    
سوريه يک کشور در دل دشمنان خود قرار گرفته است ترکيه، اردن، رژيم صهيونيستي و مناطق تحت سيطره تروريست ها در عراق و لبنان اين کشور را آسيب پذير کرد اين در حالي است که اخراج آن از اتحاديه عرب و سازمان همکاري هاي اسلامي و اعلام تحريم اقتصادي عليه آن به مشکلات سوريه افزود اما اينکه در اين شرايط و در حالي که تروريزم از تمام کشورهاي مجاور به سوريه پمپاژ مي شد، نظام سوريه باقي ماند و تروريزم را مهار کرد جاي شگفتي دارد به اين موضوع بايد اضافه کرد که فاصله مرزي سوريه با ايران و اعمال محدوديت هاي پروازي، کار کمک رساني از سوي ايران به سوريه را با دشواري زيادي مواجه کرد اما با اين وجود سوريه پابرجا مانده است و اين خود پاسخ اين سوال را هم در متن خود دارد که آيا مقاومت در برابر ترور و تکفير در سوريه يک پديده مستقل دروني است و يا پديده اي وابسته به خارج از مرزها؟
    
بررسي مقايسه اي روند و چشم انداز انقلاب ها و بيداري اسلامي با موج تروريزم و تکفير به خوبي مي گويد که اگرچه ريشه کن کردن تروريزم در آينده نزديک در منطقه امکان پذير نيست اما در عين حال آنچه رو به بقاء و بالندگي دارد موج انقلاب ها و بيداري اسلامي است. نويسنده: سعدالله زارعي