اوین نامه ی کیهان 31
تیر- 94
تلاش مرموز براي تقليل انتظارات از توافق هسته اي
ورق خوردن تاريخ با سيب زميني سرخ كرده؟!
ورق خوردن تاريخ با سيب زميني سرخ كرده؟!
مچ گیری کردن اوین نامه ی کیهان سربازجو شریعت نداری ا زر قبای حامی توافق هسته ای که تلاش می کنند با تصویب توافق هسته ای در
شورای امنیت سازمان ملل سهم کلانی ازدلارهای
بلوکه شده که قرار است آزاد شود نصیب خود کنندو جای دلواپسان هسته ای را بگیرند که
از طریق ادامه تحریم ها پول هنگفت بادآورده ای را صاحب شده اند . برای همین سربازجو شریعت نداری گفته قرار بود توافق هسته اي زمينه آزادسازي 150ميليارد
دلار از دارايي هاي بلوکه شده را فراهم کند، ولی يک جريان خاص سعي دارد سقف انتظارات از توافق را
به چشيدن طعم سيب زميني سرخ کرده و همبرگر مک دونالد تقليل دهد!
«در ادامه ی تیتر شعارهای تبلیغی پس ازت وافق هسته ای حامیان دولتو موافقان توافق هسته ای یا در حقیقت عاشقان دلارهای آزاد شده را این چنین لیست وردیف کرده است : جهان به ايران سلام کرد»! «خجسته باد اين پيروزي»! «پيروزي بدون جنگ»! «آغازعصر ايراني»! «ايران بر قله توافق»! «پيروزي استقامت، شکست تحريم»! «جهان تغيير کرد»! «پيروزي تاريخي ملت ايران»! «گل صدبرگ توافق شکفت»!«کليد تدبير قفل تحريم ها را گشود»! «خورشيد درخشان شد، تا باد چنين بادا»! «دنيا به احترام ايران ايستاد»! «کليد چرخيد، ايران خنديد»! «تدبير کارساز شد، توافق تاريخي»! «فتح الفتوح ديپلماسي ايران»! «پيروزي ايران در جنگ اراده ها»! «تثبيت ايران هسته اي با ايستادگي ملت»! «تاريخ ورق خورد»! و... اينها تنها چند نمونه از تيترهاي پرطمطراقي است که پس از پايان مذاکرات هسته اي در وين، رسانه هاي داخلي انتخاب کرده و به خورد مخاطبان خود دادند. ناگفته نماند که تازه داستان جنگ قدرت و ثروت و دلارهای آزاد شده شروع شده وهرچه زمان به جلو می رود از اینگونه مچ گیری ها خیلی بیشتر انجام می گیردو بعید نیست که با اتهام جاسوی بیگانه وخائن و وطن فروش ووووو به جای باریک یعنی دستگیری ختم شود.
«در ادامه ی تیتر شعارهای تبلیغی پس ازت وافق هسته ای حامیان دولتو موافقان توافق هسته ای یا در حقیقت عاشقان دلارهای آزاد شده را این چنین لیست وردیف کرده است : جهان به ايران سلام کرد»! «خجسته باد اين پيروزي»! «پيروزي بدون جنگ»! «آغازعصر ايراني»! «ايران بر قله توافق»! «پيروزي استقامت، شکست تحريم»! «جهان تغيير کرد»! «پيروزي تاريخي ملت ايران»! «گل صدبرگ توافق شکفت»!«کليد تدبير قفل تحريم ها را گشود»! «خورشيد درخشان شد، تا باد چنين بادا»! «دنيا به احترام ايران ايستاد»! «کليد چرخيد، ايران خنديد»! «تدبير کارساز شد، توافق تاريخي»! «فتح الفتوح ديپلماسي ايران»! «پيروزي ايران در جنگ اراده ها»! «تثبيت ايران هسته اي با ايستادگي ملت»! «تاريخ ورق خورد»! و... اينها تنها چند نمونه از تيترهاي پرطمطراقي است که پس از پايان مذاکرات هسته اي در وين، رسانه هاي داخلي انتخاب کرده و به خورد مخاطبان خود دادند. ناگفته نماند که تازه داستان جنگ قدرت و ثروت و دلارهای آزاد شده شروع شده وهرچه زمان به جلو می رود از اینگونه مچ گیری ها خیلی بیشتر انجام می گیردو بعید نیست که با اتهام جاسوی بیگانه وخائن و وطن فروش ووووو به جای باریک یعنی دستگیری ختم شود.
سرويس
سياسي- در حالي که قرار بود توافق هسته اي زمينه آزادسازي 150ميليارد دلار از
دارايي هاي بلوکه شده ايران را فراهم کند، يک جريان خاص سعي دارد سقف انتظارات از
توافق را به چشيدن طعم سيب زميني سرخ کرده و همبرگر مک دونالد تقليل دهد!
«جهان به ايران سلام کرد»! «خجسته باد اين پيروزي»! «پيروزي بدون جنگ»! «آغازعصر ايراني»! «ايران بر قله توافق»! «پيروزي استقامت، شکست تحريم»! «جهان تغيير کرد»! «پيروزي تاريخي ملت ايران»! «گل صدبرگ توافق شکفت»!«کليد تدبير قفل تحريم ها را گشود»! «خورشيد درخشان شد، تا باد چنين بادا»! «دنيا به احترام ايران ايستاد»! «کليد چرخيد، ايران خنديد»! «تدبير کارساز شد، توافق تاريخي»! «فتح الفتوح ديپلماسي ايران»! «پيروزي ايران در جنگ اراده ها»! «تثبيت ايران هسته اي با ايستادگي ملت»! «تاريخ ورق خورد»! و... اينها تنها چند نمونه از تيترهاي پرطمطراقي است که پس از پايان مذاکرات هسته اي در وين، رسانه هاي داخلي انتخاب کرده و به خورد مخاطبان خود دادند.
محتواي تحليل ها و گزارش ها و اظهارات نيز در اين زمينه همگي حاکي از اتفاقي بزرگ و تاريخي و فتح الفتوح است! در حالي که تا چندي پيش اين رسانه ها و برخي از دولتمردان از آزادسازي 150 ميليارد دلار پول بلوکه شده ايران در خارج مي گفتند و نويد گشايشي عظيم را در پي توافق هسته اي مي دادند اما به ناگاه اعلام شد که اين مبلغ کمتر از 30 ميليارد دلار است و خيلي هم نبايد انتظار معجزه داشت!
اما روند ماجراي دستاوردهاي اين توافق به اصطلاح تاريخي با گذشت زمان به مسائل قابل تامل تري نيز رسيده است. در حالي که کشور از مشکلات مختلف بسياري رنج مي برد و دولتمردان مدعي بودند با حصول اين توافق همه مشکلات -از سرمايه گذاري گرفته تا اشتغالزايي و حتي محيط زيست و آب شرب!- حل خواهد شد، جرياني مرموز در حال تنزل و تقليل مطالبات و انتظارات بحق مردمي به مسائلي سخيف و انحرافي است.
کليد چرخيد، سيب زميني سرخ کرده رسيد؟!
جالب ترين اين موارد را مي توان در موضوع حضور برند غذايي مک دونالد ديد. مک دونالد يک شرکت مواد غذايي آمريکايي است که سيب زميني سرخ کرده و همبرگر معروف ترين محصولات آن است. مک دونالد يکي از اصلي ترين نمادهاي سبک زندگي آمريکايي به شمار مي رود.
يک سايت خبري که مدعي حمايت از دولت نيز هست روز گذشته در خبري قابل تامل خبر مرکز تحقيقات حلال سازمان غذا و دارو را به شايعه حضور مک دونالد در ايران پيوند زده و آدرس اين مرکز را براي کسب مجوز ارائه مي کند و اينگونه تيتر مي زند؛ «مک دونالد» اگر به ايران بيايد چگونه بايد «نشان حلال» دريافت کند؟
اما از اين جالب تر تحليل يک روزنامه زنجيره اي از اين قضيه است. اين روزنامه در تحليل خود خواستار دامن نزدن به اين قضيه مي شود چرا که به زعم اين روزنامه، آرزوي حضور مک دونالد در ايران بسيار بزرگ است! و ممکن است محقق نشده و باعث سرخوردگي مردم شود!
اين روزنامه در شرح اين ماجرا مي نويسد؛ «مي شنويم كه مك دونالد مي خواهد به ايران بيايد يا اپل براي نمايندگي ايران در حال مشورت با مقامات آمريكايي است. درست برخلاف تمام آنچه در دنياي تجارت مي گذرد و معمولارسيدن به نمايندگي، شرايط پيچيده و سختي دارد كه از خيالبافي تا واقعيت، فاصله زيادي بين «شدن» و «نشدن» است؛ اتفاقي كه انگار در ميان تمام خبرهاي گشايش و رسيدن و اميدواري بعد از توافق گم شده و هيچ كس حواسش نيست، تمام اينها مي تواند در همان فاصله خيالبافي تا واقعيت، نااميدي و سرخوردگي تازه ايجاد كند، بمب اميدواري منفجر شده، زندگي مردم در يك هفته گذشته نه از لحاظ فيزيكي و واقعيت ها كه از لحاظ رواني و پيش بيني براي گشايش ها، زيرورو شده و همين اميدواري سرخوشانه، بدون در نظر گرفتن واقعيت ها مي تواند به همان سرعتي كه پخش شده و همه گير شده، نابود شود و از بين برود»!
اين ماجرا به همين دو رسانه ختم نشده و اغلب رسانه هاي مدعي اصلاحات و حمايت از دولت با ذوق زدگي و آب و تاب خبر انتشار فرم تقاضاي ايجاد نمايندگي مک دونالد در ايران را که روي سايت اين شرکت قرار گرفته، منتشر کردند و برخي از آنها نيز با شور و شعف درباره زمان اين فتح الفتوح گمانه زني کرده اند!
تحليل تحقيرآميز دويچه وله
در اين ميان گزارش دويچه وله آلمان از حضور احتمالي مک دونالد در ايران، زواياي بيشتري از اين خط تحقيرآميز و انحرافي را روشن مي کند. اين پايگاه در گزارش خود تحت عنوان «آيا تهران هم صاحب مک دونالد مي شود؟» حضور مک دونالد را نشانه اي از پايان انزواي ادعايي ايران دانسته و با مقايسه اي معنادار و البته تحقير آميز ميان جمهوري اسلامي و شوروي سابق مي نويسد؛ «در سال ۱۹۹۰ زماني که کمپاني «مک دونالد» نخستين شعبه اش را در ميدان پوشکين مسکو افتتاح کرد، بيش از ۳۰ هزار نفر ساعت ها در برابر در ورودي آن براي خريد همبرگر و سيب زميني سرخ شده صف کشيدند. تا چند هفته پس از آن نيز ماموران پليس هر روز باتوم به دست مسئول حفظ نظم صف چندين کيلومتري مقابل اين رستوران بودند.۷۰ سال انزواي اقتصادي موجب شده بود تا شهروندان شوروي سابق عطشي فراوان براي چشيدن طعم فرهنگ غربي، در قالب همبرگر و سيب زميني سرخ شده هم که شده، داشته باشند.در اکتبر همان سال مک دونالد نخستين شعبه خود در چين را نيز افتتاح کرد. رستوران مک دونالد در شهر شنژن، يکي از مناطق تجاري آزاد چين، قرار داشت.با راه افتادن مک دونالد در چين و شوروي، بخشي از فرهنگ آمريکا وارد دو کشوري شده بود که درهايشان تا سال ها به روي فرهنگ غرب بسته مانده بود... آيا آنچه که در سال ۱۹۹۰ در چين و روسيه رخ داد، در سال ۲۰۱۵ در ايران نيز رخ مي دهد؟ آيا مک دونالد که در کنار کمپاني هايي نظير استارباکس به نمادي از فرهنگ آمريکا در جهان تبديل شده، راهي به شهرهاي ايران خواهد يافت؟»
ذوق و شوق عجيب و غريب اين جريان داخلي و خارجي که پيوندي آشکار دارند در حالي است که روسيه سال گذشته چهار شعبه مک دونالد از جمله اولين شعبه آن در ميدان پوشکين را تعطيل و اعلام کرد بستن اين شعب آغاز يک عصر تاريخي است.
فضاسازي و هياهوي يک جريان کم تعداد اما پر سر و صدا درباره يک شرکت توليد کننده همبرگر و سيب زميني سرخ کرده نشان مي دهد موضوع هسته اي، تحريم ها و پرونده هاي ملي براي آنان اهميتي نداشته و سقف انتظارات آنان از توافق به اصطلاح تاريخي و ورق خوردن تاريخ، خوردن سيب زميني سرخ کرده آمريکايي است!
کارشناسان معتقدند دولت برنامه اقتصادي مدون و خاصي براي دوران پساتحريم نداشته و خطر واردات بي رويه محصولات لوکس مانند خودروهاي گرانقيمت و... محتمل است. تنزل دادن گشايش اقتصادي به حضور چند برند مشهور و لوکس جهاني در کشور خطي است که جريان فوق در حال فضاسازي درباره آن است. اين نوع از گشايش اقتصادي تنها به درد چند صد نفري مي خورد که شب توافق سوار بر ماشين هاي لوکس خود در چند نقطه شمال تهران به دست افشاني پرداخته و رهايي خود از زير بار تحريم ها را جشن گرفتند!
«جهان به ايران سلام کرد»! «خجسته باد اين پيروزي»! «پيروزي بدون جنگ»! «آغازعصر ايراني»! «ايران بر قله توافق»! «پيروزي استقامت، شکست تحريم»! «جهان تغيير کرد»! «پيروزي تاريخي ملت ايران»! «گل صدبرگ توافق شکفت»!«کليد تدبير قفل تحريم ها را گشود»! «خورشيد درخشان شد، تا باد چنين بادا»! «دنيا به احترام ايران ايستاد»! «کليد چرخيد، ايران خنديد»! «تدبير کارساز شد، توافق تاريخي»! «فتح الفتوح ديپلماسي ايران»! «پيروزي ايران در جنگ اراده ها»! «تثبيت ايران هسته اي با ايستادگي ملت»! «تاريخ ورق خورد»! و... اينها تنها چند نمونه از تيترهاي پرطمطراقي است که پس از پايان مذاکرات هسته اي در وين، رسانه هاي داخلي انتخاب کرده و به خورد مخاطبان خود دادند.
محتواي تحليل ها و گزارش ها و اظهارات نيز در اين زمينه همگي حاکي از اتفاقي بزرگ و تاريخي و فتح الفتوح است! در حالي که تا چندي پيش اين رسانه ها و برخي از دولتمردان از آزادسازي 150 ميليارد دلار پول بلوکه شده ايران در خارج مي گفتند و نويد گشايشي عظيم را در پي توافق هسته اي مي دادند اما به ناگاه اعلام شد که اين مبلغ کمتر از 30 ميليارد دلار است و خيلي هم نبايد انتظار معجزه داشت!
اما روند ماجراي دستاوردهاي اين توافق به اصطلاح تاريخي با گذشت زمان به مسائل قابل تامل تري نيز رسيده است. در حالي که کشور از مشکلات مختلف بسياري رنج مي برد و دولتمردان مدعي بودند با حصول اين توافق همه مشکلات -از سرمايه گذاري گرفته تا اشتغالزايي و حتي محيط زيست و آب شرب!- حل خواهد شد، جرياني مرموز در حال تنزل و تقليل مطالبات و انتظارات بحق مردمي به مسائلي سخيف و انحرافي است.
کليد چرخيد، سيب زميني سرخ کرده رسيد؟!
جالب ترين اين موارد را مي توان در موضوع حضور برند غذايي مک دونالد ديد. مک دونالد يک شرکت مواد غذايي آمريکايي است که سيب زميني سرخ کرده و همبرگر معروف ترين محصولات آن است. مک دونالد يکي از اصلي ترين نمادهاي سبک زندگي آمريکايي به شمار مي رود.
يک سايت خبري که مدعي حمايت از دولت نيز هست روز گذشته در خبري قابل تامل خبر مرکز تحقيقات حلال سازمان غذا و دارو را به شايعه حضور مک دونالد در ايران پيوند زده و آدرس اين مرکز را براي کسب مجوز ارائه مي کند و اينگونه تيتر مي زند؛ «مک دونالد» اگر به ايران بيايد چگونه بايد «نشان حلال» دريافت کند؟
اما از اين جالب تر تحليل يک روزنامه زنجيره اي از اين قضيه است. اين روزنامه در تحليل خود خواستار دامن نزدن به اين قضيه مي شود چرا که به زعم اين روزنامه، آرزوي حضور مک دونالد در ايران بسيار بزرگ است! و ممکن است محقق نشده و باعث سرخوردگي مردم شود!
اين روزنامه در شرح اين ماجرا مي نويسد؛ «مي شنويم كه مك دونالد مي خواهد به ايران بيايد يا اپل براي نمايندگي ايران در حال مشورت با مقامات آمريكايي است. درست برخلاف تمام آنچه در دنياي تجارت مي گذرد و معمولارسيدن به نمايندگي، شرايط پيچيده و سختي دارد كه از خيالبافي تا واقعيت، فاصله زيادي بين «شدن» و «نشدن» است؛ اتفاقي كه انگار در ميان تمام خبرهاي گشايش و رسيدن و اميدواري بعد از توافق گم شده و هيچ كس حواسش نيست، تمام اينها مي تواند در همان فاصله خيالبافي تا واقعيت، نااميدي و سرخوردگي تازه ايجاد كند، بمب اميدواري منفجر شده، زندگي مردم در يك هفته گذشته نه از لحاظ فيزيكي و واقعيت ها كه از لحاظ رواني و پيش بيني براي گشايش ها، زيرورو شده و همين اميدواري سرخوشانه، بدون در نظر گرفتن واقعيت ها مي تواند به همان سرعتي كه پخش شده و همه گير شده، نابود شود و از بين برود»!
اين ماجرا به همين دو رسانه ختم نشده و اغلب رسانه هاي مدعي اصلاحات و حمايت از دولت با ذوق زدگي و آب و تاب خبر انتشار فرم تقاضاي ايجاد نمايندگي مک دونالد در ايران را که روي سايت اين شرکت قرار گرفته، منتشر کردند و برخي از آنها نيز با شور و شعف درباره زمان اين فتح الفتوح گمانه زني کرده اند!
تحليل تحقيرآميز دويچه وله
در اين ميان گزارش دويچه وله آلمان از حضور احتمالي مک دونالد در ايران، زواياي بيشتري از اين خط تحقيرآميز و انحرافي را روشن مي کند. اين پايگاه در گزارش خود تحت عنوان «آيا تهران هم صاحب مک دونالد مي شود؟» حضور مک دونالد را نشانه اي از پايان انزواي ادعايي ايران دانسته و با مقايسه اي معنادار و البته تحقير آميز ميان جمهوري اسلامي و شوروي سابق مي نويسد؛ «در سال ۱۹۹۰ زماني که کمپاني «مک دونالد» نخستين شعبه اش را در ميدان پوشکين مسکو افتتاح کرد، بيش از ۳۰ هزار نفر ساعت ها در برابر در ورودي آن براي خريد همبرگر و سيب زميني سرخ شده صف کشيدند. تا چند هفته پس از آن نيز ماموران پليس هر روز باتوم به دست مسئول حفظ نظم صف چندين کيلومتري مقابل اين رستوران بودند.۷۰ سال انزواي اقتصادي موجب شده بود تا شهروندان شوروي سابق عطشي فراوان براي چشيدن طعم فرهنگ غربي، در قالب همبرگر و سيب زميني سرخ شده هم که شده، داشته باشند.در اکتبر همان سال مک دونالد نخستين شعبه خود در چين را نيز افتتاح کرد. رستوران مک دونالد در شهر شنژن، يکي از مناطق تجاري آزاد چين، قرار داشت.با راه افتادن مک دونالد در چين و شوروي، بخشي از فرهنگ آمريکا وارد دو کشوري شده بود که درهايشان تا سال ها به روي فرهنگ غرب بسته مانده بود... آيا آنچه که در سال ۱۹۹۰ در چين و روسيه رخ داد، در سال ۲۰۱۵ در ايران نيز رخ مي دهد؟ آيا مک دونالد که در کنار کمپاني هايي نظير استارباکس به نمادي از فرهنگ آمريکا در جهان تبديل شده، راهي به شهرهاي ايران خواهد يافت؟»
ذوق و شوق عجيب و غريب اين جريان داخلي و خارجي که پيوندي آشکار دارند در حالي است که روسيه سال گذشته چهار شعبه مک دونالد از جمله اولين شعبه آن در ميدان پوشکين را تعطيل و اعلام کرد بستن اين شعب آغاز يک عصر تاريخي است.
فضاسازي و هياهوي يک جريان کم تعداد اما پر سر و صدا درباره يک شرکت توليد کننده همبرگر و سيب زميني سرخ کرده نشان مي دهد موضوع هسته اي، تحريم ها و پرونده هاي ملي براي آنان اهميتي نداشته و سقف انتظارات آنان از توافق به اصطلاح تاريخي و ورق خوردن تاريخ، خوردن سيب زميني سرخ کرده آمريکايي است!
کارشناسان معتقدند دولت برنامه اقتصادي مدون و خاصي براي دوران پساتحريم نداشته و خطر واردات بي رويه محصولات لوکس مانند خودروهاي گرانقيمت و... محتمل است. تنزل دادن گشايش اقتصادي به حضور چند برند مشهور و لوکس جهاني در کشور خطي است که جريان فوق در حال فضاسازي درباره آن است. اين نوع از گشايش اقتصادي تنها به درد چند صد نفري مي خورد که شب توافق سوار بر ماشين هاي لوکس خود در چند نقطه شمال تهران به دست افشاني پرداخته و رهايي خود از زير بار تحريم ها را جشن گرفتند!
