يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "پيام ملت به هتل كوبورگ"

اوین نامه ی کیهان شنبه 20 تیر ماه سال 1394 94
    يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان  "پيام ملت به هتل كوبورگ"

هنگامي که معاويه بن ابي سفيان به امام حسن بن علي(ع) پيشنهاد صلح داد، آن حضرت در خطبه اي، پيشنهاد معاويه را به اطلاع لشکر خود رسانيد و خاطر نشان کرد: «آگاه باشيد، معاويه ما را به امري فرا مي خواند که نه عزت ما در آن است و نه مطابق با انصاف است. اگر داراي روحيه شهادت طلبي هستيد، درخواستش را رد کنيم و دست به شمشير ببريم تا خداوند سبحان ميان ما حکم کند، ولي اگر زندگي دنيا را مي طلبيد، خواسته اش اجابت کرده و رضايت شما را فراهم کنيم» هنگامي که کلام امام(ع) به اين جا رسيد: مردم از هر سو فرياد برآوردند «البقيه، البقيه ما زندگي و بقاي دنيايي را مي خواهيم» با اين سخن آنها، صلح بر امام(ع) تحميل شد و پس از آن امام از آن جماعت سست عنصر کناره گرفت.
    ديروز و در سراسر ايران اسلامي، راهپيمايي روز قدس برگزار شد و نشان داد که برعکس برخي تحليل هاي غلط اين روزها، مردم عاشقانه پاي انقلاب و آرمان هاي متعالي آن ايستاده اند. سالهاست آمريکا و مزدوران، آرزومندند روز قدس را خلوت و کمرنگ و بي فروغ ببينند، اما به فضل الهي اين آرزو را به گور خواهند برد. تفاوت مردم ما با مردمان بد عهد و سست عنصر و بي وفاي عصر امام حسن(ع) در همين روزها معلوم مي شود. آن روزها مردم، عليرغم ديدن امام معصوم(ع) و آن همه سفارش پيامبر(ص) در حق آنها، بي وفايي را پيشه کردند و اين روزها، مردمي که نه امام معصوم ديده اند و نه بسياري از آنها جنگ. جهاد و شهادت را، با نفس قدسي امامزاده اي جليل القدر و به سرو آسماني او، سر از پا نشناخته و هر رنج و سختي را بر خود هموار مي کنند. اين رمز بقا و جاودانگي انقلابي است که ديروز بار ديگر جوان شد، رشد کرد و شکوفه داد.
    اما اين روزها خبر ديگري هم هست. خبرهايي که براي ما تازگي ندارد اما خيلي ها از آن به عنوان غيرمنتظره سخن مي گويند! براي ما تازگي ندارد چون پيش از اين بارها و بارها مستند به اسناد تاريخي و سوابق متعدد، آن را پيش بيني کرده بوديم. اما براي برخي تازگي دارد چون همه اميد خود را در آن مي ديدند و مي بينند! «عهدشکني» و زير ميز زدن آمريکايي ها، خبري است که تقريبا همزمان با روز قدس به گوش مردم رسيد و نشان داد آنچه عده اي به آن دلخوش بودند و شمار ديگري براي رسيدن به آن، چهره کريه آمريکا را بزک مي کردند، سرابي بيش نبود و پيش بيني دو سال قبل رهبر انقلاب درباره آن، ثابت شد. استقامت ديپلمات هاي کشورمان بر روي خطوط قرمز اعلام شده و نيز پشتيباني از اين روش و منش تيم توسط مردم، براي دشمن قابل پيش بيني نبود. آنها از يک سو منتظر بودند از داخل ايران نواي «البقيه البقيه» بشنوند و از يک سو منتظر بودند به تبع سستي و بدعهدي مردم، تيم مذاکره کننده نيز کوتاه بيايد و همه چيز به نفع آمريکا رقم بخورد، پيماني ننگين تحميل شود و به تعبير رهبر انقلاب، موفق به «شکست انقلاب» شوند! اما وقتي فرياد مرگ بر آمريکا در آسمان ايران طنين انداز شد، فهميدند که در تحليل خود اشتباه کرده اند و به ناچار، علنا بازي را به هم زدند! براي ما و مردممان اين رفتار آمريکا تازگي نداشته و ندارد. مي دانيم که اگر توافقي با همه جوانب آن بين ما و دشمن هميشگي کشورمان يعني آمريکا منعقد شود، هيچ اميدي به اجراي آن نيست و بد عهدي و پستي، در ذات آنهاست و جزئي از سرشت و نهاد پليد آنهاست. اما به جز مردم ما و به جز عاشقان انقلاب که دست آمريکا را به خوبي خوانده اند، برخي ديگر سودا و آرزوهاي ديگري دارند!
    1- در گرماگرم مذاکرات و در حالي که دشمن هر روز خدعه اي تازه و نيرنگي نوين براي انتقام از ايران انقلابي رو مي کرد، عده اي در داخل با حرفها و تحليل هايشان، پشت تيم مذاکره کننده را خالي کردند و زمينه ساز ضربات پي در پي حريف مي شدند! اين کار با هر قصد و نيتي انجام شود، نتيجه آن چيزي جز تضعيف تيم کشورمان و جسارت بيشتر حريف نيست. در حالي که آمريکايي ها، به تعبير مشهور و به شيوه معروفشان، مي کوشند «نياز خود را به عنوان امتياز به ما بفروشند» و در حالي که حتي رسانه هاي آمريکايي هم دستاورد مذاکره براي دولت اوباما را بسيار حياتي و تعيين کننده معرفي مي کردند، برخي با توهم نمايندگي ملت ايران، سوداها و آرزوهاي خودشان را به جاي خواست عمومي بيان کردند و مذاکرات هسته اي را به معني شکست تابوي مذاکره با آمريکا قلمداد کرده و در نتيجه، از امکان گشايش سفارت آمريکا در ايران سخن گفتند! در چنين شرايطي اگر جان کري زير ميز مذاکره نزند عجيب است! اين کار به دشمن اين پيام را مي فرستد که؛ ما به شدت به تو نيازمنديم، آن قدر نيازمند که حاضريم تو را که روزگاري مردممان با فضاحت و خواري از اين کشور به بيرون پرتاب کرده بودند، دوباره به خانه دعوت کنيم و بر صدر نشانيم! آيا اين پيام نبايد دشمن را متوهم کند!؟ و نبايد باعث شود که از سر وقاحت و پررويي با مذاکره کنندگان ما سخن بگويند و آنها را تهديد کنند!؟ اين پيام از داخل، قطعا مخالف پيام عمومي است و اگر آمريکايي ها ذره اي در آن ترديد داشتند، ديروز و در روز قدس، پاسخ خود را از مردم گرفتند و فهميدند آنها که اين حرفها را مي زنند، دچار «آلزايمر سياسي» شده اند و نمي دانند در اطرافشان چه مي گذرد! اما مردم فراموش نکرده و نمي کنند. مردم فراموش نکرده اند چرا سفارت آمريکا بسته شد؟ بسته شد چون سفارت نبود، جاسوس خانه بود و در آنجا بيش از ابزار کار ديپلماتيک، ابزار جاسوسي مورد استفاده بود و همه حرکات مقامات رژيم پهلوي و بعضي مقامات دولت موقت، از آنجا هدايت مي شد، مردم فراموش نکرده اند که امام راحل عظيم الشان، آن حرکت انقلابي را، انقلاب دوم و انقلابي به مراتب بزرگتر از انقلاب اول ناميد و با اين کار هيمنه پوشالي آمريکا را در هم شکستند. آري مردم فراموش نکرده و نمي کنند اما برخي در روزهاي حياتي مبارزه ديپلماتيک، دست دوستي به سوي دشمن دراز مي کنند و خواب بازگشت آنها را مي بينند! آيا ما به جايي رسيده ايم که از انقلاب مهمتر از انقلاب اول برگرديم!؟ و اين را به دشمن شماره يکمان هم بگوييم!؟

    2- شش سال پيش در همين روز قدس، عده اي - که بعدها به نماز اولي ها مشهور شدند! - آب خوردند، با کفش نماز خواندند و شعار دادند «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران»! آنها آن روز اسرائيل را دشمن خود نمي دانستند و معتقد بودند مشکل مردم لبنان و فلسطين، مشکل خودشان است و به ما ربطي ندارد! چند سالي گذشت، باز همان جماعت راه افتادند که؛ اسرائيل مخالف مذاکرات هسته اي و رفع تحريم هاست! دلواپسان با اسرائيل هم صدا هستند و...! آنها اين بار اينگونه القا مي کردند که اسرائيل بد است و آمريکا خوب! آمريکا مي خواهد تحريم ها را بردارد و در رحمت به روي ما باز کند اما اسرائيل مخالف است! صرف نظر از اين چرخش مواضع که از عدم درک و فهم سياسي حکايت مي کند، بايد از آنها پرسيد امروز قبول داريد اسرائيل مخالف مذاکرات است؟ پس چرا در روز قدس همسو و هم صدا با مردم فرياد مرگ بر اسرائيل سر نداديد!؟ و چرا اکنون که همه پيش بيني ها درباره ماهيت پليد آمريکا، عينيت پيدا کرده و آنها با باج خواهي، مسير لغو تحريم ها و رسيدن به توافق خوب را مسدود کرده اند، چيزي درباره ماهيت آمريکا نمي گوييد؟ چرا از بزک چهره دشمن- که به فرموده رهبر عزيز انقلاب، خيانت به ملت است- در پيشگاه مردم توبه نمي کنيد!؟
    اما فارغ از اين دو گروه و افرادي شبيه اينها که با روش هاي مختلف همچون شبيه سازي تاريخي يا القاء دودستگي در کشور، پالس غلط به دشمن مي فرستند، امروز بيش از گذشته معلوم شده که ملت در دفاع از منافع ملي يکپارچه اند و در برابر باج خواهي دشمن که حاضر نيست خوي استکباري خود را کنار بگذارد، با قاطعيت ايستاده اند و در آن سوي آمريکايي ها مي کوشند با همان حربه هميشگي تهديد و تحريم حرف خود را به کرسي بنشانند و همين است که مذاکرات به وضع کنوني رسيده و از ابتدا نيز آن را پيش بيني کرده بوديم. تلاش آمريکا براي حفظ ژست دست برتر داشتن در مذاکرات و نيز تهديد به ترک مذاکره در اوج نياز به مذاکرات، حرف تازه اي نيست، مهم توجه به اين نکته است که در بزنگاه تاريخي کنوني، پايمردي يا کوتاهي در برابر حريف مي تواند سرنوشت يک ملت را تغيير دهد و اين به تيم مذاکره کننده بستگي دارد. به ابتداي اين نوشتار و ماجراي تلخ تحميل صلح به امام حسن(ع) برگرديم. ملت ايران پيام صلح دروغين و پوشالي شيطان بزرگ را شنيد، پاسخ آن را ديروز با شعار «مرگ بر آمريکا» و «مرگ بر اسرائيل» داد و حجت را بر همه مسئولان تمام کرد. از آنها که از انقلاب و انقلابي گري پشيمانند، هيچ توقعي نيست. اما از آنان که هنوز انقلاب اسلامي را نه جوشش احساسات، که آميخته شور و شعور حسيني مي دانند، هيچ عذري براي عقب نشيني از حقوق ملت پذيرفتني نيست. نويسنده: حسين شمسيان