یادداشت روز اوین نامه ی کیهان "آمريكا حرف آخر را زد!"

اوین نامه ی کیهان یکشنبه  14 آذرماه سال 1395
یادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "آمريكا حرف آخر را زد!"
مثل همیشه یا روزهای قبل  یادداشت روز یا ادامه سریالی برجام و انتقاد به آن با طعم ضدآمریکایی دنبال شده است.

فريب خوردن از دشمن خدعه گر، چيز عجيبي نيست. اگر به چنين دشمني اعتماد کرده و فريب نخوريم، جاي تعجب و البته تاسف دارد. تمديد قانون داماتو را (تحريم هاي 10 ساله عليه کشورمان) هم مجلس نمايندگان و هم مجلس سناي آمريکا با اکثريت «کامل» به تصويب رسانده و به آنهايي که خواب آمريکا را مي ديدند رکب زدند. يعني، تقريبا تمام اعضاي کنگره-جمهوري خواه و دموکرات- به تمديد اين قانون راي داده اند. اين قانون در همين دولت اوباماي مودب تمديد شده، و طبق خبرهايي که منتشر شده اوباما هم قرار است آن را امضاء کند. اتحاد جمهوري خواه و دموکرات - دستکم در دشمني با ايران را- مدتهاست که منتقدان فرياد مي زنند اما هيچگاه گوش شنوايي نبوده است. از آقاي صالحي بگير تا سخنگوي محترم وزارت خارجه و رئيس شوراي عالي امنيت ملي، آقاي شمخاني، تا پيش از تصويب مجدد اين قانون، تمديد آن را مساوي با نقض برجام دانسته بودند اما بعد از تصويب، مواضع برخي تغيير کرد! وزير خارجه کشورمان که تمديد تحريم هاي ده ساله را نقض برجام دانسته بود ديروز گفته، اين اقدام «اثر اجرايي ندارد» و رئيس جمهوري محترم هم ديروز در ديدار نماينده ويژه پوتين آن را صرفا «تضعيف برجام»! خوانده است. جريان رسانه اي دولت و مدعيان اصلاحات نيز براي ماله کشي اين بدعهدي بزرگ آمريکا به صف شده اند. در اين باره گفتني هايي هست.
    1- «قانون داماتو» در دوران رياست جمهوري کلينتونِ دموکرات، و «تحريم هاي بي سابقه» و به تعبير غربي ها «فلج کننده» در دوران باراک اوباماي دموکرات تصويب شدند. يعني همان جريان سياسي که دلباختگان آمريکا، سال هاست سنگ آنها را به سينه زده و براي پيروزيشان در انتخابات رياست جمهوري دعا مي کردند! اما ديديم دموکرات ها پا به پاي جمهوري خواهان و بدون حتي يک راي مخالف، به اين قانون راي دادند تا باز هم ثابت شود اين که منتقدان سالهاست فرياد مي زنند بين اين دو جريان در موضوع ايران هيچ تفاوتي نيست، شعار نيست، حرف حساب است.

    2- مي گويند تمديد تحريم هاي 10 ساله آمريکا، «اثر اجرايي ندارد» که بايد پرسيد، اگر اين تحريم ها اثر اجرايي ندارند، اصلاچرا وارد مذاکره شديم و براي لغو آنها اين قدر از جيب ملت هزينه کرديم؟! نمي گويند اگر تمديد اين قانون اثر اجرايي ندارد، چرا پيش از تصويب، آن را «نقض صريح برجام» خوانده و نسبت به تبعات اين بدعهدي براي آمريکا خط و نشان ها مي کشيدند، با فلان مقام اتحاديه اروپا رايزني کرده، درباره تبعات غير قابل پيش بيني اين اقدام گفت و گو مي کردند.

    3- زنجيره اي ها تا پيش از تصويب «تمديد داماتو» با «غوغا زيستي» ايام مي گذراندند تا به ارديبهشت سال 96 برسند! و براي اين مقصود، با ظرفيت عظيم رسانه اي و مالي خود، به «راه انداختن» حاشيه و «جا انداختن» آن به عنوان مسئله اول کشور مي پرداختند. تبديل «لغو کنسرت و سخنراني» به مسئله اول کشور آن هم در شرايطي که رکود، بيکاري ، تورم و دلار نزديک به 4000 توماني کمر ملت را مي شکست، نمونه هايي از اين حاشيه سازي هاست. جديد ترين نسخه اين حاشيه ها روي تلاش قوه قضائيه براي دستگيري يک وکيل الدوله و لغو سخنراني يک وکيل الدوله ديگر ساخته شد. کار به جايي کشيد که رئيس جمهور محترم نيز دست به کار شد و شخصا بر لزوم آزادي بيان تاکيد و اقدام قوه قضائيه را «مايه شرمساري» خواند. بسيجِ يک شبه تمام ظرفيت دولت و جريان هاي نزديک به آن براي رسيدگي به اين مسئله آن هم در چنين شرايط اقتصادي مايه تعجب و شرمساري شد. همه اين حاشيه سازي ها براي فرار از پاسخگويي به وعده ها بود. وعده هم اين بود که با مذاکرات هسته اي تحريم ها فرو ريخته اقتصاد شکوفا شده و دلار 1000 تومان خواهد شد. قانون داماتو اما تير خلاص را بر پيکر نيمه جان برجام زد و همه وعده ها را هوا کرد. حال که آن «تقريبا هيچ» هم هوا شده، طبيعتا از اين پس بايد منتظر حاشيه سازي ها و هنجار شکني هاي بيشتري بود. حاشيه سازي از اين پس، از نان شب هم براي شکست خوردگان برجام زده حياتي تر مي شود.
    4- صفحات نخست روزنامه ها و سايت هاي زنجيره اي در نخستين روز پس از تمديد اين قانون به خوبي نشان داد که آنها از خيانت دوستان دموکراتشان در ماجراي داماتو حسابي «کُپ» کرده اند. شايد از دموکرات ها انتظار چنين خيانتي را نداشتند، شايد هم راي صد در صدي سنا و نمايندگان آنها را گيج کرده باشد. اين عده اما هنوز هم از خواب بيدار نشده و ابراز اميدواري مي کنند اوباما با اين قانون مخالفت کند تا «شايد» با اين مخالفت چند ماهي اين قانون تعليق شود و مدت زماني که تا انتخابات رياست جمهوري فرصت مانده را هم با «پُز برجام» سپري کنند. مخالفت احتمالي اوباما حداکثر چند ماه اين قانون را تعليق مي کند اما بعد از آن، روز از نو خواهد بود و روزي از نو. واکنش عجيب و متناقض برخي مسئولين درباره تمديد اين قانون اما، دست فرمان لازم را به زنجيره اي ها داد و احتمالاآنها تا امروز صبح بايد از «کُپ» خارج شده باشند. از امروز پياده نظام ها براي توجيه خيانت آمريکا به صف مي شوند و القا مي کنند که... برجام هنوز هم نقض نشده است. احتمالابراي جلوگيري از رسوايي بيشتر چند «حمله ديپلماتيک»! را نيز چاشني گزارشات، مقالات و موضع گيري هاي ظريفِ ضد آمريکايي خود خواهند کرد. 

    5- با آخرين ميخي که دو جريان دموکرات و جمهوري خواه مشترکا به تابوت برجام زدند و با پيروزي ترامپ در انتخابات آمريکا، از اين پس اروپا ملجا ليبرال هاي وطني خواهد شد. اصولازندگي بدون غرب براي اين طيف امکان وقوع ندارد. تاسيس دفتر اتحاديه اروپا در تهران نيز احتمالابا جديت بيشتري دنبال خواهد شد. موضع گيري ها نيز حول اين محورها خواهند چرخيد که: «آمريکا فقط يکي از اعضاي 1+5 است»و «ساير اعضاء همچنان به برجام پايبندند»، «آمريکا با اين کار حيثيت خود را به باد داد»،« دنيا فهميد حق با مابود و ما دنبال بمب اتمي نبوديم و آبروي آمريکا رفت و ...» تا چنين القا شود که برجام هنوز نمرده است غافل از اينکه، بسياري از کشورهاي غربي نيز مثل کشورهاي مرتجع و عقب مانده عربي، مثل همين ليبرال هاي خودمان، به انحاء مختلف به آمريکا وابسته اند و بدون اجازه اين کشور جرات آب خوردن ندارند. حتي اگر فرض بگيريم سياست هاي اروپا از آمريکا مستقل است بايد پرسيد، آيا اروپا آمريکا را رها کرده و به سمت ايران متمايل خواهد شد؟! 
    اين خيانت اما، باعث بي حيثيتي آمريکا هم نخواهد شد، چرا که اصولااين کشور حيثيتي نداشت که با خيانت به ايران آن را از دست بدهد. حيثيت آمريکا در جنگ ويتنام، حمله به عراق و افغانستان و ليبي، راه اندازي قائله داعش و تکفير، حمايت از جنايات ناتمام رژيم صهيونيستي و آل سعود و صدها جنايت ديگر از بين رفته است. صحبت کردن از حيثيت در «سياست منهاي اخلاق» به جوک شبيه تر است. امروزه کشورهاي غربي نه بر اساس اخلاق و وفاداري بلکه بر اساس منافع، سياست هاي خود را تنظيم مي کنند. آيا منافع غرب ايجاب مي کند از تحريم هاي آمريکا عليه ايران تبعيت نکنند؟ 

    6- امروز قطعا بايد براي دولت هم ثابت شده باشد که دشمني آمريکا با ايران نه بخاطر توان هسته اي کشورمان بود و نه بخاطر مسائل حقوق بشري (اعدام قاچاقچيان مواد مخدر و متجاوزان به نواميس مردم) و حتي توان موشکي بلکه دشمني آمريکا با ايران، «ماهوي» است. امروزه آمريکايي ها ديگر مثل چند ماه قبل هم نمي گويند «رفتار ايران بايد تغيير کند» بلکه به صراحت از لزوم «تغيير رژيم» حرف مي زنند. آيا وقتي حريف «بدون ترس» برجام را اينگونه نقض مي کند و همزمان حرف آخر (تغيير رژيم) را همان اول مي زند، نبايد «بدون ترس» مذاکره را رها و اجراي يک طرفه برجام را متوقف کرد؟ ادامه چنين وضعي «خسارت محض» است؛ دولت هم بهتر است حرف آخر را بزند.
نويسنده: جعفر بلوري