گزیده ها 12 بهمن -95

گزیده ها 12 بهمن -95
خبر ويژه 
بازي دوگانه افراطيون مدعي اصلاحات با طيف لاريجاني و رحماني فضلي
افراطيون مدعي اصلاحات مشغول بازي دوگانه با طيف لاريجاني و رحماني فضلي هستند.
    
نشريات و فعالان اين طيف از يک سو چند ماه است به واسطه احساس نگراني نسبت به ريزش شديد راي روحاني -که در نظرسنجي ها کاملاً مشهود است- اصولگرايان را دعوت به ائتلاف مي کنند و در عين حال مسئوليت ناکارآمدي هاي دولت را گردن اصولگرايان حاضر در کابينه مي اندازند.
    
روزنامه آرمان ديروز مدعي ائتلاف نانوشته ميان لاريجاني و اصلاح طلبان شد و افزود «رئيس مجلس در عين اصولگرايي، اصلاح طلب ناب است». اما توضيح نداد که چرا مدعيان اصلاح طلبي حاضر نشدند به وي براي رياست راي بدهند و از عارف حمايت کردند.
    
اما در همين حال خبرگزاري اصلاح طلب ايلنا از قول رمضان زاده سخنگوي دولت اصلاحات مدعي شده حاشيه ها و کارشکني ها در دولت مربوط به اعضاي اصولگراي کابينه است. او همچنين گفت سکوت رحماني فضلي در مورد تخلفات شهرداري شائبه سياسي دارد.
    
پيش از اين هم برخي مطبوعات مدعي اصلاح طلبي بارها حضور امثال رحماني فضلي و پورمحمدي در دولت را مورد تخطئه و اعتراض قرار داده و خواستار جابجايي آنها با افرادي از اصلاح طلبان شده اند.
    
در حقيقت آنها با زبان بي زباني مي گويند اصولگرايان به ما در انتخابات سرويس بدهند و پس از آن مسئوليت ناکارآمدي هاي دولتي ناشي از گفتمان ما را بپذيرند!
    
پيش از اين کساني چون عبدي و کرباسچي با ادبيات نزديک به هم تصريح کرده اند بايد ميان اصولگرايان و ميان آنها و حاکميت شکاف انداخت و از ميان آنها براي خود سربازگيري و يارگيري کرد.
خبر ويژه 
آقاي روحاني! قانون ممنوعيت ويزا را اوباما نوشت و ترامپ اجرا كرد
«آقاي روحاني! آمريکا خيلي وقت است که ديوار مي کشد. ممنوعيت هاي ويزا را اوباما نوشت و ترامپ فقط اجرا کرد
    
به گزارش رجانيوز، فرمان اجرايي (Executive Order) دونالد ترامپ که به مدت 90 روز ورود ايرانيان به آمريکا را همراه اتباع شش کشور ديگر ممنوع ساخته در صدر اخبار اين روزها قرار دارد و در اين بين موج ترامپ ستيزي در ميان برخي از غرب گرايان داخلي شدت گرفته تا به موجب آن اولاً باراک اوباما رئيس جمهور مودب و باهوش آمريکا به طور خاص و دموکرات ها را تبرئه نمايند. ثانياً آمريکا ستيزي را محدود به حزب جمهوري خواه آمريکا نمايند غافل از اين که علت اصلي محروميت هاي ناشي از امضاي دونالد ترامپ قانون تحريمي است که در دولت باراک اوباما و با پيشنهاد شخص وي عليه ايران اعمال شده است.
    
به گزارش رجانيوز، اگر نگاهي گذرا به متن کامل فرمان اجرايي ترامپ کرده باشيم متوجه مي شويم که در اين متن هيچ گونه اسمي از ايران آورده نشده و تنها از تعابيري چون «دولت هاي حامي تروريسم»، کشورهايي که «تهديدي فوق العاده» به حساب مي آيند و از همه مهم تر کشورهاي حاضر در فهرست «کشورها يا مناطق مايه نگراني» (countries of concern) وزارت امنيت داخلي هستند استفاده شده است. با اين وجود پس چرا اين محدوديت ها شامل حال جمهوري اسلامي ايران مي شود؟
    
در آمريکا قانوني به نام «برنامه معافيت از اخذ رواديد (Visa Waiver Program «vwp») وجود دارد که به موجب آن از سال 1986 ميلادي به شهروندان 38 کشور اجازه داده مي شود تا با اهداف تجاري و گردشگري و براي مدت 90 روز بدون نياز به اخذ رواديد به ايالات متحده سفر کنند و در مقابل نيز اين کشورها بايد تعهدات مشابهي را در اين خصوص بپذيرند.
    
چهار روز پس از کشتار سن برنارديو در دوم دسامبر 2015 که حداقل چهارده کشته به همراه داشت باراک اوباما در سخنراني خود به کنگره پيشنهاد مي کند که براي مبارزه با آن چه که خود تروريسم مي خواند، نظارت قوي تري بر روي کساني که بدون ويزا به آمريکا مسافرت مي کنند اعمال نمايد. اوباما در سخنراني اش خواستار بازنگري در برنامه معافيت از اخذ رواديد (review the visa Waiver program) و ايجاد يک غربالگري قوي تر (Stronger screening) براي افرادي مي شود که خواهان ورود به آمريکا هستند.
    
تنها ساعتي پس از سخنراني اوباما پيش نويس طرح محدوديت صدور ويزا روي سايت کنگره آمريکا منتشر شد و پس از آن مجلس نمايندگان آمريکا با 407 راي موافق در برابر تنها 19 راي مخالف قانون «بهبود برنامه معافيت از اخذ رواديد و ممنوعيت سفر تروريستي (Visa Waiver Program Improvement and Terrorist Travel Prevention Act Frequently) موسم به قانون 158 H.R. را تصويب مي کند. به موجب اين قانون که بعدتر به امضاي باراک اوباما رسيد ايران به کشورهايي که در منطقه نگراني آمريکا قرار دارند اضافه شد و به اين ترتيب افرادي که به يکي از کشورهاي ايران، سوريه، عراق و سودان سفر کرده بودند بدون داشتن ويزا قادر به سفر آمريکا نبوده و در واقع با مستثني شدن از اين قانون محروم شده اند.
    
حال دونالد ترامپ مبتني بر همين قانون به طور کلي سفر اتباع اين کشورها - به همراه سه کشور جديد سومالي، سودان و يمن - به آمريکا را ممنوع کرده است. در واقع ترامپ هيچ اشاره اي به ايران نکرده است و تحريم ها و ممنوعيت هاي جديد که امروز گريبان ايران را گرفته تنها به خاطر قرار داشتن ايران در بين کشورهايي است که در منطقه به اصطلاح نگران کننده آمريکا قرار گرفته اند؛ مسئله اي که تنها با پيشنهاد و همراهي باراک اوباما به وقوع پيوسته است.
    
اما در بياني ديگر بايد توجه داشت که مقصر شرايط امروز علاوه بر باراک اوباما تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان نيز مي باشد؛ چرا که تيم مذاکره کننده کشورمان با وجود اين که نفس «تصويب قانون» تحريم ويزا در دولت اوباما «نقض برجام» به حساب مي آمد به نامه جان کري در رابطه با عدم اجراي اين محدوديت ها عليه ايران دلخوش کرد؛ البته حتي اين دلخوشي نيز پس از دستورالعمل وزارت امنيت داخلي آمريکا از بين رفت و در عمل هم محدوديت هاي جديد هم در قانون و هم در اجرا گريبان ايران را گرفت؛ اين تنها مرحله اول بود و دونالد ترامپ در مرحله بعدي با استفاده از همين قانون، امروز ورود ايرانيان را به آمريکا ممنوع اعلام کرد؛ لذا بايد اذعان کرد که دوران ديوارکشي از مدت ها قبل شروع شده بود اما کساني که به الاغ ها دل خوش کرده بودند عينکي براي ديدن آن نداشتند.
خبر ويژه 
پاداش هاي نجومي كه برخي مديران براي بانك هاي زيان ده گرفتند!
اکنون که حسابرسي ها معلوم کرده برخي بانک ها مانند بانک ملت زيان ده بوده اند، آيا پاداش هاي نجومي دريافت شده از سوي مديران بانک ها، به بيت المال باز مي گردد.
    
به گزارش روزنامه «صبح نو» يکي از بخش هايي که در ماجراي حقوق هاي نجومي محل دعوا بود، پرداخت پاداش در هيئت مديره شرکت هاي دولتي و شبه دولتي بود. براساس قانون تجارت، هيئت مديره با رعايت ضوابطي خاص براساس سود سالانه شرکت، به اعضاي هيئت مديره پاداش اختصاص دهد؛ اما اين پاداش در واقع بخشي از سود شرکت خواهد بود؛ اما به نظر مي رسد با موج جديد حسابرسي در بانک ها نشان مي دهد که اين بانک ها نه تنها سودده نبودند؛ بلکه ضررده نيز هستند و حالابا اين وجود بايستي تکليف پاداش هاي نجومي اين بانک ها بازبيني شود.
    
بانک مرکزي از ابتداي تابستان سال جاري بانک ها را ملزم به رعايت استانداردهاي IFRS در ارائه صورت هاي مالي کرده است. اين موضوع منجر به اختلاف نظر بانک مرکزي با سازمان حسابرسي شده است که در نهايت نزديک به 6 ماه بود که نماد اغلب بانک ها در بورس متوقف شده و سازمان بورس اجازه برگزاري مجامع اين بانک ها را نمي دهد. از يکسو بانک مرکزي خود را سياست گذار و مقررات گذار حوزه پولي و بانکي مي داند و به لحاظ حقوقي درباره اختياراتش در محدوده نحوه تنظيم صورت هاي مالي، ابهامي مبني بر مقررات گذاري در اين حوزه نمي بيند و از سوي ديگر سازمان حسابرسي، نقش حاکميتي براي تدوين استانداردهاي حسابداري را از اختيارات اين سازمان مي داند.
    
هفته گذشته بانک ملت به عنوان اولين بانک پس از حسابرسي هاي دقيق، در بورس رونمايي شد و نمادش مجدداً به تابلوي بورس برگشت. نماد بانک ملت به عنوان اولين سهم بانکي با حدود 40 درصد ريزش به تابلو معاملات بازگشت. اين در حالي است که آخرين قيمت معاملاتي سهم بانک ملت پيش از بسته شدن، معادل 193 تومان بود که اکنون به پايين تر از 119 تومان رسيده است. براين اساس انتظار مي رود ديگر نمادهاي بسته شده نيز با همين ميزان ريزش مواجه شوند. در گام بعدي رئيس اداره نظارت بر ناشران بورسي سازمان بورس و اوراق بهادار گفت: نماد بانک هاي تجارت و صادرات به صورت همزمان در هفته جاري بازگشايي مي شود. سود خالص بانک هاي بورسي از سال 92 تا 94 در خوش بينانه ترين حالت 61 درصد، بدون در نظر گرفتن زيان دهي دو بانک ملت و تجارت، 68/5 درصد و با احتساب اين دو بانک 139 درصد کاهش يافته و تبديل به زيان شده است.
    
در سال 94 از مجموع 18 بانک مورد بررسي، 5 بانک زيان ده و 9 بانک ديگر با کاهش سود خالص مواجه شده اند. اين کاهش سود در برخي بانک ها در سطح 30 تا 50 درصد است.
    
همچنين برخي بانک ها در سه ماهه اول يا 6 ماهه اول امسال در سراشيبي کاهش شديد سوددهي افتاده اند. سود 17 بانک در سال 92 در مجموع 6 هزار و 897 ميليارد و 592 ميليون تومان بوده اما سود 18 بانک در سال 93 با 1401 ميليارد تومان کاهش، 5 هزار و 496 ميليارد تومان بوده است؛ اما سود بانک ها در سال گذشته با احتساب زيان بانک هاي ملت، تجارت، گردشگري و سرمايه منفي 2 هزار و 672 ميليارد تومان است.
    
در قواعد جديد حسابرسي مشخص شده که بانک ها زيان ده هستند و حالابايد مشخص شود پاداش هاي نجومي که در هيئت مديره اين بانک ها در طول ساليان اخير پرداخت شده، به حساب بانک ها برمي گردد؟ از سوي ديگر به نظر مي رسد ضرورت تجديد حسابرسي در شرکت هاي دولتي و شبه دولتي نيز ضروري است تا مشخص شود چند درصد از شرکت هاي دولتي سودده هستند که در حال پرداخت پاداش هاي نجومي به هيئت مديره خود هستند و الباقي شرکت ها با وجود استفاده از بودجه دولتي و تراز مالي منفي؛ چرا بايستي از پاداش هاي نجومي بهره مند شوند؟
خبر ويژه 
ايران هراسي بهانه است /جهانخواران ما را تحمل نمي كنند
اظهارات وقت و بي وقت مسئولين دولت «تدبير و اميد» دائر بر آنکه «برجام پروژه ايران هراسي را از بين برد» اگر ناشي از بي التفاتي و کم دانشي مسئولين مزبور از ذات و گوهر انقلاب اسلامي نباشد مي تواند مويد بازي آگاهانه و مستورانه ايشان در زمين بازي دولت هائي باشد که علمدار دشمني با انقلاب اسلامي اند.
    
داريوش سجادي همکار سابق نشريات اصلاح طلب با انتشار اين مطلب نوشت: مسئولين مزبور خوب است بفرمايند چه کساني و بابت چه مظاني و از چه زماني از ايران ترسيدند و مبناي خوف و وحشت و هراس شان از ايران چه بود؟ آيا مسئولين مربوطه تجاهل مي فرمايند و نمي دانند آنانکه از ايران هراسناک اند دولت هاي جنايتکار و زياده خواهي اند که مبناي هراس شان تضاد قهري و عقلي مناسبات مبارزه جويانه و معدلت طلبانه ايران انقلابي با دواعي هژمونيک و ژاژخواهي و شاذفرمائي و سلطه طلبي هاي خود ايشان است؟!
    
آيا مسئولين مربوطه خواب تشريف داشته و نمي دانند مبناي ايران هراسي آن «کدخدايان» از فرداي انقلاب اسلامي و اصرار مولود انقلاب اسلامي بر زيست مستقلانه و چالشگرانه با نظام سلطه جهاني، آغاز و اقتراح شد!؟
    
آيا مسئولين مربوطه غافل از آنند شرط «ايران نه هراسي» و «ملوس مفروض انگاشته شدن ايران»، متابعت از کدخدا و تمکين از نواهي و فرامين ملوکانه و تيولدارانه آن از خود راضيان و خويش رئيس بينان است!؟
    
آيا اين سخن امام خميني به قوه سامعه مسئولين مربوطه رسيده است: «نکته مهمي که همه بايد به آن توجه کنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است که دشمنان ما و جهانخواران تا کي و تا کجا ما را تحمل مي کنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند. به يقين آنان مرزي جز عدول از همه هويتها و ارزش هاي معنوي و الهي نمي شناسند به گفته قرآن کريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمي دارند مگر اينکه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم صهيونيست ها و آمريکا و شوروي در تعقيب مان خواهند بود تا هويت ديني و شرافت مکتبي مان را لکه دار نمايند... اما اين که بعضي مغرضين ما را به اعمال سياست نفرت و کينه توزي در مجامع جهاني توصيف و مورد شماتت قرار مي دهند، و با دلسوزيهاي بي مورد و اعتراض هاي کودکانه مي گويند جمهوري اسلامي سبب دشمني ها شده است و از چشم غرب و شرق و ايادي شان افتاده است. که چه خوب است به اين سوال پاسخ داده شود که ملتهاي جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ايران در چه زماني نزد غربي ها و شرقي ها احترام و اعتبار داشته اند که امروز بي اعتبار شده اند!؟ آري اگر ملت ايران از همه اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين- عليهم السلام- را با دست هاي خود ويران نمايد آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان يک ملت ضعيف و فقير و بي فرهنگ به رسميت بشناسند ولي در همان حدي که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعيف، آنها ولي و قيم باشند ما جيره خوار و حافظ منافع آنها».
    
مزيد اطلاع مسئولين مربوطه مي بايست ايشان را گوشزد کرد که آنچه شما و کدخداي شما از «ايران هراسي» مراد مي کنيد «هراس» نيست. ايران هراسي اسم مستعار نفرت و عصبانيت از ايراني است که نخواسته و نمي خواهد قد رعناي خود را با معيار و مثقال کدخدايتان «گز» کند!
    
مزيد اطلاع مسئولين مربوطه گوشزد مي بايست کرد؛ عصبانيت کدخداي تان بابت تنزه طلبي و کرامت سالاري و حر پيشگي «ايران پسا انقلاب اسلامي» عصبانيتي است مسموع و مفهوم و گريزي از آن نداريد تا تلخکامانه گوشزد تاريخي «بهشتي» را به کدخداي تان تکرار کنيد دائر بر آنکه: از ما عصباني باش و از اين عصبانيت بمير!
    
مزيد اطلاع مسئولين مربوطه مي بايست گوشزد کرد در صحراي پلشتي، همه افتخار پلنگي ناظر بر چالاکي و بي باکي و تيز چنگالي در هماوردي با کفتاران و شدادان و شغالان و شغادان مردار خوار است! مسئولين مربوطه مي بايست بدين بداهت عنايت داشته باشند که پلنگ دم بريده و دندان کشيده و چنگال ريخته، شايسته سيرک و بايسته عکس يادگاري انداختن با کودکان است!
    
مسئولين مربوطه بدين بداهت عنايت بورزند که مشارکت کردن و مباشرت داشتن در پروسه اخته کردن پلنگ تيز چنگال انقلاب، خيانت است نه کياست! با نام مستعار «شکستن پروژه ايران هراسي» انقلاب اسلامي و ايران انقلابي را عقيم و سترون کردن در پيشگاه کدخدا، افتخار نيست. ابتذال است. جنايت است. حماقت شايسته ملامت است!