زنگِ
خطرِ فقرِ وراثتی 12 بهمن – 95
در شرایطی که گزارش شده بسیاری از کارشناسان و اندیشمندان
حوزه اجتماعی نسبت به وراثتی شدن فقر در جامعه به ویژه در میان افراد بی خانمان یا
صاحبان مشاغل کاذب هشدار می دهند. به جا بود که به آن سوی
معادله هم اشاره می شد که قدرت و انباشت ثروت هم در رژیم وارونه گدا ومعتادو گورخواب
و کارتن خواب و تن فروش و نوزاد فروش پرور هم وراثتی شده است. چون عملکرد این بخش
معادله موجب پیدایش آن سوی معادله خطر فقر وراثتی شده است.
تهران - ایرنا -
زنان کودک به دوش، مردان ساقی، گورخواب ها، دختران فراری و نوزدانی بی هویت در
کنار زندگی گروهی این افراد در خرابه های حاشیه کلان شهرها، زنگ هشدار را برای ادامه
یک زندگی یکنواخت در سایه فقر به صدا در آورده است.
بسیاری از کارشناسان
و اندیشمندان حوزه اجتماعی نسبت به وراثتی شدن فقر در جامعه به ویژه در میان افراد
بی خانمان یا صاحبان مشاغل کاذب هشدار می دهند.
آنان بر این باورند که بی برنامگی در زمینه پیشگیری از افزایش شمار بی خانمان ها ممکن است در آینده مشکلات فراوانی در سطح خرد و کلان به وجود آورد. اگر افزایش شمار بی خانمان با رویه کنونی ادامه یابد، باید در آینده شاهد دورهم آیی گروه هایی باشیم که مذهب و زبان علت همزیستی آنها نیست، بلکه رانده شدن از محیط اجتماعی و روی آوردن به کارهایی که در شان انسان اجتماعی نیست ، مهمترین ویژگی پیوند دهنده آنان محسوب می شود.
اما چرا با وجود اینکه ما در چهار دهه ی اخیر بیشترین تغییر را در حوزه های اجتماعی داشتیم، احتمال شکل گیری یک شبه گروه فقیر در کشور قابل پیش بینی است؟ فضای باز و برابری های اجتماعی که ثمره پیروزی انقلاب اسلامی بود موجب شد تا تحرک طبقاتی در جامعه ما حالتی شناور پیدا کند.
مسوولان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، با تاسیس مدارس و دایر کردن آن در تمامی نقاط کشور به نوعی کلاس ها را برای کودکان تبدیل به کارگاه های استعدادیابی کردند. فراهم شدن زمینه برای شکوفایی استعداد دانش آموزان موجب شد تا تحرک اجتماعی در بیشتر نقاط کشور به ویژه مناطق محروم از حالت افقی به تحرک عمودی تبدیل شود.
در تعریف این دو نوع تحرک باید گفت تحرک عمودی به تغییر منزلت فرد از یک طبقه ی اجتماعی به طبقه دیگر اطلاق می شود و به طور معمول ثروت و پایکاه اجتماعی فرد را ارتقا می بخشد در حالی که در تحرک افقی فرد تنها می تواند از یک طبقه به طبقه همسان خود برود بدون اینکه تغییر محسوسی در شیوه و سبک زندگی وی ایجاد شود.
اما با این وجود، گسترش برخی معضل های اجتماعی مانند اعتیاد، فقر، تکدی گری و افزایش شمار دختران فراری در جامعه، موجب شد در شلوغی کلان شهرها، شاهد گسترش مشاغل کاذبی مانند خرده فروشی، جمع آوری زباله و تکدی گری به صورت خانوادگی باشیم.
کودکانی که این روزها در آغوش پدر و مادر به تکدی گری و فروش مواد، گل و اسپند در خیابان های مشغول هستند، ثمره ازدواج پدر یا مادری اند که با در پیش گرفتن زندگی ناسالم در سایه طلاق و اعتیاد به نوعی فرزندان خود را زودتر از آنچه که تصور می شد وارد بازار کار کرده، کاری که نه تنها به فرزند شخصیت اجتماعی نمی دهد بلکه وی را به نوعی از محیط های اجتماعی مانند کلاس درس دور خواهد کرد. تا زمانی که والدین چنین فرزندانی هدف از تولد آنان را درآمدزایی از طریق خرده فروشی، اجاره کودک و تکدی گری بدانند، به یقین تربیت و سالم تحویل دادن آنان به جامعه، در اولویت های چندم قرار می گیرد. این شیوه از تربیت و زندگی در فقر ساخته شده والدین ممکن است در ادامه همچنان همراه فرزندان باشد.
با این شرایط نمی توان از فرزندان پدر و مادری که با ترغیب فرزندان خود به کارهایی مانند گل فروشی، دود کردن اسپند و جمع آوری زباله از سطل های اشغال شهرداری سعی در ادامه زندگی دارند، انتظار تحرک در جهت عمودی داشت زیرا برای خانواده هایی با این شرایط تامین نیازهای زیستی و اولیه مهمترین اولویت زندگی است و فرزندان این قشر ممکن است با اندک درآمد، خود را از لحاظ اقتصادی مستقل ببینند و حس کاذب استقلال اقتصادی آنان را از حضور در کلاس های درس و دیگر فعالیت های اجتماعی بازدارد.
گریز از مدرسه و روی آوری به مشاغل کاذب تنها خصیصه فرزندان این گروه نیست. یکی دیگر از ویژگی هایی که شبه گروه بی خانمان ها ممکن است داشته باشند دهن کجی به قوانین شرعی و عرفی است. این روزها مشاهده می شود کارتن خواب ها به ویژه معتادان و دختران فراری برای یافتن پناهگاه بسیاری از مسائل را نادیده می گیرند که تبعات منفی بسیاری را در پی دارد از این رو انتظار می رود مسائلی چون افزایش کودکان معتاد و بی هویت رواج پیدا کند .
توهم حس محروم شدن ممکن است در آینده زمینه را برای انتقام جویی فرد از همنوع های خود فراهم کند. زمانی که فرد به خاطر طرد اجتماعی احساس محرومیت از فعالیت های اجتماعی داشته باشد برای توجیه اقدام های مجرمانه خود سعی در انتقام جویی دارد. این انتقام ممکن است در قالب قتل و دزدی یا انتقال بیماری های واگیردار باشد.
ترکیب ناهمگن معتادان، دختران فراری، کودکان کار، کودکان ازدواج و طرد شدگان از محیط های اجتماعی در بین بی خانمان ها، احتمال افزایش ازدواج سفید را افزایش می دهد.
آمارهای موجود حکایت از آن دارد که روابط پرخطر و اعتیاد به عنوان 2 عامل اصلی ویروس(HIV) به شمار می آیند. حال با بررسی شیوه زندگی این خرده فرهنگ در جامعه می توان به راحتی دریافت که این دو نوع رفتار که بیشترین تعداد بیماران ایدز را به جامعه ما تحویل داده اند به نوعی در بین گروه بی خانمان ها رایج است. روی آوردن برخی از این افراد به کارهای خلاف عرف و شرع در جامعه و همنشینی با این گروه می تواند رگه های بیماری ایدز را در جامعه بیشتر از آنچکه امروز وجود دارد گسترش دهد.
هر چند که برای پیشگیری از افزایش شمار کارتن خواب ها و بی خانمان ها راهکارهای فراوانی تا امروز ارایه شده، اما افزایش شمار افراد بی خانمان در جامعه به ویژه حاشیه کلان شهرها نشان از آن دارد که این برنامه ها به صورت اصولی ریشه های شکل گیری این معضل اجتماعی را مورد بررسی قرار نداده اند.
در این زمینه اخیرا برخی اظهارات بدون پشتوانه کارشناسی و منطقی در خصوص عقیم سازی کارتن خواب ها مطرح شد ، مسئله ای که به نظر می رسد به نوعی پاک کردن صورت مسئله است ، چرا که ریشه کارتن خوابی و بی خانمانی در مشکلات فراوانی مانند اعتیاد، فقر، طلاق و ... نهفته است .
**گروه پژوهش و تحلیل خبری
آنان بر این باورند که بی برنامگی در زمینه پیشگیری از افزایش شمار بی خانمان ها ممکن است در آینده مشکلات فراوانی در سطح خرد و کلان به وجود آورد. اگر افزایش شمار بی خانمان با رویه کنونی ادامه یابد، باید در آینده شاهد دورهم آیی گروه هایی باشیم که مذهب و زبان علت همزیستی آنها نیست، بلکه رانده شدن از محیط اجتماعی و روی آوردن به کارهایی که در شان انسان اجتماعی نیست ، مهمترین ویژگی پیوند دهنده آنان محسوب می شود.
اما چرا با وجود اینکه ما در چهار دهه ی اخیر بیشترین تغییر را در حوزه های اجتماعی داشتیم، احتمال شکل گیری یک شبه گروه فقیر در کشور قابل پیش بینی است؟ فضای باز و برابری های اجتماعی که ثمره پیروزی انقلاب اسلامی بود موجب شد تا تحرک طبقاتی در جامعه ما حالتی شناور پیدا کند.
مسوولان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، با تاسیس مدارس و دایر کردن آن در تمامی نقاط کشور به نوعی کلاس ها را برای کودکان تبدیل به کارگاه های استعدادیابی کردند. فراهم شدن زمینه برای شکوفایی استعداد دانش آموزان موجب شد تا تحرک اجتماعی در بیشتر نقاط کشور به ویژه مناطق محروم از حالت افقی به تحرک عمودی تبدیل شود.
در تعریف این دو نوع تحرک باید گفت تحرک عمودی به تغییر منزلت فرد از یک طبقه ی اجتماعی به طبقه دیگر اطلاق می شود و به طور معمول ثروت و پایکاه اجتماعی فرد را ارتقا می بخشد در حالی که در تحرک افقی فرد تنها می تواند از یک طبقه به طبقه همسان خود برود بدون اینکه تغییر محسوسی در شیوه و سبک زندگی وی ایجاد شود.
اما با این وجود، گسترش برخی معضل های اجتماعی مانند اعتیاد، فقر، تکدی گری و افزایش شمار دختران فراری در جامعه، موجب شد در شلوغی کلان شهرها، شاهد گسترش مشاغل کاذبی مانند خرده فروشی، جمع آوری زباله و تکدی گری به صورت خانوادگی باشیم.
کودکانی که این روزها در آغوش پدر و مادر به تکدی گری و فروش مواد، گل و اسپند در خیابان های مشغول هستند، ثمره ازدواج پدر یا مادری اند که با در پیش گرفتن زندگی ناسالم در سایه طلاق و اعتیاد به نوعی فرزندان خود را زودتر از آنچه که تصور می شد وارد بازار کار کرده، کاری که نه تنها به فرزند شخصیت اجتماعی نمی دهد بلکه وی را به نوعی از محیط های اجتماعی مانند کلاس درس دور خواهد کرد. تا زمانی که والدین چنین فرزندانی هدف از تولد آنان را درآمدزایی از طریق خرده فروشی، اجاره کودک و تکدی گری بدانند، به یقین تربیت و سالم تحویل دادن آنان به جامعه، در اولویت های چندم قرار می گیرد. این شیوه از تربیت و زندگی در فقر ساخته شده والدین ممکن است در ادامه همچنان همراه فرزندان باشد.
با این شرایط نمی توان از فرزندان پدر و مادری که با ترغیب فرزندان خود به کارهایی مانند گل فروشی، دود کردن اسپند و جمع آوری زباله از سطل های اشغال شهرداری سعی در ادامه زندگی دارند، انتظار تحرک در جهت عمودی داشت زیرا برای خانواده هایی با این شرایط تامین نیازهای زیستی و اولیه مهمترین اولویت زندگی است و فرزندان این قشر ممکن است با اندک درآمد، خود را از لحاظ اقتصادی مستقل ببینند و حس کاذب استقلال اقتصادی آنان را از حضور در کلاس های درس و دیگر فعالیت های اجتماعی بازدارد.
گریز از مدرسه و روی آوری به مشاغل کاذب تنها خصیصه فرزندان این گروه نیست. یکی دیگر از ویژگی هایی که شبه گروه بی خانمان ها ممکن است داشته باشند دهن کجی به قوانین شرعی و عرفی است. این روزها مشاهده می شود کارتن خواب ها به ویژه معتادان و دختران فراری برای یافتن پناهگاه بسیاری از مسائل را نادیده می گیرند که تبعات منفی بسیاری را در پی دارد از این رو انتظار می رود مسائلی چون افزایش کودکان معتاد و بی هویت رواج پیدا کند .
توهم حس محروم شدن ممکن است در آینده زمینه را برای انتقام جویی فرد از همنوع های خود فراهم کند. زمانی که فرد به خاطر طرد اجتماعی احساس محرومیت از فعالیت های اجتماعی داشته باشد برای توجیه اقدام های مجرمانه خود سعی در انتقام جویی دارد. این انتقام ممکن است در قالب قتل و دزدی یا انتقال بیماری های واگیردار باشد.
ترکیب ناهمگن معتادان، دختران فراری، کودکان کار، کودکان ازدواج و طرد شدگان از محیط های اجتماعی در بین بی خانمان ها، احتمال افزایش ازدواج سفید را افزایش می دهد.
آمارهای موجود حکایت از آن دارد که روابط پرخطر و اعتیاد به عنوان 2 عامل اصلی ویروس(HIV) به شمار می آیند. حال با بررسی شیوه زندگی این خرده فرهنگ در جامعه می توان به راحتی دریافت که این دو نوع رفتار که بیشترین تعداد بیماران ایدز را به جامعه ما تحویل داده اند به نوعی در بین گروه بی خانمان ها رایج است. روی آوردن برخی از این افراد به کارهای خلاف عرف و شرع در جامعه و همنشینی با این گروه می تواند رگه های بیماری ایدز را در جامعه بیشتر از آنچکه امروز وجود دارد گسترش دهد.
هر چند که برای پیشگیری از افزایش شمار کارتن خواب ها و بی خانمان ها راهکارهای فراوانی تا امروز ارایه شده، اما افزایش شمار افراد بی خانمان در جامعه به ویژه حاشیه کلان شهرها نشان از آن دارد که این برنامه ها به صورت اصولی ریشه های شکل گیری این معضل اجتماعی را مورد بررسی قرار نداده اند.
در این زمینه اخیرا برخی اظهارات بدون پشتوانه کارشناسی و منطقی در خصوص عقیم سازی کارتن خواب ها مطرح شد ، مسئله ای که به نظر می رسد به نوعی پاک کردن صورت مسئله است ، چرا که ریشه کارتن خوابی و بی خانمانی در مشکلات فراوانی مانند اعتیاد، فقر، طلاق و ... نهفته است .
**گروه پژوهش و تحلیل خبری