آنچه حال و روز اهواز را
خراب کرده است 12بهمن-95
بدون
شک ریشه خرابی آب وهوای نه شهر اهواز که
شهرهای استان نفت و زر خیز خورشتان ناشی از جنگ خانمانمسوز موهبت الهی 8 ساله
ایران وعراق خمینی و پاسداران می باشد .
فقط ۱۰ درصد اعتبار ۱۱۳ میلیاردی دولت برای تثبیت کانونهای مولد گرد و غبار خوزستان اختصاص داده
شده که با این مبلغ ناچیز فقط ۳۶۰۰ هکتار بیابان قرق و
نهالکاری شده که این هم اگر پول نرسد با آغاز فصل گرما محکوم به خشکیدگی هستند.
به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» آورده است: آب و برق و تلفن همراه و
اینترنت قطع شده و مدارس و دانشگاه و بازار و ادارات دولتی همگی تعطیل شدند، برخی
جادههای ارتباطی نیز برای چندین ساعت مسدود و بیمارستانها و درمانگاهها مملو از
بیماران تنفسی شدند، شهر رنگ و بوی مرگ به خود گرفته و در برخی مناطق مردم با گالن
و دبه در جستوجوی آب هستند.
رئیس پلیس راه میگوید به دلیل نبود برق و تلفن، امکان دریافت اطلاعات راههای
استان میسر نیست و محیط زیست نیز از عدم دریافت اطلاعات دستگاههای سنجش آلودگی
هوا از دیگر شهرهای استان به دلیل قطع برق گلایه میکند.
اما اینجا نه یک شهر جنگزده، بلکه اهواز مرکز استان نفتخیز ایران است.
شهری که با عبور طولانیترین رودخانه کشور، حالا بعد از گذشت دو سال از وقوع
پدیده گرد و غبار شدید ۷، ۹ و ۱۹ بهمن ماه ۹۳ بار دیگر شاهد تکرار همان روزهای بهشدت خاکی و مملو از غبار است، روزهایی
که باعث شد به مدت سه هفته تمامی خوزستان زیر پوششی از گرد و خاک با منشأ داخلی و
خارجی مدفون شود و بعد از گذشت سه هفته، سرانجام بسته اجرایی دولت برای مقابله با
کانونهای تولید گرد و غبار داخلی در خوزستان تصویب و تکلیف تک تک دستگاهها به
آنها ابلاغ شد.
سازمان جنگلها و مراتع کشور موظف شد برای کنترل حدود ۲۵ هزار هکتار از کانونهای بحرانی غبار با دریافت ۱۱۳ میلیارد تومان اعتبار مصوب نسبت به تثبیت شن و کنترل این کانونها اقدام
کند. اما حالا بعد از گذشت دو سال از آن بهمن ماه خاکی، فاجعه بار دیگر تکرار شد
تا شاید هشدارهای مسئولان سازمان جنگلها که در ماهها و هفتههای اخیر بارها
تکرار شده، جدی گرفته شود؛ هشداری که خبر از تشدید ریزگردهای خوزستان در صورت عدم
اصلاح ساختار مدیریت منابع آب در این استان و استانهای همجوار و عدم تأمین اعتبار
لازم برای مقابله با کانونهای ریزگرد داخلی میداد.
معاون سازمان جنگلها و مراتع کشور نیز پیشتر در گفتوگو با «ایران» گفته
بود: فقط ۱۰ درصد اعتبار ۱۱۳ میلیاردی دولت برای تثبیت کانونهای مولد گرد و غبار خوزستان اختصاص داده
شده که با این مبلغ ناچیز فقط ۳۶۰۰ هکتار بیابان قرق و
نهالکاری شده که این هم اگر پول نرسد با آغاز فصل گرما محکوم به خشکیدگی هستند.
ضمن اینکه اعتبارات استانی بیابانزدایی در خوزستان نیز برای سال ۹۵ با کاهش چشمگیری هم مواجه بوده و از اعتبارات ملی سال ۹۵ هم هنوز هیچ خبری نیست! پرویز گرشاسبی، همچنین ساخت سه سد روی رودخانه
زهره را عامل ایجاد کانونهای جدید تولید گرد و غبار داخلی در خوزستان معرفی کرده
بود.
۲۹۰ هزار هکتار مرتع و تالاب خشکیده در
خوزستان
بر اساس گزارش سازمان جنگلها و مراتع کشور ۳۵۰ هزار هکتار از اراضی خوزستان به دلیل مدیریت نامطلوب آب و خشکسالی و طرحهای
مخرب عمرانی در یکی دو دهه اخیر به اصلیترین کانونهای تولید گرد و غبار داخلی
این استان تبدیل شدهاند. بر اساس این گزارش حدود ۱۲۹ هزار هکتار از این اراضی بیابانی شده فقط در شمال، شرق، جنوب و جنوب شرق
اهواز واقع شدهاند که روز جمعه در نتیجه وزش باد با سرعت ۷۰ کیلومتر در ساعت تمامی شهر اهواز از هر طرف در محاصره گرد و غبار قرار
گرفت، اگرچه تمامی کانونهای بیابانی و بستر تالابهای خشکیده و مراتع بیابانی شده
این استان روز جمعه فعال شده و خوزستان را به تعطیلی کشاند اما شدت غبار در مرکز
استان به حدی بود که بر اساس یک اندازهگیری صورت گرفته در محله کیانپارس اهواز از
هر متر مربع سطح روی زمین حدود ۴۲ گرم خاک بعد از سه
ساعت طوفان جمعآوری شد!
کانونهای داخلی گرد و خاک خوزستان عمدتاً در اهواز، هندیجان، بندر امام،
ماهشهر، هورالعظیم، خرمشهر و امیدیه پراکندگی جغرافیایی دارند که از این میزان
حدود ۲۹۰ هزار هکتار را تالابها و هورهای خشک
شده و مراتع بیابانی شده تشکیل میدهد و مابقی اراضی را نیز زمینهای کشاورزی رها
شده که عمدتاً در نتیجه سدسازی در بالادست و ساخت کانال های متعدد انتقال آب در
شهرستان هندیجان ایجاد شده تشکیل میدهد. در همین حال برخی کارشناسان ساخت سدها و
کانالهای متعدد در بالادست حوضه جراحی و زهره از جمله سد آسک، کوثر، چمشیر، ساخت
سد روی کانال شهید رجایی در امیدیه، فعالیتهای شرکت نفت در بستر هورالعظیم و
بسیاری از سدهای ساخته شده روی کارون و کرخه را عامل اصلی خشکیدگی هورها و تالابهای
خوزستان عنوان میکنند.
به همین دلیل جمع کثیری از کشاورزان هندیجان دو ماه قبل در اقدام اعتراضی
به برداشت بیرویه آب زهره در بالادست و خشک شدن بیش از ۲۳ هزار هکتار از اراضی کشاورزیشان که امروز به کانونهای اصلی بیابانی
استان تبدیل شده اقدام به اعتراض و مسدود کردن جاده کمربندی این شهر کردند. این
اقدام با دخالت فرماندار خاتمه یافت و چند روز بعد حدود ۱۵ میلیون مترمکعب آب سد کوثر در گچساران دررودخانه زهره جاری شد اما بهدلیل
برداشت بیرویه آب در امیدیه، باز هم آب به هندیجان نرسید!
یک میلیون هکتار بیابانزایی جدید در پنج سال اخیر
معاون آبخیزداری و بیابان سازمان جنگلها و مراتع کشور در گفتوگو با
«ایران» میگوید: در نتیجه مدیریت غلط منابع آب یک میلیون هکتار بیابان جدید فقط
در پنج سال گذشته در کشور ایجاد کردیم و سؤال ما این است چرا باید سدسازی اینقدر
توسعه پیدا کند و بعد مشکلات اینچنینی به وجود بیاورد که این ناشی از برنامهریزی
غلط و فقدان برنامه جامع آب و خاک و بخشی نگری است.
پرویز گرشاسبی خاطرنشان کرد: بیابانزایی فقط در خوزستان نیست در دشت قزوین،
ملارد و اشتهارد هم ۲۰۰ هزار هکتار به دلیل
برداشت بیرویه از آب های زیرزمینی، سدسازی، کانالسازی و زهکشی بیابانزایی داشتیم
که اگر این کانونها فعال شود فاجعهای برای تهران و کرج رقم خواهد خورد. در
ارومیه هم ۲۰۰ هزار هکتار، در گاوخونی و هامون نیز
همینطور. در جازموریان هم با ساخت دو سد روی رودخانه بمپور و جیرفت ۳۴ هزار هکتار اراضی کشاورزی را توسعه دادیم در عوض ۳۰۰ هزار هکتار کانون بحران ایجاد کردیم در خوزستان هم ۳۵۰ هزار هکتار تالاب و هور را بیابان کردیم و همین بیابانهای هندیجان و
امیدیه که امروز کانون گرد و خاک برای اهواز شده تا دوسال پیش با آب رودخانه زهره
پوشیده بود و امروز مملو از ماسه بادی است.
این در حالی است که همه اینها در نتیجه اقدامات غلط گذشته و بعضاً تداوم
این اشتباهات در پنج سال اخیر ظاهر شده است. او افزود: اما در مورد خوزستان اگر
این ۳۵۰ هزار هکتار کانون بحران را بخواهیم
مدیریت کنیم چارهای نیست جز اصلاح مدیریت منابع آب، در این صورت بین ۷۰ تا ۸۰ درصد این اراضی را که پیشتر مملو از آب
بوده میتوان کنترل کرد و این امر هزینههای دولت را هم کاهش میدهد.
از سوی دیگر به گفته این مقام در حالی که بیابانزایی هر سال بیشتر از سال
قبل کشور را تحت تأثیر قرار میدهد اما بودجه بیابانزدایی سازمان جنگلها در سال ۹۵، تنها ۶۴ میلیارد تومان بوده که هنوز یک ریال هم
اختصاص نیافته است و اساساً هرسال هم بیشتر از ۶۰ درصد کل بودجه اختصاص نمییابد و همین امر باعث شده ایران که زمانی در
اجرای طرحهای مقابله با بیابانزایی در آسیا و جهان رتبه دار بوده حالا با بنبستهای
جدی و بروز گرد و خاکهای شدید با منشأ داخلی هم مواجه باشد.