ذکر خیر هاشمی به قلم وزیر دولت اصلاحات 12بهمن-95
سفید سیاه یا درد و دل و عقده گشایی کردن چه مشکلی را حل می کند .اگر راست می گویید
ریسک کنید ویه جو غیرت وشهامت به خرج دهید واز خط ترسیم شده سانسور عبور کنید و روشنگری
کنید و بگویید چگونه سررفسنجانی زیرآب
برده شد؟
در آستانه دهه فجر آیتالله هاشمی
دیگر میان ما نیست. این را هم همگی به خوبی میدانیم که جای خالی ایشان توسط کسی
پر نخواهد شد. ایشان از سال ٤٢ در جریانات انقلاب بوده و از سن ١٤ سالگی در پی
مبارزه بودند. او همراه امام و انقلاب و به بیانی مغز متفکر انقلاب بود.
به گزارش ایسنا، احمد خرم طی
یادداشتی در روزنامه «اعتماد» با عنوان «اولین فجر بدون هاشمی»، پس از این مقدمه
نوشت: همیشه باید در نظر بگیریم که آیتالله هاشمی یک فرد عادی نبوده است. در سالهای
پس از پیروزی انقلاب که قدرت به دست نیروهای انقلابی افتاد و جریانات مختلف سیاسی
تشکیل شد، آقای هاشمی همواره فرد شماره دو نظام جمهوری اسلامی بود. هم در زمان
امام (ره) و هم در زمان مقام معظم رهبری ایشان همواره فرد شماره دو کشور بودند.
حالا که ایشان در میان ما نیست باید این را بدانیم که در انقلاب، ما از این دست
ضایعات زیاد داشتیم. در سالهای ابتدایی انقلاب، ما چهرههایی همچون شهید بهشتی و
شهید باهنر را از دست دادیم. در طول ٨ سال جنگ شهدای بسیاری داشتیم. واقعا هم کسی
نتوانست جای شهید بهشتی یا شهید باهنر را پر کند اما باید این نکته را بدانیم که
از دست رفتن انسانهای موثر و کارگشا در جامعه هر چند که جامعه را دچار تاسف و
تالم میکند اما از یک طرف در جامعه انرژی ذخیره میکند تا به سمت حل مشکلات قدم
برداریم.
خوب است که بدانیم هاشمی چه مشیی
را دنبال میکرد و از چه نگران بود؟ یکی از مواردی که آیتالله هاشمی همواره به آن
اعتقاد داشت، اصلاح امور از طریق راههای مسالمتآمیز، غیر خشن و غیر رادیکال بود.
در تمام سالهای پس از انقلاب هم ایشان توانستند یک بالانس مناسبی را در کشور
ایجاد کنند. نقشهایی همچون بالانس، ارتباط با معتدلین انقلاب و ایستادن جلوی
افراطیگری همواره مشی آقای هاشمی بود؛ نقشی بسیار موثر که حتی مخالفانش هم قبولش
داشتند و میدانستند که خطی که هاشمی آن را دنبال میکند خط اعتدال است.
زمانی که انقلابها به نظام تبدیل
میشوند دیگر آن روحیه قوی انقلابی در میان مردم افت میکند و مسائلی پیش میآید
که انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ تاثیراتی که ممکن است مثبت باشند یا منفی.
برخی مسائل همچون جایگاههای سیاسی، پول و برنامههای اقتصادی نظام انقلابی را کمکم
با مشکل و گاهی با بحران مواجه میکند اما ستونهای انقلاب و افراد استخواندار با
تئوریهای جدید حکومتداری و رویکردهای عقلیشان باعث میشوند که برخورد کردن با
جریانات به تاخیر بیفتد. آیتالله هاشمیرفسنجانی هم نقش مهمی در این برخوردهای عقلانی
داشت.
دیگر خصیصه اصلی اخلاقی آیتالله
هاشمی رفسنجانی این بود که همراه با حرکت بدنه اجتماعی بود. هر زمان بدنه اجتماعی
به کارکرد ارکان نظام معترض بود ایشان هم معترض میشد و همراه با مردم قدم برمیداشت.
مساله اصلی این است که بدنه اجتماعی همواره از جریانات تند و رادیکال پرهیز میکند.
مردم دنبال خشونت نمیآیند و میخواهند همهچیز به خصوص در این زمان با گفتوگو،
مذاکره و تاکتیکهای صلحآمیز حل شود. آقای هاشمی هم چند سالی بود که از اتفاقاتی
که در کشور میافتاد دلنگران بود. از گزارشهایی که در مورد ناهنجاریهای اجتماعی
میشنید ناراحت بود. شاهد هستیم که در سالهای اخیر اخلاق انسانی و حرفهای افول
پیدا کرده و این مساله آقای هاشمی را رنج میداد. کارکرد مدیران جامعه، کارکرد
قابل قبولی نیست یعنی آن انگیزههایی که در دهههای اول و دوم انقلاب در مدیران و
کارشناسان بود رو به افول رفت و همه بزرگان نظام را به فکر واداشته است. آیتالله
هم از این مساله رنج میبرد. میدانست که ما برای اهداف متعالی انقلاب کردیم اما
حالا با ناهنجاریهای اجتماعی و فسادهای اقتصادی مواجه هستیم که دیگر در جامعه
اپیدمی شده است. این روزها همه از فساد رنج میبرند و این مساله مهمی است. مجموعه
اینها مسائلی بود که هاشمی را رنج میداد و امیدواریم اراده واحدی در کشور باشد که
در خلاء ایشان به خود بیاییم و فساد، افول اخلاقی و ناهنجاریهای اجتماعی را سامان
دهیم.