گزیده ها قسمت چهارم 12 دی – 95
مرد تحصیلکرده که در جریان کلاهبرداری از راه دور در دام شیاد تلفنی افتاده بود با مراجعه به دادسرای سعادت آباد ماجرای این کلاهبرداری را برای بازپرس شرح داد.
به گزارش ایران، شاکی که از پژوهشگران وزارت ارتباطات است، گفت: سرگرم کار بودم که تلفن همراهم زنگ زد و مرد جوانی با خوش زبانی گفت: «سلام آقا من از یک برنامه زنده تلویزیونی با شما تماس میگیرم. باید به اطلاعتان برسانم که برنده یک سفر زیارتی عتبات شدهاید. اما اگر نخواهید به این سفر بروید میتوانیم از طریق صدا و سیما مبلغ پنج میلیون تومان به حساب بانکی شما واریز کنیم.»
شاکی ادامه داد: گزارشگر قلابی تلویزیون چنان نقش خود را بخوبی اجرا کرد که ذرهای شک نکردم. این کلاهبردار حتی گفت، چند نفر از افراد سرشناس نیز هماکنون در برنامه تلویزیونی زنده حضور دارند و شاهد صحبت تلفنی ما هستند و این برنامه بهطور مستقیم پخش میشود. نحوه صحبت و برخوردهای این کلاهبردار به قدری حرفهای بود که به هیچ چیزی شک نکردم و شماره عجیب خط تلفنش هم دلیلی بر اعتماد بیشترم شد. او میگفت 45 دقیقه دیگر پول به حسابم واریز خواهد شد و من تنها باید پرینت حسابم را داشته باشم تا متوجه دریافت پول شوم. بعد هم یک شماره نمابر به من داد و خواست از این طریق با آنها در ارتباط باشم.
همچنین گفت باید هر چه زودتر به عابربانک بروم و برای سازمان صداوسیما یکسری اطلاعات بانکی ارسال کنم.چرا که برنامه زنده در حال اتمام است و باید خیلی فوری این کار را انجام دهم. وقتی مقابل دستگاه خودپرداز رسیدم هرچه را که از آن سوی خط میگفتند موبهمو اجرا میکردم اما با اینکه گزینه فارسی را هم انتخاب کردم باز هم متوجه این کلاهبرداری نشدم. گزارشگر قلابی اعدادی را به من دیکته کرد که وارد دستگاه خودپرداز کنم تا 5 میلیون تومان به حسابم واریز شود. در حالی که این اعداد یک تله بود زیرا در چشم به هم زدنی هرچه در حسابم بود برداشت شد.
با شکایت این پژوهشگر فریب خورده، مأموران با دستور قضایی بلافاصله به تحقیق دراین باره پرداختند. تا اینکه تجسسهای پلیسی نشان داد پولهای برداشتی از او به حساب بانکی فردی در کرج واریز شده است که تنها سه روز از افتتاح آن میگذشت. موجودی این حساب نیز تنها 32 هزار تومان بود اما مبالغ میلیونی از آن برداشت شده بود. تحقیقات پلیسی هم نشان داد این حساب با مدارک جعلی افتتاح شده و صاحب حسابی وجود ندارد.
با بهدست آمدن این اطلاعات، تحقیقات قضایی و پلیسی برای ردیابی و شناسایی گردانندگان این کلاهبرداری از راه دور تحت نظر بازپرس دادسرای سعادت آباد همچنان ادامه دارد.
به گزارش ایران، شاکی که از پژوهشگران وزارت ارتباطات است، گفت: سرگرم کار بودم که تلفن همراهم زنگ زد و مرد جوانی با خوش زبانی گفت: «سلام آقا من از یک برنامه زنده تلویزیونی با شما تماس میگیرم. باید به اطلاعتان برسانم که برنده یک سفر زیارتی عتبات شدهاید. اما اگر نخواهید به این سفر بروید میتوانیم از طریق صدا و سیما مبلغ پنج میلیون تومان به حساب بانکی شما واریز کنیم.»
شاکی ادامه داد: گزارشگر قلابی تلویزیون چنان نقش خود را بخوبی اجرا کرد که ذرهای شک نکردم. این کلاهبردار حتی گفت، چند نفر از افراد سرشناس نیز هماکنون در برنامه تلویزیونی زنده حضور دارند و شاهد صحبت تلفنی ما هستند و این برنامه بهطور مستقیم پخش میشود. نحوه صحبت و برخوردهای این کلاهبردار به قدری حرفهای بود که به هیچ چیزی شک نکردم و شماره عجیب خط تلفنش هم دلیلی بر اعتماد بیشترم شد. او میگفت 45 دقیقه دیگر پول به حسابم واریز خواهد شد و من تنها باید پرینت حسابم را داشته باشم تا متوجه دریافت پول شوم. بعد هم یک شماره نمابر به من داد و خواست از این طریق با آنها در ارتباط باشم.
همچنین گفت باید هر چه زودتر به عابربانک بروم و برای سازمان صداوسیما یکسری اطلاعات بانکی ارسال کنم.چرا که برنامه زنده در حال اتمام است و باید خیلی فوری این کار را انجام دهم. وقتی مقابل دستگاه خودپرداز رسیدم هرچه را که از آن سوی خط میگفتند موبهمو اجرا میکردم اما با اینکه گزینه فارسی را هم انتخاب کردم باز هم متوجه این کلاهبرداری نشدم. گزارشگر قلابی اعدادی را به من دیکته کرد که وارد دستگاه خودپرداز کنم تا 5 میلیون تومان به حسابم واریز شود. در حالی که این اعداد یک تله بود زیرا در چشم به هم زدنی هرچه در حسابم بود برداشت شد.
با شکایت این پژوهشگر فریب خورده، مأموران با دستور قضایی بلافاصله به تحقیق دراین باره پرداختند. تا اینکه تجسسهای پلیسی نشان داد پولهای برداشتی از او به حساب بانکی فردی در کرج واریز شده است که تنها سه روز از افتتاح آن میگذشت. موجودی این حساب نیز تنها 32 هزار تومان بود اما مبالغ میلیونی از آن برداشت شده بود. تحقیقات پلیسی هم نشان داد این حساب با مدارک جعلی افتتاح شده و صاحب حسابی وجود ندارد.
با بهدست آمدن این اطلاعات، تحقیقات قضایی و پلیسی برای ردیابی و شناسایی گردانندگان این کلاهبرداری از راه دور تحت نظر بازپرس دادسرای سعادت آباد همچنان ادامه دارد.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رئیس قوه قضائیه خواستار رسیدگی به مطالبات دو تن از زندانیان سیاسی و دستور سریع برای جلوگیری از به خطر افتادن جان آنها به خاطر اعتصاب غذا شد.
به گزارش ایسنا، الیاس حضرتی در نامه خطاب به آیت الله آملی لاریجانی نوشت:
«ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آیت الله آملی لاریجانی
با سلام و احترام
همچنان که مطلعید قانون جرم سیاسی بسیار دیرهنگام به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و متاسفانه هنوز درباره هیچ کسی هم اجرایی نشده است. نتیجه چنین عملکردی این است که اکنون کسانی که در واقع مجرم سیاسی محسوب میشوند به عنوان متهم امنیتی محاکمه شده و در زندان به سر میبرند. این افراد مطابق قانون اساسی از حقوق مسلم خودشان محروم شدهاند و اکنون در شرایطی در زندان به سر میبرند که حق آنان ضایع شده است. برای جبران این حق ضایع شده مناسب است که محاکمات آنان تجدید شده و در مجازات آنان تخفیف اعمال شود.
متاسفانه بیتوجهی به مطالبات قانونی این زندانیان منجر به این شده است که برخی از آنان دست به اعتصاب غذا بزنند تا درخواست آنان شنیده شود؛ یعنی با به خطر انداختن جان و سلامتی خود به وضعیت موجود اعتراض کردهاند.
از آنجا که قوه قضاییه و مسئولان زندان ضامن حفظ سلامتی زندانیان هستند بجاست دستور مقتضی برای رسیدگی به مطالبات دو تن از زندانیان سیاسی که دست به اعتصاب غذا زدهاند (آقایان آرش صادقی و علی شریعتی) صادر شود تا آسیبی به آنان وارد نشود و اگر حقی از آنان ضایع شده، اعاده گردد.
طبعا برای جمهوری اسلامی شایسته نیست که به خاطر تعداد انگشت شمار زندانی سیاسی، در سطح جهانی متهم به نقض حقوق بشر و حقوق زندانیان شده و تصویر نامناسبی از آن برای جهانیان ترسیم شود.
اینجانب به عنوان نماینده مردم شریف در مجلس شورای اسلامی وظیفه خود دانستم این امر را به حضرتعالی متذکر شوم تا با دستور صریح و سریع شما در این زمینه اقدام مناسب صورت بگیرد و جان دو تن از زندانیان به خاطر اعتصاب غذای ناچاری آنان به خطر نیفتد.
خداوند مفاسد امور مسلمین را اصلاح کند و خادمان به اسلام و مردم و نظام اسلامی را محفوظ بدارد.
الیاس حضرتی»
یک مادر شیرازی نوزاد ۵ ماهه خود را سوزاند.
به گزارش مهر، روز چهارشنبه وقوع یک جنایت در ساختمانی در یکی از خیابان های شیراز به مأموران کلانتری اعلام و تیم نیروی انتظامی در محل حاضر شدند.
طی بررسیهای اولیه مشخص شد زن ۳۴ساله دختر ۵ ماهه خود را به طرز هولناکی به قتل رسانده است.
ماموران پس از حضور در محل با فریادهای زنی جوان روبهرو شدند که نوزادی چند روزه را در آغوش خود داشت و پیکر بیجان نوزاد در حالی که به شدت سوخته بود مشاهده شد.
در تحقیقات اولیه کارآگاهان و به گفته کادر پزشکی مشخص شد نوزاد ۵ ماهه بر اثر سوختگی شدید جان خود را از دست داده است.
با توجه به قتل فجیع این نوزاد ۵ ماهه پرونده ای تشکیل و تحقیقات از سوی ماموران برای موضوع آغاز شد و شواهد ثابت میکرد که مادر سنگدل کودکش را به قتل رسانده است. با انتقال جنازه نوزاد به پزشکی قانونی این موضوع رنگ واقعیت گرفت و مرگ این کودک بر اثر سوختگی شدید را تاییدد کرد. به این ترتیب پرونده برای بازداشت مادر جنایتکار در اولویت کاری پلیس قرار گرفت.
این زن در بازجویی های اولیه پرونده، از راز قتل هولناک فرزندش پرده برداشت و مدعی شد در یک لحظه دست به جنایت زده است. این مادر در بازجویی ها به ماموران گفت: روز حادثه از گریه های دخترم خسته شده بودم از روزی که او به دنیا آمده بود شرایط مناسبی نداشتم و فکر می کردم او باعث بدبختی های من است.
وی افزود: روز حادثه در حالی که گریه می کرد مقداری نفت روی او ریخته و کبریت را روشن کردم. دخترم آتش گرفت و گریه کرد. یک لحظه متوجه شدم که چه کاری انجام داده و از کارم پشیمان شدم از همسایه ها کمک خواستم اما بی فایده بود و دخترم فوت کرد.
به گزارش مهر، روز چهارشنبه وقوع یک جنایت در ساختمانی در یکی از خیابان های شیراز به مأموران کلانتری اعلام و تیم نیروی انتظامی در محل حاضر شدند.
طی بررسیهای اولیه مشخص شد زن ۳۴ساله دختر ۵ ماهه خود را به طرز هولناکی به قتل رسانده است.
ماموران پس از حضور در محل با فریادهای زنی جوان روبهرو شدند که نوزادی چند روزه را در آغوش خود داشت و پیکر بیجان نوزاد در حالی که به شدت سوخته بود مشاهده شد.
در تحقیقات اولیه کارآگاهان و به گفته کادر پزشکی مشخص شد نوزاد ۵ ماهه بر اثر سوختگی شدید جان خود را از دست داده است.
با توجه به قتل فجیع این نوزاد ۵ ماهه پرونده ای تشکیل و تحقیقات از سوی ماموران برای موضوع آغاز شد و شواهد ثابت میکرد که مادر سنگدل کودکش را به قتل رسانده است. با انتقال جنازه نوزاد به پزشکی قانونی این موضوع رنگ واقعیت گرفت و مرگ این کودک بر اثر سوختگی شدید را تاییدد کرد. به این ترتیب پرونده برای بازداشت مادر جنایتکار در اولویت کاری پلیس قرار گرفت.
این زن در بازجویی های اولیه پرونده، از راز قتل هولناک فرزندش پرده برداشت و مدعی شد در یک لحظه دست به جنایت زده است. این مادر در بازجویی ها به ماموران گفت: روز حادثه از گریه های دخترم خسته شده بودم از روزی که او به دنیا آمده بود شرایط مناسبی نداشتم و فکر می کردم او باعث بدبختی های من است.
وی افزود: روز حادثه در حالی که گریه می کرد مقداری نفت روی او ریخته و کبریت را روشن کردم. دخترم آتش گرفت و گریه کرد. یک لحظه متوجه شدم که چه کاری انجام داده و از کارم پشیمان شدم از همسایه ها کمک خواستم اما بی فایده بود و دخترم فوت کرد.
مصطفی صادقی در خبرآنلاین نوشت، بازهم گلایهها و انتقادات آیتالله قم نشین آغاز شده است، میگویند این آغاز ورود جدی آیتالله به انتخابات است، گویا قرار است اینبار هم او یک سوی تصمیمات اصولگرایانه در انتخابات ریاست جمهوری باشد.
رفتار جدیدی نیست همیشه همینگونه بوده است؛ آستانه انتخابات که فرار می رسد او نیز دو قطبی سازی را از سر میگیرد. کاری ندارد اصولگرایان حرفشان چیست منطق خود را دارد و روش منحصر به فردش. شاید همین هم موجب شده این بار کسی چندان دغدغه به سراغ او رفتن را نداشته باشد. او که در نهایت عقب نشینی نمی کند حتی اگر آن تکلیف گرایی همیشگی او باز منجر به واگذاری نتیجه شود. درباره آیت الله مصباح یزدی سخن می گوییم.
آیت اللهِ ساکن قم که باز در چند ماه مانده به انتخابات زیر ذره بین رسانه ها و اهالی سیاست قرار گرفته تا مشخص شود این بار او نگاهش را به چه کسی خواهد دوخت. آیا سعید جلیلی که این روزها ساک به دست از این شهر به آن شهر می رود تا دیگر شکی باقی نماند که او نامزد انتخابات است همان گزینه مطلوب آیت الله است یا که نه می توان دایره تحلیل را تا آنجا گسترده کرد که گفته شود؛ فرقی نمی کند نامزد رقبا که باشد مهم این است که حسن روحانی نامزد مورد نظر هاشمی رفسنجانی رای نیاورد؟ اصلا بهتر است درباره این هم بحث شود که این بار آیت الله مصباح یزدی از کدام زاویه برای تغییر فضا و دو قطبی سازی وارد عرصه خواهد شد.
قطب سازی داخلی؛ کار ویژه اول
در هر رقایتی که وضعیت نیروهای در آن آشفته و نابسمان باشد، آن کسی شانس بهتری دارد که خود به یکی از طرفین اصلی رقابت تبدیل کند. به یک معنا آن که یک قطب رقابت باشد حتما یک سر اصلی انتخابات است. اردیبهشت که فرا برسد حسن روحانی که رییس دولت مستقر است یک قطب اصلی خواهد بود می ماند یک سمت دیگر رقابت که اصولگرایان می کوشند با رسیدن به یک نامزد واحد در این کاراکتر قرار گیرند.
آیت الله مصباح و کسان دیگری اما برنامه متفاوتی دارند؛ می گویند اصولگرایان قبیله گرایی می کنند؛ بر این باورند که مردم به آن ها رای نخواهند داد و از گفتمانی دیگری روایت می کنند .هر حرفشان طعنه است نه فقط به روحانی و دولت او بلکه بیشتر به اصولگرایانی که امید به رسیدن به مصداق واحد دارند. این پس قدم اول است. ابتدا باید رقیب درونی را کنار زد تا خود قطب اصلی باشند.
در سال 92 هم چنین شد که آیت الله مصباح یزدی حاضر به پیوستن به ائتلاف نشد و خود ابتدا به سراغ باقری لنکرانی رفت و بعد از آن به حمایت از سعید جلیلی راضی شد. آن زمان هم همه کار کرد. از تکلیف می گفت و دلخوش بود به رای آوری کسی که شبیه ترین فرد بود به محمود احمدی نژاد. همانی شده بود که آیت الله مصباح می خواست. جلیلی اما شکست خورد . او که مصداق تکلیف گرایی آیت الله بود هم ائتلاف اصولگرایان را بر هم زد و هم موجب رشد آرا حسن روحانی در انتخابات شده بود. چه اینکه برخی حتی تحلیل می کردند درصدی از مردم که قصد رای دادن هم نداشتند برای رییس جمهور نشدن جلیلی پای صندوق ها آمدند.
آیت الله مصباح یزدی اما به فاصله چند روز بعد از آن شکست حرف های مهمی زد. نکاتی گفت که از آینده سیاست ورزی اش حکایت داشت . او گفت :« یا اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینهها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای 4 سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
به محمد باقرقالیباف نامزد اول اصولگرایان طعنه زد و از یارانش خواست از همین راهی که آمده اند سیاست ورزی خودشان را دنبال کنند تا 4 سال بعد یعنی همین اردیبهشتی که از راه می رسد گزینه خودشان را به پاستور برسانند .آیت الله مصباح می گوید :« عدهای رأی آوری را از مهمترین ویژگیهای اصلح عنوان میکنند. از طرف دیگر اگر کسی رأی آورد که او را اصلح نمیدانیم، وظیفه ما چیست، آیا باید تسلیم وی شویم یا تحمل کنیم یا برخورد کنیم؟ چرا که تکلیف هرچند به خاطر مصالح واقعی است و برای تحقق امور مطلوب است، اما اینکه تا چه میزان این مطلوب، محقق شود، به اراده ما نیست، بلکه به میدان رفتن و شمشیر زدن تا پای جان در اختیار ماست، اما اینکه بعد چه خواهد شد، تابع اراده ما نیست. لذا همواره باید ببینیم که تکلیفی متوجه ما هست یا خیر؟»
حالا سوال این است که از این حرف های آیت الله که مرور کردیم تغییر در روش سیاسی او محتمل است ؟ پاسخ کاملا روشن است . او راه خود را می رود به نتیجه هم کاری ندارد . در شرایطی که سعید جلیلی شهر به شهر دنبال جمع آوری سرمایه اجتماعی حاشیه نشین هاست آیت الله کاتالیزوری خواهد بود برای او که راحت تر بتواند رای طبقه مذهبی تر و البته مرکز نشین را جذب کند .پس گام اول از این نقشه راه می گذرد.
دو قطبی سازی ؛ گام دوم آیت الله
آیت الله مصباح اما یک کار مهم دیگر دارد . پروژه ای که از چند ماه پیش آغاز کرده است و حالا با شیب بیشتری آن را پی گرفته است . می خواهد درفراغ محمود احمدی نژاد شخصا دو قطبی ساز دوران باشد. در نقد دولت از نکته ای فروگذار نمی کند و از حراراتش اصلا کاسته نمی شود. به این سخن نگاه کنید:« طبعا در آخر میان دو نفر که اکثریت نسبی دارند، دوقطبی خواهد شد ». آیت الله خود را برای رقابت آماده کرده است . می داند یک دو قطبی در پیش است. راحت تر بگوییم می خواهد دو قطبی ساز باشد.
این کار را هم از نقطه قوت دولت مستقر آغاز کرده؛ از نقد و اعتراض به برجام؛« مطمئن بودم که این مذاکرات نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و این مشکلات قابل پیش بینی بود. معلوم بود که مذاکره با شیطان و اعتماد به وعده های او کاملا غلط است. مردم حرف کسانی که اشتباهات و شکستهایشان را به گردن رهبری می اندازند نمی پذیرند ».
او به همین هم بسنده نکرده و در جای دیگری از اظهاراتش گفته است« در همان ایام دفاع مقدس من خودم از برخی شخصیت های طراز اول امروز شنیدم که می گفتند که ما تا کی باید با آمریکا بجنگیم! همین ها طراحی کردند و جام زهر را به امام نوشاندند و الان هم به این کار افتخار می کنند.عده ای از مسئولین نه فقط امروز که در زمان امام هم موضعگیریهای انقلابی و علنی امام علیه آمریکا و ابرقدرتها را مسخره می کردند و آن را تندروی و افراط میدانستند. همین ها معتقد بودند که ما باید آداب دیپلماسی را در برابر این دشمنان رعایت کنیم. این نشان می دهد که اینها از ابتدا با امام همفکر و همراه نبودند. برای همین می بینیم که دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا هستند.»
اصولگرایان این روزها از این تکرار رفتار سیاسی آیت الله مصباح یزدی گلایه دارند . آنها نگرانند از تکرار تاریخ ؛ آنها برخلاف آیت الله که فقط نگاهش به تکلیف دوخته شده نگاهی هم به نتیجه دارند. چه اینکه غفوری فرد از چهره های نام آشنای اصولگرا در این زمینه گفته است: «در انتخابات قبل هم آقای مصباح یزدی و پایداری ها در جمع اصولگرایان نیامدند و نتیجه آن را هم در انتخابات مجلس دهم در تهران دیدیم. امیدواریم انتخابات مجلس دهم زنگ خطری برای این دوستان باشد که بتوانند به بقیه اصولگرایان بپیوندند و به کاندیدای واحد برسند.»
آنچه در حال وقوع است اینکه آیت الله مصباح یزدی در یک پروژه سیاسی همزمان که به صورت موزائیکی پیش می رود دست بالا را در میان جناح اصولگرا می گیرد و از جانب دیگر خود به قطب سازی مشغول است تا نامزد مورد نظرش را درنهایت برای کسب رای راهی انتخابات کند . روش او تغییری نکرده نگاهش هم همینطور. چه باید کرد ؟ خیلی ها نگران او شده اند . سوال پیش دستانه این است:« آیا او با این ایده ای که دارد یک بار دیگر شکست را برای جناح رقم خواهد زد ؟» زمانه آبستن هزار ماجراست ؛ چاره ای نیست باید صبر کنیم و منتظر رخدادها باشیم.
رفتار جدیدی نیست همیشه همینگونه بوده است؛ آستانه انتخابات که فرار می رسد او نیز دو قطبی سازی را از سر میگیرد. کاری ندارد اصولگرایان حرفشان چیست منطق خود را دارد و روش منحصر به فردش. شاید همین هم موجب شده این بار کسی چندان دغدغه به سراغ او رفتن را نداشته باشد. او که در نهایت عقب نشینی نمی کند حتی اگر آن تکلیف گرایی همیشگی او باز منجر به واگذاری نتیجه شود. درباره آیت الله مصباح یزدی سخن می گوییم.
آیت اللهِ ساکن قم که باز در چند ماه مانده به انتخابات زیر ذره بین رسانه ها و اهالی سیاست قرار گرفته تا مشخص شود این بار او نگاهش را به چه کسی خواهد دوخت. آیا سعید جلیلی که این روزها ساک به دست از این شهر به آن شهر می رود تا دیگر شکی باقی نماند که او نامزد انتخابات است همان گزینه مطلوب آیت الله است یا که نه می توان دایره تحلیل را تا آنجا گسترده کرد که گفته شود؛ فرقی نمی کند نامزد رقبا که باشد مهم این است که حسن روحانی نامزد مورد نظر هاشمی رفسنجانی رای نیاورد؟ اصلا بهتر است درباره این هم بحث شود که این بار آیت الله مصباح یزدی از کدام زاویه برای تغییر فضا و دو قطبی سازی وارد عرصه خواهد شد.
قطب سازی داخلی؛ کار ویژه اول
در هر رقایتی که وضعیت نیروهای در آن آشفته و نابسمان باشد، آن کسی شانس بهتری دارد که خود به یکی از طرفین اصلی رقابت تبدیل کند. به یک معنا آن که یک قطب رقابت باشد حتما یک سر اصلی انتخابات است. اردیبهشت که فرا برسد حسن روحانی که رییس دولت مستقر است یک قطب اصلی خواهد بود می ماند یک سمت دیگر رقابت که اصولگرایان می کوشند با رسیدن به یک نامزد واحد در این کاراکتر قرار گیرند.
آیت الله مصباح و کسان دیگری اما برنامه متفاوتی دارند؛ می گویند اصولگرایان قبیله گرایی می کنند؛ بر این باورند که مردم به آن ها رای نخواهند داد و از گفتمانی دیگری روایت می کنند .هر حرفشان طعنه است نه فقط به روحانی و دولت او بلکه بیشتر به اصولگرایانی که امید به رسیدن به مصداق واحد دارند. این پس قدم اول است. ابتدا باید رقیب درونی را کنار زد تا خود قطب اصلی باشند.
در سال 92 هم چنین شد که آیت الله مصباح یزدی حاضر به پیوستن به ائتلاف نشد و خود ابتدا به سراغ باقری لنکرانی رفت و بعد از آن به حمایت از سعید جلیلی راضی شد. آن زمان هم همه کار کرد. از تکلیف می گفت و دلخوش بود به رای آوری کسی که شبیه ترین فرد بود به محمود احمدی نژاد. همانی شده بود که آیت الله مصباح می خواست. جلیلی اما شکست خورد . او که مصداق تکلیف گرایی آیت الله بود هم ائتلاف اصولگرایان را بر هم زد و هم موجب رشد آرا حسن روحانی در انتخابات شده بود. چه اینکه برخی حتی تحلیل می کردند درصدی از مردم که قصد رای دادن هم نداشتند برای رییس جمهور نشدن جلیلی پای صندوق ها آمدند.
آیت الله مصباح یزدی اما به فاصله چند روز بعد از آن شکست حرف های مهمی زد. نکاتی گفت که از آینده سیاست ورزی اش حکایت داشت . او گفت :« یا اینکه فردی با کمترین امکانات و هزینهها، رأیی نزدیک به کسانی بیاورد که میلیاردها خرج کردند، تأثیر نیست؟ مخصوصا اینکه تنها همین چند روز کار شد و اگر مدت بیشتری با این اخلاص و جدیت کار میشد، نتیجه کیفی کار نیز بالاتر بود. پس نمیتوان گفت این کارها اثری ندارد و تکلیف از ما ساقط است، و اگر از حالا برای 4 سال بعد فکر کنیم تأثیر آن چندین برابر خواهد شد.»
به محمد باقرقالیباف نامزد اول اصولگرایان طعنه زد و از یارانش خواست از همین راهی که آمده اند سیاست ورزی خودشان را دنبال کنند تا 4 سال بعد یعنی همین اردیبهشتی که از راه می رسد گزینه خودشان را به پاستور برسانند .آیت الله مصباح می گوید :« عدهای رأی آوری را از مهمترین ویژگیهای اصلح عنوان میکنند. از طرف دیگر اگر کسی رأی آورد که او را اصلح نمیدانیم، وظیفه ما چیست، آیا باید تسلیم وی شویم یا تحمل کنیم یا برخورد کنیم؟ چرا که تکلیف هرچند به خاطر مصالح واقعی است و برای تحقق امور مطلوب است، اما اینکه تا چه میزان این مطلوب، محقق شود، به اراده ما نیست، بلکه به میدان رفتن و شمشیر زدن تا پای جان در اختیار ماست، اما اینکه بعد چه خواهد شد، تابع اراده ما نیست. لذا همواره باید ببینیم که تکلیفی متوجه ما هست یا خیر؟»
حالا سوال این است که از این حرف های آیت الله که مرور کردیم تغییر در روش سیاسی او محتمل است ؟ پاسخ کاملا روشن است . او راه خود را می رود به نتیجه هم کاری ندارد . در شرایطی که سعید جلیلی شهر به شهر دنبال جمع آوری سرمایه اجتماعی حاشیه نشین هاست آیت الله کاتالیزوری خواهد بود برای او که راحت تر بتواند رای طبقه مذهبی تر و البته مرکز نشین را جذب کند .پس گام اول از این نقشه راه می گذرد.
دو قطبی سازی ؛ گام دوم آیت الله
آیت الله مصباح اما یک کار مهم دیگر دارد . پروژه ای که از چند ماه پیش آغاز کرده است و حالا با شیب بیشتری آن را پی گرفته است . می خواهد درفراغ محمود احمدی نژاد شخصا دو قطبی ساز دوران باشد. در نقد دولت از نکته ای فروگذار نمی کند و از حراراتش اصلا کاسته نمی شود. به این سخن نگاه کنید:« طبعا در آخر میان دو نفر که اکثریت نسبی دارند، دوقطبی خواهد شد ». آیت الله خود را برای رقابت آماده کرده است . می داند یک دو قطبی در پیش است. راحت تر بگوییم می خواهد دو قطبی ساز باشد.
این کار را هم از نقطه قوت دولت مستقر آغاز کرده؛ از نقد و اعتراض به برجام؛« مطمئن بودم که این مذاکرات نتیجه مطلوبی نخواهد داشت و این مشکلات قابل پیش بینی بود. معلوم بود که مذاکره با شیطان و اعتماد به وعده های او کاملا غلط است. مردم حرف کسانی که اشتباهات و شکستهایشان را به گردن رهبری می اندازند نمی پذیرند ».
او به همین هم بسنده نکرده و در جای دیگری از اظهاراتش گفته است« در همان ایام دفاع مقدس من خودم از برخی شخصیت های طراز اول امروز شنیدم که می گفتند که ما تا کی باید با آمریکا بجنگیم! همین ها طراحی کردند و جام زهر را به امام نوشاندند و الان هم به این کار افتخار می کنند.عده ای از مسئولین نه فقط امروز که در زمان امام هم موضعگیریهای انقلابی و علنی امام علیه آمریکا و ابرقدرتها را مسخره می کردند و آن را تندروی و افراط میدانستند. همین ها معتقد بودند که ما باید آداب دیپلماسی را در برابر این دشمنان رعایت کنیم. این نشان می دهد که اینها از ابتدا با امام همفکر و همراه نبودند. برای همین می بینیم که دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا هستند.»
اصولگرایان این روزها از این تکرار رفتار سیاسی آیت الله مصباح یزدی گلایه دارند . آنها نگرانند از تکرار تاریخ ؛ آنها برخلاف آیت الله که فقط نگاهش به تکلیف دوخته شده نگاهی هم به نتیجه دارند. چه اینکه غفوری فرد از چهره های نام آشنای اصولگرا در این زمینه گفته است: «در انتخابات قبل هم آقای مصباح یزدی و پایداری ها در جمع اصولگرایان نیامدند و نتیجه آن را هم در انتخابات مجلس دهم در تهران دیدیم. امیدواریم انتخابات مجلس دهم زنگ خطری برای این دوستان باشد که بتوانند به بقیه اصولگرایان بپیوندند و به کاندیدای واحد برسند.»
آنچه در حال وقوع است اینکه آیت الله مصباح یزدی در یک پروژه سیاسی همزمان که به صورت موزائیکی پیش می رود دست بالا را در میان جناح اصولگرا می گیرد و از جانب دیگر خود به قطب سازی مشغول است تا نامزد مورد نظرش را درنهایت برای کسب رای راهی انتخابات کند . روش او تغییری نکرده نگاهش هم همینطور. چه باید کرد ؟ خیلی ها نگران او شده اند . سوال پیش دستانه این است:« آیا او با این ایده ای که دارد یک بار دیگر شکست را برای جناح رقم خواهد زد ؟» زمانه آبستن هزار ماجراست ؛ چاره ای نیست باید صبر کنیم و منتظر رخدادها باشیم.