گزیده ها قسمت دوم 12 دی - 95
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم: دولت براي كنار آمدن با آمريكا 3 سال وقت خود و كشور را تلف كرد
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم گفت: اگر دولتي نگاه به درون نداشته باشد و به اقتصاد مقاومتي بها ندهد، معنايش ضعف نظام نيست، حالادولتي آمده و سه سال وقت خود را تلف کرده تا اينکه با آمريکا بتواند کنار بيايد بلکه بتواند مشکلات را حل کند، خب اين مسير غلطي است که دولت پيش گرفته است اما نظام اينگونه نيست.
حجت الاسلام والمسلمين محمود رجبي، عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در گفت و گو با رسا، با بيان اينکه کارآمدي نظام دشمنان انقلاب و ايادي داخلي آنان را ناراحت کرده است، گفت: براي اينکه با نظام مقابله کنند، به مردم القا مي کنند که نظام ناکارآمد بوده و به آن نبايد دل بست.
وي افزود: مي دانند که مردم به دليل کارآمدي نظام، عشق به نظام داشته و نظام را از خود مي دانند، از اين رو مشکلات کوچک را بزرگ کرده و سياه نمايي مي کنند تا از اين طريق عشق و علاقه مردم به نظام را کم کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند.
قائم مقام موسسه امام خميني(ره) با بيان اينکه توطئه ها و تلاش ها بدون شک براي اين است که مردم را از نظام جدا کنند، اظهار داشت: از اين رو مي بينيم که در جريان مذاکرات کاري کردند که موارد اقتدار نظام را بگيرند تا استکبار جهاني از آن طريق بتواند تجاوز و زورگويي خود را بيشتر کند و بگويند بايد تسليم شويد و اين نظام نمي تواند کاري کند.
حجت الاسلام والمسلمين رجبي ادامه داد: پشت صحنه بدون شک جدا کردن ملت از نظام است، بدون واسطه و مستقيم هرکس در اين زمينه سخن مي گويد، نقشه دشمن را در کشور پياده مي کند.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به دستاوردهاي گوناگون از جمله دستاوردهاي اقتصادي انقلاب، ابراز داشت: اگر منصفانه نگاه کنيم، مي بينيم که در عرصه هاي مختلف نظام ما به دستاوردهاي بسيار بي بديلي دست يافته است.وي خاطرنشان کرد: اگر دولتي نگاه به درون نداشته باشد و به اقتصاد مقاومتي بها ندهد، معنايش ضعف نظام نيست، حالادولتي آمده و سه سال وقت خود را تلف کرده تا اينکه با آمريکا بتواند کنار بيايد بلکه بتواند مشکلات را حل کند، خب اين مسير غلطي است که دولت پيش گرفته است اما نظام اينگونه نيست.
قائم مقام موسسه امام خميني(ره) گفت: رژيم گذشته در طول کار خود چه چيزي براي ما آورده بود، ما در بخش کشاورزي و صنعت پيشرفت هاي بسياري با وجود توطئه هاي دشمن داشته ايم، پيشرفت هاي علمي هم به نفع اقتصاد کشور است و هر روز مي بينيم که دستاوردهايي را مخترعان بيان مي کنند و مي گويند که چقدر ارز سابقا خارج مي شده و حالااينگونه نيست که جنبه هاي اقتصادي براي کشور دارد.
حجت الاسلام والمسلمين رجبي افزود: کشور ما در زمينه سدسازي هم فعاليت هاي بسيار خوبي دارد و در خارج از کشور هم اين کار را انجام مي دهد، اينها دستاوردهايي است که بُعد اقتصادي هم دارد؛ در زمينه هاي گوناگون به ويژه اقتصادي رشد خوبي کرديم و به همين دليل است که دشمنان را به خشم آورده است، دشمن به خشم آمده چون مي داند که ما به سمت خودکفايي در زمينه هاي گوناگون مي رويم، چون هميشه مي خواهند محتاج آنها باشيم، برايشان ناراحت کننده است.
حجت الاسلام والمسلمين محمود رجبي، عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم در گفت و گو با رسا، با بيان اينکه کارآمدي نظام دشمنان انقلاب و ايادي داخلي آنان را ناراحت کرده است، گفت: براي اينکه با نظام مقابله کنند، به مردم القا مي کنند که نظام ناکارآمد بوده و به آن نبايد دل بست.
وي افزود: مي دانند که مردم به دليل کارآمدي نظام، عشق به نظام داشته و نظام را از خود مي دانند، از اين رو مشکلات کوچک را بزرگ کرده و سياه نمايي مي کنند تا از اين طريق عشق و علاقه مردم به نظام را کم کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند.
قائم مقام موسسه امام خميني(ره) با بيان اينکه توطئه ها و تلاش ها بدون شک براي اين است که مردم را از نظام جدا کنند، اظهار داشت: از اين رو مي بينيم که در جريان مذاکرات کاري کردند که موارد اقتدار نظام را بگيرند تا استکبار جهاني از آن طريق بتواند تجاوز و زورگويي خود را بيشتر کند و بگويند بايد تسليم شويد و اين نظام نمي تواند کاري کند.
حجت الاسلام والمسلمين رجبي ادامه داد: پشت صحنه بدون شک جدا کردن ملت از نظام است، بدون واسطه و مستقيم هرکس در اين زمينه سخن مي گويد، نقشه دشمن را در کشور پياده مي کند.
عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اشاره به دستاوردهاي گوناگون از جمله دستاوردهاي اقتصادي انقلاب، ابراز داشت: اگر منصفانه نگاه کنيم، مي بينيم که در عرصه هاي مختلف نظام ما به دستاوردهاي بسيار بي بديلي دست يافته است.وي خاطرنشان کرد: اگر دولتي نگاه به درون نداشته باشد و به اقتصاد مقاومتي بها ندهد، معنايش ضعف نظام نيست، حالادولتي آمده و سه سال وقت خود را تلف کرده تا اينکه با آمريکا بتواند کنار بيايد بلکه بتواند مشکلات را حل کند، خب اين مسير غلطي است که دولت پيش گرفته است اما نظام اينگونه نيست.
قائم مقام موسسه امام خميني(ره) گفت: رژيم گذشته در طول کار خود چه چيزي براي ما آورده بود، ما در بخش کشاورزي و صنعت پيشرفت هاي بسياري با وجود توطئه هاي دشمن داشته ايم، پيشرفت هاي علمي هم به نفع اقتصاد کشور است و هر روز مي بينيم که دستاوردهايي را مخترعان بيان مي کنند و مي گويند که چقدر ارز سابقا خارج مي شده و حالااينگونه نيست که جنبه هاي اقتصادي براي کشور دارد.
حجت الاسلام والمسلمين رجبي افزود: کشور ما در زمينه سدسازي هم فعاليت هاي بسيار خوبي دارد و در خارج از کشور هم اين کار را انجام مي دهد، اينها دستاوردهايي است که بُعد اقتصادي هم دارد؛ در زمينه هاي گوناگون به ويژه اقتصادي رشد خوبي کرديم و به همين دليل است که دشمنان را به خشم آورده است، دشمن به خشم آمده چون مي داند که ما به سمت خودکفايي در زمينه هاي گوناگون مي رويم، چون هميشه مي خواهند محتاج آنها باشيم، برايشان ناراحت کننده است.
عضو اتاق بازرگاني ايران: سفره هاي مردم با گراني دلار 17 درصد كوچك شده است
نايب رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين با بيان اينکه دولت نمي خواهد بازار ارز را کنترل کند، گفت: اگر دولت براي تغيير قيمت ارز سياست از پيش تعيين شده اي دارد، بايد آن را به مردم توضيح دهد.
مجيدرضا حريري در گفت وگو با فارس، افزود: يکي از دلايل نوسانات نرخ دلار در بازار، رانت حاصل از مابه التفاوت قيمت ارز آزاد و ارز مبادله اي است که برخي سازمان ها، نهاده ها، گروه هاي سياسي، اشخاص و يا حتي دولت از آن منتفع مي شود، به طوري که امروز اين اختلاف قيمت به حدود 800 تومان رسيده است.
وي در پاسخ به اين سوال که با توجه به اشاره شما به اينکه دولت هم از اختلاف قيمت دلار آزاد و دولتي منتفع مي شود، آيا خود دولت عامل اين اختلاف قيمت است؟ گفت: يافتن دليل اصلي گراني دلار نيازمند اطلاعاتي است که اين اطلاعات در دسترس عموم قرار نمي گيرد، تا کارشناسان بتوانند تحليل فني در مورد آن داشته باشند.
حريري گفت: اما رانت حاصل از دلار هم مي تواند براي عده اي منافع شخصي داشته باشد و هم مي تواند براي گروه ها و احزاب سياسي با توجه به نزديک شدن به انتخابات منابع مالي ايجاد کند و همچنين مي تواند به نفع دولت باشد، تا از اين طريق کسري هاي بودجه و بدهي هايش را از اين محل تامين کند.
نايب رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين با اشاره به اينکه وقتي 80 درصد ارزي که وارد بازار مي شود درآمد حاصل از فروش نفت، پتروشيمي و ميعانات گازي است، افزود: بنابراين اختيار اين درآمدهاي ارزي با دولت است و اگر با چنين شرايطي بازيگري که 80 درصد درآمد ارزي را در اختيار دارد نتواند قيمت دلار را کنترل کند، بايد به مديريتش شک کرد.
نايب رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين با بيان اينکه به نظر مي رسد که دولت نمي خواهد بازار ارز را کنترل کند، گفت: اگر دولت و بانک مرکزي به عنوان سياستگذاران پولي و مالي مي خواهند ارزش پول ملي را در برابر دلار که موافقان و مخالفان زيادي دارد را کاهش دهند بايد اين موضوع را براي مردم توضيح دهند.
وي افزود: همچنين اگر دولت و بانک مرکزي هيچ سياست از پيش تعيين شده اي براي اتفاقات اخير بازار ارز ندارند و قادر به کنترل قيمت دلار در بازار نيستند، باز هم اين مسئله را بايد به مردم توضيح دهند.
حريري تاکيد کرد: دلايل تکانه و شوک اصلي قيمت ارز در 1/5 ماه اخير را بيان کند و در مقابل اين اتفاق موضع گيري رسمي داشته باشد، در حالي که هيچ موضع گيري رسمي از دولت و بانک مرکزي و حتي اتاق بازرگاني ديده نمي شود.
نايب رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين با بيان اينکه سفره مردم در 2 ماه گذشته به دليل افزايش قيمت دلار 17 درصد کوچکتر شده است، گفت: اگر قرار است هر ساله مابه التفاوت تورم داخلي و خارجي در قيمت دلار لحاظ شود اين کار بايد به صورت ماهانه انجام شود، نه اينکه 3 سال قيمت دلار افزايش نيابد و سپس به طور ناگهاني اين اتفاق بيفتد.
وي افزود: افزايش ناگهاني قيمت دلار قدرت برنامه ريزي را از فعالان اقتصادي سلب مي کند.
مجيدرضا حريري در گفت وگو با فارس، افزود: يکي از دلايل نوسانات نرخ دلار در بازار، رانت حاصل از مابه التفاوت قيمت ارز آزاد و ارز مبادله اي است که برخي سازمان ها، نهاده ها، گروه هاي سياسي، اشخاص و يا حتي دولت از آن منتفع مي شود، به طوري که امروز اين اختلاف قيمت به حدود 800 تومان رسيده است.
وي در پاسخ به اين سوال که با توجه به اشاره شما به اينکه دولت هم از اختلاف قيمت دلار آزاد و دولتي منتفع مي شود، آيا خود دولت عامل اين اختلاف قيمت است؟ گفت: يافتن دليل اصلي گراني دلار نيازمند اطلاعاتي است که اين اطلاعات در دسترس عموم قرار نمي گيرد، تا کارشناسان بتوانند تحليل فني در مورد آن داشته باشند.
حريري گفت: اما رانت حاصل از دلار هم مي تواند براي عده اي منافع شخصي داشته باشد و هم مي تواند براي گروه ها و احزاب سياسي با توجه به نزديک شدن به انتخابات منابع مالي ايجاد کند و همچنين مي تواند به نفع دولت باشد، تا از اين طريق کسري هاي بودجه و بدهي هايش را از اين محل تامين کند.
نايب رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين با اشاره به اينکه وقتي 80 درصد ارزي که وارد بازار مي شود درآمد حاصل از فروش نفت، پتروشيمي و ميعانات گازي است، افزود: بنابراين اختيار اين درآمدهاي ارزي با دولت است و اگر با چنين شرايطي بازيگري که 80 درصد درآمد ارزي را در اختيار دارد نتواند قيمت دلار را کنترل کند، بايد به مديريتش شک کرد.
نايب رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين با بيان اينکه به نظر مي رسد که دولت نمي خواهد بازار ارز را کنترل کند، گفت: اگر دولت و بانک مرکزي به عنوان سياستگذاران پولي و مالي مي خواهند ارزش پول ملي را در برابر دلار که موافقان و مخالفان زيادي دارد را کاهش دهند بايد اين موضوع را براي مردم توضيح دهند.
وي افزود: همچنين اگر دولت و بانک مرکزي هيچ سياست از پيش تعيين شده اي براي اتفاقات اخير بازار ارز ندارند و قادر به کنترل قيمت دلار در بازار نيستند، باز هم اين مسئله را بايد به مردم توضيح دهند.
حريري تاکيد کرد: دلايل تکانه و شوک اصلي قيمت ارز در 1/5 ماه اخير را بيان کند و در مقابل اين اتفاق موضع گيري رسمي داشته باشد، در حالي که هيچ موضع گيري رسمي از دولت و بانک مرکزي و حتي اتاق بازرگاني ديده نمي شود.
نايب رئيس اتاق بازرگاني مشترک ايران و چين با بيان اينکه سفره مردم در 2 ماه گذشته به دليل افزايش قيمت دلار 17 درصد کوچکتر شده است، گفت: اگر قرار است هر ساله مابه التفاوت تورم داخلي و خارجي در قيمت دلار لحاظ شود اين کار بايد به صورت ماهانه انجام شود، نه اينکه 3 سال قيمت دلار افزايش نيابد و سپس به طور ناگهاني اين اتفاق بيفتد.
وي افزود: افزايش ناگهاني قيمت دلار قدرت برنامه ريزي را از فعالان اقتصادي سلب مي کند.
فتنه گراني كه جنگ خياباني راه انداختند نمي توانند از مسئوليت آن فرار كنند
فتنه گران وقتي سطح منازعه انتخاباتي را به جنگ با نظام افزايش دادند، ديگر نمي توانند به لوازم اين رفتار خود کرده پايبند نباشند.
داريوش سجادي با اشاره به اظهارات برخي عناصر آلت دست فتنه گران نوشت: رهبر نظام نهايتاً در مقام بالاترين شخصيت قانوني کشور در خطبه نماز جمعه 29 خرداد حسب مسئوليت هاي قانوني خود تصريحاً طرفين ماجرا را «امر کردند» تا از مجاري قانوني و پيش بيني شده دواعي خود را پيگيري کرده و دست از لشکرکشي خياباني بردارند.
علي رغم اين و برخلاف توقع «طبالان تقلب» ضمن ابرام بر مواضع چالشگرانه شان بالغ بر 8 ماه از طريق شهر آشوبي و خيابان ستيزي خود را سينه به سينه در مصاف با نظام قرار دادند و عامدانه و بي مبالاتانه عامل تشنج و بحران و آشوب و هلاکت تعدادي از شهروندان از هر دو سوي منازعه شدند!
متاسفانه چنين سوابقي «اتهام» نيست و در جميع عرف هاي قضايي چنين اعمالي را «جرم مشهود» محسوب مي کنند که مستوجب مجازات است.
بر اين مبنا رفتار آشوبگران مويد اصرار به زورآزمايي خياباني با توسل به آشوب است!
رويکردي که در ترمينولوژي سياسي به معناي پذيرش قاعده جنگ و به رسميت شناختن دوگانه «برد يا باخت» يکي از طرفين منازعه است.
در آن صورت اين عده گريزي از لوازم رويکرد انتخابي خود نمي توانند داشته باشند و وقتي خودشان اين قاعده را به نزاع شان با نظام تحميل کردند چاره اي ندارند تا به نتايج آن نيز تمکين کنند مبني بر آنکه؛ وقتي خودتان سطح منازعه را به عرصه جنگ ارتقاء بخشيديد و آنگاه در اين «خودکردگي تان» شکست خورديد ديگر نمي توانيد به لوازم مترتب بر اين جنگ خود خواسته و خود ساخته تان «تن» ندهيد و اخلاقاً موظفيد تا تبعات ورشکستگي به تقصيرتان را راساً و رسماً و علناً به رسميت شناخته و برگردن بگيريد!
اين به آن مي ماند که منافقين در خرداد 60 خودشان با صدور «اعلاميه جنگ مسلحانه عليه نظام» و آغاز ترورهاي سياسي رسماً و علناً با نظام وارد جنگ و دوگانه «بکش يا مي کشمت» شدند و آنگاه که در اين دو گانه خود ساخته و تحميلي شان به نظام «باختند» بانگ و فرياد برآوردند؛ چرا با ما برخورد کرديد؟ همين شئون و مدارج بالابه موسوي و کروبي حکم مي کرد تا در ماجراي 88 دزي از معرفت و حذق و عقلانيت را در عملکرد خود لحاظ مي کردند.
داريوش سجادي با اشاره به اظهارات برخي عناصر آلت دست فتنه گران نوشت: رهبر نظام نهايتاً در مقام بالاترين شخصيت قانوني کشور در خطبه نماز جمعه 29 خرداد حسب مسئوليت هاي قانوني خود تصريحاً طرفين ماجرا را «امر کردند» تا از مجاري قانوني و پيش بيني شده دواعي خود را پيگيري کرده و دست از لشکرکشي خياباني بردارند.
علي رغم اين و برخلاف توقع «طبالان تقلب» ضمن ابرام بر مواضع چالشگرانه شان بالغ بر 8 ماه از طريق شهر آشوبي و خيابان ستيزي خود را سينه به سينه در مصاف با نظام قرار دادند و عامدانه و بي مبالاتانه عامل تشنج و بحران و آشوب و هلاکت تعدادي از شهروندان از هر دو سوي منازعه شدند!
متاسفانه چنين سوابقي «اتهام» نيست و در جميع عرف هاي قضايي چنين اعمالي را «جرم مشهود» محسوب مي کنند که مستوجب مجازات است.
بر اين مبنا رفتار آشوبگران مويد اصرار به زورآزمايي خياباني با توسل به آشوب است!
رويکردي که در ترمينولوژي سياسي به معناي پذيرش قاعده جنگ و به رسميت شناختن دوگانه «برد يا باخت» يکي از طرفين منازعه است.
در آن صورت اين عده گريزي از لوازم رويکرد انتخابي خود نمي توانند داشته باشند و وقتي خودشان اين قاعده را به نزاع شان با نظام تحميل کردند چاره اي ندارند تا به نتايج آن نيز تمکين کنند مبني بر آنکه؛ وقتي خودتان سطح منازعه را به عرصه جنگ ارتقاء بخشيديد و آنگاه در اين «خودکردگي تان» شکست خورديد ديگر نمي توانيد به لوازم مترتب بر اين جنگ خود خواسته و خود ساخته تان «تن» ندهيد و اخلاقاً موظفيد تا تبعات ورشکستگي به تقصيرتان را راساً و رسماً و علناً به رسميت شناخته و برگردن بگيريد!
اين به آن مي ماند که منافقين در خرداد 60 خودشان با صدور «اعلاميه جنگ مسلحانه عليه نظام» و آغاز ترورهاي سياسي رسماً و علناً با نظام وارد جنگ و دوگانه «بکش يا مي کشمت» شدند و آنگاه که در اين دو گانه خود ساخته و تحميلي شان به نظام «باختند» بانگ و فرياد برآوردند؛ چرا با ما برخورد کرديد؟ همين شئون و مدارج بالابه موسوي و کروبي حکم مي کرد تا در ماجراي 88 دزي از معرفت و حذق و عقلانيت را در عملکرد خود لحاظ مي کردند.
دشمن درخانه
نويسنده: عليرضا چخماقي
اگر چه از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي، و حتي قبل از آن، دشمنان بيروني براي اسلام، ايران و انقلاب ما کم نبوده و نيستند، اما در همه اين سال ها، بويژه در سال هاي اخير، که تنها مانع و رادع در برابرسردمداران سياست هاي آلوده جهاني و حکام ظلم منطقه اي، نظام جمهوري اسلامي است؛ ساده انديشي مطلق خواهد بود اگر نقش ستون پنجم را در راهنمايي، همدستي و خدمتگزاري به دشمنان، فراموش کنيم يا دست کم بگيريم.
اگر درگذشته هاي دور و دررويدادهاي تاريخي و ادبيات اساطيري، اسب تروا، نماد نفوذ دشمن بوده است و در دوران معاصر نيز، جاسوسان حرفه اي، اجراي آن را بر عهده گرفته اند؛ اما اکنون که در قرن بيست و يکم به سر مي بريم، هر چند شيوه هاي پيشين هنوز هم کم وبيش کاربرد دارند و منسوخ نشده اند، اما اشکال نفوذ دشمنان به محدوده و حريم امنيتي رقبا و مخالفان، بسيار متنوع و گسترده تراز سابق شده است.
امروزه ، هر چند ابزارآلات جاسوسي قديمي مانند ميکروفون هاي کوچک و دوربين هاي مخفي هنوز هم کم و بيش کاربرد فيزيکي دارند، اما وسايل مجهز و فوق پيشرفته الکتريکي و الکترونيکي و نرم افزاري، کار را براي قدرت طلبان توسعه طلب، چنان آسان و ممکن ساخته است که علاوه بر افراد نفوذي و جاسوسان حرفه اي و ستون پنجم خود، بسياري ديگراز مردم عادي را هم ، در قالب دو طيف مختلف به خدمت گرفته اند :
اول کساني که به صورت غير مستقيم وغالبا از روي جهل و نا آگاهي و بدون اينکه خود بدانند به همراهي دشمن مي پردازند و دوم آنان که بنا به دلايل گوناگون از جمله ماهيت پليد وطن فروشي و خوش خدمتي به بيگانگان و يا کسب مال و موقعيت و ضديت با ارزش هاي ديني و ملي ، خود را مامور و موظف به اين بدترين نوع خيانت مي دانند و اگر نه همه آنان، اما غالبا به نوعي در رسانه ها و تشکيلات به ظاهر فرهنگي فعاليت دارند.
با اين مقدمه، اينک يک ناظر دقيق، آگاه و منصف، به راحتي درمي يابد که باند هاي متشکل ضد انقلابي، چگونه با رخنه و فعاليت در بخش وسيعي ازمطبوعات و شبکه هاي اينترنتي و ماهواره اي، با تکرار زياد مطالبي خاص و بمباران لاينقطع خبري مي توانند با انتشار اخبار راست و دروغ و افزودن تحليل و تفسير هدفمند بر آن ها، همچون قطعات يک جورچين ، در نهايت شکل مطلوب و مورد نظر دشمنان را فراهم آورند و در اين رهگذر، ضمن خيانت به مردم و کشورشان، از يک طرف تلاش بي پيرايه و خدمت صادقانه ديگر افراد سالم در رسانه ها را خنثي و از طرف ديگر به زعم خودشان ، در مهندسي افکار عمومي و هدايت جامعه به سود خويش و منافع دشمن اقدام کنند.
از آن جا که دامنه بحث، در زمينه نفوذ رسانه اي بسيار گسترده و وسيع است و انواع وسايل قديم و جديد ارتباط جمعي را در بر مي گيرد ، به ناچار در اين مجال کوتاه، تنها مي توان فهرست وار به مشخصه هايي از نوع مطبوعاتي آن اشاره کرد و البته اين را هم در نظر گرفت که اين فهرست، با توجه به فراواني شيوه هاي نفوذ رسانه اي ، تنها نمونه هايي اندک ازآن فهرست بلند بالايي است که در عمل وجود دارد.
جلوه هاي نفوذ در مطبوعات
القاء شبهه بر مبناي درج اخبار پراکنده واطلاعات ناقص همراه با تنظيم دو پهلو و ابهام آميز مطلب، به طوري که همواره در ذهن خواننده، پرسش هاي بي پاسخي شکل بگيرد و به پاسخ قطعي يا نزديک به قطعي آن ها نرسد و انباشت اين سوالات بي جواب در دراز مدت، او را نسبت به نظام و به تبع آن اسلام مايوس و بدبين سازد و هميشه احساس کند که گويا کاسه اي زير نيم کاسه عموم دست اندرکاران نظام هست و حقايق چيز ديگري است غير از آن چه که مي بيند و مي شنود و البته اين، تنها يک سوي قضيه است و سوي ديگر آن، تبليغات گسترده مستقيم و غير مستقيمي است که مي خواهد غرب و غربيان را مظهر آزادي بيان و نماد دموکراسي معرفي کند تا خواننده سرگرداني که به هر شکل و عنوان مي خواهد از طريق مطالعه مطبوعات، به اطلاعات درست و تحليل هاي متقني دست يابد، نهايتا مرغ همسايه را غاز بينگارد و ناخودآگاه ذهن و ضميرش، متمايل به غرب و ستايش گر آن شود، چرا که اين جا سانسور است و آن جا آزادي محض، اين جا يک دست سياه است و آن جا يک سره سفيد. در چنين فضايي که ( گروهي از) دست اندرکاران مطبوعاتي آن، حالايا بنا به علقه هاي روحي و پيوند هاي ذهني و گرايش هاي فکري و اشتراک منافع به بيگانگان خدمت مي کنند و يا عامل موظف اجرايي براي پياده کردن مو به موي دستورات و رهنمودهاي آنان هستند، چه چيزي بهتر از اين که عوامل نفوذ فرهنگي، با يک تير دو نشان بزنند، هم خود را اهل دانش و فرهنگ جا بزنند و هم اذهان عمومي را در جهت منافع شخصي خود، مسموم و گروه هايي را با خويش همفکر و همراه سازند ..... ( ادامه دارد )
اگر درگذشته هاي دور و دررويدادهاي تاريخي و ادبيات اساطيري، اسب تروا، نماد نفوذ دشمن بوده است و در دوران معاصر نيز، جاسوسان حرفه اي، اجراي آن را بر عهده گرفته اند؛ اما اکنون که در قرن بيست و يکم به سر مي بريم، هر چند شيوه هاي پيشين هنوز هم کم وبيش کاربرد دارند و منسوخ نشده اند، اما اشکال نفوذ دشمنان به محدوده و حريم امنيتي رقبا و مخالفان، بسيار متنوع و گسترده تراز سابق شده است.
امروزه ، هر چند ابزارآلات جاسوسي قديمي مانند ميکروفون هاي کوچک و دوربين هاي مخفي هنوز هم کم و بيش کاربرد فيزيکي دارند، اما وسايل مجهز و فوق پيشرفته الکتريکي و الکترونيکي و نرم افزاري، کار را براي قدرت طلبان توسعه طلب، چنان آسان و ممکن ساخته است که علاوه بر افراد نفوذي و جاسوسان حرفه اي و ستون پنجم خود، بسياري ديگراز مردم عادي را هم ، در قالب دو طيف مختلف به خدمت گرفته اند :
اول کساني که به صورت غير مستقيم وغالبا از روي جهل و نا آگاهي و بدون اينکه خود بدانند به همراهي دشمن مي پردازند و دوم آنان که بنا به دلايل گوناگون از جمله ماهيت پليد وطن فروشي و خوش خدمتي به بيگانگان و يا کسب مال و موقعيت و ضديت با ارزش هاي ديني و ملي ، خود را مامور و موظف به اين بدترين نوع خيانت مي دانند و اگر نه همه آنان، اما غالبا به نوعي در رسانه ها و تشکيلات به ظاهر فرهنگي فعاليت دارند.
با اين مقدمه، اينک يک ناظر دقيق، آگاه و منصف، به راحتي درمي يابد که باند هاي متشکل ضد انقلابي، چگونه با رخنه و فعاليت در بخش وسيعي ازمطبوعات و شبکه هاي اينترنتي و ماهواره اي، با تکرار زياد مطالبي خاص و بمباران لاينقطع خبري مي توانند با انتشار اخبار راست و دروغ و افزودن تحليل و تفسير هدفمند بر آن ها، همچون قطعات يک جورچين ، در نهايت شکل مطلوب و مورد نظر دشمنان را فراهم آورند و در اين رهگذر، ضمن خيانت به مردم و کشورشان، از يک طرف تلاش بي پيرايه و خدمت صادقانه ديگر افراد سالم در رسانه ها را خنثي و از طرف ديگر به زعم خودشان ، در مهندسي افکار عمومي و هدايت جامعه به سود خويش و منافع دشمن اقدام کنند.
از آن جا که دامنه بحث، در زمينه نفوذ رسانه اي بسيار گسترده و وسيع است و انواع وسايل قديم و جديد ارتباط جمعي را در بر مي گيرد ، به ناچار در اين مجال کوتاه، تنها مي توان فهرست وار به مشخصه هايي از نوع مطبوعاتي آن اشاره کرد و البته اين را هم در نظر گرفت که اين فهرست، با توجه به فراواني شيوه هاي نفوذ رسانه اي ، تنها نمونه هايي اندک ازآن فهرست بلند بالايي است که در عمل وجود دارد.
جلوه هاي نفوذ در مطبوعات
القاء شبهه بر مبناي درج اخبار پراکنده واطلاعات ناقص همراه با تنظيم دو پهلو و ابهام آميز مطلب، به طوري که همواره در ذهن خواننده، پرسش هاي بي پاسخي شکل بگيرد و به پاسخ قطعي يا نزديک به قطعي آن ها نرسد و انباشت اين سوالات بي جواب در دراز مدت، او را نسبت به نظام و به تبع آن اسلام مايوس و بدبين سازد و هميشه احساس کند که گويا کاسه اي زير نيم کاسه عموم دست اندرکاران نظام هست و حقايق چيز ديگري است غير از آن چه که مي بيند و مي شنود و البته اين، تنها يک سوي قضيه است و سوي ديگر آن، تبليغات گسترده مستقيم و غير مستقيمي است که مي خواهد غرب و غربيان را مظهر آزادي بيان و نماد دموکراسي معرفي کند تا خواننده سرگرداني که به هر شکل و عنوان مي خواهد از طريق مطالعه مطبوعات، به اطلاعات درست و تحليل هاي متقني دست يابد، نهايتا مرغ همسايه را غاز بينگارد و ناخودآگاه ذهن و ضميرش، متمايل به غرب و ستايش گر آن شود، چرا که اين جا سانسور است و آن جا آزادي محض، اين جا يک دست سياه است و آن جا يک سره سفيد. در چنين فضايي که ( گروهي از) دست اندرکاران مطبوعاتي آن، حالايا بنا به علقه هاي روحي و پيوند هاي ذهني و گرايش هاي فکري و اشتراک منافع به بيگانگان خدمت مي کنند و يا عامل موظف اجرايي براي پياده کردن مو به موي دستورات و رهنمودهاي آنان هستند، چه چيزي بهتر از اين که عوامل نفوذ فرهنگي، با يک تير دو نشان بزنند، هم خود را اهل دانش و فرهنگ جا بزنند و هم اذهان عمومي را در جهت منافع شخصي خود، مسموم و گروه هايي را با خويش همفکر و همراه سازند ..... ( ادامه دارد )