نگاه بازجویانه اوین نامه ی
کیهان سربازجو شریعت نداری به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب . 18 بهمن - 96
دولت در
موضوع قيمت بنزين چند سال به تكاليفش عمل نكرد
روز گذشته در روزنامه هاي زنجيره اي همچنان پروژه «خوانش حزبي از انقلاب اسلامي» ادامه داشت همچنين اين روزنامه ها که براي «پنجاه کيلو آلبالو» سر و دست مي شکنند بر سر فيلم «به وقت شام» عقده گشايي کرده و روابط تخيلي ميان اين فيلم و شکست برجام را مطرح کردند، از طرفي موضوع گراني بنزين و کم کاري دولت در اجراي تکاليفش نيز يکي از مضامين قابل توجه بود.
سرويس سياسي- روزنامه ايران ديروز گفت وگويي را با غلامرضا تاجگردون، رئيس کميسيون تلفيق مجلس شوراي اسلامي درباره بودجه 97 منتشر کرد.
وي به ايران مي گويد: «در همين بحث قيمت حامل هاي انرژي و بنزين مجلس قيمت را ثابت نگذاشته است و دولت همچنان اين اجازه را دارد که قيمت را بالا ببرد.» در اينجا خبرنگار مي پرسد «يعني دولت امسال باز هم مي تواند افزايش قيمت در اين بخش بدهد؟»
تاجگردون پاسخ مي دهد: «بله، اگر تصميمش اين باشد که افزايش قيمت بدهد، مانع قانوني در بودجه ندارد. اما مسئله سر همين قيمت حامل هاي انرژي و بنزين چيز ديگري است. دولت 5 سال وقت داشت قيمت را پلکاني بالا ببرد و به فوب خليج فارس برساند طبق آن قانوني که مجلس تصويب کرده است. قانون مجلس تاکيد کرده بود که اين اتفاق در طول پنج سال بيفتد. نگفته بود ظرف يک سال قيمت بنزين از حدود 40 تا 50 درصد فوب خليج فارس به قيمت پايه برسد. اما دولت چه کرد؟ در تمام اين 5 سال اين قانون اجرا نشد و وقتي قانوني در مهلت قانوني خودش اجرا نمي شود، نمي توان انتظار اجراي يکباره آن را داشت چون قطعا به جامعه تنش وارد مي کند و اثرات منفي دارد.»
تاجگردون ادامه داد: «يک مسئله ديگر هم هست و آن اينکه دولت نمي خواست زير بار اين تصميم برود و مسئوليت آن را قبول کند و به همين دليل کاري کرد که افزايش قيمت بنزين براي سال 97 تصميم مجلس باشد نه خودش. اينهاست که مشکل سازي مي کند.» وي در پاسخ به اين سوال که پس يعني دولت اين امکان را دارد که قيمت را بالا ببرد؟ گفت: «اگر بخواهد بله. ولي اينکه بخواهد يا نه را بنده اطلاعي ندارم و تصميم خودشان است اما تا همين پايان سال هم اگر تصميم بگيرد، مي تواند قيمت را افزايش بدهد.»
دليل شکست برجام؛ فيلم حاتمي کيا
روزنامه زنجيره اي شرق در يادداشتي با حمله به فيلم «به وقت شام» آخرين ساخته «ابراهيم حاتمي کيا» آن را يک بيانيه سياسي خواند که کليشه هاي رايج را روايت مي کند.
در بخشي از اين يادداشت آمده است: « از همان ابتدا موضع فيلم مشخص مي شود وقتي به ايرباس اشاره مي كند و مي گويد بوي اودكلن پاريسي مي دهد يا وقتي اعلام مي شود اگر در سوريه جلوي داعش گرفته نشود به تهران مي رسند يا اينكه شما پول نفت كورتان كرده است.»
نويسنده يادداشت مذکور که ساخت فيلم در دفاع از جبهه مقاومت و تشريح تلويحي جنايات آمريکا در حق ملت هاي مظلوم منطقه از جمله ايران را برنمي تابد در ادامه اين نوشتار آورده است: « هرچند هنوز دنيا آن قدر مسخره نشده است كه ترامپ و نيكي هيلي -استاد شوهاي دروغين- به مكان ها و داستان اين فيلم استناد كنند و بخواهند برجام را به دليل كمك هاي ايران به هم بزنند.»
در اين زمينه گفتني است روزنامه هاي زنجيره اي در دو سال گذشته به گفته مديرمسئول شرق وظيفه بزک کردن برجام را بر عهده داشته اند امروز به دنبال عيان شدن نتيجه تحقيقا صفر آن براي مردم و کشور ايران به دنبال يافتن دلايلي جديد براي اين شکست هستند، اگر روزگاري موشک هاي ايران دليل شکست برجام بوده اند و در مناظره ها به آن استناد مي شد امروز ساخت يک فيلم در دفاع از جبهه مقاومت اين گونه قلمداد مي شود!
پروژه زنجيره اي ها در خوانش انقلاب
مدتي است که روزنامه هاي طيف موسوم به اصلاح طلب در يک پروژه به ارائه خوانش خويش از انقلاب اسلامي مي پردازند. خوانشي که سايه اميال حزبي بر آن سنگيني مي کند. روزنامه اعتماد نيز در همين راستا در روزهاي گذشته مطالبي را منتشر کرد و در شماره ديروز خود گزارشي را به اين موضوع اختصاص داد.
در ابتداي اين گزارش که عنوان «انقلاب، نتيجه انسداد» بر پيشاني آن چسبانده شده، آمده است: «اكثريتي راه را بسته مي دانند و اصلاح را محال؛ از هر دري كه وارد مي شوند بسته ا ست و از هر راهي كه مي روند مسدود، سرخورده و نااميد مي شوند. سرخوردگي كه شايد در آغاز انفعال به همراه آورد اما راه هاي همواره بسته، روزي به خشم ختم مي شود و از دل خشم انقلاب سرمي كشد. شايد فرمول همه انقلاب ها يكسان و به همين سادگي قابل تحليل نباشد اما تغييرات بنيادين و زير و رو شدن ساختار اغلب نزديك ترين گزاره در مواجهه با انعطاف ناپذيري حاكميت و راه هاي مسدود اصلاحات است؛ تجربه اي كه ايران ٤٠ سال پيش يك بار از سر گذرانده است.»
تحليلي چنين تهي از شناخت هاي لازم لاجرم به نتيجه گيري از آن دست که در عنوان اين گزارش آمده، منجر مي شود. شناخت از رژيم پهلوي پدر و پسر، بستر و بنيان انقلاب، طيف هاي تاثيرگذار در آن، نقش و خواسته گروه هاي مختلف و از همه مهم تر خواست و اراده ملت.
در شماره قبل به اين موضوع پرداختيم و مجال اندک فرصت به ميدان آوردن نظرات صائب را در اين عرصه به ما نمي دهد اما به صورت گذرا تاکيد بر اين نکته لازم است که يکي از مهم ترين تحليل هايي که در زمينه انقلاب مطرح مي شود تفاوت آن با ساير انقلاب هاست. اين تفاوت به گونه اي است که برخي از انقلاب ايران با عنوان تنها گزينه متمايز نام برده اند که در دوران خود نه به جبهه شرق تعلق خاطر داشت و نه جبهه غرب و دغدغه ديني مردمانش اين انقلاب را نقطه شگرف در ميان بقيه انقلاب کرد. به کار بردن عناويني نظير «انقلاب پست مدرن قرن» توسط برخي از کارشناسان علوم انساني در اروپا نيز بر همين مباني بوده که البته اکنون بحث ما بر سر وارد دانستن يا ندانستن اين دست نامگذاري ها نيست.
نکته ديگر که گويا روزنامه هاي زنجيره اي نمي خواهند آن را درک کنند اين است که اگر رژيم پهلوي در صدد اعمال آنچه مردم در آن سال ها مي خواستند برمي آمد، آن وقت ديگر چيزي از رژيم سلطنتي پهلوي باقي نمي ماند. به طور خلاصه تغييرات اساسي در ماهيت هر چيز آن را به چيز ديگر بدل مي کند. بر همين راستا بود که در شماره هاي قبل اين نکات را مطرح کرديم: آيا به واقع اصلاحات براي رژيم سلطنتي شاه ممکن بود؟ اين رژيم ساختاري از بنيان فاسد داشت و در راس آن فردي قرار گرفته بود که هزينه يک سال کاخ هاي او از کل بودجه بعضي کشورها نيز بيشتر بود. چگونه اين رژيم مي خواست اصلاحات انجام دهد در حالي که سرچشمه فساد از راس اين رژيم بود؟ ضمن آنکه طيف اصلاح طلب در تحريف مواضع افراد و جريان ها و اتفاق هاي تاريخي سابقه آشکاري دارد. در اين باره بايد ايشان را به مواضع و شعارهاي مردم ارجاع داد که «ما مي گيم شاه نمي خوايم، نخست وزير عوض ميشه...» ملت با بنيان رژيم سلطنتي مشکل داشتند. گفتني است هدف اين جريان از اين تطابق ناموزون، مشخص و آشکار است که چنگ انداختن به هر چيزي براي القاي خواسته هاي حزبي است.
درِ باغ سبزي که بيابان برهوت بود
روزنامه بهار در مطلبي با عنوان «هزينه هاي دولت و نگاه مردم» نوشت: «براي شهروندان و مردم عادي کوچه و خيابان کاهش هزينه هاي دولت، مقابله با فساد مالي و اداري و سخنان زيباي مسئولان زماني براي مردم باورکردني و قابل استناد است که تک تک اين گفته ها و نشان دادن مسيرهاي جديد را در زندگي روزمره خويش لمس کنند، در واقع اين تغييرات ملموس باشد».
اين روزنامه در ادامه تصريح کرد: «اينکه تورم طي سال هاي گذشته کاهش يافته، دولت در پي مبارزه با کارمندان و مسئولان خطاکار در سيستم هاي اداري بوده و يا ناظر رونق کسب و کارهاي جديد و توليد محور بوده ايم، هنگامي براي مردم قابل لمس مي شود که به صورت مستقيم چنين رونقي را در زندگي خويش شاهد باشند، در غير اين صورت سخن بسيار گفته ايم و باغ سبز ترسيم کرده ايم ولي مقصدي جزء بياباني برهوت نداشته ايم.»
اين روزنامه اصلاح طلب حامي دولت همچنين نوشت: «مي توان از ارزان تر شدن دلار، آرام ماندن بازار طلا، رونق گرفتن بازار فولاد و آهن گفت و هزاران مسئله ديگر را به نشانه رونق فضاي تجارت بيان کرد، ولي هنگامه اي که هيچ کدام از طرح چنين مسائلي براي شهروندان کشور قابل درک نباشد، به معناي مشخص؛ يعني چنين سياست و عملکردي مناسب نبوده است... هنگامي که آن هزينه ها با خروجي غير مناسب همراه باشد و مردم از ساختار دولت چيزي به غير از سرگشتگي و سردرگمي در هنگام مراجعه به نهادهاي وابسته به دولت به دست نياورند، نمي توان توقع داشت سخنان شيرين مسئولان امر را گوش کنند و منتظر روزهاي کم حاشيه تر باشند.»
محل هاي جديد درآمد دولت
روزنامه شرق در يادداشتي به کاهش ارزش پول ملي در برابر ارزهاي خارجي از جمله دلار پرداخته و نوشت در شرايط کنوني براي مصارف داخلي از جمله پرداخت حقوق حفظ ارزش پول ملي براي دولت اهميت و اولويت ندارد.
در بخشي از اين نوشته آمده است: «فشار بي امان مصارف داخلي در حوزه پرداخت حقوق، صندوق هاي بازنشستگي و يارانه ماهانه، موضوعي نيست که بتوان با آن با مماشات برخورد کرد. در اين شرايط تقويت و حتي حفظ ارزش پول ملي در برابر ارزهاي خارجي، به عنوان پديده اي غيراولويت دار در نظر مجريان جلوه خواهد کرد. منابع دولت مشخص است؛ يا درآمد حاصل از نفت است که آن هم به سادگي نقل وانتقال وجوه دريافتي اش امکان پذير نيست يا ماليات و صادرات غيرنفتي است که آن هم معمولا يا گاهي تحقق پيدا نمي کند يا در تحقق تاخير دارد.»
نويسنده در ادامه مشکلات مالي دولت را به گردن يارانه ها انداخته و نوشته است: «امروز هزينه هاي جاري افزايش زيادي داشته و تامين منابع پرداخت يارانه نقدي نيز بر گرده دولت سنگيني مي کند؛ مصارفي که با توجه به مسائل اجتماعي و سياسي، کاستن از آن به غايت دشوار است. با وجود اين هزينه هاي جاري، همچنان نرخ بيکاري نيز خودنمايي مي کند. نرخ بيکاري در تشکيل سرمايه و سرمايه گذاري کاهش مي يابد؛ اين موضوع يا در پروژه هاي عمراني دولت محقق مي شود که درحال حاضر با کمبود اساسي مواجه است يا از سوي بخش غيردولتي بايد دنبال شود.»
نويسنده در ادامه به صراحت افزايش نرخ ارز را منبع درآمدي براي دولت خوانده و افزوده است: «دولت بناي دخالت در امور شهروندان را ندارد، اما سوء استفاده از اين دخالت نکردن نيز مي تواند بهاي گزافي براي کشور و مردم داشته باشد. الگوي تجملي و مسابقه ارتقاي خودرو، مسکن و سبک زندگي تا روستاها گسترده شده است. در اين شرايط، تامين منابع براي دولت آسان نيست و ناچار بايد سراغ محل هاي جديد کسب درآمد برود. افزايش نرخ ارز در کنار فشار تقاضاي داخلي مي تواند دستاورد دولت در تک رقمي کردن تورم را نيز به خطر بيندازد، اما از آن گريزي نيست.»
از مدت ها پيش مسئله دخالت دولت در افزايش نرخ دلار براي برخي پرداخت ها در پايان سال مطرح شده بود که رئيس جمهور در گفت و گوي تلويزيوني در اين رابطه اظهار داشت: «دولت هيچ وقت به نفعش نيست که دلار را بالا ببرد تا کسري بودجه خود را جبران کند. ما ميانگين قيمت ارز را پيش بيني مي کنيم و بر مبناي آن بودجه را طراحي مي کنيم از آنجايي که افزايش قيمت ارز به کشور ضرر مي رساند لذا دولت هيچ گاه به دنبال افزايش نرخ ارز براي کسري بودجه نيست.
در رابطه با مشکلات مالي دولت اين سوال مطرح است که مگر دولتمردان و حاميان برجام در سال هاي گذشته نمي گفتند که هر روز تاخير در تصويب برجام هزار ميليارد تومن به کشور ضرر اقتصادي تحميل مي کند؟ امروز پس از تصويب برجام سوال اين است که دولت 730 هزار ميليارد تومان نفع اقتصادي حاصله را کجا هزينه کرده است؟ يا دست کم اينطور مي توان گفت که بنابر اين ادعا دولت پس از برجام جلوي ضرري را که روزانه هزار ميليارد تومان بوده گرفته است. اگر برجام تا اين اندازه سود داشته چرا هر روز اين اندازه در باره کسري بودجه دولت سخن گفته و ناله مي شود؟! ادعاي پيشين نادرست بوده يا اين گلايه ها نادرست است؟
روز گذشته در روزنامه هاي زنجيره اي همچنان پروژه «خوانش حزبي از انقلاب اسلامي» ادامه داشت همچنين اين روزنامه ها که براي «پنجاه کيلو آلبالو» سر و دست مي شکنند بر سر فيلم «به وقت شام» عقده گشايي کرده و روابط تخيلي ميان اين فيلم و شکست برجام را مطرح کردند، از طرفي موضوع گراني بنزين و کم کاري دولت در اجراي تکاليفش نيز يکي از مضامين قابل توجه بود.
سرويس سياسي- روزنامه ايران ديروز گفت وگويي را با غلامرضا تاجگردون، رئيس کميسيون تلفيق مجلس شوراي اسلامي درباره بودجه 97 منتشر کرد.
وي به ايران مي گويد: «در همين بحث قيمت حامل هاي انرژي و بنزين مجلس قيمت را ثابت نگذاشته است و دولت همچنان اين اجازه را دارد که قيمت را بالا ببرد.» در اينجا خبرنگار مي پرسد «يعني دولت امسال باز هم مي تواند افزايش قيمت در اين بخش بدهد؟»
تاجگردون پاسخ مي دهد: «بله، اگر تصميمش اين باشد که افزايش قيمت بدهد، مانع قانوني در بودجه ندارد. اما مسئله سر همين قيمت حامل هاي انرژي و بنزين چيز ديگري است. دولت 5 سال وقت داشت قيمت را پلکاني بالا ببرد و به فوب خليج فارس برساند طبق آن قانوني که مجلس تصويب کرده است. قانون مجلس تاکيد کرده بود که اين اتفاق در طول پنج سال بيفتد. نگفته بود ظرف يک سال قيمت بنزين از حدود 40 تا 50 درصد فوب خليج فارس به قيمت پايه برسد. اما دولت چه کرد؟ در تمام اين 5 سال اين قانون اجرا نشد و وقتي قانوني در مهلت قانوني خودش اجرا نمي شود، نمي توان انتظار اجراي يکباره آن را داشت چون قطعا به جامعه تنش وارد مي کند و اثرات منفي دارد.»
تاجگردون ادامه داد: «يک مسئله ديگر هم هست و آن اينکه دولت نمي خواست زير بار اين تصميم برود و مسئوليت آن را قبول کند و به همين دليل کاري کرد که افزايش قيمت بنزين براي سال 97 تصميم مجلس باشد نه خودش. اينهاست که مشکل سازي مي کند.» وي در پاسخ به اين سوال که پس يعني دولت اين امکان را دارد که قيمت را بالا ببرد؟ گفت: «اگر بخواهد بله. ولي اينکه بخواهد يا نه را بنده اطلاعي ندارم و تصميم خودشان است اما تا همين پايان سال هم اگر تصميم بگيرد، مي تواند قيمت را افزايش بدهد.»
دليل شکست برجام؛ فيلم حاتمي کيا
روزنامه زنجيره اي شرق در يادداشتي با حمله به فيلم «به وقت شام» آخرين ساخته «ابراهيم حاتمي کيا» آن را يک بيانيه سياسي خواند که کليشه هاي رايج را روايت مي کند.
در بخشي از اين يادداشت آمده است: « از همان ابتدا موضع فيلم مشخص مي شود وقتي به ايرباس اشاره مي كند و مي گويد بوي اودكلن پاريسي مي دهد يا وقتي اعلام مي شود اگر در سوريه جلوي داعش گرفته نشود به تهران مي رسند يا اينكه شما پول نفت كورتان كرده است.»
نويسنده يادداشت مذکور که ساخت فيلم در دفاع از جبهه مقاومت و تشريح تلويحي جنايات آمريکا در حق ملت هاي مظلوم منطقه از جمله ايران را برنمي تابد در ادامه اين نوشتار آورده است: « هرچند هنوز دنيا آن قدر مسخره نشده است كه ترامپ و نيكي هيلي -استاد شوهاي دروغين- به مكان ها و داستان اين فيلم استناد كنند و بخواهند برجام را به دليل كمك هاي ايران به هم بزنند.»
در اين زمينه گفتني است روزنامه هاي زنجيره اي در دو سال گذشته به گفته مديرمسئول شرق وظيفه بزک کردن برجام را بر عهده داشته اند امروز به دنبال عيان شدن نتيجه تحقيقا صفر آن براي مردم و کشور ايران به دنبال يافتن دلايلي جديد براي اين شکست هستند، اگر روزگاري موشک هاي ايران دليل شکست برجام بوده اند و در مناظره ها به آن استناد مي شد امروز ساخت يک فيلم در دفاع از جبهه مقاومت اين گونه قلمداد مي شود!
پروژه زنجيره اي ها در خوانش انقلاب
مدتي است که روزنامه هاي طيف موسوم به اصلاح طلب در يک پروژه به ارائه خوانش خويش از انقلاب اسلامي مي پردازند. خوانشي که سايه اميال حزبي بر آن سنگيني مي کند. روزنامه اعتماد نيز در همين راستا در روزهاي گذشته مطالبي را منتشر کرد و در شماره ديروز خود گزارشي را به اين موضوع اختصاص داد.
در ابتداي اين گزارش که عنوان «انقلاب، نتيجه انسداد» بر پيشاني آن چسبانده شده، آمده است: «اكثريتي راه را بسته مي دانند و اصلاح را محال؛ از هر دري كه وارد مي شوند بسته ا ست و از هر راهي كه مي روند مسدود، سرخورده و نااميد مي شوند. سرخوردگي كه شايد در آغاز انفعال به همراه آورد اما راه هاي همواره بسته، روزي به خشم ختم مي شود و از دل خشم انقلاب سرمي كشد. شايد فرمول همه انقلاب ها يكسان و به همين سادگي قابل تحليل نباشد اما تغييرات بنيادين و زير و رو شدن ساختار اغلب نزديك ترين گزاره در مواجهه با انعطاف ناپذيري حاكميت و راه هاي مسدود اصلاحات است؛ تجربه اي كه ايران ٤٠ سال پيش يك بار از سر گذرانده است.»
تحليلي چنين تهي از شناخت هاي لازم لاجرم به نتيجه گيري از آن دست که در عنوان اين گزارش آمده، منجر مي شود. شناخت از رژيم پهلوي پدر و پسر، بستر و بنيان انقلاب، طيف هاي تاثيرگذار در آن، نقش و خواسته گروه هاي مختلف و از همه مهم تر خواست و اراده ملت.
در شماره قبل به اين موضوع پرداختيم و مجال اندک فرصت به ميدان آوردن نظرات صائب را در اين عرصه به ما نمي دهد اما به صورت گذرا تاکيد بر اين نکته لازم است که يکي از مهم ترين تحليل هايي که در زمينه انقلاب مطرح مي شود تفاوت آن با ساير انقلاب هاست. اين تفاوت به گونه اي است که برخي از انقلاب ايران با عنوان تنها گزينه متمايز نام برده اند که در دوران خود نه به جبهه شرق تعلق خاطر داشت و نه جبهه غرب و دغدغه ديني مردمانش اين انقلاب را نقطه شگرف در ميان بقيه انقلاب کرد. به کار بردن عناويني نظير «انقلاب پست مدرن قرن» توسط برخي از کارشناسان علوم انساني در اروپا نيز بر همين مباني بوده که البته اکنون بحث ما بر سر وارد دانستن يا ندانستن اين دست نامگذاري ها نيست.
نکته ديگر که گويا روزنامه هاي زنجيره اي نمي خواهند آن را درک کنند اين است که اگر رژيم پهلوي در صدد اعمال آنچه مردم در آن سال ها مي خواستند برمي آمد، آن وقت ديگر چيزي از رژيم سلطنتي پهلوي باقي نمي ماند. به طور خلاصه تغييرات اساسي در ماهيت هر چيز آن را به چيز ديگر بدل مي کند. بر همين راستا بود که در شماره هاي قبل اين نکات را مطرح کرديم: آيا به واقع اصلاحات براي رژيم سلطنتي شاه ممکن بود؟ اين رژيم ساختاري از بنيان فاسد داشت و در راس آن فردي قرار گرفته بود که هزينه يک سال کاخ هاي او از کل بودجه بعضي کشورها نيز بيشتر بود. چگونه اين رژيم مي خواست اصلاحات انجام دهد در حالي که سرچشمه فساد از راس اين رژيم بود؟ ضمن آنکه طيف اصلاح طلب در تحريف مواضع افراد و جريان ها و اتفاق هاي تاريخي سابقه آشکاري دارد. در اين باره بايد ايشان را به مواضع و شعارهاي مردم ارجاع داد که «ما مي گيم شاه نمي خوايم، نخست وزير عوض ميشه...» ملت با بنيان رژيم سلطنتي مشکل داشتند. گفتني است هدف اين جريان از اين تطابق ناموزون، مشخص و آشکار است که چنگ انداختن به هر چيزي براي القاي خواسته هاي حزبي است.
درِ باغ سبزي که بيابان برهوت بود
روزنامه بهار در مطلبي با عنوان «هزينه هاي دولت و نگاه مردم» نوشت: «براي شهروندان و مردم عادي کوچه و خيابان کاهش هزينه هاي دولت، مقابله با فساد مالي و اداري و سخنان زيباي مسئولان زماني براي مردم باورکردني و قابل استناد است که تک تک اين گفته ها و نشان دادن مسيرهاي جديد را در زندگي روزمره خويش لمس کنند، در واقع اين تغييرات ملموس باشد».
اين روزنامه در ادامه تصريح کرد: «اينکه تورم طي سال هاي گذشته کاهش يافته، دولت در پي مبارزه با کارمندان و مسئولان خطاکار در سيستم هاي اداري بوده و يا ناظر رونق کسب و کارهاي جديد و توليد محور بوده ايم، هنگامي براي مردم قابل لمس مي شود که به صورت مستقيم چنين رونقي را در زندگي خويش شاهد باشند، در غير اين صورت سخن بسيار گفته ايم و باغ سبز ترسيم کرده ايم ولي مقصدي جزء بياباني برهوت نداشته ايم.»
اين روزنامه اصلاح طلب حامي دولت همچنين نوشت: «مي توان از ارزان تر شدن دلار، آرام ماندن بازار طلا، رونق گرفتن بازار فولاد و آهن گفت و هزاران مسئله ديگر را به نشانه رونق فضاي تجارت بيان کرد، ولي هنگامه اي که هيچ کدام از طرح چنين مسائلي براي شهروندان کشور قابل درک نباشد، به معناي مشخص؛ يعني چنين سياست و عملکردي مناسب نبوده است... هنگامي که آن هزينه ها با خروجي غير مناسب همراه باشد و مردم از ساختار دولت چيزي به غير از سرگشتگي و سردرگمي در هنگام مراجعه به نهادهاي وابسته به دولت به دست نياورند، نمي توان توقع داشت سخنان شيرين مسئولان امر را گوش کنند و منتظر روزهاي کم حاشيه تر باشند.»
محل هاي جديد درآمد دولت
روزنامه شرق در يادداشتي به کاهش ارزش پول ملي در برابر ارزهاي خارجي از جمله دلار پرداخته و نوشت در شرايط کنوني براي مصارف داخلي از جمله پرداخت حقوق حفظ ارزش پول ملي براي دولت اهميت و اولويت ندارد.
در بخشي از اين نوشته آمده است: «فشار بي امان مصارف داخلي در حوزه پرداخت حقوق، صندوق هاي بازنشستگي و يارانه ماهانه، موضوعي نيست که بتوان با آن با مماشات برخورد کرد. در اين شرايط تقويت و حتي حفظ ارزش پول ملي در برابر ارزهاي خارجي، به عنوان پديده اي غيراولويت دار در نظر مجريان جلوه خواهد کرد. منابع دولت مشخص است؛ يا درآمد حاصل از نفت است که آن هم به سادگي نقل وانتقال وجوه دريافتي اش امکان پذير نيست يا ماليات و صادرات غيرنفتي است که آن هم معمولا يا گاهي تحقق پيدا نمي کند يا در تحقق تاخير دارد.»
نويسنده در ادامه مشکلات مالي دولت را به گردن يارانه ها انداخته و نوشته است: «امروز هزينه هاي جاري افزايش زيادي داشته و تامين منابع پرداخت يارانه نقدي نيز بر گرده دولت سنگيني مي کند؛ مصارفي که با توجه به مسائل اجتماعي و سياسي، کاستن از آن به غايت دشوار است. با وجود اين هزينه هاي جاري، همچنان نرخ بيکاري نيز خودنمايي مي کند. نرخ بيکاري در تشکيل سرمايه و سرمايه گذاري کاهش مي يابد؛ اين موضوع يا در پروژه هاي عمراني دولت محقق مي شود که درحال حاضر با کمبود اساسي مواجه است يا از سوي بخش غيردولتي بايد دنبال شود.»
نويسنده در ادامه به صراحت افزايش نرخ ارز را منبع درآمدي براي دولت خوانده و افزوده است: «دولت بناي دخالت در امور شهروندان را ندارد، اما سوء استفاده از اين دخالت نکردن نيز مي تواند بهاي گزافي براي کشور و مردم داشته باشد. الگوي تجملي و مسابقه ارتقاي خودرو، مسکن و سبک زندگي تا روستاها گسترده شده است. در اين شرايط، تامين منابع براي دولت آسان نيست و ناچار بايد سراغ محل هاي جديد کسب درآمد برود. افزايش نرخ ارز در کنار فشار تقاضاي داخلي مي تواند دستاورد دولت در تک رقمي کردن تورم را نيز به خطر بيندازد، اما از آن گريزي نيست.»
از مدت ها پيش مسئله دخالت دولت در افزايش نرخ دلار براي برخي پرداخت ها در پايان سال مطرح شده بود که رئيس جمهور در گفت و گوي تلويزيوني در اين رابطه اظهار داشت: «دولت هيچ وقت به نفعش نيست که دلار را بالا ببرد تا کسري بودجه خود را جبران کند. ما ميانگين قيمت ارز را پيش بيني مي کنيم و بر مبناي آن بودجه را طراحي مي کنيم از آنجايي که افزايش قيمت ارز به کشور ضرر مي رساند لذا دولت هيچ گاه به دنبال افزايش نرخ ارز براي کسري بودجه نيست.
در رابطه با مشکلات مالي دولت اين سوال مطرح است که مگر دولتمردان و حاميان برجام در سال هاي گذشته نمي گفتند که هر روز تاخير در تصويب برجام هزار ميليارد تومن به کشور ضرر اقتصادي تحميل مي کند؟ امروز پس از تصويب برجام سوال اين است که دولت 730 هزار ميليارد تومان نفع اقتصادي حاصله را کجا هزينه کرده است؟ يا دست کم اينطور مي توان گفت که بنابر اين ادعا دولت پس از برجام جلوي ضرري را که روزانه هزار ميليارد تومان بوده گرفته است. اگر برجام تا اين اندازه سود داشته چرا هر روز اين اندازه در باره کسري بودجه دولت سخن گفته و ناله مي شود؟! ادعاي پيشين نادرست بوده يا اين گلايه ها نادرست است؟