اوین نامه کیهان یکشنبه 8 اردیبهشت ما سال 1398
يادداشت روز اوین نامه
کیهان "رسانه، آن 37 نفر و
قانون جنگل!"
در کشوری
قانون معنی و مفهومی ندارد و فراتر از قانون جنگل یعنی بی قانونی حاکم است خیلی
پررویی و تخصص حرفه ای بودن در فرافکنی ووارونه گویی می خواهد که آشکارا عملکرد 40
ساله شبانه روز نقض مستمر حقوق بشر به خصوص ترور های مخالفان در برون مرز و قتل
عام زندانیان سیاسی در مدت کوتاهی دررژیم
ولایت فقیه نادیده گرفته شود ولی درمقابل مدافع خونخواهی اعدامی های اخیر
درعربستان شد و پیرامونش مرثیه سرایی وروضه خوانی کرد واشک تمساح ریخ .درست اقدامی
که جعفر بلوری هم قلم وهمکار سربازجوشریعت
نداری کرده است و کپی اش هم برای خبرگزاری پاسداران فرستاده است .
«وحشتناك بود». هم نحوه قتل دسته جمعي آن 37
شهروند مظلوم عربستاني توسط رژيم عصر حجري سعودي، هم نحوه واكنش ها به اين قتل
عام. وقتي «جمال خاشقجي» خبرنگار منتقد و هوادار! سعودي به قتل رسيد، واكنش ها
زياد بود. خيلي زياد. در پرونده خاشقجي فشارها عليه اين رژيم از سراسر دنيا آن قدر
زياد شد كه زمزمه بركناري «بن سلمان» وليعهد سعودي بر سر زبان ها افتاد. كنگره
آمريكا براي حفظ ظاهر هم كه شده جلساتي را عليه سعودي تشكيل داد. اتحاديه اروپا
وارد ميدان شد و از آب گل آلود، ماهي خود را گرفت. بحث خروج آمريكا از جنگ يمن
مطرح شد و عده اي حتي گفتند، بن سلمان با اين حماقت گور خود را كند. پرونده خاشقجي
آن قدر برجسته شد كه در تاكسي و اتوبوس هم مي شد، بحث ميان مردم در اين باره را
شنيد! و برخي از كارشناسان بين المللي در روزنامه هاي شناخته شده نوشتند، قتل
خاشقجي براي آل سعود گران تر از جنگ يمن تمام مي شود! (نقل به مضمون)
اگرچه غرب با نيم نگاهي
به دلارهاي سعودي و كاركردي كه اين رژيم براي طرح مقابله با ايران شان دارد، ضمن
«فرسايشي كردن» برخورد با سعودي، پرونده خاشقجي را مشمول «مرور زمان» كرد و از
ميزان حساسيت ها كاست تا بن سلمان موقتا نجات پيدا كند اما، اين فشار ها و افشاگري
ها به اندازه اي كه بايد، كار خود را كرد و دست كم، اصلاحات نمايشي او را كه برخي
اصلاح طلبان در كشور خودمان آن را بر سر جمهوري اسلامي مي كوبيدند «هوا» و بن
سلمان و اصلاح طلبان را با هم «رسوا» كرد، اما درباره اين 37 نفر، واكنش ها آن قدر
ضعيف بود كه، مظلوميت آنها را دوچندان كرد. چه در داخل چه در خارج!
در مظلوميت اين 37 نفر همين بس كه تنها،
چند رسانه و جريان شيعه در عراق، لبنان، بحرين و... عليه آن موضع گرفتند. حتي موضع
دولت خودمان عليه اين جنايت «متناسب» نبود. انگار نه انگار 37 انسان در سال 2019
بلاتشبيه مثل گوسفند رديف و ذبح شده و برخي نيز بدون سر به صليب كشيده شده اند. 33
نفر از آنها شيعه بودند. از طلبه بگير تا دانش آموز در ميانشان بود. آن طور كه
بررسي هاي سي ان ان نشان مي دهد، محاكمه نمايشي 25 نفر از اين شهدا كه سال 2016
برگزار شده، بيش از 3 روز طول نكشيده است. 11 نفرشان را به ايران چسبانده اند، 14
نفرشان را به گروه هاي تروريستي آن هم صرفا به اين دليل كه در شهر شيعه نشين
عواميه در راهپيمايي شركت كرده بودند. بله درست شنيديد، در عربستان، متحد
استراتژيك غرب به خاطر شركت در راهپيمايي، سر مي برند! اما همين عربستان در سازمان
ملل مي شود، رئيس يكي از كرسي هاي مهم حقوق بشر!
سي ان ان حتي مي گويد، اسنادي به دست آورده
كه نشان مي دهد، اين عده بلااستثناء شكنجه شده و وادار به انگشت زدن پاي برگه اي
شده اند كه نمي دانستند در آن چه نوشته شده است! اعترافات را هم خود شكنجه كننده
ها نوشته بودند! به گفته مفسر سياسي اين شبكه تلويزيوني«اين اقدامات وحشت آور،
قرون وسطايي و وحشيانه است، ما درباره فرقه مرگ داعش صحبت مي كنيم، اعدام هايي كه
ما در عربستان مي بينيم هيچ فرقي با اعدام هاي داعش ندارد.»
چرا واكنش ها به قتل خاشقجي بيش از حد
گسترده مي شود اما قتل اين 37 نفر پررنگ نمي شود؟ چرا وقتي يك دختر نوجوان خام در
ايران پس از احضار شدن به خاطر يك حماقت گريه مي كند، اين همه سر و صدا مي شود و
كنگره آمريكا براي بررسي آن جلسه تشكيل مي دهد اما وقتي مثلا مصر در يك شب حكم
اعدام 3000 نفر را صادر مي كند، آب از آب تكان نمي خورد؟ راستي اين همه مراكز حقوق
بشر كجا هستند؟ چرا هيچ كس براي بررسي جنايت سعودي ها تشكيل جلسه نمي دهد؟ پاسخ
روشن است. بخوانيد:
قانون حاكم بر دنيا، قانون جنگل است. در
چنين دنيايي هر كس قوي تر بود يا نه قوي نبود اما پول داشت، با قدرت ها ارتباط
داشت، براي قدرت ها نوكري كرد، براي ارتكاب هر جنايتي آزاد است! ولو بريدن سر 37
انسان بي گناه، اعلام رسمي خبر آن و انتشار تصاوير بدن بدون سر و به صليب كشيده
شده آنها!
قدرت ها كه نويسندگان اين قانون هستند
انگار، دو جور قانون نوشته اند. بسته به اينكه چه كسي مرتكب جنايت مي شود، يكي از
اين قانون ها به كار گرفته مي شود. به اين شكل كه پس از وقوع اتفاق (اينجا قتل 37
نفر) ابتدا نگاه مي كنند، عامل جنايت كيست؟ بعد تصميم مي گيرند نوع قانون را
انتخاب مي كنند. اگر متهم متحدشان بود، با يك موضع شفاهي به غائله خاتمه مي دهند.
مگر ترامپ نگفت بن سلمان گاو شيرده اوست؟! اروپا هم همين طور است. به قراردادهاي
تجاري كه با اين گاو شيرده بسته نگاه مي كند. مگر وزير دفاع مستعفي انگليس سال
گذشته در جلسه پارلمان اين كشور نگفت، از وضعيت حقوق بشر عربستان انتقاد نكنيد، ما
به پول اين كشور نياز داريم!
حال تصورش را بكنيد، در چنين دنيايي عده
اي تازه يادشان مي افتد، بايد بر اساس قوانين و چارچوب هايي حركت كرد كه آنها
نوشته اند. اسم آن را هم گذاشته اند «عقلانيت» و «چارچوب هاي بين الملل». مخالفان
را هم «بي سواد» مي نامند. آيا دشمن با شنيدن چنين مواضعي، به ريش آنها نمي خندد؟
البته اگر عوامل آنها نباشند!
پاسخ ديگر در «رسانه» است. رسانه قدرتمند
است و مي تواند جريان سازي كرده و رژيمي در مختصات سعودي را از تكرار چنين جناياتي
پشيمان كند. غرب با استفاده از همين ابزار قدرتمند است كه، بزرگ ترين جنايت ها را
مرتكب مي شود، ميليون ها انسان را در يمن، سوريه، افغانستان به خاك و خون مي كشند
اما طوري القاء مي كند كه انگار، اين مردم و كودكان يمني هستند كه در حال كشتن
نظاميان سعودي هستند! اگر لازم باشد عليه جنايتكارها هم وارد شده پس از گرفتن حق
حساب، با همين ابزار رسانه موضوع را فيصله مي دهند.
چه خوشمان بيايد چه نه، رسانه امروز در دست
دشمن است. به وضعيت رسانه ها در داخل كشور دقت كنيد كه چگونه شبكه هاي اجتماعي
خارجي در كشور جولان مي دهند. چگونه از برخي تريبون ها همان صداي دشمن بيرون مي
آيد. عده اي ساده لوح يا مغرض هم با حمله به رسانه هاي خودي يا به طرح هاي بومي
سازي اينترنت و شبكه هاي پيام رسان داخلي، آب به آسياب دشمن مي ريزند. بگذريم...
غرض اينكه در باره جنايت جديد سعودي ها
از كشورهاي غربي و شرقي غيرمسلمان انتظاري نيست اما از رسانه هاي داخلي چرا. واكنش
رسانه هاي داخلي به چنين جنايتي «متناسب» نبود، همين طور واكنش مسئولين كشور. نويسنده:
جعفر بلوري