کاش پدربزرگ
آلمانی داشتم 10 اردیبهشت-98
کاش ما هم یک پدربزرگ آلمانی داشتیم که
در هفتادسالگی، حقوق بیکاری یک میلیون دلاری بگیرد و همه کنار هم حالش را ببریم.
اصلاً کاش یک پدربزرگ ولزی مثل جان توشاک داشتیم که ۳ماه در بهترین آب و هوای
تبریز نفس بکشد، یک چکه عرق نریزد، یکبار هم صدایش بلند نشود و آخرش با یک چمدان
دلار از مالک مهربان تراکتورسازی خداحافظی کند. پدربزرگ پرتغالی هم خوب است؛ یکی
مثل مانوئل ژوزه که نزدیک بود برای خلاصی از شر قراردادش، یک چاه نفت به نامش
بزنیم.
به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «با
اعلام رسمی باشگاه استقلال، وینفرید شفر از
سرمربیگری آبیپوشان برکنار شد و فرهاد مجیدی جای او را گرفت. شفر البته یک
فصل دیگر با باشگاه قرارداد دارد و از حالا به بعد مذاکرات بر سر غرامت دریافتی او
آغاز خواهد شد. رقم قرارداد سال آینده شفر یک میلیون
و ۲۰۰ هزار دلار است و دیروز خبرگزاری معتبر آسوشیتدپرس مدعی شده حداقل تاوان عزل
او برای استقلال، نیممیلیون یورو خواهد بود. این سود سرشار و معاف از مالیات
پیرمرد هفتادساله آلمانی، بابت استراحت و خانهنشینی در ماههای آینده است؛ پولی
که در شرایط اقتصادی فعلی جهان، یکدهم آن را هم در اروپا به راحتی نمیتوان کسب
کرد اما ما مردم سخاوتمندی هستیم و درست به همین دلیل صبح روز فینال جام حذفی
پارسال، رضا افتخاری با آن عجله و اشتیاق باورنکردنیشفر را به اتاق تاریک برد
و قرارداد ۳۰۰ هزار دلاری او را به ۴ برابر قیمت تمدید کرد؛ انگار خونهبهخونه بابل رئال
مادرید است و شفر برای پیروزی در این
تیم و کسب جام معتبر حذفی، حتماً باید دوپینگ روحی میکرد.
حالا شفر با کوهی از
اسکناس به سمت آلمان بدرقه میشود. با پولی که بیشتر از خودش، نوه و نتیجههایش را
خوشحال خواهد کرد؛ بچههای همین ساشا که خودش هم
از بغل استقلال کم نخورد یا دختر وینفرید که کم
مانده بود برخی هواداران جوگیر ایرانی از او مجسمه آزادی بتراشند.
کاش ما هم یک پدربزرگ آلمانی داشتیم که
در هفتادسالگی، حقوق بیکاری یک میلیون دلاری بگیرد و همه کنار هم حالش را ببریم.
اصلاً کاش یک پدربزرگ ولزی مثل جان توشاک داشتیم که ۳ماه در بهترین
آب و هوای تبریز نفس بکشد، یک چکه عرق نریزد، یکبار هم صدایش بلند نشود و آخرش با
یک چمدان دلار از مالک مهربان تراکتورسازی خداحافظی کند. پدربزرگ پرتغالی هم خوب
است؛ یکی مثل مانوئل ژوزه که نزدیک
بود برای خلاصی از شر قراردادش، یک چاه نفت به نامش بزنیم. یا کاش یک برادر کروات
مثل برانکو داشتیم که در سایه موفقیتهای او، راهی ایران شویم، یک آپارتمان شیک
بگیریم، هر روز با راننده سر تمرین برویم و بیخیال همهچیز، یک گوشه برای خودمان
مذاکرات پارلمان کرواسی را به صورت زنده گوش بدهیم! برادر نیجریهای مثل الحاجی
گرو هم خوب است یا پسرعموی اوکراینی مثل پل یانسکی؛ همان که محسن
مسلمان در مورد هیبت عجیبش میگفت انگار «باردار» است اما آخرش هیچکس نفهمید آیند و روند او
و رفیق فابریکش چقدر برای پرسپولیس آب خورد؟
به نظر میرسد بهتر باشد فرشنوشته حاوی
شعر سعدی را از دیوار سازمان ملل بکنند و به جای آن از مردم سراسر دنیا بخواهند با
خیال راحت با ایرانیها معامله کنند؛ معاملاتی سخت شیرین! بالاخره اینجا به اندازه
کافی پول بادآورده نفتی داریم که راحت هم به بادش میدهیم.
خبری هم از سختگیری و این حرفها نیست. توقع چندانی هم از مهمانان خارجی نداریم.
وقتی همه مشکلات حل شده، چه کاری غیر از سیر کردن شکم این توریستها باقی میماند؟
دنیا ما را تحریم کرده، ما که دنیا را تحریم نکردهایم!»