نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي
زنجيره اي جناح رفیب . 8 اردیبهشت -98
توجيه جديد مدعيان اصلاحات: دولت تدبير
دارد اما شانس ندارد!
سرويس سياسي روزنامه زنجيره اي
آفتاب يزد ديروز در گزارشي با تيتر «بدشانس ترين رئيس جمهور» نوشته است: «با توجه
به سلسله رخدادهايي چون زلزله، ناآرامي هاي دي ماه، بازگشت تحريم ها، استيضاح چند
تن از وزراي روحاني به عنوان ياران نزديك رئيس جمهور و وقوع سيل و بحران ملخ، بايد
گفت كه دولت روحاني بدشانس ترين دولت در تاريخ 40 سال اخير جمهوري اسلامي بوده است.»
اين روزنامه در يادداشت ديگري به قلم
ميرلوحي، عضو شوراي عالي سياستگذاري اصلاح طلبان نوشته است: «رويدادهاي بسياري در
دولت روحاني رخ داد كه شايد همه اين موارد در كنار يكديگر نشان از بدشانسي اين
دولت باشد. بطور مثال اقدامات ترامپ و خروجش از برجام و بازگشت تحريم ها بخشي از
اين وضعيت ناخوشايند است.»
پس از «دولت قبل»، «دولت پنهان»، «دولت
اختيار ندارد»، «نمي گذارند كار كنيم»، روزنامه زنجيره اي از توجيه جديد مدعيان
اصلاحات رونمايي كرده و با توسل به بخت و اقبال و خرافات شان رياست جمهوري، مديريت
بحران و كشورداري را هم زير سوال برده. اگر شانس واقعيت داشت، آن همه دو قطبي سازي
و دروغ پردازي مدعيان اصلاح طلبي در ايام انتخابات براي چه بود؟!
زنجيره اي هاي مدعي اصلاحات تشييع باشكوه
شهيد مدافع حرم را سانسور كردند
پيكر مطهر شهيد مدافع حرم «مجيد
قربانخاني» كه پس از سه سال و چند ماه به آغوش ميهن بازگشته بود، صبح جمعه با حضور
باشكوه مردم شهيد پرور، خانواده شهدا، همرزمان و دوستان شهيد در تهران تشييع شد.
روزنامه هاي مدعي اصلاح طلبي ديروز در صفحه نخست خود هيچ اشاره اي به اين واقعه
نكردند. اين وضعيت از طيفي كه انواع و اقسام تهمت ها و القاب ناروا به اين شهيدان
و رزمندگان نسبت دادند، عجيب نيست.
شهيد مجيد قربانخاني كه به حر مدافعان
حرم مشهور است، متولد مرداد ماه 1369 در محله يافت آباد تهران، تك پسر خانواده و
لوتي مسلك بود كه در كنار پدرش در بازار كار مي كرد و سفره خانه اي نيز در محله
يافت آباد داشت. وضع مالي خوبي داشت و از اين بابت هميشه به نيازمندان كمك مي كرد.
اين شهيد مدافع حرم بعد از يك تحول
دروني، داوطلبانه به سوريه اعزام شد تا از حريم عقيله بني هاشم و مردم مظلوم سوريه
دفاع كند. در نهايت بعد از دلاوري هاي فراوان در 21 دي ماه سال 94 به همراه
همرزمانش همچون شهيد مصطفي چگيني، شهيد مرتضي كريمي و شهيد محمد آژند به دست
تروريست هاي تكفيري در منطقه خان طومان به فيض شهادت نائل شد و پيكر مطهرش در
منطقه ماند. سرانجام پيكر شهيد توسط گروه هاي تفحص شهدا كشف و از طريق آزمايش «دي.
ان. اي» شناسايي شد.
حمله به «نظارت استصوابي» ترفندي براي
سرپوش گذاشتن بر ناكارآمدي
روزنامه همشهري در گزارشي نوشت: «اصلاح
طلبان چندان اصراري به نحوه مشاركت(در انتخابات مجلس در زمستان 98) همانند
انتخابات مجلس 94 ندارند و اين بار ضرورت نمي بينند همه قواي خود و بدنه حاميانشان
را روي نامزدهاي حداقلي موفق به عبور از نظارت استصوابي شوراي نگهبان تجهيز كنند.
تنگنايي كه موجب شد رئيس دولت اصلاحات نيز بگويد: «ديگر تكرار مي كنم هاي من با
توجه به شرايط موجود نمي تواند موجب حضور و مشاركت حداكثري مردم در انتخابات شود.»
چنين رويكردي اگرچه نسبت به 4 سال گذشته متفاوت است ولي قطعيت ندارد و ممكن است در
نزديكي انتخابات تغيير كند.»
مدعيان اصلاحات با توهين به شعور مردم،
ناكارآمدي خود را به گردن نظارت استصوابي مي اندازند.
اين ترفند تكراري و نخ نما در حالي است
كه اولا قبل از اينكه صلاحيت نامزدهاي طيف اصلاح طلب توسط شوراي نگهبان مورد بررسي
قرار گيرد، اين طيف از طريق شوراي سياستگذاري اصلاحات، افراد موردنظر را انتخاب مي
كند. اين افراد توسط شوراي سياستگذاري اصلاحات در قالب ليست اميد معرفي مي شوند.
پيش از اين فعالين اصلاح طلب در اظهارات جداگانه بارها تاكيد كرده اند كه ليست
اميد با رانت و پول و زد و بند و بدون توجه به اصل شايسته سالاري و صرفا براساس
قواعد قبيله اي بسته مي شود.
دوما، شوراهاي شهر و از جمله شوراي شهر
تهران كه تمامي اعضاي آن اصلاح طلب هستند، بدون نظارت استصوابي شوراي نگهبان
انتخاب شده اند. اين در حالي است كه ناكارآمدي اين شورا به حدي عيان و آشكار بوده
است كه حتي صداي فعالين اصلاح طلب را نيز درآورده است. همان طور كه ذكر شد، حمله
به «نظارت استصوابي»، ترفندي از سوي مدعيان اصلاحات براي سرپوش گذاشتن بر
ناكارآمدي نمايندگان اين طيف سياسي در مجلس و شوراي شهر است.
خط كشي زنجيره اي ها بين اصلاحات، دولت و
فراكسيون اميد
روزنامه زنجيره اي آرمان در يادداشتي به
قلم يكي از اعضاي حزب منحله مشاركت نوشت: «برخي معتقدند كه مردم به جهت برخي
عملكردهاي انتقادآميز دولت، فراكسيون اميد و شوراي شهر احتمالا رويكردي بي تفاوت
نسبت به انتخابات پيش رو از خود بروز خواهند داد... آن طور كه بايد و شايد از سوي
برخي جريانات از جمله اصلاح طلبان همراهي و همزباني با مردم صورت نگرفته است.
تصميمات خلق الساعه، سردرگمي در اخذ تصميمات قاطع، بدنه اجرايي غيركارآمد و...
موجب شده كه مردم احساس كنند كشور به شكل صحيح و درستي اداره نمي شود و مسئول آن
را نيز جريان هاي سياسي مي دانند و اصلاح طلبان بخش مهمي از آن هستند؛ جرياني كه
مردم با اعتماد به آن در انتخابات اخير مشاركت داشته اند.» در بخشي ديگري از
يادداشت اين روزنامه مدعي اصلاحات آمده است: «از طرف ديگر گرچه مطرح مي شود كه
عملكرد ضعيف فراكسيون اميد موجب نااميدي مردم از جريان اصلاحات و اين فراكسيون
شده، اما واقعيت اين است كه فراكسيون اميد تمام ظرفيت جريان اصلاحات نبوده و بدون
شك نتوانسته انتظارات را برآورده كرده و حركتي جدي كه بتواند طي 4 سال در خاطر
مردم بماند، در اين مجموعه ديده نشد. فقدان مديريت كارآمد و بدنه منسجم، باعث شده
كه برخي پيامدها به اسم فراكسيون اميد، اما به كام بخش هايي از منتقدان جريان
اصلاحات باشد.»
مدعيان اصلاح طلبي وقتي ديدند اميدي به
اصلاحات نيست و از دولت تدبير و اميد و پياده نظام هاي ليست اميد آبي گرم نخواهد
شد، با فرار رو به جلو، خود را جداي از دولت و بدون تقصير مي دانند! آنها با القاي
اين گزاره كه «كي بود؟ كي بود؟ من نبودم» بين خود و دولت و فراكسيون اميد و شوراي
شهر پنجم خط فاصلي كشيده اند و به جاي پذيرش مسئوليت حمايت خود از كانديداهاي
انتخاباتي اصلاحات، در حال فرار و فرافكني اند.
FATF توان رفع تحريم هاي
بانكي آمريكا را ندارد
روزنامه سازندگي ديروز يادداشتي را از
احمد حاتمي يزد، عضو شوراي مركزي كارگزاران منتشر كرد. وي نوشته است: «آيا در اين
شرايط تصويب لوايح مرتبط با FATF مي تواند از حجم مناقب [؟!] اقتصادي ما كم كند و
شرايط را به نفع ما تغيير دهد؟ پاسخ من اين است كه تصويب اين لوايح در شرايط تحريم
تاثير زيادي بر روند اقتصادي كشور ما نخواهد گذاشت، چون آمريكا در عمل جلوي فعاليت
هاي بانكي كشورمان را گرفته است. در مورد اروپا هم كه فكر مي كرديم در برجام بماند
و تحريم ها را اجرايي نكند اما با گذشت يك سال ديديم كه نمي شود چندان اميدوار
بود. چراكه آنها هنوز هيچ كار جدي اي را آغاز نكرده اند كه بتواند ما را نسبت به شرايط
موجود اميدوار كند. با همه اينها معتقدم تصويب لوايح FATF قطعا امتياز مثبت
سياسي براي ما در صحنه بين المللي خواهد بود اما به نظر نمي رسد در تغيير شرايط
اقتصادي اثرگذار باشد چراكه بانك هاي جهاني نه به خاطر FATF بلكه به دلايل ديگر با
ايران كار نمي كنند.»
علاوه بر ديگر براهين محكم منتقدان تصويب
لوايح FATF، اين نكته همواره از سوي اين طيف گوشزد مي شد كه بر فرض هم كه
FATF تسهيل گر مبادلات بانكي باشد، قدرت تحمل تحريم هاي ثانويه آمريكا را ندارد.
مطلب ديگر اينكه امتياز مثبت سياسي در عرصه بين الملل هنگامي رقم مي خورد كه در
برابر داده ها، ستانده هاي قابل توجهي نصيب كشور شود نه اينكه با پيوستن به يك
كارگروه بين المللي، منافذ دور زدن تحريم ها براي دشمن فاش شود. محتواي اين
يادداشت شبيه موضع موافقان تصويب لوايح FATF است كه مي گويند FATF تاثيري در حل مشكلات
اقتصادي ندارد اما بهانه را از دست دشمن مي گيرد! در حاليكه تصويب لوايح
خودتحريمي، محملي براي بهانه جويي و زياده خواهي دشمن است.
در متن يادداشت فوق، از عبارت «مناقب»
اقتصادي به معناي فضائل و نيكي ها استفاده شده كه با توجه به سياق و گزاره مورد
اشاره اين نوشته و تصريح بر نفي تاثير مثبت FATF بر وضعيت اقتصادي، به
نظر مي رسد به اشتباه به كار رفته است و مقصود اصلي همان معضلات و مشكلات اقتصادي
بوده است.
چرا روزنامه دولت اصرار دارد به
FATF اعتبار دهد؟
روزنامه ايران ارگان دولت در مطلبي با
عنوان «كار امروز را به فردا نيندازيم» نوشت: «تصميم گيري درباره پيوستن به
كارگروه اقدام مالي موسوم به «اف اي تي اف» چند ماه است كه در سيستم بوروكراسي
تصميم گيري در ايران معطل مانده است. دولت و مجلس به عنوان منتخبان ملت لوايح 4
گانه را تصويب كرده اند اما چند ماه است كه تعيين تكليف آنها در مجمع تشخيص مصلحت
نظام بلاتكليف مانده است. فهرست بلند بالاي اولويت ها و پرونده هاي مفتوح روي ميز
سيستم سياسي نيازمند تصميم گيري هاي بزرگ ولو سخت است و فرار كردن يا بايگاني كردن
آنها نه تنها گرهي باز نمي كند كه مشكلات را بيشتر هم مي سازد.» متاسفانه همين
رويكرد تقليل گرايانه و تسليم طلبانه از سوي جريان حامي دولت، برخي دولتمردان و
نمايندگان مجلس است كه ما را از طلبكار برجام به بدهكار FATF تبديل كرده است.
در واقع، خود برخي دولتمردان و سياست
بازان و رسانه هاي ماموريت دار زنجيره اي هستند كه براي فرار از پاسخگويي درباره
چك بي محل برجام (و وعده هاي فريبنده پيراموني آن)، به FATF و
CFT و پالرمو اعتبار مي دهند و ابزار فشار بر ايران را براي دشمن تيزتر مي
كنند. فقط براي اينكه برخي مديران، نپذيرند در برجام (معامله نقد- نسيه) سرشان
كلاه رفته و بايد تغيير مسير دهند. به عبارت ديگر، اكنون با جريان سازمان يافته اي
در داخل رو به رو هستيم كه براي فرار از مسئوليت و نپذيرفتن اشتباه خود حاضرند به
بلوف توخالي و كم رمق دشمن، ده ها برابر ضريب دهند، صحنه آرايي كنند، موج رواني
مصنوعي بسازند و دنيا را به كام غارتگران اقتصادي كنند. اين مصداق ضرب المثل «در
آتش نشاندن بازار به خاطر يك دستمال» است. لابد بايد به هر قيمت اين انگاره را به
مردم حقنه كنند كه اعتماد به دشمن، نه تنها خسارتي بزرگ نبوده، بلكه خدمتي حياتي
به كشور بوده و همين روند امنيت فروشي، آينده فروشي و خلع قدرت از ملت و كشور را
بايد ادامه داد! اگر برجام حاصل خطا بود، اين بار با تعمد رو به رو هستيم.