يادداشت روز اوین نامه کیهان "سپاه پاسداران در دهه چهارم و پنجم انقلاب "

اوین نامه  کیهان 3 شنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1398
يادداشت روز  اوین نامه کیهان "سپاه پاسداران در دهه چهارم و پنجم انقلاب "
کیست که نداند مسبب شرایط بحران کنونی وورشکستگی اقتصادی و رشد تورم و گرانی و عدم مدیریت ودرماندگی  واستیصال مقابل فاجعه و پدیده های اجتماعی ازجمله سیل استان ها وسیل زدگان کنونی محصول مشترک 40 ساله آخوندها وپاسداران استد چون اینان قدرت را قبضه کرده و مسئول  ویرانی کشور ونابسامانی  ها وتحمیل شرایط بس دشوار به مردم ایران اند . بنابراین هرقلم زنی که ازخامنه ای وپاسداران حمایت کند بدون شک شریک جرم با اینان است.

سرلشكر سلامي با حكم فرمانده كل قوا، جانشين سرلشكر جعفري در فرماندهي كل سپاه پاسداران شد. سردار جعفري از سال 1386 فرماندهي سپاه را برعهده داشت و اكنون به درخواست خود وي و موافقت رهبر انقلاب، دوره اي جديد از فرماندهي سپاه آغاز مي شود. اين دوره 12 ساله با اتفاقات مهمي نظير «فتنه و آشوب نيابتي سال 88»، «گسترش موج دوگانه بيداري و مقاومت اسلامي در منطقه»، «جنگ نيابتي محور آمريكا- انگليس- اسرائيل- سعودي» (داعش) در عراق و سوريه عليه محور مقاومت»، «تشديد جنگ اقتصادي دشمن»، «توافق هسته اي» و «نقشه نفوذ جرياني دشمن» مصادف شد و منطقا سپاه به عنوان پيشاهنگ دفاع از انقلاب، نمي توانست نسبت به اين تحولات بي تفاوت باشد. در يك نگاه كلان مي توان گفت سپاه پاسداران در اين دوره با وجود پيچيده و متنوع تر شدن چالش ها، عملكرد موفقي داشت. اين عملكرد مي تواند در دوران جديد با جمع بندي تجارب، ارتقا پيدا كند.
1- سپاه پاسداران در همين دهه، با وجود برخي كج تابي هاي سياست بازان، از يك سو تكيه گاه مطمئن كشور در تامين برخي ابعاد خودكفايي اقتصادي (نظير بهره برداري از چهار فاز پروژه پارس جنوبي، و احداث پالايشگاه ستاره خليج فارس و خودكفايي بنزين) بود و از سوي ديگر، بخش مهمي از بار آباداني و رسيدگي به مناطق محروم را در قالب احداث جاده و پل و خانه بهداشت و مسكن و تامين زير ساخت ها بر دوش كشيد؛ ضمن اينكه هر جا پاي بلاياي طبيعي نظير زلزله و سيل به ميان آمد، فرزندان سپاه و بسيج، در امدادرساني و تجهيز مجدد زندگي آسيب ديدگان پيشقدم شدند؛ هم پيشقدم شدند و هم كنار آسيب ديدگان تا زمان تامين حداقل هاي زندگي و تثبيت زندگي آنها ماندند كه زلزله كرمانشاه نمونه آن بود و در ابعاد وسيع تر در ماجراي سيل اخير شاهدش هستيم. به يك معنا سپاه، پشت و پناه و تكيه گاه و قوت قلب مردم ماست؛ با وجود همه عقده گشايي ها و سم پاشي هايي كه عقبه رسانه اي دشمنان عليه آن انجام مي دهند.
2- در ابعاد نظامي، بي شك سپاه پاسداران در اين دهه كه دهه تشديد تهديد هاي نظامي و امنيتي بود، در كنار ارتش شجاع، كشور را به نقطه اقتدار و امنيت و بازدارندگي ارتقا دادند و به همين دليل، بسياري از تهديد ها كه زماني گزينه هاي معتبر محسوب مي شدند، از روي ميز دشمن جارو شد. اكنون نشريات تخصصي معتبر آمريكايي نظير فارين پاليسي تصريح مي كنند «ايران با وجود انبوه تهديدها، جزيره ثبات و امنيت در قلب خاورميانه آشوب زده و بي ثبات است». چند سال قبل، در حالي كه داعش (نوك پيكان ناتوي غربي -عربي- عبري) تا كنار مرزهاي ما در كرمانشاه و كردستان تاخته بود و كوك كنندگان آن مي خواستند فشار مضاعفي را در كنار فشار تحريم ها در مذاكرات سياسي به ايران تحميل كنند و امنيت ما را با چالش جدي مواجه كنند، سپاه پاسداران تصميم به دفاع در آن سوي مرزها در عمق خاك عراق و سوريه گرفت و در كنار دولت هاي دو كشور، پنجه در پنجه سرطان تروريسم نيابتي انداخت و به تصريح نيوزويك، «داعش را خرد و نابود كرد». اينجا مشخصا مجاهدت سردار سليماني فرمانده سپاه قدس و هم رزمان او، مثال زدني است.
3- بدين ترتيب، به ويژه در دهه گذشته، الگوي مردمي «بسيج» به عنوان مدل تكوين و تكثير سپاه پاسداران، در ميان ملت هاي مقاوم منطقه شاخه گستراند و اگر روزي در لبنان -و با مقياس محدود تر در فلسطين- نمود پيدا كرده بود، اكنون در عراق و سوريه و سپس يمن، تجلي مردمي پيدا مي كرد. در واقع الگوي سپاه، چه در ابعاد سياسي و تشكيلات سازي و انسجام يابي و چه حتي در توليد تجهيزات و تسليحات بومي، به جاي جاي جبهه مقاومت منتقل شد، بي آنكه سپاه مستقيما حضور و دخالتي داشته باشد. عنايت داشته باشيم با وجود اينكه دهه سپري شده، دهه تشديد فشار نظامي دشمن بر منطقه بود، اما بيشترين شكست ها و خسارت ها نيز در همين دوره به دشمن تحميل شد؛ تا آنجا كه ترامپ اذعان كرد ايالات متحده با وجود هزينه كردن 7 هزار ميليارد دلار در جنگ هاي خاورميانه، فاقد دستاورد روي زمين است و او مجبور است مخفيانه با هواپيماي چراغ خاموش به پايگاه عين الاسد عراق برود. محور «غربي- عبري- عربي» در همين دوره، شكست هاي سنگيني را در چند نوبت حمله به لبنان و غزه (به ويژه شكست چند ماه قبل و هلاكت مقام اطلاعاتي و عملياتي ارشد صهيونيست ها)، و در سوريه و عراق و يمن متحمل شد. اكنون گفته مي شود فقط حزب الله لبنان، 100 هزار موشك آماده شليك به اسرائيل را در اختيار دارد. در اثر مجموعه اي از همين ناكامي ها بود كه اواخر سال 2018 ميلادي، وزيران دفاع آمريكا و اسرائيل -جيمز ماتيس و آويگدور ليبرمن- و عادل الجبير وزير خارجه عربستان بركنار شدند.
4- ارتقاي توانمندي نظامي و موشكي سپاه در دهه اخير، نوعي بازدارندگي بي سابقه در تاريخ منطقه ايجاد كرد، به نحوي كه دشمنان اكنون در محاسبات خود در اتاق هاي فرماندهي، هرگاه به تعرض نظامي بيانديشند، بلافاصله كابوس انواع موشك هاي دوربرد و دقيق، و قدرتمند و نقطه زن را بالاي سر خود مي بينند. سپاه سال گذشته دو بار مقر سران داعش و گروهك حزب دموكرات را در سوريه و كردستان عراق درهم كوبيد و با همين ضرب شست، به قول معروف، گربه را دم حجله كشت. اكنون آخرين گزارش رسمي آمريكا، ايران را «بزرگ ترين قدرتمند موشكي خاورميانه» اعلام مي كند. محافل رسانه اي و سياسي آنها مي گويند در صورت درگيري بايد بلافاصله جنازه چند هزار نظامي آمريكا را در منطقه جارو كنند. آنها خاطره بازداشت تفنگداران خود در خليج فارس توسط نيروهاي سپاه را به ياد دارند كه برخي به گريه افتادند و برخي ديگر، خود را خيس كردند. اكنون خليج فارس و تنگه هرمز، زير پنجه رزمندگان دليري است كه در همين دهه گذشته، انواع تسليحات رزم دريايي را بومي و به روز كرده اند. اين اقتدار تا بدانجاست كه رسانه هاي آمريكايي بارها گفته اند سپاه پاسداران لازم نيست از توان موشكي خود عليه ناوهاي آمريكايي استفاده كند؛ مين هاي متنوع در كنار قايق هاي پيشرفته و تندرو براي به گل نشاندن ناوها كفايت مي كند.
5- نقش سپاه در مواجهه با پروژه هاي نفوذ و اخلال و براندازي، مسئوليت جداگانه اي است. آشوب نيابتي سال 88 كه به آمريكا و اسرائيل نسبت مي رساند، از جمله همين پروژه ها بود اما سپاه غافلگير نشد. شبيخون دشمن در حالي واقع شد كه دولت آمريكا پيغام مذاكره و حل مسائل في مابين از طريق مذاكره را مي داد، اما دولت اوباما همان گونه كه رهبر انقلاب همان زمان فرمودند، دستكش مخملين روي دست چدني كشيده بود. سپاه و بسيج (به عنوان عقبه مردمي آن) در برابر پروژه دشمن كه به اذعان مايكل لدين مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا،
20 سال براي آن تدارك و شبكه سازي آن در داخل ايران وقت صرف شده بود، هوشيارانه به ميدان آمدند و با همت مردم، فتنه به هزيمت انجاميد. شبكه نفوذ، بعدها ماموريت يافت با تغيير رفتار تاكتيكي، خود را سفيد كند. در عين حال، پمپئو وزير خارجه آمريكا اخيرا غلط زيادي كرده و گفته «بهترين منفعت ما در ايران اين است كه گروهي از مقامات غيرانقلابي، اين كشور را اداره كنند». منطقا بايد چيدمان چنين پروژه هايي را با تدبير و حوصله و بصيرت و صبر به هم ريخت.
6- انتصاب فرمانده جديد سپاه با آغاز چله دوم انقلاب اسلامي مقارن شده است. سردار سلامي در مقابله با تهديد هاي دشمن، همان سردار جعفري است؛ اگر جلو تر نباشد، عقب تر هم نيست. بنابراين موضع تهاجمي و قدرتمند سپاه تداوم پيدا خواهد كرد. سردار سلامي، يك استراتژيست نظامي و در عين حال صاحب نظر و تحليل سياسي است. مواضع وي، حاكي از دقت و قوت نظر اوست؛ از جمله:
- به منطقه نگاه كنيد كه درخشش و تاثير، از آن كيست؟ چه كساني در تحولات سياسي عراق بر مسند حاكميت هستند؟ آيا هواداران آمريكا هستند يا انقلاب ايران؟ در حالي كه آمريكا عراق را اشغال كرده بود، ايران، عراق را از سيطره سياسي آنها خارج كرد. در لبنان، سوريه و... هم همه مي بينند كه چه كسي صاحب نفوذ است.
- اگر غرب خلع سلاح موشكي ايران را دنبال كند، جمهوري اسلامي به جهش استراتژيك و راهبري در برنامه موشكي خود روي خواهد كرد.
- رژيم صهيونيستي در تراز تهديد ما نيست، حزب الله براي در هم پيچيدن آن كافي است؛ به نخست وزير رژيم صهيونيستي اعلام مي كنم شنا كردن در مديترانه را تمرين كند، چراكه به زودي هيچ راهي جز به دريا گريختن ندارد. (وقتي اين تهديد منتشر شد، محافل صهيونيستي متعدد، آن را تهديدي ويرانگر و جدي توصيف كردند)
7- دوره جديد فرماندهي، مي تواند دوره ابتكار و طراحي هاي جديد و موفقيت هاي افزون تر از قبل در سپاه باشد. دوره جديد، دوره تبديل تهديد هاي عمدتا سخت دشمن به جنگ نرم و جنگ هوشمند مبتني بر فضاي مجازي، عمليات رواني، انگاره سازي، و انحلال باورهاي پايدار كننده است. اينجا به جايي در اثر ناكامي و اضطرار دشمن صورت گرفته است. البته طبيعتا همه مسئوليت ها با سپاه پاسداران نيست اما سپاه در حد مسئوليت خود، بايد ضمن ارتقاي توانمندي هاي نظامي و دفاعي، بر تهديدهاي جديد متمركز شود. ضرورت توسعه منطق موفق و كم هزينه «جنگ نا متقارن»، از اولويت هايي است كه بايد بسط پيدا كند؛ در عين حال، منطقا بايد كفه ابتكار و پيشدستي بر دشمن، بر كفه واكنش و دفع تهديد سنگيني كند.
8- بسيج ظرفيت هاي ملي و فرا ملي، حرف اول را در پويش انقلاب اسلامي مي زند. اين مسئوليت را بايد در ابعاد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، فناوري، رسانه اي، و سياسي عملياتي كرد. دشمن مدت هاست دنبال مهندسي معكوس اين ويژگي منحصر به فرد انقلاب در ايران و منطقه است. درست است كه سپاه يك نهاد رسمي است اما نبايد از پويشگري و بسيجگري تراز انقلاب باز بماند. نقش سپاه بر خلاف القائات دروغ دشمن، رقابت با فعالان اقتصادي و سياسي و فرهنگي و رسانه اي نيست، بلكه تمهيد زمينه و بستر براي جوشش ظرفيت هاست، چنانكه بارها ديده ايم
9-ايفاي نقش پدري در قبال همه طيف هاي وفادار و دل بسته به انقلاب، مي تواند در انجام بهتر مسئوليت سپاه موثر باشد و به تكليف بسيج گري عمومي ظرفيت ها وسعت بخشد. كلان نگري و دوري از ورود به مسائل جزئي در اين زمينه موثر است. ظرفيت مهم ديگر، جوانگرايي در كنار كادرسازي و انتقال تجارب و مهارت هاست كه مي تواند پويايي و شادابي و رويكرد جرياني سپاه را در دهه پنجم انقلاب تداوم بخشد. بحمدالله نيروهاي جوان و نخبه بسياري در دو دهه گذشته در سپاه تربيت شده اند. از سوي ديگر، بايد بر نقش بسيج در پيوند و ارتباط هميشگي سپاه با مردم (به عنوان رگ و ريشه اصلي اين نهاد) تاكيد كرد. سپاه، آينه اي از ملت انقلابي و مومن است. سپاه بايد چنان تعريف و تجلي پيدا كند كه توده مردم بتوانند خود را در بخشي از كاركردهاي آن ببينند بلكه بتوانند در آن عملكرد درخشان سهيم شوند. با اين شبكه سازي و ارتباط مي توان نسبت به سپر مردمي مهار تهديدها و كاربست فرصت ها اميدوار تر بود. خدمت خالصانه، همان زبان معجزه گر و عامه فهمي است كه توانسته و مي تواند تفرقه افكني بدخواهان را بي اثر كند.
10- دو نوبت تحريم سپاه پاسداران در كمتر از يك سال (تصويب قانون كاتسا و سپس، گذاشتن نام سپاه در فهرست سازمان هاي تروريستي)، از شدت زخم خوردگي و عجز دولت آمريكا و عين حال، صلابت و سلامت مسير اين نهاد انقلابي حكايت مي كند. اكنون در پايان فرماندهي 12 ساله، بايد به سردار جعفري خدا قوت گفت و براي سردار سلامي، مزيد توفيقات را از درگاه خداوند مسئلت كرد.
نويسنده: دكتر محمد ايماني