نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " زير و بم نگراني هاي استراتژيك تل آويو "
"
رژیم نامشروع ضد مردم در گیر جنگ قدرت وثروت با وضع اقتصادی داغان که مورد تحریم
واقع شده چگونه قدرتمند است و می تواند الگو برای کشور های منطقه شده باشد؟پاسخ همان معمایی است
که قلم زنان وامدار وارونه گوی تلاش می کنند تا بر ضرب سیلی سرخ کردن و از موضع
فرار به جلو هم حقایق را وارونه ترسیم کنند وجلوه دهند .هم از موضع
ضعف قدرت نمایی نمایند"
اعزام
سیستماتیک نیرو به غرب به خصوص به آمریکا تا که بصورت لابی های فعال در آیند و در
این رابطه مأموریت داشته باشند تا مانع از تحریم و تهاجم نظامی یا جنگ علیه ی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران شوند . پیرامون این هدف می بایست بطور سیستماتیک
فعال باشند .تا آنجا که این لابی ها باید ا ز طریق نفوذ واهدای دلار های نفتی هم قلم
اجاره ای برای مقاله نوشتن به نفع حاکمان ایران در مطبوعات غرب به خصوص در آمریکا
دست وپا کنند .هم تلاش مستمرداشته باشند اینگونه قلم و صداها بیشتر
شوند که بتوانند همچون سیمور هرش را بخرند وآلوده اش کنند .حتی باید علیه ی مخالف اصلی افشا گر اهداف پنهانی هسته ای
فضا سازی کنند .از سوی دیگر همسو با چپ های آمریکایی و برخی از کشور های اروپایی همچون انگلیس و شهر
لندن تدارک حرکت و جنبش های ضد جنگ و تحریم ها به بینند وتظاهرات بر پا کنند تا سپس با نقل قول کردن خبرهایش سوء استفاده تبلیغاتی شود .
تا در نهایت شرایط برای خنثی کردن خطر احتمالی جنگ و تحریم ها مساعد شود . در نهایت نوعی پوشش دفاعی برای اهداف نظامی هسته ای و مخالفت با تحریم به وجود آید. آنگاه قلم زنان وامدار یادداشت روز نویس وارد بازار معرکه
گری می شوند و با کتمان کردن حقیقت وپاک
کردن صورت مسأله قلم زنی می کنند و ترس و وحشت از تهاجم نظامی را بطور وارونه بازتاب می دهند و مدعی می شوند که داستان هسته ای موجب آنچنان وحشتی
برای اسراییل شده که در 60 سال گذشته سابق نداشته است . در این رابطه قلم بر دست
غیر ایرانی یادداشت روز نویس با رله کردن
چکیده ی اقدامات لابی ها که در مطبوعات
آمریکایی بازتاب داده می شود ومترادف آن گزینه برداری از مطبوعات ومقامات اسراییل کرده است . حتی سفر و دیدار نتانیاهو به
آمریکا با اوباما و رقیب وی ونقش لابی های
آمریکا چاشنی نموده و و نتیجه گیری کرده است که اوباما خوش بین نسبت به مذاکره ی هسته ای در بغداد است .
همانگونه که حاکمان ایران به ویژه قلم بر دست غیر ایرانی هم کیسه ی گشاد برای
مذاکره ی هسته ای در بغداد دوخته است . در
ادامه روی به موج سیاست فرصت طلبی کردن از تغییر وتحولات منطقه آورده است که تبدیل
به بر گردان جنبش بیداری اسلامی منطقه شده است و پیوند به شرایط مصر وسقوط حسنی مبارک
زده است .در نهایت این چنین نتیجه گرفته
است که شرایط کنونی علیه ی آمریکا و اسراییل است وبه نفع حاکمان ایران و اهداف
نظامی هسته ای می باشد:
"شايد بتوان گفت كه در طول حدود 60 سال گذشته،
اين اولين بار است كه در حل و فصل يك پرونده مهم خاورميانه، رژيم صهيونيستي،
ديدگاهها و منافع آن از سوي غرب مورد توجه قرار نگرفته است .خبرهاي فراواني حكايت از آن دارد كه مقامات ارشد رژيم صهيونيستي
در طول سه ماه اخير- از زماني كه زمزمه پذيرش برنامه هسته اي ايران از سوي آمريكا
به گوش رسيد- بارها به واشنگتن رفتند و در بعضي از موارد حدود 10 روز در آمريكا
ماندند و دهها جلسه با مقامات دولت، كنگره و احزاب اين كشور برگزار كردند تا
جمعبندي آمريكايي ها را در اينكه «ناچار به پذيرش پيشرفت هاي ايران هستيم» تغيير
دهند ولي موفق نشدند اوباما بايد از اين به بعد خود را در مقابل لابي قدرتمند
صهيونيستي در آمريكا ببيند. باراك اوباما
ضمن انكار آنكه به امتيازدهي به ايران فكر مي كند، اعلام كرد كه مذاكرات بغداد را
يك فرصت سازنده مي داند و عملاً بر مواضعي كه دو هفته پيش از آن در «ايپك» گرفته
بود- يعني آسيب پذير بودن غرب در تحريم انرژي- تأكيد كرد.شكست ديپلماتيك و سياسي دولت غاصب اسرائيل به شكافي بزرگ در درون هيأت
حاكمه اين رژيم تبديل شد و صداهاي مخالف نتانياهو بخصوص از سوي چهره هاي شاخص
امنيتي و نظامي بالا گرفت ژنرال «بني گانتز» رئيس ستاد مشترك ارتش ضمن آنكه به
قدرت هسته اي ايران اعتراف كرد و گفت «ايران گام به گام در حال پيشروي به سوي نقطه
اي است كه قادر باشد درباره تمايل به ساخت بمب تصميم بگيرد» اما در عين حال با صراحت گفت كه اين سخن رهبر ايران را قبول
دارد كه «ايران دنبال توليد بمب اتمي نيست» و «تشكيلات حاكم بر ايران را عاقل و
خردمند مي داند» و ايهود باراك وزير دفاع و رهبر حزب كار -مؤتلف حزب حاكم- در
مراسم جشن روز تأسيس اين رژيم ضمن آنكه اذعان كرد: «احتمال اينكه ايران را بتوان
با فشار بين المللي متوقف كرد، اندك و ناچيز است» بدتر از آن اين است كه غرب در
اين ميدان، ناچار است نوميدانه بازي پيروزمندانه حريف را نظاره كند. غرب كه در
«مذاكرات اسلامبول يك» حتي به قيمت خارج شدن سوخت 20 درصد از ايران، حاضر به پذيرش
غني سازي 5/3 درصد در ايران نبود و حتي توافق خود با «رجب طيب اردوغان» را زيرپا
گذاشت حالا به بغداد قدم مي گذارد در حالي كه پيشاپيش غني سازي در ايران را
پذيرفته بدون آنكه از ايران تضميني براي توقف غني سازي 20 درصد گرفته باشد. همه
اين اتفاقات در جلوي چشمان بهت زده رژيم صهيونيستي در حال رخ دادن است و سران تل
آويو كه پرچمدار امنيتي كردن پرونده هسته اي ايران بودند و تا يك ماه قبل براي
تحريك افكار عمومي غرب، مي گفتند ايران حداكثر تا سه ماه آينده اولين بمب اتمي
بومي را در اختيار خواهد داشت، حالا از روي اجبار و براي توجيه آبرومندانه! براي
رجزهاي قبلي مي گويند رهبران ايراني هوشمندند و بايد به سخن آنان كه مي گويند به
دنبال ساخت بمب نيستيم، اعتماد كنيم.اتفاق مهم ديگر كه البته جداي از پديده بيداري اسلامي نيست،
«تحولات مصر» مي باشد. رژيم صهيونيستي
اين تنگنا و گرفتاري را با گوشت و پوست و استخوان خود احساس مي كند و بخوبي مي
داند كه سياست غرب در كنترل منطقه- خاورميانه و شمال آفريقا- آنقدر بحران زده است
كه جايي براي فكر كردن به منافع اسرائيل براي غرب باقي نمانده است چه رسد به اينكه
مانند گذشته بخواهد منافع اسرائيل را ضميمه هر قول و قرار دو يا چند جانبه در
منطقه بنمايد"
در
خاتمه اینکه رژیمی که با دور زدن مردم و مطالبات شان تلاش می کند با پاک کردن صورت مسأله مقوله ی جانشینی را اصل وبر جسته نماید وآن را تبدیل به موضوع
اصلی کند . آنگونه که تبدیل به حرف اول و آخر هر مسئول وخبری شدهباشد این رژیم نه
مردمی است ونه مشروعیت دارد .زیرا که برای فرار از پاسخگویی به مطالبات مردم تلاش می کندبا اتکای شرایط سرکوب وسانسور و ارعاب و وحشت
داخلی آن را موازی سیاست صدور تروریسم وبحران وارتجاع به برون مرز کند که هدف باج گیری هسته ای
می باشد. در صورتیکه چسبیدن به پروژه ی هسته ای و رها کردن سایر مسایل دیگر
کشور همچون اقتصاد کشور نه از موضع قدرت که ضعف مفرط می باشد .چونکه بر اثر تحریم های ناشی از اهداف نظامی هسته ای
است . موجب وابستگی کامل به واردات با اقتصاد دلالی وانگلی شده که منتهی به نابودی اقتصاد کشور شده است .طوریکه هرروز
تعداد بیشتری واحد های تولید وصنعتی وکارخانه ها تعطیل و کار گران اخراج و بیکار
می شوند . از سوی دیگر موجب رشد لجام گسیخته تورم وگرانی وفقر و بیکاری و فاصله ی
عمیق طبقاتی در جامعه شده که موجب فزونی
ضریب نارضایتی عمومی است .مهمتر اینکه دامنه ی رشد اختلافات وتضادها وشکاف باندهای
مافیای حکومتی آنچنان حاد ومهار ناپذیر شده است که دو جبهه ی مدعی اصول گرایی وابسته
به رهبر رو رروی هم قرار گرفته و آشکارا علیه ی هم روشن گری می کنند وخط ونشان می
کشند . بعلاوه اختلاف نهادهای حکومتی با
هم که قوز بالا قوز است . بهر حال چنین رژیم نامشروع ضد مردم در گیر جنگ قدرت
وثروت با وضع اقتصادی داغان که مورد تحریم واقع شده چگونه قدرتمند است و می تواند الگو
برای کشور های منطقه شده باشد؟. پاسخ همان
معمایی است که قلم زنان وامدار وارونه گوی تلاش می کنند تا بر ضرب سیلی سرخ کردن و
از موضع فرار به جلو هم حقایق را وارونه ترسیم کنند وجلوه دهند .هم از موضع
ضعف قدرت نمایی نمایند.
هوشنگ
بهداد
دروغ نامه ی کیهان 4
شنبه 13 اردیبهشت ماه سال 1391
زير و بم نگراني هاي استراتژيك تل آويو (يادداشت
روز)