نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نوبت تهاجم دمشق "  
"یادداشت روز نویس غیر ایرانی از موضع بشدت اسراییل ومتهم کردن این کشور در دست داشتن انفجار ساختمان امنیت ملی سوریه تا انتقام شکست جنگ 33 روزه گرفته شود . در ادامه آویزان به سخنرانی ضد اسراییلی ا خیر شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله شده است ونتیجه گرفته که اقدام اسراییل  در مقياس بزرگتر به معناي جنگ مشترك سوريه، ايران، حزب الله و... عليه رژيم  اسراییل  است  وافزوده اين درگيري مي تواند بصورت جنگي تمام عيار و با زمان نامحدود اتفاق بيفتد و بصورت جنگي محدود و توام با آزادسازي بخش هايي از سرزمين هاي تحت اشغال سوريه جلوه گر شود . ..."
قلم بر دستان وجارچیان وامدار مطبوعات بلندگو شده که در خدمت رهبر وپاسداران کودتاگر هستند .برای ماستمالی کردن شکست ناشی از انفجار ساختمان امنیت ملی سوریه دست به قلم فرسایی وارونه زده اند .به ویژه از وحشت واکنش انتقامی اسراییل پیرامون اقدام انتحاری  منفجر کردن اتوبوس حامل شهروندان اسراییل در بلغارستان که منتهی به مرگ 5 اسراییلی شده است و این اقدام درست در سال گرد اقدام انفجاری در بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین  اتفاق افتاده است که متهم اصلی مسئولان رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران بودند . بنابراین بدون شک این انفجار هم هدایت شده از سوی وزارت بد نام اطلاعات و سازمان اطلاعات وامنیت پاسداران کودتا گر بوده است .ولی یادداشت روز نویس غیر ایرانی  طراح و عامل انفجار اتوبوس در بلغارستان را دستگاه اطلاعاتی وامنیتی دانسته است .برای همین وی  اکنون با پاک کردن صورت مسأله از سال گرد جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با اسراییل یاد کرده است و برای رفع مسئولیت همچون سر مقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی که مدعی شده است سلاح حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه از سوریه تأمین شد  مدعی شده اکنون از طریق انفجار ساختمان امنیت سوریه انتقام جنگ 33 روزه گرفته شد . همچنین همتای قلم زن یادداشت روز نویس غیر ایرانی ادعا کرده است مهره های کشته شده امنیتی و نظامی در انفجار ساختمان امنیت ملی سوریه جزو کسانی بودند که نقش هاي برجسته اي در شكست رژيم تل آويو از مقاومت لبنان در جريان جنگ سنگين 33 روزه بر عهده داشتند. یعنی اینکه نه سلاح ونه پاسدار سپاه قدس از ایران و از طریق سوریه به جنوب لبنان ارسال واعزام نشدند و در کنار حزب الله لبنان هیچ نقشی در جنگ 33 روزه نداشتند.آخر  معلوم نیست که اینگونه مدعیان قلم بر دستان وارونه گوی اینقدر حالی شان نیست تاکه تناقض گویی  آشکار نکنند. یعنی از یک طرف  از قدر وقدرت ارتش سوریه لاف نزنند و از  سوی دیگر نا خواسته بند را آب ندهند که اینگونه  دولت سوریه دچار ضعف شده است که انفجار در ساختمان امنیت ملی سوریه رخ داده شد ومهره های برجسته کلیدی نظامی و امنیتی به هلاکت رسیده شد زیر سر اسراییل بوده است. بهرحال یادداشت روز نویس غیر ایرانی از موضع بشدت اسراییل ومتهم کردن این کشور در دست داشتن انفجار ساختمان امنیت ملی سوریه تا انتقام شکست جنگ 33 روزه گرفته شود . در ادامه آویزان به سخنرانی ضد اسراییلی ا خیر شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله شده است ونتیجه گرفته که اقدام اسراییل  در مقياس بزرگتر به معناي جنگ مشترك سوريه، ايران، حزب الله و... عليه رژيم  اسراییل  است  وافزوده اين درگيري مي تواند بصورت جنگي تمام عيار و با زمان نامحدود اتفاق بيفتد و بصورت جنگي محدود و توام با آزادسازي بخش هايي از سرزمين هاي تحت اشغال سوريه جلوه گر شود .  ولی  ورود سوريه به درگيري نظامي- تمام عيار يا محدود- قطعا فضا را تغيير مي دهد.  چونکه پرواضح است كه اسرائيل در شرايط فعلي به هيچ وجه آمادگي براي درگيري نظامي ندارد.  بنابراين شرايط فعلي  برای اسراییل بدترين حالت اين است كه بين سوريه و اسرائيل يك درگيري روي دهد. برای اینکه  اين درگيري فضاي منطقه را همزمان عليه ی اسراییل  وتركيه و عربستان و قطر و بطور كلي جبهه آمريكايي- اسرائيلي بسيج مي كند و بر انسجام جبهه مقاومت و عملياتي شدن آن منجر مي شود. بهر صورت اگر چه این مدعی قلم زن یادداشت روز نویس غیر ایرانی تلاش کرده است که نقش حاکمان ایران وپاسداران در جنگ 33 روزه حزب الله لبنان محو شود .ولی  در نهایت از طرف دیگر  این چنین از هم جبهه کردن سوریه وحزب الله و ایران علیه ی اسراییل  یاد کرده است :
"همزماني انفجار شوراي امنيت ملي سوريه با سالگرد شكست سنگين رژيم صهيونيستي از مقاومت شايد اتفاقي باشد و نه در انتخاب زمان و نه در انفجار نقطه خاص و شهادت تعدادي از مقامات ارشد امنيتي و نظامي سوريه كه نقش هاي برجسته اي در شكست رژيم تل آويو از مقاومت لبنان در جريان جنگ سنگين 33 روزه داشته اند، رابطه اي وجود نداشته باشد اما در عين حال ترديدي نيست كه انتقام از سوريه و مقامات نظامي- امنيتي آن يك برنامه قطعي رژيم غاصب بوده و براي تحقق آن سال ها در كمين نشسته است حدود سه ماه پيش نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي با صراحت و علني اعلام كرد كه «زمان انتقام از سوريه فرا رسيده است».انفجار مقر شوراي امنيت ملي سوريه در دمشق كه به شهادت «داود راجحه» وزير دفاع و «آصف شوكت» رئيس دستگاه امنيتي سوريه و چند مقام ديگر انجاميد، در جاي خود از پيچيدگي خاصي برخوردار بود چرا كه اگرچه انفجار اقدامي است كه نيازمند تمهيد مقدمات آنچناني نيست ولي انفجار در قلب يك موقعيت مهم نظامي و يا امنيتي نياز به تمهيد مقدماتي دارد كه دستيابي به آن براي يك گروه مخالف امكان پذير نيست. انفجار در مقر شوراي امنيت سوريه نيازمند كار اطلاعاتي و امنيتي روي چشمان امنيتي اين كشور و از نظر زمان بندي انفجار نياز به اطلاعات دقيق قبلي و بعدي داشته است. اين اقدام بخصوص درباره كشوري كه در شرايط خاص امنيتي قرار دارد و جدي بودن احتمال وقوع چنين رخدادي در آن بديهي است، از حساسيت بيشتري برخوردار است. طبعا در چنين شرايطي ضريب امنيتي و حفاظتي مجموعه اي مانند شوراي امنيت ملي بالا مي رود و به همين دليل اقدام عليه آن دشوارتر مي شود. پرواضح است كه تدارك چنين اقدامي از مجموعه هاي نوظهوري نظير «ارتش آزاد سوريه» و «شوراي هماهنگي مخالفين» كه مراكز آنها در خارج از سوريه است، ساخته نيست. مجموعه اي نظير القاعده هم اگرچه از پيچيدگي هايي برخوردار است اما در عين حال سيستم اطلاعاتي امنيتي القاعده بيش از آن كه در كار رخنه اطلاعاتي و امنيتي باشد در كار حفاظت از سازمان و نيروهاي القاعده براي مسدود كردن رخنه در القاعده است با اين وصف احتمال دخالت سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي خارجي در اين ماجرا افزايش مي يابد. رژيم صهيونيستي تجربه زيادي در اين خصوص از جمله در شهر دمشق دارد. حدود 5 سال پيش سرويس اطلاعاتي اسرائيل با نفوذ و برنامه ريزي دقيق در دمشق عماد مغنيه كه يكي از فرماندهان اصلي حزب الله در جنگ 33 روزه بود را به شهادت رساند. اين رژيم مشابه چنين عمليات هايي را در تونس، قطر، مصر، اردن و لبنان انجام داده است. روش رژيم صهيونيستي در اين موارد معمولاً به اين صورت است كه عامل آخر را از نيروهاي مزدور انتخاب مي كند و بقيه مراحل شامل برنامه ريزي، تداركات، اقدامات اطلاعاتي، اقدامات حفاظتي، تعيين مكان، تعيين زمان و نحوه پوشش خبري را خود در دست دارد. اين روند را ما عيناً در ترور شهيد مغنيه و در انفجار مقر شوراي امنيت ملي سوريه و بقيه موارد مي بينيم.كما اينكه حادثه سازي عليه ديپلمات هاي اسرائيلي در بلغارستان و متهم كردن ايران در همان روز چهارشنبه هم در اين چارچوب قابل ارزيابي است. انفجار يك مقر امنيتي در دمشق و اقدام امنيتي عليه يك گروه اسرائيلي در يك كشور اروپايي در يك روز اقدام به انفجار مقر شوراي امنيت ملي سوريه مي تواند آغاز يك جنگ امنيتي اطلاعاتي باشد اين جنگ برخلاف درگيري هاي فعلي كه كشورهاي مختلفي در آن ورود كرده اند دو طرف بيشتر ندارد، غرب و جهان اسلام. نبرد امنيتي كنوني كه از اوايل فروردين امسال عليه سوريه شروع شده و طي هفته هاي اخير به حومه دمشق رسيده است به آرامي به حوزه نظامي سرايت مي كند كما اينكه عمليات سنگين ارتش سوريه طي روزهاي گذشته كه به كشته شدن صدها نفر از تروريست ها انجاميد هم نشان مي دهد كه جنگ امنيتي مي تواند به جنگ نظامي منجر شود.با اين وصف به شهادت رساندن رئيس دستگاه امنيتي و وزير دفاع سوريه مي تواند با اين هدف صورت گرفته باشد كه براي ساعاتي ارتش و سيستم امنيتي سوريه دچار خلأ شوند و اين امكان فراهم شود كه يك يگان به عنوان نجات سوريه وارد عمل شود و كار را تمام كند. اگر خبرها را مرور كنيم درمي يابيم كه چندي قبل دستگاه سياسي تركيه مدعي شد كه نزديك به 30 هزار نفر از ارتش سوريه جدا شده اند كه اين خبر كاملاً دروغ بود و تعداد كساني كه با تحريك و پول هاي فراوان خريده شده بودند به عدد انگشتان دست هم نمي رسيد. در روز انفجار شوراي امنيت سوريه هم دو شبكه الجزيره و العربيه به طور پي درپي خبرهايي مبني بر اينكه يگان هايي از ارتش جدايي خود را از نظام سوريه اعلام كردند و درگيري ها به حومه كاخ رياست جمهوري رسيده و بشار اسد دمشق را به سمت لازقيه ترك كرده بعنوان «خبر عاجل» پخش مي شد و همزمان با آن پخش دو كانال تلويزيوني سوريه از ماهواره ها قطع شد. اين خبرها هويت نبرد اطلاعاتي را به خوبي نشان مي دهد. در اين نبرد اغوا، فريب، سنگين كردن جو عليه حريف و در نهايت شكست رواني آن هدف اصلي است كه اگر اتفاق بيفتد شكست فيزيكي هم اتفاق مي افتد.بنابراين بايد گفت كه ارتش و سيستم امنيتي سوريه امتحان خود را پس داد. جالب اين است كه ديروز مصطفي طلاس كه مظهر نيروهاي گذشته ارتش است به همراه فرزندش به دمشق بازگشت و نشان داد كه حتي نيروهاي گذشته ارتش هم پاي كار نظام سوريه ايستاده اند. نكته ديگر كه اهميت آن از بازگشت طلاس بيشتر بود تشديد عمليات ارتش سوريه بعد از انفجار در شوراي امنيت عليه مخالفان بود. فرماندهي جديد ارتش روز پنجشنبه اعلام كرد كه ظرف 72 ساعت پايتخت را از نيروهاي تروريست پاكسازي مي كند اما اقدام 72 ساعت را در 24 ساعت انجام داد و ديروز پايان پاكسازي دمشق اعلام شد و اين هم بخوبي نشان داد كه راس و بدنه ارتش سوريه كاملا انسجام خود را حفظ كرده و در همراهي با بشاراسد ترديدي ندارند.چند اتفاق ديگر هم در اين چند روز افتاد كه هر كدام حائز اهميت ويژه اي بود. يكي از اين اتفاقات ورود صريح سيدحسن نصرالله به ماجراي سوريه بود كه تاكنون اجتناب شده بود. نصرالله كه در جهان اسلام و عرب داراي جايگاه ويژه اي است با صراحت گفت كه ماهيت نزاع ضد سوريه، «اسرائيلي» است و آنچه جريان دارد نبرد مردمي براي ساقط كردن يك نظام نيست بلكه انتقامي است كه از سوريه بخاطر نقش برجسته آن در پيروزي مقاومت گرفته مي شود. ورود نصرالله به ماجرا نشان داد كه همان نيرويي كه در جنگ 33 روزه پنجه در پنجه اسرائيل او را در همه صحنه هاي نظامي، اطلاعاتي و رواني به شكست كشانده براي حفظ نظام ضد اسرائيلي سوريه وارد عمل مي شود و خلاءهاي سوريه بخصوص در حوزه اطلاعات و امنيت را پر مي كند. تبديل فضاي امنيتي به فضاي نظامي قطعا براي رژيم صهيونيستي و تركيه مخاطره آميز است چرا كه به معناي آغاز يك جنگ سوري اسرائيلي است. كه البته در مقياس بزرگتر به معناي جنگ مشترك سوريه، ايران، حزب الله و... عليه رژيم صهيونيستي است اين درگيري مي تواند بصورت جنگي تمام عيار و با زمان نامحدود اتفاق بيفتد و مي تواند بصورت جنگي محدود و توام با آزادسازي بخش هايي از سرزمين هاي تحت اشغال سوريه جلوه گر شود در هر صورت ورود سوريه به درگيري نظامي- تمام عيار يا محدود- قطعا فضا را تغيير مي دهد. پرواضح است كه اسرائيل در شرايط فعلي به هيچ وجه آمادگي براي درگيري نظامي ندارد بنابراين براي آن در شرايط فعلي بدترين حالت اين است كه بين سوريه و اسرائيل يك درگيري روي دهد اين درگيري فضاي منطقه را همزمان عليه رژيم صهيونيستي، تركيه، عربستان، قطر و بطور كلي جبهه آمريكايي- اسرائيلي بسيج مي كند و بر انسجام جبهه مقاومت و عملياتي شدن آن منجر مي شود.از سوي ديگر شكل گيري فضاي امنيتي عليه سوريه، انتقال اين فضا به داخل كشورهاي شكل دهنده را منطقي مي كند و مديريت اين صحنه را براي سوريه آسان مي گرداند"
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان شنبه 31 تیر ماه سال 1391
نوبت تهاجم دمشق (يادداشت روز)