دروغ نامه ی کیهان
2 شنبه 9 مرداد ماه سال 1391
نقد و بررسی : (يادداشت روز) درونامه ی کیهان " راهبرد انتها به ابتدا "
"اسراییل در موقعيتي نيست كه جنگي آنهم با رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ايران را تدارك ببيند و رسانه هاي اسراییلی نيز به اين مسئله اذعان دارند برای
اینکه آنچه واقعیت دارد تهدید به نابود کردن اسراییل از سوی حاکمان ایران می باشد
. بهرحال سئوال است که تهدیدی که ادعا شده جنبه تبلیغاتی داردوواقعیت ندارد. برای چه مطرح
و بطور سیستماتیک و گسترده به این موضوع از
همه ابعاد نگریسته وقلم فرسایی می شود؟ مگر کوسه و ریش پهن می شود؟........."
اگر
آنگونه که وکیل تسخیری یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان ادعا کرده است که مطرح
کردن خطر تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای
رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران از سوی آمریکا و اسراییل واقعیت ندارد. چونکه
جنبه ی تبلیغاتی دارد که از سوی مقامات اسراییلی بیان می شود و یک دعواي میان موفاز و نتانياهو پيرامون موضوع ايران است که صرفنظر از جنگ قدرت آنها در مسائل سياسي يك جنگ
زرگري تمام عيار هم است.بنابراين همچنانكه سه ماه پيش ائتلاف موفاز و نتانياهو با مانور
بر موضوع ايران شكل گرفت؛ اكنون خروج موفاز از اين ائتلاف و سر و صدا كردن درباره
اينكه نتانياهو به دنبال حمله به ايران است در قالب يك عمليات رواني قابل ارزيابي
است . همچنین در ادامه افزوده که ترديدي
نيست كه با اين اوصاف، اسراییل در موقعيتي نيست كه جنگي آنهم با رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ايران را تدارك ببيند و رسانه هاي اسراییلی نيز به اين مسئله اذعان دارند برای
اینکه آنچه واقعیت دارد تهدید به نابود کردن اسراییل از سوی حاکمان ایران می باشد
. بهرحال سئوال است که تهدیدی که ادعا شده جنبه تبلیغاتی دارد و واقعیت ندارد. برای چه
مطرح و بطور سیستماتیک و گسترده به این
موضوع از همه ابعاد نگریسته وقلم فرسایی می شود؟ مگر کوسه و ریش پهن می شود؟ از
سوی دیگر جالب است که مدعی وکیل تسخیری بر خلاف ادعای خود نظرات دو رقیب نامزدان
ریاست جمهوری آمریکا باراک اوباما و میت رامنی
میت را را رله کرده است که این دو نامزد
نه به موضوع پروژه ی هسته ای رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی اشاره کرده و نه اینکه محورش مانور تبلیغاتی جتی تهدیدآمیز
می کنند وهمسو با نظرات مقامات اسراییلی
در این مورد شده اند ، بلکه مبلغ 70 میلیون دلار کمک مالی به اسراییل هم از سوی
آمریکا تصویب شده است. زیرا که. اين رقم هنگفت صرف تامين هزينه هاي نصب تسليحات
نظامي مربوط به سامانه دفاع موشكي اسراییل
موسوم به «گنبد آهني» خواهد شد. بهر صورت وکیل تسخیری از موضع ضد آمریکایی و
اسراییلی و پوچ وتبلیغی وتکراری بودن ادعای مقامات اسراییلی و دو رقیب ریاست
جمهوری آمریکا در مورد تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای عاری از واقعیت است . زیرا
که اقدامات و سخنان اوباما و میت رامني در اين باره كه گزينه نظامي عليه ايران که می گویند روي ميز است در شرايطي است كه افكار
عمومي نيز پي برده حناي تهديدات آنها رنگي ندارد. به ویژه هر روز بدهی های آمریکا
هرروز بیشتر می شود . بعلاوه نقل کرده که گاردين تحليل داده است جهت گيري هاي اخير
میت رامني درباره پروژه ی هسته ای ايران تلاش براي اطمينان يافتن از آراء يهوديان
در انتخابات ریاست جمهوری می باشد .پس ژست اوباما و رامني و بلوف هاي نتانياهو،
ليبرمن و ايهود باراك درباره گزينه احتمالي حمله به تأسیسات هسته ای ایران، سیاستی
است که جز مصرف داخلي نمی باشد چونکه هدف منحرف كردن افكار عمومي از پاره اي مشكلات وخيم
و حاد است كه گلوي كابوهای آمریکایی و
صهيونيست ها ی اسراییلی را مي فشارد . از طرف دیگر مدعی قلم زن وکیل تسخیری مدعی شده اسرائيلي ها با گستره اعتراضات شديد در سرزمين
هاي اشغالي روبرو هستند که جهاد اسلامی
فلسطین تلاش می کند همسو به تهدیدهای لفظی
وتبلیغ شیخ حسن نصرالله گاهی گداری با پرتاب موشک به سوی اسراییل تلاش
می شود تادر صورت ر امکان طرح جنگی دیگر
با اسراییل در منطقه برنامه ریزی و برپا شود تافضا برای عبور از بحران برای
حاکمان ایران وهم پیمان شان سوریه وعراق به وجود آید . بالاخره اینکه کیل تسخیری در پایان ادعا کرده
است که آمريكايي ها و اسراییلی ها روي موضوع پروژه ی هسته ای مانور مي دهند و القا مي كنند كه بايد از گزينه
نظامي استفاده شود ولی اعتراف به خاصيتي و
ناكارآمدي گزينه هايي است كه در قالب «استراتژي هوشمند» پيش كشيده شده که منتهی به
شکست شده است .چون اگر چنانگه تحريم ها
خاصيت فلج كنندگي وگزندگي در بر داشت لزوم
نبود اقتصاد ورشکسته و مرغ گران وکمیاب وتبدیل به یک معضل شود . بنابراین نتیجه گیری کرده است که اين همه سر وصدا
و هياهوها این چنین ناشی از نقطه ضعف یا استيصال استراتژيك
آمريكا و اسراییل و ژست و بلوف تهديد نظامی می باشد :
"تجربه تمامي سال هاي گذشته و بخصوص دو، سه سال اخير آشكارا
نشان مي دهد صهيونيست ها و آمريكايي ها در يك اقدام مشترك عليه ايران از راهبرد
خاصي استفاده مي كنند. با اين توضيح كه حجمي از تهديدها را كليد زده و بر طبل جنگ
مي كوبند و بعد وقتي اين فضا به اوج رسيد؛ فتيله را پايين مي كشند و از اول شروع
مي كنند به فضاسازي ها و جنجال سازي ها و نقطه پاياني هرچه باشد گزينه نظامي و جنگ
نيست و تنها يك دور و سيكل معيوب از دسيسه ها و سناريوها با اهداف عمليات رواني و
به اميد تاثيرگذاري بر روي محاسبات ايران انجام مي دهند كه هيچ گاه نتيجه نگرفته
اند."موفاز كه دركارنامه دهه گذشته خود سابقه رياست ستاد كل ارتش و وزارت
دفاع را دارد، روز قبل از اين مصاحبه نيز اعلام كرده بود كه نمي تواند بخشي از يك
ماجراجويي عملياتي باشد كه آينده اسرائيل را به خطر مي اندازد.مقارن
با اين فضا كه گزينه جنگ با ايران از سوي رژيم صهيونيستي القاء مي شود؛ مثلث
نتانياهو(نخست وزير)، ليبرمن(وزير خارجه) و ايهود باراك(وزير جنگ) ادبيات به
اصطلاح جنگ طلبانه و تهديدكننده را چاشني سخنان خود مي كنند.به
موازات ويراژهاي اين چنيني مقامات صهيونيستي، باراك اوباما جمعه گذشته لايحه اي را
براي افزايش همكاري هاي نظامي و امنيتي با اسرائيل امضا مي كند.گفتني
است؛ براساس اين لايحه كه پيش تر به تصويب كنگره رسيده بود، 70 ميليون دلار براي
كمك نظامي به رژيم صهيونيستي اختصاص داده شده است. گزارش هاي منتشره در اين باره
حاكي است اين رقم هنگفت صرف تامين هزينه هاي نصب تسليحات نظامي مربوط به سامانه
دفاع موشكي رژيم صهيونيستي موسوم به «گنبد آهني» خواهد شد. جالب اينجاست كه اوباما
به هنگام امضاي اين تعهد جديد آمريكا در قبال رژيم صهيونيستي به انفجار تروريستي
در بورگاس بلغارستان كه چند صهيونيست جان باختند اشاره مي كند و آن را در رديف
حوادث غمبار و يك چالش براي تمامي دنيا برمي شمارد!يادآور
مي شود مقامات رژيم صهيونيستي در ادعايي گزاف و بي پايه اين حادثه را به ايران
نسبت داده بودند!اما كار به اين جا ختم نشد و در ادامه القاء احتمال حمله به
ايران، ميت رامني رقيب اوباما براي انتخابات رياست جمهوري در مصاحبه با رسانه هاي
اسرائيلي مي گويد؛ «حمله نظامي آمريكا به مراكز هسته اي ايران نبايد به عنوان يك
گزينه نظامي كنار گذاشته شود.»بنابراين همچنانكه سه ماه پيش ائتلاف موفاز و
نتانياهو با مانور بر موضوع ايران شكل گرفت؛ اكنون خروج موفاز از اين ائتلاف و سر
و صدا كردن درباره اينكه نتانياهو به دنبال حمله به ايران است در قالب يك عمليات
رواني قابل ارزيابي است. ترديدي نيست كه با اين اوصاف، رژيم
صهيونيستي در موقعيتي نيست كه جنگي آنهم با ايران اسلامي را تدارك ببيند و رسانه
هاي صهيونيستي نيز به اين مسئله اذعان
دارند.از سوي ديگر؛ اقدامات و سخنان اوباما و رامني در
اين باره كه گزينه نظامي عليه ايران روي ميز است در شرايطي است كه افكار عمومي نيز
پي برده حناي تهديدات آنها رنگي ندارد.تحليل گاردين در اين
زمينه خواندني است؛ «جهت گيري هاي اخير رامني درباره ايران تلاش براي اطمينان
يافتن از آراء يهوديان است». طرفه آنكه شينهوا نيز درباره امضاي لايحه 70 ميليون
دلاري از سوي اوباما براي كمك به رژيم صهيونيستي، آن را در جهت تلاش انتخاباتي و
جلب رضايت رأي دهندگان يهودي دانسته است.بنابراين هم
ژست اوباما و رامني و هم بلوف هاي نتانياهو، ليبرمن و ايهود باراك درباره گزينه
احتمالي حمله به ايران چيزي جز مصرف داخلي و در عين حال منحرف كردن افكار عمومي از
پاره اي مشكلات وخيم و حاد كه گلوي كابوها و صهيونيست ها را مي فشارد نيست.آنچه
عيان است كمك 70 ميليون دلاري و پيشتر از آن وعده كمك 3 ميليارد دلاري آمريكا به
اسرائيل با كسري بودجه واشنگتن آنهم با عدد نجومي 16 هزار ميليارد دلار همخواني
ندارد.اسرائيلي ها نيز با گستره اعتراضات شديد در سرزمين هاي اشغالي روبرو هستند و
موج خودسوزي هاي صهيونيست ها فشار بي سابقه اي را به دولت نتانياهو وارد ساخته
است.- اينكه آمريكايي ها و صهيونيست ها روي موضوع ايران مانور مي دهند و القا مي
كنند كه بايد از گزينه نظامي استفاده شود اعتراف به يك واقعيت است و آن بي خاصيتي
و ناكارآمدي گزينه هايي است كه در قالب «استراتژي هوشمند» پيش كشيده بودند.
اگر تحريم ها خاصيت به اصطلاح «فلج كنندگي» و «گزندگي» در برابر ايران داشت؛ اين
همه سروصدا و شلتاق كاري و هياهوها درباره جمهوري اسلامي چيست؟ دقيقا در اين نقطه
است كه «استيصال استراتژيك» آمريكا و رژيم صهيونيستي در چگونگي مواجهه با ايران
آشكار مي شود و ژست و بلوف تهديد ايران با برملا شدن ضعف گزينه هاي پيش روي آنها
در برابر ايران رنگ مي بازد.تجربه تمامي سال هاي گذشته و
بخصوص دو، سه سال اخير آشكارا نشان مي دهد صهيونيست ها و آمريكايي ها در يك اقدام
مشترك عليه ايران از راهبرد خاصي استفاده مي كنند. با اين توضيح كه حجمي از
تهديدها را كليد زده و بر طبل جنگ مي كوبند و بعد وقتي اين فضا به اوج رسيد؛ فتيله
را پايين مي كشند و از اول شروع مي كنند به فضاسازي ها و جنجال سازي ها و نقطه
پاياني هرچه باشد گزينه نظامي و جنگ نيست و تنها يك دور و سيكل معيوب از دسيسه ها
و سناريوها با اهداف عمليات رواني و به اميد تاثيرگذاري بر روي محاسبات ايران
انجام مي دهند كه هيچ گاه نتيجه نگرفته اند."
هوشنگ
بهداد
دروغ
نامه ی کیهان 2 شنبه 9 مرداد ماه سال 1391
راهبرد انتها به ابتدا (يادداشت روز)