خوشامد (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجوی شکنجه گر جلاد؟ وسط دعوا از خاتمی کرده یاد
گفت : چون دست زده به روشن گری ،از رأی دادن خاتمی کرده افشاگری
شده مثل آن یارو که  رفت نزد خان ، گفته یاد داری روزی داشتیم گفتمان
من از تو تعریف کردم تو قول دادی بمن ،بیا جایزه ات بگیر موقع برداشت خرمن
حال آمده ام من برای در یافت آن جایزه ،خان گفت  اینکه نیست موضوعی تازه
 توچیزی گفتی که  من خوشم آمد  ،منهم چیزی گفتم که توخوشت آمد
نیاز نیست باز بشه حساب وکتاب ، چون شده  حساب بی حساب
گفت: پسر كروبي در صفحه «فيس بوك» خود نوشته است كه اخيراً با خاتمي ملاقات داشته و خاتمي به پدرش سلام بلندبالايي رسانده است.
گفتم: فقط همين؟!
گفت: نه بابا! نوشته كه خاتمي گفته است شرط من براي شركت در انتخابات، آزادي زندانيان و پايان حصر كروبي و موسوي است!
گفتم: باور نكن! براي انتخابات مجلس نهم نيز همين شرط را گذاشته بود و تازه شركت در انتخابات را هم تحريم كرده بود، ولي يواشكي رفت رأي داد.
گفت: اگر پسر كروبي درباره ملاقاتش با خاتمي راست گفته باشه، پس حتما حرف هاي خاتمي براي دلخوشي كروبي بوده است.
گفتم: يارو هنگام برداشت گندم پيش خان رفت و گفت؛ من فلان روز در قهوه خانه از تو تعريف كردم و تو گفتي سر خرمن بيا جايزه ات را بگير و حالا آمده ام! خان نگاهي به او انداخت و گفت؛ مرد حسابي آن روز تو يك چيزي گفتي كه من خوشم آمد، من هم يك چيزي گفتم كه تو خوشت بياد، حساب بي حساب!
گفت : سربازچو گرفته ماتمی ،چون ترسیده از یک پیامی
گفتم : این پیام چیست؟حامل این پیام کیست؟
گفت : پسر کروبی کرده قیام ، نقل کرده از پدرش یک  پیام
گفته  به پدرم دهید ملاقات ،یا روشنگری میکنم با تبلیغات
یا به وی ملاقات  دهید مثل سایر زندانیان؟یا  وی زندان کنیددر کنار هم بندیان؟
ولی سربازجوی چرندگوی  کلاش ،نقل کرده خاتمی میکنه تلاش
تا کروبی و موسوی شوند آزاد ،دل خوشی  الکی داده این شیاد
گفتم : چرا سربازجوی شکنجه گر جلاد؟ وسط دعوا از خاتمی کرده یاد
گفت : چون دست زده به روشن گری ،از رأی دادن خاتمی کرده افشاگری
شده مثل آن یارو که  رفت نزد خان ، گفته یاد داری روزی داشتیم گفتمان
من از تو تعریف کردم تو قول دادی بمن ،بیا جایزه ات بگیر موقع برداشت خرمن
حال آمده ام من برای در یافت آن جایزه ،خان گفت  اینکه نیست موضوعی تازه
 توچیزی گفتی که  من خوشم آمد  ،منهم چیزی گفتم که توخوشت آمد
نیاز نیست باز بشه حساب وکتاب ، چون شده  حساب بی حساب