منشور  آق محمود. 5 مرداد 91
 از روزی که آق محمود با مشاور رحیم مشایی کورش شناس شد .سپس دوتایی پیشنهاد مکتب ایرانیت را برای جایگزینی مکتب اسلامیت دادند ولی با این پیشنهاد از سوی رهبر و آخوندهای حوزوی حامیانش مخالفت شد .ولی دلیل نشد که آق محمود تسلیم شود وجا بزند وبه تلاش ورسالت خود ادامه ندهد تا  منشور خود را کامل نکند. برای همین در مراسم جشن بین المللی نوروز در دوشنبه پایتخت تاجیکستان شرکت نمود و  ازکورش وسعدی ومولانا .... فردوسی وشاهنامه سخن گفت  تا در نهایت توانسته  منشورش را این چنین ثبت  نماید.
منم محمود!
رئیس جمهور رئیس جمهور ها
رئیس جمهور بزرگ
رئیس جمهور دادگر
رئیس جمهور ایران!
رئیس جمهور غزه!
رئیس جمهور لبنان!
رئیس جمهور سوریه!
رئیس جمهور عراق!
افغانستان! فلسطین! کومور! برنه! توگو! نیکاراگوئا! ونزوئلا! نیجریه! آنگولا! برونئی! اوگاندا! بولیوی! گابون! مالی! هائیتی! اتیوپی! مالدیو! گینه! پرو! شیلی! و همه جاها
رئیس جمهور چهار گوشه جهان
در بارگاه نمایندگان ایران بر تخت شهریاری نشسته ام
خدای بزرگ دل های پاک مردم متعهد ایران را متوجه من کرد زیرا من اورا ارجمند و گرامی داشتم
ارتش بزرگ من به آرامی وارد تهران شد
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و سرزمین وارد آید
ریشه بیکاری را کندم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند، مگر آنکه فتنه گر باشد!
وقتی که بنده با رای قاطع و میلیونی مردم خود بر تخت ریاست جمهوری نشستم، دستور دادم تا یارانه ها را به مردم پرداخت کنند، و نظام ظالمانه سوبسید را سرنگون کردم!
سایه ی دیو ارزانی را از سر مردم برداشتم!
فرمان دادم تمام نشریاتی را که بسته اند رفع توقیف کنند تا هرچه که می خواهند بنویسند،
سپس چون دیدم قدر آزادی را نمی فهمند دستور دادم که آن ها را ببندند و صاحبانشان را دست گیری کردم!
برای تمام سرزمین ها نامه فرستادم
چند بار در تالار ملل سخنرانی کردم و با حرفهایم دنیا را ترکوندم!
دل چند هسته را شکافتم اما آفتابی در آن میان ندیدم،
پس دستور دادم که همچنان هسته ها را تا نتیجه مطلوب بشکافند!
همراهم اسفندیار!! به من گفت سرزمین های منزوی باز هم قطع نامه صادر کرده اند
و من نیز قطع نامه دان های آنان را به پارگی بشارت دادم!
بر مردم سهام عدالت ارزانی داشتم 
صندوق ذخیره ارزی را خالی کردم و کشور را از این معضل دیرین رهانیدم!
ممه ها را از لولو باز ستاندم و در جایگاهشان باز گرداندم تا هرروز برایم زندگانی بلند را آرزو کنند
اسنادش هم موجود است!!
مردم فقیر چین را از بدبختی رهانیدم
و برادران روسی خود را اطعام کردم
من به همه سنت ها و رسوم کشور های زیر فرمانم احترام می گزارم به شرطی که نخواهند آن را علنی کنند
به آزادی بیان احترام گزاردم و محلی را به نام کهریزک برای این کار اختصاص دادم که تا می توانند فریاد بزنند!
من جلوی گشت ارشاد را گرفتم و نگذاشتم کسی را به خاطر موها و لباسش بازداشت کنند
آخر مگر مشکل کشور اینه؟
اینه؟!!
شهر به شهر سفر کردم و داد مردم را ستاندم
دستور دادم به طور مساوی ساندیس و کیک به               مشتاقان بدهند! 
آزادی اندیشه را ارج نهادم، گذاشتم هرکس هر فکری دارد بکند و من هم کار خودم را کردم و حرف خودم را زدم!
کارهای بزرگ کردم و رایحه ی خوش آن را به سرتاسر سرزمین ها پراکندم!!
و خیلی کار های دیگر که نمی خواهم بگم!