اوین نامه ی کیهان
یکشنبه 3 خرداد ماه سال 1394 اوین نامه
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "اينجا منطقة جنگي است "
يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "اينجا منطقة جنگي است "
فقط باید
از جنس وهم لهجه ی سربازجو حسین شریعت نداری و یادداشت روز نویس اوین نامه اش بود
تا درد فاع از سیاست جنگی موهبت الهی
خانمانسوز بتوان با کتمان کردن آشکار زندگی تجملاتی ومصرفی حکومتیان
وآقازاده های شان به خصوص اعضای بیت رهبری ونهادهای زیر مجموعه وابسته به خامنه ای
که صاحبان ثروت های باد آورده ی هنگفت و نجومی شده اند . ودقعیات ملموس نادیده گرفته شود تا با کمال وقاحت این چنین آشکارا ادعای وارونه شود که حقيقت اين است که حتي اگر جنگي در ميان نبود و امنيت برقرار
بود، باز هم رفاه زدگي و عيش طلبي و خوش باشي و غفلت زدگي اسباب عقب ماندگي و خسران
ما بود. اراده هاي والابراي پيشرفت و عزت و خوشبختي، با شکم بارگي و هيجان بارگي و
تعيّش و خوش باشي قابل تحقق نيست. معلوم نیست که چرا باید این ادعای مضحک ووارونه
ی اراده های والای پیشرفت وعزت و خوشبختی مختص محرومان 80% کشور باشد که زیرخط فقر
اقتصادی به سر می برند چون شکم بارگی و
خوشی برای شان قابل تحقق نیست. زیرا که به فقر ومحرومیت و محنت 37 ساله ی تحمیلی
عادت کرده و مجبور به کنارآمدن اجباری اش شده اند.
آتش تعدي و جنگ در منطقه ما بعد از 14 سال همچنان شعله ور است. اگر دولت بوش سال هاي 2001 و 2003 شعله جنگ را در افغانستان و عراق برافروخت امروز دولت اوباما براساس تجارب آن دو جنگ، جنگ هاي نيابتي را در سوريه و عراق و يمن و در مرزهاي ايران و لبنان گسترش داده است. چه فرقي مي کند شيعه باشند يا سني، عرب يا کرد، آنها که در روزگار انباشته از جاهليت مدرن در عراق و سوريه و يمن به خاک و خون کشيده مي شوند، به اسارت مي روند و يا از خانه و کاشانه آواره مي شوند. ديروز در افغانستان و عراق، آمريکايي ها راساً شهروندان بي گناه را شبانه از اتاق خواب بيرون مي کشيدند و در بازداشتگاه ها برهنه و تحقير و شکنجه مي کردند و امروز اوباش اجير شده به نيابت از آنها، همين سبعيت هاي جاهليت مدرن را به نمايش مي گذارند. هيلاري کلينتون وزير خارجه سابق آمريکا مرداد سال گذشته با انتشار کتاب خاطرات خود عنوان کرد «من به 112 کشور سفر کرده بودم و با برخي از دوستان توافق حاصل شد تا به محض تاسيس داعش، اين گروه به رسميت شناخته شود اما ناگهان همه چيز فرو پاشيد و با انقلاب مصر همه چيز تغيير کرد. توافق شده بود تا دولت اسلامي (داعش) در روز 5 ژوئيه 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسيس آن بوديم تا به همراه اروپا هر چه سريع تر به رسميت بشناسيم». امروز دولت اوباما چند برابر دولت بوش در منطقه غرب آسيا (خاورميانه) جنايت مي کند.
در چنين اوضاع اسفباري، آرامش و امنيت و ثبات ايران بي نظير است. به تعبير گزارش تير ماه 1393 فارين پاليسي «شايد واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ايران با ثبات ترين کشور خاورميانه است. کارتر در سال 1979 و در ديدار با شاه در کاخ سعدآباد گفت ايران، جزيره ثبات در يکي از پرچالش ترين مناطق جهان است. مدتي بعد موج انقلاب اسلامي، ايران را فرا گرفت و پادشاهي پهلوي سرنگون شد. کارتر به خاطر پيش بيني خود مورد تمسخر قرار گرفت اما او اشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود(!) ايران، امروز در قلب منطقه اي آشوب زده، جزيره ثبات است». مي شد وضعيت رنج بار کوباني و تکريت و رمادي و ادلب و تدمر و تعز و صنعا و مارب براي مردم ما نيز اتفاق بيفتد چنان که شبيه آن 35 سال پيش براي سوسنگرد و هويزه و دهلران و خرمشهر ما اتفاق افتاد. در آن روزگار، دل آرامي - بخوانيد خوش خيالي يا خيانت- امثال بني صدر خون به دل ملت ما کرد و آن جنايت ها رقم خورد. دشمن بي سر و پا، طمع کرده و تاخته بود و مگر انکار او مي توانست علاج درد باشد؟ مگر مذمت مقاومت و طفره از هماوردي و سينه سپر کردن در برابر متجاوز مي توانست نسخه نجات بخش باشد؟! محاصره آبادان شکست و خرمشهر آزاد شد چون مردمان آزاده از سرور آزادگان آموخته بودند مي توان از گردنه مشکلات و چالش هاي صعب، به پشتوانه روحيه مجاهدت و شهادت طلبي با موفقيت عبور کرد. «صبراً يا بني الکرام فما الموت الاقنطرهًْ... صبور باشيد اي فرزندان کرامت که شهادت نيست مگر پلي که شما را از ناگواري و آسيب و زيان به وسعت بهشت و نعمت هاي دايمي عبور مي دهد».
اگر واقعيت ها از تعدي ، منطق نشناسي، گستاخي و تهاجم دشمن و ميل او به ايجاد بي ثباتي و ناامني در مرزهاي ما خبر مي دهد، لاجرم بايد در تراز اين واقعيت مهيا بود و با عزم و بصيرت براي اين مصاف آماده شد. اگر ملتي مي خواهد دشمنان او ناگهان بر سرش نتازند و مجال واکنش را از او نگيرند، لاجرم بايد با نگاهي ژرف انديش و با اراده اي استوار زيست کند. نمي شود دشمن، آرايش تعدي و تخاصم داشته باشد- چنان که تاريخ سده اخير به ويژه 70 سال گذشته - شهادت مي دهد و شما گارد آشتي و انفعال و ضعف و صلح طلبي اختيار کنيد. چنين گارد اشتباهي فقط دشمن را گستاخ تر مي کند و در آتش طمع او بيشتر مي دمد. بله اگر دشمن گارد صلح اختيار مي کرد و رفتار او هم گفتار و ادعايش را تاييد مي کرد، در چنين شرايطي صلح ترجيح داشت اما مجنون وار، شيفته- ليلي که نه- دشمن زشت منظر و زشت کردار شدن، خودفريبي است. نمي شود دشمن حتي خريد با واسطه هواپيماي مسافربري را در بحبوحه مذاکره براي توافق تحريم کند و بگويد اين هواپيماها را در صورت پرواز مصادره خواهد کرد و شما اميد مسالمت و آشتي و توافق و پايبندي او به تعهدات داشته باشيد يا خيال کنيد دل دشمن با شما نرم مي شود.
چه فرقي مي کند دولت دهم باشد يا يازدهم، عمرو باشد يا زيد؛ وقتي دشمن علناً اعلام جنگ اقتصادي مي کند، غصه دار است که واردات کالاهاي لوکس تجملي مهار نشود و مثلاً اعلام شود ايران بزرگ ترين وارد کننده پورشه در منطقه است! رنج آور است که هم در دولت سابق و هم در دولت فعلي از دشواري هاي اقتصادي تحميلي و محدوديت هاي موجود بارها سخن به ميان آمد و حتي به غلط وضعيت ما را با وضعيت شعب ابيطالب مقايسه کردند، اما آن چنان که بايد جهاد اقتصادي، اقتصاد مقاومتي، مديريت منابع و مبارزه با تروريست هاي اقتصادي (بازوهاي جنگ نيابتي دشمن) را جدي نگرفتند. نزاع هاي حيدري- نعمتي در عرصه سياست و انتخابات و راه رفتن روي اعصاب مردم و فرافکني و متهم کردن رقيبان، تا دلتان بخواهد در طول ساليان برقرار بوده اما عزم و اراده جهادي به اين معنا که دشمن و دشمني دشمن را ببينيم و براي خباثت هاي او چاره جويي کنيم، به همان اندازه رونق نداشته است. البته بي انصافي است اگر نگوييم که در بحبوحه همين منازعات بي مايه و غفلت آفرين، کم نبوده اند گمنامان نام آور و پارسايي- از امثال مجيد شهرياري و مصطفي احمدي روشن و حسن طهراني مقدم و کاظمي آشتياني و حاج عبدالله والي گرفته تا قاسم سليماني و رزمندگان گمنام - که براي دفاع از حريم ديانت و انسانيت، مروت پيشه کردند و از خود گذشتگي نشان دادند.
حقيقت اين است که حتي اگر جنگي در ميان نبود و امنيت برقرار بود، باز هم رفاه زدگي و عيش طلبي و خوش باشي و غفلت زدگي اسباب عقب ماندگي و خسران ما بود. اراده هاي والابراي پيشرفت و عزت و خوشبختي، با شکم بارگي و هيجان بارگي و تعيّش و خوش باشي قابل تحقق نيست. اين تعبير شريف از اميرمومنان عليه السلام است که در فراخوان ياران خويش به جهاد و مجاهدت فرمود «خداوند شکر را برعهده شما نهاده و امر خويش را به شما واگذاشته و در ميدان محدود دنيا مهلتي به شما داده تا سبقت بگيريد. پس کمربندها را محکم کنيد که؛ لاتجتمع عزيمهًْ و وليمهًْ. عزم و اراده با سورچراني و رفاه طلبي جمع نمي شود» (خطبه 241 نهج البلاغه). حضرت از جمله 2 بار سرزنش کردند که برخي اصحاب در برابر کيد و نقشه دشمن، نقشه نمي کشند و در برابر هجوم و حمله او، نمي جنگند و هجوم نمي برند و فقط مسئوليت را متوجه هم مي کنند و يکديگر را خوار مي سازند.
حضرت يک بار در خطبه 27 فرمودند «به شما گفتم با دشمنان بجنگيد پيش از آن که با شما بجنگند... به خدا سوگند با هيچ قومي در خانه اش نجنگيدند مگر آن که او را خوار ساختند اما؛ فتواکلتم و تخاذلتم. شما مسئوليت را به گردن يکديگر انداختيد و همديگر را خوار ساختيد تا غارتگران تاختند... يُغار عليکم ولاتُغيرون و تُغزون و لاتَغزون. به شما حمله و غارت مي کنند و شما هجوم نمي بريد. با شما مي جنگند و شما نمي جنگيد». بار ديگر در خطبه 34 مي فرمايند «بد آتشي است آتشي که شما براي جنگ بيفروزيد. تُکادون ولاتَکيدون و تَنتَقِصُ اطرافکم فلاتَمتَعِضون. لايُنام عنکم و انتم في غفلهًٍْ ساهون. غُلِبَ والله المُتخاذِلون. براي شما نقشه مي کشند و شما نقشه نمي کشيد. از قلمرو اطراف شما مي کاهند اما ناراحت و خشمگين نمي شويد. چشم از شما بر نمي دارند و نمي خوابند اما شما در غفلت غوطه وريد. به خدا سوگند خوار کنندگان يکديگر، مغلوب شدند».
نصرت قطعي ولايتخلف الهي در وحدت و الفت و بصيرت و عزم و اراده و مجاهدت است و نه در تواکل و تخاذل. اينکه رهبر معظم انقلاب شعار سرلوحه امسال- و همه سالها- را «همدلي» قرار دادند، ناظر به همين معناست. اينکه «دشمن مي خواهد امنيت و ثبات بي نظير کشور را از بين ببرد» و «جنگ هاي نيابتي را به مرزهاي ما بکشاند» بايد احساس مسئوليت و از خود گذشتگي و شجاعت و سلحشوري و نشاط و اراده و ايمان را در ما دو چندان کند. فرافکني مسئوليت يا مجادله و جنجال و غوغاسالاري و انباشت فضاي افکار عمومي از ابهام و اتهام به خيال برد و باخت انتخاباتي و به جبران برخي کم کاري ها، ارمغاني جز ايجاد حاشيه هاي مسموم و غفلت از واقعيت هاي خطير منطقه به همراه نخواهد داشت. اگر به دنبال پاسداري از ثبات و امنيت و استقلال کشور هستيم، ناچاريم روحيه جهادي را در خود و در ميان مردم تقويت کنيم و الفباي اين اصلاح مسير، درک تهديدها و ضرورت ها و از خودگذشتگي و همدلي مبتني بر آن است. يعني اينکه بايد به جاي هواي مسموم سياست ورزي بر مبناي «غضب و شهوت» و «حب و بغض هاي ناحق»، به ايثار و مروت و مجاهدت و الفت و وحدت و اخوت ميدان نقش آفريني و گره گشايي داد. سياست و مديريت بايد به اين ريل در تراز سياست گذاري هاي کلان امام و رهبري بازگردد، تا پيروزي ها و موفقيت هاي بزرگ در دسترس قرارگيرد.
گفتمان جاهليت جديد سنگ بناي حرکت خويش را بر ارعاب و تهديد و تعدي قرار داده است. به تعبير مقتداي حکيم انقلاب «گفتمان جاهليت گفتماني ظالمانه، زورگويانه، متکبرانه و خودخواهانه است... در مقابل گفتمان اسلامي که طرفدار عدالت، آزادي بشر و از بين رفتن ريشه هاي استثمار و استعمار و نابودي نظام است... امکان آشتي و نزديکي اين دو گفتمان به يکديگر هيچ گاه وجود نخواهد داشت زيرا يک گفتمان قائل به ظلم و ستيزه گري با ملت هاست در حالي که گفتمان ديگر، قائل به حمايت از مظلومان و مقابله با ظالمان است». حربه شيطان، ارعاب است اما اين حربه فقط دوستان شيطان را مي ترساند «انما ذلکم الشيطان يُخوّف اوليائه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مومنين». اگر ترسي از شياطين به دل راه پيدا کرد و ما را دچار خطاي محاسبه کرد، بايد نگران باشيم که مرز ما با دشمن به هم خورده است. فقط دوست شدگان با شيطان از او مي ترسند. حساب خيانت پيشگان و ماموران دشمن جداست و آنها را نمي توان از خواب زدگي بيدار کرد اما با همه آنها که دل در گرو اسلام و عزت کشور دارند مي توان اين جملات شيخ فضل الله نوري(ره) را بازگو کرد که «اختلاف ميان ما و لامذهب هاست که منکر اسلاميت و دين حنيف اند... آنچه خيلي لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاري خصم بي مروت بي دين تحرّز نمايند اين است که چنين ارائه مي دهند که علما دو فرقه شده اند و با هم حرف ديني دارند و با اين اشتباه کاري، عوام بيچاره را فريب مي دهند... افسوس که اين اشتباه را با هر زباني و به هر بياني بخواهيم دفع شود، خصم بي انصاف نمي گذارد». سرپل ها و ماموران نيابتي دشمن بعد از يک قرن همچنان مامور جابه جا کردن تابلوها و دادن آدرس هاي اشتباه و سوزاندن ريشه هاي همدلي هستند. ابتدا بايد ريشه آنها را سوزاند. نويسنده: محمد ايماني
آتش تعدي و جنگ در منطقه ما بعد از 14 سال همچنان شعله ور است. اگر دولت بوش سال هاي 2001 و 2003 شعله جنگ را در افغانستان و عراق برافروخت امروز دولت اوباما براساس تجارب آن دو جنگ، جنگ هاي نيابتي را در سوريه و عراق و يمن و در مرزهاي ايران و لبنان گسترش داده است. چه فرقي مي کند شيعه باشند يا سني، عرب يا کرد، آنها که در روزگار انباشته از جاهليت مدرن در عراق و سوريه و يمن به خاک و خون کشيده مي شوند، به اسارت مي روند و يا از خانه و کاشانه آواره مي شوند. ديروز در افغانستان و عراق، آمريکايي ها راساً شهروندان بي گناه را شبانه از اتاق خواب بيرون مي کشيدند و در بازداشتگاه ها برهنه و تحقير و شکنجه مي کردند و امروز اوباش اجير شده به نيابت از آنها، همين سبعيت هاي جاهليت مدرن را به نمايش مي گذارند. هيلاري کلينتون وزير خارجه سابق آمريکا مرداد سال گذشته با انتشار کتاب خاطرات خود عنوان کرد «من به 112 کشور سفر کرده بودم و با برخي از دوستان توافق حاصل شد تا به محض تاسيس داعش، اين گروه به رسميت شناخته شود اما ناگهان همه چيز فرو پاشيد و با انقلاب مصر همه چيز تغيير کرد. توافق شده بود تا دولت اسلامي (داعش) در روز 5 ژوئيه 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسيس آن بوديم تا به همراه اروپا هر چه سريع تر به رسميت بشناسيم». امروز دولت اوباما چند برابر دولت بوش در منطقه غرب آسيا (خاورميانه) جنايت مي کند.
در چنين اوضاع اسفباري، آرامش و امنيت و ثبات ايران بي نظير است. به تعبير گزارش تير ماه 1393 فارين پاليسي «شايد واشنگتن نخواهد اعتراف کند اما ايران با ثبات ترين کشور خاورميانه است. کارتر در سال 1979 و در ديدار با شاه در کاخ سعدآباد گفت ايران، جزيره ثبات در يکي از پرچالش ترين مناطق جهان است. مدتي بعد موج انقلاب اسلامي، ايران را فرا گرفت و پادشاهي پهلوي سرنگون شد. کارتر به خاطر پيش بيني خود مورد تمسخر قرار گرفت اما او اشتباه نکرده بود بلکه تنها چند دهه جلوتر از زمان خود بود(!) ايران، امروز در قلب منطقه اي آشوب زده، جزيره ثبات است». مي شد وضعيت رنج بار کوباني و تکريت و رمادي و ادلب و تدمر و تعز و صنعا و مارب براي مردم ما نيز اتفاق بيفتد چنان که شبيه آن 35 سال پيش براي سوسنگرد و هويزه و دهلران و خرمشهر ما اتفاق افتاد. در آن روزگار، دل آرامي - بخوانيد خوش خيالي يا خيانت- امثال بني صدر خون به دل ملت ما کرد و آن جنايت ها رقم خورد. دشمن بي سر و پا، طمع کرده و تاخته بود و مگر انکار او مي توانست علاج درد باشد؟ مگر مذمت مقاومت و طفره از هماوردي و سينه سپر کردن در برابر متجاوز مي توانست نسخه نجات بخش باشد؟! محاصره آبادان شکست و خرمشهر آزاد شد چون مردمان آزاده از سرور آزادگان آموخته بودند مي توان از گردنه مشکلات و چالش هاي صعب، به پشتوانه روحيه مجاهدت و شهادت طلبي با موفقيت عبور کرد. «صبراً يا بني الکرام فما الموت الاقنطرهًْ... صبور باشيد اي فرزندان کرامت که شهادت نيست مگر پلي که شما را از ناگواري و آسيب و زيان به وسعت بهشت و نعمت هاي دايمي عبور مي دهد».
اگر واقعيت ها از تعدي ، منطق نشناسي، گستاخي و تهاجم دشمن و ميل او به ايجاد بي ثباتي و ناامني در مرزهاي ما خبر مي دهد، لاجرم بايد در تراز اين واقعيت مهيا بود و با عزم و بصيرت براي اين مصاف آماده شد. اگر ملتي مي خواهد دشمنان او ناگهان بر سرش نتازند و مجال واکنش را از او نگيرند، لاجرم بايد با نگاهي ژرف انديش و با اراده اي استوار زيست کند. نمي شود دشمن، آرايش تعدي و تخاصم داشته باشد- چنان که تاريخ سده اخير به ويژه 70 سال گذشته - شهادت مي دهد و شما گارد آشتي و انفعال و ضعف و صلح طلبي اختيار کنيد. چنين گارد اشتباهي فقط دشمن را گستاخ تر مي کند و در آتش طمع او بيشتر مي دمد. بله اگر دشمن گارد صلح اختيار مي کرد و رفتار او هم گفتار و ادعايش را تاييد مي کرد، در چنين شرايطي صلح ترجيح داشت اما مجنون وار، شيفته- ليلي که نه- دشمن زشت منظر و زشت کردار شدن، خودفريبي است. نمي شود دشمن حتي خريد با واسطه هواپيماي مسافربري را در بحبوحه مذاکره براي توافق تحريم کند و بگويد اين هواپيماها را در صورت پرواز مصادره خواهد کرد و شما اميد مسالمت و آشتي و توافق و پايبندي او به تعهدات داشته باشيد يا خيال کنيد دل دشمن با شما نرم مي شود.
چه فرقي مي کند دولت دهم باشد يا يازدهم، عمرو باشد يا زيد؛ وقتي دشمن علناً اعلام جنگ اقتصادي مي کند، غصه دار است که واردات کالاهاي لوکس تجملي مهار نشود و مثلاً اعلام شود ايران بزرگ ترين وارد کننده پورشه در منطقه است! رنج آور است که هم در دولت سابق و هم در دولت فعلي از دشواري هاي اقتصادي تحميلي و محدوديت هاي موجود بارها سخن به ميان آمد و حتي به غلط وضعيت ما را با وضعيت شعب ابيطالب مقايسه کردند، اما آن چنان که بايد جهاد اقتصادي، اقتصاد مقاومتي، مديريت منابع و مبارزه با تروريست هاي اقتصادي (بازوهاي جنگ نيابتي دشمن) را جدي نگرفتند. نزاع هاي حيدري- نعمتي در عرصه سياست و انتخابات و راه رفتن روي اعصاب مردم و فرافکني و متهم کردن رقيبان، تا دلتان بخواهد در طول ساليان برقرار بوده اما عزم و اراده جهادي به اين معنا که دشمن و دشمني دشمن را ببينيم و براي خباثت هاي او چاره جويي کنيم، به همان اندازه رونق نداشته است. البته بي انصافي است اگر نگوييم که در بحبوحه همين منازعات بي مايه و غفلت آفرين، کم نبوده اند گمنامان نام آور و پارسايي- از امثال مجيد شهرياري و مصطفي احمدي روشن و حسن طهراني مقدم و کاظمي آشتياني و حاج عبدالله والي گرفته تا قاسم سليماني و رزمندگان گمنام - که براي دفاع از حريم ديانت و انسانيت، مروت پيشه کردند و از خود گذشتگي نشان دادند.
حقيقت اين است که حتي اگر جنگي در ميان نبود و امنيت برقرار بود، باز هم رفاه زدگي و عيش طلبي و خوش باشي و غفلت زدگي اسباب عقب ماندگي و خسران ما بود. اراده هاي والابراي پيشرفت و عزت و خوشبختي، با شکم بارگي و هيجان بارگي و تعيّش و خوش باشي قابل تحقق نيست. اين تعبير شريف از اميرمومنان عليه السلام است که در فراخوان ياران خويش به جهاد و مجاهدت فرمود «خداوند شکر را برعهده شما نهاده و امر خويش را به شما واگذاشته و در ميدان محدود دنيا مهلتي به شما داده تا سبقت بگيريد. پس کمربندها را محکم کنيد که؛ لاتجتمع عزيمهًْ و وليمهًْ. عزم و اراده با سورچراني و رفاه طلبي جمع نمي شود» (خطبه 241 نهج البلاغه). حضرت از جمله 2 بار سرزنش کردند که برخي اصحاب در برابر کيد و نقشه دشمن، نقشه نمي کشند و در برابر هجوم و حمله او، نمي جنگند و هجوم نمي برند و فقط مسئوليت را متوجه هم مي کنند و يکديگر را خوار مي سازند.
حضرت يک بار در خطبه 27 فرمودند «به شما گفتم با دشمنان بجنگيد پيش از آن که با شما بجنگند... به خدا سوگند با هيچ قومي در خانه اش نجنگيدند مگر آن که او را خوار ساختند اما؛ فتواکلتم و تخاذلتم. شما مسئوليت را به گردن يکديگر انداختيد و همديگر را خوار ساختيد تا غارتگران تاختند... يُغار عليکم ولاتُغيرون و تُغزون و لاتَغزون. به شما حمله و غارت مي کنند و شما هجوم نمي بريد. با شما مي جنگند و شما نمي جنگيد». بار ديگر در خطبه 34 مي فرمايند «بد آتشي است آتشي که شما براي جنگ بيفروزيد. تُکادون ولاتَکيدون و تَنتَقِصُ اطرافکم فلاتَمتَعِضون. لايُنام عنکم و انتم في غفلهًٍْ ساهون. غُلِبَ والله المُتخاذِلون. براي شما نقشه مي کشند و شما نقشه نمي کشيد. از قلمرو اطراف شما مي کاهند اما ناراحت و خشمگين نمي شويد. چشم از شما بر نمي دارند و نمي خوابند اما شما در غفلت غوطه وريد. به خدا سوگند خوار کنندگان يکديگر، مغلوب شدند».
نصرت قطعي ولايتخلف الهي در وحدت و الفت و بصيرت و عزم و اراده و مجاهدت است و نه در تواکل و تخاذل. اينکه رهبر معظم انقلاب شعار سرلوحه امسال- و همه سالها- را «همدلي» قرار دادند، ناظر به همين معناست. اينکه «دشمن مي خواهد امنيت و ثبات بي نظير کشور را از بين ببرد» و «جنگ هاي نيابتي را به مرزهاي ما بکشاند» بايد احساس مسئوليت و از خود گذشتگي و شجاعت و سلحشوري و نشاط و اراده و ايمان را در ما دو چندان کند. فرافکني مسئوليت يا مجادله و جنجال و غوغاسالاري و انباشت فضاي افکار عمومي از ابهام و اتهام به خيال برد و باخت انتخاباتي و به جبران برخي کم کاري ها، ارمغاني جز ايجاد حاشيه هاي مسموم و غفلت از واقعيت هاي خطير منطقه به همراه نخواهد داشت. اگر به دنبال پاسداري از ثبات و امنيت و استقلال کشور هستيم، ناچاريم روحيه جهادي را در خود و در ميان مردم تقويت کنيم و الفباي اين اصلاح مسير، درک تهديدها و ضرورت ها و از خودگذشتگي و همدلي مبتني بر آن است. يعني اينکه بايد به جاي هواي مسموم سياست ورزي بر مبناي «غضب و شهوت» و «حب و بغض هاي ناحق»، به ايثار و مروت و مجاهدت و الفت و وحدت و اخوت ميدان نقش آفريني و گره گشايي داد. سياست و مديريت بايد به اين ريل در تراز سياست گذاري هاي کلان امام و رهبري بازگردد، تا پيروزي ها و موفقيت هاي بزرگ در دسترس قرارگيرد.
گفتمان جاهليت جديد سنگ بناي حرکت خويش را بر ارعاب و تهديد و تعدي قرار داده است. به تعبير مقتداي حکيم انقلاب «گفتمان جاهليت گفتماني ظالمانه، زورگويانه، متکبرانه و خودخواهانه است... در مقابل گفتمان اسلامي که طرفدار عدالت، آزادي بشر و از بين رفتن ريشه هاي استثمار و استعمار و نابودي نظام است... امکان آشتي و نزديکي اين دو گفتمان به يکديگر هيچ گاه وجود نخواهد داشت زيرا يک گفتمان قائل به ظلم و ستيزه گري با ملت هاست در حالي که گفتمان ديگر، قائل به حمايت از مظلومان و مقابله با ظالمان است». حربه شيطان، ارعاب است اما اين حربه فقط دوستان شيطان را مي ترساند «انما ذلکم الشيطان يُخوّف اوليائه فلاتخافوهم و خافون ان کنتم مومنين». اگر ترسي از شياطين به دل راه پيدا کرد و ما را دچار خطاي محاسبه کرد، بايد نگران باشيم که مرز ما با دشمن به هم خورده است. فقط دوست شدگان با شيطان از او مي ترسند. حساب خيانت پيشگان و ماموران دشمن جداست و آنها را نمي توان از خواب زدگي بيدار کرد اما با همه آنها که دل در گرو اسلام و عزت کشور دارند مي توان اين جملات شيخ فضل الله نوري(ره) را بازگو کرد که «اختلاف ميان ما و لامذهب هاست که منکر اسلاميت و دين حنيف اند... آنچه خيلي لازم است برادران بدانند و از اشتباه کاري خصم بي مروت بي دين تحرّز نمايند اين است که چنين ارائه مي دهند که علما دو فرقه شده اند و با هم حرف ديني دارند و با اين اشتباه کاري، عوام بيچاره را فريب مي دهند... افسوس که اين اشتباه را با هر زباني و به هر بياني بخواهيم دفع شود، خصم بي انصاف نمي گذارد». سرپل ها و ماموران نيابتي دشمن بعد از يک قرن همچنان مامور جابه جا کردن تابلوها و دادن آدرس هاي اشتباه و سوزاندن ريشه هاي همدلي هستند. ابتدا بايد ريشه آنها را سوزاند. نويسنده: محمد ايماني